مداحی، اشعار و مقتل روز ششم محرم «حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام»
در «روزشمار عاشقی» قصد داریم در روزهای عزاداری محرم به ذکر فضایل و زندگینامه یکی از شهدای گرانقدر کربلا بههمراه صوت نواهای مذهبی و آداب عزاداری در نقاط مختلف کشور و جهان بپردازیم.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آن روزی که حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) با دیدن چهره برادر، بر او گریست، در پاسخ سوال امام حسن (علیه السلام) که از علت گریه آن حضرت سوال کرد، فرمود: به جهت بلایی که به تو می رسد، که حکایت از مسموم کردن مظلومانه امام مجتبی (علیه السلام) داشت. ولی امام حسن (علیه السلام) با شنیدن این پاسخ، مسموم شدن خود را ناچیز شمرد و فرمود:
لا یوم کیومک یا ابا عبدالله
روزی مانند روز تو نیست که سی هزار نفر به سوی تو آیند و همه مدّعی باشند که از امت جدّ تواند ...” منتهی الآمال – ص 346 “
قاسم (علیه السلام)
در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه – همسر امام حسن (علیه السلام) - به آنجا کشید که پاره های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه های آخر، همه اهل و عیال خود را به امام حسین (علیه السلام) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (علیه السلام) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی داشت، قاسم (علیه السلام) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود.
با نقشه ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (علیه السلام)، برای بیعت نکردن با یزید- که جرثومه فساد بود - مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (علیه السلام) هم بودند. مکه، برای امام حسین (علیه السلام) امن نبود – که یزیدیان در زیر لباس¬های احرام، شمشیر بسته و قصد کشتن امام را داشتند – بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (علیه السلام) هم آن را تایید کرده¬بود – روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد.
کار کاروان سرگردان حسینی به کربلا کشید و در محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید. اینک قاسم بن الحسن (علیه السلام)، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده¬ بود، امام حسین (علیه السلام) چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را ”یا بنیّ“ – ای پسرکم - خطاب می-کرد.
ابوحمزه ثمالی (ره) می¬گوید، از حضرت زین العابدین (علیه السلام) شنیدم که می¬فرمود:
چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آن¬ها فرمود:
ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و ...
پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می-شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ...
قاسم ابن الحسن (علیه السلام) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد.
امام حسین (علیه السلام) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک
پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل
عمو جان از عسل شیرین تر است.
امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید.
روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولوله¬ای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.
عاشورا به روایت لهوف
راوی گفت: دیدم جوانی بیرون آمد که صورتش مانند پاره ماه بود، و مشغول جنگ شد.
همین که مقابل مردم ایستاد فریادش بلند شد:
ان تنکرونی فانا ابن الحسن/ سبط النبی المصطفی الموتمن
مردم اگر مرا نمی شناسید ، من پسر حسن بن علی بن ابیطالبم
هذا الحسین کالاسیر المرتهن / بین اناس لاسقوا صوب المزن
این مردی که این جا می بینید و گرفتار شما است، عموی من حسین بن علی بن ابیطالب است.
ابن فضیل ازدی چنان بر فرقش زد که سرش را شکافت و او با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: عمو جان، به دادم برس.
امام حسین (علیه السلام) مانند باز شکاری از اوج، به کنار او فرود آمد و همچون شیر خشمگین بر دشمنان حمله ور شد، شمیشری بر ابن فضیل زد که دست سپر شده او از آرنج جدا شد، ابن فضیل چنان فریادی زد که همه لشکر شنیدند و برای نجاتش تاختند که باعث شد بدن او زیر سم اسب¬ها بماند و به هلاکت برسد.
گرد و غبار که فرو نشست، امام حسین (علیه السلام) کنار قاسم (علیه السلام) ایستاده بود در حالی که او از شدت درد پای بر زمین می¬سایید.
امام فرمود : از رحمت خدا دور باد گروهی را که تو را کشتند و جدّ و پدرت در روز قیامت از آنان دادخواهی خواهند کرد .
سپس فرمود: به خدا قسم بر عمویت دشوار است که تو او را به یاری بخواهی و او دعوت تو را اجابت نکند یا اجابت کند ولی به حال تو سودی نبخشد. به خدا قسم امروز روزی است که برای عمویت کینه¬جو فراوان است و یاور اندک.
بعد از آن پیکر قاسم (علیه السلام) را به سینه گرفت و با خود به خیمه ها رساند و در میان کشتگان بنی هاشم قرار داد.
سهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) - که قبر بی شمع و چراغش در بقیع خاموش است - در کربلای حسینی، قربانی به نامهای: ابی بکر، قاسم، عبدالله، عمر، بُشر و احمد (محمد) بن الحسن می باشد، که در منای عشق خود را فدای عمو کردند. ( کیمیای قلم)
مداحی حاج محمود کریمی محرم 93
بخش اول - مناجات با امام زمان (عج)
بخش دوم - روضه حضرت قاسم بن حسن (ع)
بخش سوم - روضه قاسم بن حسن (ع)
بخش چهارم - زمینه (به حسین پاره ای از بدن)
بخش پنجم - زمینه (بعد پدر بوده آقام حسین، مولام حسین)
بخش ششم - واحد(شور و شوقم را ببین یاور نمیخواهی عمو)
بخش هفتم - واحد (عمو عمو بیا به بالین من)
بخش هشتم - واحد عربی (بیایید با هم گریه کنیم برای اصحاب آل عبا)
بخش نهم - تک (کبوتر من پرت شکسته)
بخش دهم - شور (بسم الله ای روح البقا)
بخش یازدهم - شور (یه عده علی رو دیدن، حسن رو دیدن)
بخش دوازدهم - مناجات
مداحی حاج سعید حدادیان محرم 93
انت حبیبی ، ارباب غریبی ( شور )
اشکایِ روضه آبرومونه ( شور ) فایل جدید
نه این که حرف تو باشد ( شعرخوانی )
اشعار شهادت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشه می در بغل شکست
یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست
فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست
پروانهء رها شده از پیرهن شده است
او بی قرار لحظهء فردا شدن شده است
بی تاب و بی قرار، سراسیمه چون جرس
سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟
بگذار تا رها شوم از بند این قفس
جز دست خط یار به دستم بهانه نیست
خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست
پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را
می خواند از نگاه ترش آن چکامه را
هفت آسمان قریب به مضمون نامه را
این چند سطر را ننوشتم، گریستم
باشد برای آن لحظاتی که نیستم
اینک کبوترم به فدایت، برادرم
دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم
جز پاره های دل چه دلیلی بیاورم
آهنگ واژه ها دل از او برد ناگهان
برگشت چند صفحه به ماقبل داستان
سر می گذاشتیم به آن شانه ای که داشت
یک شهر بود در صف پیمانه ای که داشت
همواره باز بود درِ خانه ای که داشت
هرچند خانه بود برایش صف مصاف
جز او کدام امام زره بسته در طواف
شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است
آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است
شعری که چشم حضرت مادر گرفته است
"از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد
وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد"
خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست
راهی برای لشکر شب جز فرار نیست
پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟
مبهوت گام هاش، مقدس ترین ذوات
می رفت و رفتنش متشابه به محکمات
باران سنگ بود و سبو بی صدا شکست
او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست
در ازدحام هلهله او... بی صدا شکست
این شعر ادامه داشت اگر گریه می گذاشت...
سید حمیدرضا برقعی***
مرکب سوار کوچک کرب وبلا شدی
زهرا شدی،علی شدی ومصطفی شدی
وقتی عسل ز لعل لبت بوسه ای گرفت
تنها سواره ی حسن مجتبی شدی
از بس عزیز هستی واز بس که محشری
بین قنوت زینب کبری دعا شدی
دل ها شکست و غصّه حرم را فرا گرفت
وقتی که از کنار عمویت جدا شدی
بند رکاب حسرت پای تو را کشید
تا راهی میانه ی دشت بلا شدی
دانه به دانه موی عمویت سفید شد
وقتی زمین فتادی و وقتی که تا شدی
در بین معرکه چقدَر نیزه خوردی و
پرپر شدی خلاصه شدی نخ نما شدی
یک نیزه دار جسم تو را بر زمین زد و
بر زیر نعل کشته ی بی انتها شدی
تشییع پیکرت چقدر دردسر شد و
آخر میان تکّه حصیری تو جا شدی
آن خاطرات کوچه دوباره مرور شد
وقتی به زیر پای عدو جابه جا شدی
گلچین مداحی های شب ششم محرم
آداب و رسوم عزاداری محرم در مشهد پایتخت معنوی ایران
آداب رسوم مشهدی ها بطور خاص در خراسان به عنوان شهری مذهبی بسیار جالب است.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری پرستوها مراسم عزاداری سالار شهیدان اباعبدالله الحسین در ابتدای محرم ابتدا در سیاهه زنی در کوچه و بازار ابتدای این کار است.
معمولاً در برخی از حسینیه و تکایا رسم بر این است که در دهه اول محرم و دهه آخر صفر، سه نوبت مجلس روضهخوانی برگزار میشود. صبحها بعد از نماز صبح، عصرها تا نزدیک غروب و شبها بعد از نماز مغرب و عشا. قبل از شروع سخنرانی، نخست ذکر مصیبت اجرا گردیده، سپس یک یا دو نفر از وعاظ که ممکن است از دیگر شهرها و مشهد دعوتشده باشند، به مناسبت، روضه می و پس از آن با گستردن سفره، مدعوین اطعام میشوند.
رسم است که در سوگ عزیزان، لباس سیاه میپوشند. در ایام محرم نیز عزاداران در عزای سیدالشهدا (ع)، هم خود لباس سیاه میپوشند، هم مساجد و تکایا و سر در ساختمانها را سیاهپوش میکنند. در این ایام تمام شهر مشهد سیاهپوش میشود. در اشعار محتشم کاشانی است:
ای عالمی سیاه به تن، در عزای تو
ای جان پاک آدم خاکی فدای تو
ای جن و انس، مویهگر اندر مصیبتت
ای خاص و عام گریان اندر رثای تو
نقلشده چون امام حسین (ع) شهید شد، زنان بنیهاشم سیاه پوشیدند و عزاداری کردند و امام سجاد (ع) برای سوگ و ماتم آنان غذا تهیه میکرد (سفینه البحار، ج 1، ص 670)
در سوم محرم هر سال مراسم باشکوه و عظمتی برای زنده نگهداشتن یاد شهادت طفل شیرخوار امام حسین (ع) در حرم مطهر رضوی با حضور بانوانی که کودک خردسال دارند بر پا میشود.
در ایستگاههای صلواتی دایر شده در سطح شهر نیز با شیر پذیرایی میکنند.
مراسم خطبهخوانی در صحن انقلاب (عتیق) حرم مطهر ثامنالحجج (ع) هر سال دو بار برگزار میشود؛ یک بار شب شهادت سالار شهیدان؛ و یک بار هم در شب شهادت ثامنالائمه امام علی بن موسیالرضا (ع). همچنین مراسم شام غریبان در شب بعد از لیالی مذکور، برای عرض تسلیت به ولینعمتمان ابوالحسن ارضا (ع). در این مراسم کلیه خدمه و حفاظ آستان قدس رضوی، جمع میشوند و شمع به دست میگیرند و مراسم خاصی در صحن انقلاب با حضور مردم و دستههای عزاداری برگزار میکنند. خدام شمع به دست در ابتدا دور تا دور صحن انقلاب میایستند؛ و در این مراسم شخصیتهای مختلف علمی و مملکتی حضور دارند. در ابتدای مراسم، عدهای از دربانان حرم رضوی با تشکیل دو صف و با در دست داشتن چراغ لالههایی که داخل آن شمع روشن کردهاند، دور تا دور صحن انقلاب را میچرخند، مداحان هم ایام حزن و سوگ را به پیشگاه حضرت رضا (ع) تسلیت میگویند و با قرائت قسمتی از زیارت عاشورا مشغول عزاداری میشوند.
در ظهر عاشورا در میدانگاهی شبیه به صحنه کربلا با نخل،شتر، اسب و نیز رزم نوازی کربلایی نیز داستان عاشورا را نقل میکنند و رشادتهای شهدای کربلا و سرگذشت خانواده یاران امام حسین (ع) به نمایش عموم گذاشته میشود و مقتل خوانی انجام میشود.
هیئتهای مذهبی در شب شام غریبان به صورت دستهای در خیابانها حرکت میکنند و با ذکر شام غریبان یاد اسیران بازمانده از شهدای کربلا و نیز حضرت زینب را زنده نگاه میدارند.
مراسم شام غریبان خادمان در حرم مطهر رضوی، مانند خطبه دو بار در سال اجرا میشود، یکی شب شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، یک بار هم در شب شهادت حضرت امام رضا (ع) که در این دو شب حزن و اندوه، کلیه خدمه آستان قدس رضوی اعم از خادم، کفش دار، دربان، نگهبان، حفاظ و فراش، در محل اداره مرکزی آستان قدس (چهارراه شهدا) حضور به هم رسانیده و مشغول سوگواری میشوند. در این جا هم چراغی روشن نیست و محوطه غیر از نور چند شمع کاملاً تاریک و غمانگیز است و به محض پخش آوای ملکوتی اذان، نماز جماعت پر صلابتی برپا میگردد، سپس خدمه با در دست داشتن شمعی روشن و نظمی خاص به صورت دسته برای عزاداری و سوگواری و عرض تسلیت به محضر ولینعمتشان، به سمت حرم مطهر به راه میافتند. مردم و زائرین ماتمزده از ساعتی قبل، مشتاقانه در دو طرف خیابان برای دیدن هیئت نوکران آقا امام رضا (ع) اجتماع نموده، با آنان همدردی و برای سلامتی خادمین حضرت رضا (ع) صلوات میفرستند.
یکی از آداب و رسوم زیبای مردم مشهد در این ایام، انجام نذورات و مبرات است. این موضوع با توجه به حضور گستردهی هیات عزاداری از سراسر استان و کشور، صحنههایی زیبا از عشق و دلدادگی مردم شهر بهشت به ساحت قدسی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به نمایش میگذارد. از گذشتههای دور، مردم مشهد میزبان دستههای عزاداری در منازل خود بودند. دستههای عزاداری مخصوصاً از شهرهای اطراف به مدت دو روز و بیشتر در منازل شخصی مشهدیها ساکن میشدند و صاحبخانه خود را موظف به خدمت گذاری به آنان میدانست. برپایی ایستگاههای صلواتی در مسیر دستههای عزاداری، پهن کردن سفرههای نذری و پذیرایی با غذاهایی همچون شله، حلیم و …، انجام خدمت به هیات های عزاداری در طول مسیر دستهها همچون توزیع آب، کمک به ایستگاههای صلواتی، و.. از جملهی این امور هست که هنوز هم رواج دارد.
اما مقصد غالب دستهها و هیات ها در روز تاسوعا و عاشورا، حرم مطهر حضرت ثامنالحجج (ع) است. عزاداران در این دو روز در قالب دستههای عزاداری از خیابانهای منتهی به حرم مطهر وارد صحن و سرای رضوی شده و پس از عرض ارادت به ساحت ملکوتی امام مهربانیها، از صحن خارج میشوند.
انتهای پیام/