صالحی: زیاد هستیم اما زیادی و پولکی نیستیم/ لشکری: یارانهام از حقوق ورزشیام بیشتر است!/ مهرزاد: علی کریمی به من پول و ویلا نداده است
رفع تبعیضها و برابری در پاداشها از جمله خواستههایی است که ملیپوشان والیبال نشسته پس از کسب طلای پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو دارند.
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، در هیاهوی روزهایی که حواس همه معطوف به درگذشت بهمن گلبارنژاد، رکابزن کشورمان در پارالمپیک 2016 ریو بود، تیم والیبال نشسته آخرین مدال کاروان منا را کسب کرد تا کمی از تلخی فوت گلبارنژاد بکاهد. والیبال نشسته پرافتخارترین ورزش تیمی ایران است که توانسته 6 طلا و 2 نقره پارالمپیک را به نام خود ثبت کند.
به بهانه کسب آخرین مدال طلای این تیم که در ریو رقم خورد، میزبان رمضان صالحی، مجید لشکری و مرتضی مهرزاد در دفتر نمایندگی خبرگزاری تسنیم در استان مازندران بودیم و پای صحبتهای این ورزشکاران افتخارآفرین نشستیم. با ما همراه باشید:
* مدالهای زیادی کسب کردهاید، اما چهرههای رسانهای ندارید. خودتان را بیشتر معرفی کرده و درباره معلولیت خود نیز صحبت کنید.
صالحی: رمضان صالحی هستم، 38 ساله و اهل ساری. والیبال را از زمینهای روستا و مدرسه شروع کردم. در سال 72 آقای تقیزاده به عنوان معلم مدرسه حضور در والیبال نشسته را پیشنهاد داد و به تمرین تیمی رفتم که قربان اصغری مربیاش بود، تست دادم و از فردا به طور رسمی بر سر تمرینات حاضر شدم. سه ماه بعد از آن نیز به اردوی تیم جوانان دعوت شدم. درباره معلولیتم اطلاعات زیادی ندارم، اما طبق همان اطلاعاتی که کسب کردهام، دچار فلج اطفال شدم. اطرافیان میگفتند که تا دو سالگی سالم بودم و بعد از آن معلول شدم.
لشکری: من مجید لشکری اهل قائمشهر و یک روستازاده هستم. شرایط من هم مثل صالحی بود. والیبال را از زمینی که کنار یک زمین فوتبال بود، شروع کردم. در دبیرستان دوستی داشتم که به پیشنهاد او سمت والیبال نشسته رفتم. پیغام دادند که تیمی در ساری است که در روزهای فرد تمرین دارد. بر همین اساس هم یک بار به سالن سید رسول حسینی شهر ساری رفتم و در آنجا با قربان اصغری آشنا شدم. من اصول اولیه والیبال را میدانستم و فقط باید خودم را با نشستن روی زمین وفق میدادم که خوشبختانه خیلی زود با این موضوع کنار آمدم و عادت کردم.
من والیبال نشسته را چند سال دیرتر از صالحی شروع کردم. در سال 79 و در مسابقات قهرمانی کشور که در ساری برگزار شد، عملکرد خوبی ارائه کردم و شناخته شدم. در نهایت نیز در تیر ماه 80 برای اولین بار به اردوی تیم ملی دعوت شدم. در خصوص معلولیتم نیز باید بگویم که مثل صالحی هستم. نگهداری ما در روستا بیشتر بر عهده مادربزرگها است. در زمانی که خیلی کوچک بودم، بعد از یک تب و لرز شدید دچار فلج اطفال شدم.
مهرزاد: من متولد 1366 در گیلان هستم و 8، 9 سال است که به چالوس آمدهام. سال 88 و در برنامه ماه عسل، آقای گلچین که کاپیتان تیم چالوس بود، مرا در برنامه دید و به دنبالم آمد. پیش از آن، شناخت زیادی از والیبال نداشتم و فقط گاهی اوقات این ورزش را در تلویزیون تماشا میکردم. من پیش از برنامه ماه عسل ورزش نمیکردم و پس از آن بود که وارد ورزش شدم.
در سال 93 هادی رضایی مرا در مسابقات دسته یک در مشهد کشف کرد و در اردیبهشت 94 برای اولین بار به تیم ملی دعوت شدم. درباره معلولیتی که دارم، 12، 13 ساله بودم که ضربهای به پایم خورد و دچار زانو درد شدم. مشکل اصل در ناحیه لگن بود، اما دکترها میگفتند که زانویم مشکل دارد. در ادامه دو بار جراحی کردم که خوب نشد، البته قبل از آنکه جراحی را انجام میدادم، باید غده هیپوفیز برداشته میشد که متاسفانه این موضوع را نمیدانستیم و کسی هم راهنمایی نکرد تا در نهایت این عمل جراحی اشتباه منجر به بروز شرایط کنونی شود.
* شما توانستید آخرین و تاثیرگذارترین مدال را در روز پایانی کسب کنید.
صالحی: در ورزش معلولان، رشته تیمی ارزش ندارد. میتوانم الان ادعا کنم که مسئولان دنبال رکورد هستند. در رشتههای انفرادی، ورزشکاران زمانی که رکورد بزند، 10 هزار دلار بابت قهرمانی و 10 هزار دلار هم بابت رکوردشکنی دریافت میکند، اما متاسفانه ما هنوز ننشستهایم در این باره حرف بزنیم. میگویند که والیبال نشسته رکورد ندارد، اما من میگویم که دارد و این را ثابت میکنم. این یک رکورد است که سه بازیکن در بین بهترینها حضور داشته باشند؛ این یک رکورد است که در یک تیم بازیکنی با 2.44 متر قد به میدان برود؛ این یک رکورد است که مدال طلای یک رشته تیمی میتواند رتبه کاروان را از 20 به 15 برساند. اینها همه رکورد هستند اما به ما جایزه آن را ندادند.
* چه اتفاقی افتاد که قهرمانی ایران در این دوره از بازیها برجستهتر شد و این مسئله تا چه حد تاثیرگذار بود؟
لشکری: قبل از هر چیز باید بگویم که ما یک حرمت از دست رفته داشتیم و آن شکست مقابل بوسنی بود. در پارالمپیک 2012 لندن ابتدا این حریف را شکست دادیم، اما در فینال باختیم. داور در آن دوره به ضرر ما سوت زد و این همان چیزی بود که در ریو هم داشت رخ می داد. ما گیم سوم را با یک کارت قرمز شروع کردیم. سرویس عوض و بیگدلی از خط سرویس خارج شد که این به تیم ضربه زد.
صالحی: همان اتفاق 2012 لندن میتوانست برای ما در ریو هم رخ بدهد، اما این بار واقعاً شکستشان دادیم. در لندن شاید حق بوسنی بود که برنده شود، این حق به اندازهای نبود که ما این حریف را در ریو مغلوب کردیم. تاثیرگذاری این قهرمانی فقط در جامعه بود و متاسفانه تاثیری در سیستم نمیبینم. در زمان برگزاری فینال هیچکسی نبود و فقط ما از کل کاروان در دهکده مانده بودیم. حتی کسی را نداشتیم که تشویق کند. تاثیر این افتخار را اما در جامعه میبینیم. مردم ارزش این قهرمانی را درک میکنند و ما رو دوست دارند. مرتضی الان برای خودش چهره شناخته شدهای شده است. به نظرم اگر او نبود، تیم ما به این شکل و با این قدرت قهرمان نمیشد.
* استقبال چطور بود؟ آیا قول و وعدهای دادند؟
صالحی: قول سکه را دادهاند، اما حرف ما این است که چرا باید نصف قهرمانان انفرادی جایزه بگیریم.
* اما این شرایط برای رشتههای تیمی در المپیک هم وجود دارد.
صالحی: ما فقط والیبال ایستاده را به عنوان یک رشته تیمی در المپیک داشتیم. به نظرم میدانستند که این تیم اول نمیشود، پس چرا وعده الکی میدهند؟ باید منطق پشت یک حرف باشد. یک دلیل قانع کننده بیاورند که چرا پاداش رشتههای تیمی باید نصف باشد. پرچمی که بالا می بریم، همان پرچم سه رنگ ایران است و سرودی که خوانده میشود، همان سرود جمهوری اسلامی ایران است. ما زیاد هستیم، اما زیادی نیستیم. باید چگونه این حرف را بگوییم؟ یک دلیل بگویند که من بابت نصف بودن پاداشهایمان قانع شوم.
لشکری: به نظرم این بیشتر یک مانور تبلیغاتی است. تیم والیبال نشسته ایران پس از بسکتبال آمریکا و فوتبال برزیل پرافتخارترین ورزشی تیمی دنیاست. موقع اعلام انتظارات میگویند که والیبال نشسته سر گل ورزش جانبازان است. از یک طرف شعار میدهند و میگویند که این تیم باید جذاب بازی کند، ولی حواسشان نیست که ما 12 نفر هستیم که اختیارمان دست خودمان نیست. آن ورزشکار رشته انفرادی شاید فقط یک روز درگیر مسابقات باشد و آیندهاش بستگی به تلاش خودش دارد. شاید برای برخیها فقط کسب سهمیه اهمیت داشت، اما برای ما مهم بود که برویم و با طلا برگردیم.
ما به زعم خودمان، در لندن شایسته کسب طلا بودیم اما نتوانستیم به آن برسیم. این در ریو برای ما یک عقده بود و به همین دلیل حتی به کادر فنی پیشنهاد میدادیم که تعداد اردوها بیشتر باشد. این احتمال وجود داشت که در ریو آخرین حضور خود را تجربه کنیم، متاسفانه این چه نگاهی است که اصرار دارند این رشته تیمی به این شکل پاداش بگیرد. از یک طرف حرف از باارزش بودن مدال والیبال نشسته میزنند، از طرف دیگر پاداش این تیم را نصف میکنند. امیدوارم تفکرات به جایی برسد که شرایط کلاً مساوی باشد. نکته جالب این است که ابتدا پاداش المپیکیها و پارالمپیکیها فرق داشت که خوشبختانه برابر شد، اما حالا بحث رشته انفرادی و تیمی را پیش کشیدهاند.
صالحی: ما بحث مالی نداریم. وظیفه ما کسب مدال طلا بود که بهدست آوردیم. من به بچههای تیم گفته بودم که اول باید طلا بگیریم و سپس روی آن مانور بدهیم. اگر نایب قهرمان شده بودیم، الان اینجا نمینشستیم و حرف نمیزدیم. حرفم این است که من وظیفهام را انجام دادم و این مدال، کامل است.
لشکری: تفاوتها فاحش است. من بر اساس نقرهای که در لندن گرفتم، یکبار به شوخی به بچهها گفتم که یارانهام از حقوقم بیشتر است. من 180 هزار تومان یارانه میگیرم، در حالی که حقوقم بابت نقره پارالمپیک از صندوق حمایت از قهرمانان 176 هزار تومان است.
من طلای آسیایی، جهانی و پاراآسیایی دارم، اما متاسفانه معیار سنجش برای معلولین پارالمپیک است. از سال 80 تاکنون در تیم ملی هستم و تازه این مقدار دریافت میکنم. کسانی که اطلاعاتی ندارند، فکر میکنند که به ما در تیم ملی میرسند، اما باور کنید که صورت خود را با سیلی، سرخ نگه میداریم. من و صالحی روستازاده بودیم و پشتوانه مالی هم نداشتیم که بخواهیم لباس ورزشی بخریم. بیشتر اوقات من و صالحی دو نفری تمرین میکردیم. وقتی به آن سختیهای گذشته نگاه میکنیم و شرایط الان را میبینیم، میگوییم شاید این استحقاق ما نباشد. میشود اوضاع بهتر از این باشد و حداقل رضایتمندی به وجود بیاید. حداقل به قدری باشد که اگر با شعارها برابری نمیکند، وضعیت را بهتر کنند.
ما بیمه خاص و اشتغالی هم نداریم. به ما وعده اشتغال میدهند اما خبری نیست. چهار سال پیش در مازندران قول دادند که اگر با مدال برگردیم، اشتغال مهیا است، اما همه چیز سر کاری بود. الان هم قولهایی داده شده، اما تا زمانی که به مرحله عمل نرسد، باور نمیکنیم. ما ددر این چند سال مار گزیده شدهایم. آن قدر قول دادند و عمل نکردند که باید به ما حق بدهند. کسی هم نیست پیگیری کند که چرا انجام نمیشود.
* مرتضی مهرزاد، در اولین حضورت در پارالمپیک توانستی به مدال طلا برسی. واقعاً بهتر از این برایت رقم نمیخورد.
مهرزاد: بسیار جالب بود، چون تعداد زیادی از ورزشکاران را از نزدیک دیدم، سالن بازیها را حس کردم و مقابل بوسنی بازی کردم. اینکه در اولین حضورم با کمک خدا و همکاری بچهها مدال طلا گرفتم، خیلی خوب بود.
* از عملکردت راضی بودی؟
مهرزاد: تلاشم را کردم، البته این قهرمان تلاش همه بازیکنان و اعضای تیم بود. اگر ما در ریو مدال نقره کسب میکردیم، این نشانه کمفروشی ما نبود. خوشبختانه تلاش کردیم و خدا هم کمک کرد که قهرمان شدیم.
* در پارالمپیک بلندقدترین ورزشکار بودی و هر جا که میرفتی، به چشم میآمدی. این موضوع برایت فشار و استرس ایجاد نمیکرد؟
مهرزاد: کل کاروان ایران و پایینتر از آن تیم والیبال نشسته، فقط مرتضی نیست. من در بین 12 بازیکن تیم نفر آخر هستم، چون از نظر فنی پایینتر از سایرین هستم. این چیزی که شما میگویید، واقعاً سخت بود. همه توقع داشتند که مصاحبه کنم و عکس بگیرم و این مسئله ایجاد فشار مضاعف میکرد. انتظارات واقعاً بالا بود. من دومین مسابقه برونمرزی خود را تجربه میکردم. مقابل چین و اوکراین بازی نکردم اما در دو دیدار با بوسنی و همچنین بازی با برزیل به میدان رفتم که شرایطم بازی به بازی بهتر شد.
صالحی: میگفتم ای کاش با بوسنی در مرحله گروهی بازی نمیکردیم. مرتضی در این جدال نه چیزی را میدید و نه میشنید. اما خوشبختانه پس از آن روند خیلی خوبی پیدا کرد. در فینال آنقدر جلو رفته بود که میگفت همه پاسها به او داده شود. این خیلی عجیب و البته خوب است. بازیکنی را نداریم که در فینال بگوید همه پاسها به او ختم شود. در فینالهای قبلی نفراتی بودند که نمیخواستند به آنها پاس داده شود، اما مرتضی می گفت "آمادهام، به من پاس بدهید".
مهرزاد: تجربه بازیکنان باتجربه تیم خیلی به من کمک کرد و هرگاه که به حرفشان گوش کردم، تیم به نتیجه رسید و ضرر نکرد.
* همزمانی قهرمانی با پیروزی مقابل بوسنی چه لذتی داشت؟
صالحی: خیلی برای این مدال زحمت کشیدیم و لذتش به این است که الان طلاست. همه میگویند والیبال نشسته یعنی طلا. در لندن نقره گرفتیم و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاد. این مدال شاید بیش از آنکه برای بقیه با ارزش باشد، برای خودمان ارزشمند است. کسی غیر از طلا از ما قبول نمیکند. همیشه گفتهام اول سالم برگردیم، بعد با مدال، اگر طلا باشد که چه بهتر. ما همین که دو بار بوسنی را مغلوب کردیم، خیلی خوب بود. در شب قبل از بازی فینال با قرص خوابیدیم، چون استرس زیادی حاکم بود. در مجموع باید بگویم که برتری مقابل بوسنی از مدال بیشتر میارزید.
* بردن بوسنی شیرینتر بود یا قهرمانی؟
لشکری: بردن بوسنی در فینال.
* مهرزاد در نیمه نهایی و فینال هیجان زیادی داشت، چیزی که پیش از این کمتر شاهد آن بودیم.
لشکری: مرتضی در فینال بین قارهای با برزیل یک کری و رو کم کنی با برزیلیها داشت. این مسئله انگیزه داده بود که در ریو بیشتر خودش را ثابت کند.
صالحی: برزیلیها کری خونده بودند که ایران را حتی با حضور مهرزاد شکست میدهند.
* بازیکنان بوسنی هم کری میخواندند؟
صالحی: از وقتی برگشتهام، هر شب بازی با بوسنی را نگاه می کنم و از دیدنش لذت می برم. چهار سال برای این طلا و شکست دادن بوسنی در فینال عذاب و زجر کشیدیم. بازیکن 12 فقط کری میخواند. در بوسنی یک جنگ بین ما مخصوصا میان داود علیپوریان و شماره 2 حریف وجود داشت. حتی در یک صحنه میخواستند با داود درگیر شوند که جو را آرام کردیم.
* مرتضی خودت هم از این هیجان بگو. خیلی آرام هستی، ولی حرکات هیجانی زیادی در برزیل و بوسنی انجام میدادی.
مهرزاد: کلاً آرام هستم اما بازی با برزیل و همچنین بوسنی فرق میکرد. 6،7 هزار تماشاگر در سالم بودن و این در حالی بود که در ایران بیشترین تماشاگری که داشتیم، 20، 30 نفر بود.
* و برزیلی ها هم که حساب تشویقت میکردند.
مهرزاد: آنها بازی زیبا را تشویق میکردند و واقعاً هیجان زیادی داشتند. تشویقهای آنها حتی من را به هیجان میآورد و دوست داشتم بهتر بازی کنم.
لشکری: در بازی با اوکراین، مرتضی دو گیم بازی نکرد و در گیم سوم تماشاگران او را صدا کردند و مربی مجاب شد که مرتضی را به میدان بفرستد.
صالحی: خیلی جالب بود که مرتضی در چند بازی آخر امتیاز آخر را میگرفت.
* استعفای هادی رضایی هم که پس از قهرمانی بود.
صالحی: واقعاً قابل پیشبینی نبود. گفته بود میخواهد برود، ولی فکر نمیکردیم این قدر جدی باشد. به هر حال تصمیمی است که خودش گرفته حتماً دلایلی برای خودش داشت.
* آیا اختلافی در تیم وجود داشت؟
صالحی: اگر اختلافی بود، تیم با این قدرت قهرمان نمی شد. در پارالمپیک لندن اختلاف بود که آن اتفاق افتاد. برای مسابقات ریو هم کسانی بودند که از پیکر والیبال بودند، اما حتی یک پیام تبریک ندادند. دوستان خودمان که تا آخرین لحظه در اردو بودند، دریغ از یک پیام که بفرستند. حداقل به یکی یک نفر تبریک میگفتند که آن فرد به سایرین بگوید. خیلیها از قهرمانی ما خوشحال نشدند، اما دعای مردم خیلی بیشتر از تعداد چنین افرادی بود.
* آیا قرار است خداحافظی کنید؟
صالحی: نه، هنوز تصمیمی برای این موضوع ندارم. چرا باید خداحافظی کنم؟ برای این کار یا باید آماده نباشم، یا مصدوم باشم یا مسائلی دیگر. پس دلیلی برای خداحافظیام وجود ندارد.
* برای لیگ امسال چه برنامه ای دارید؟
صالحی: امسال همه ما قرار است در قالب تیم مازندران شرکت کنیم. تیم را برای قهرمانی بستهایم؛ با بودجه کم و توقع کم. البته هنوز نام آن مشخص نشده است.
* قراردادها چگونه است؟
صالحی: بودجه تیم ما که برای قهرمانی بسته شده، زیر 400 میلیون تومان است. این در حالی است که قرارداد بازیکن تیمی در لیگ سوم در والیبال ایستاده، از این مبلغ بالاتر است.
مهرزاد: 500 میلیون تومان قرارداد یک بازیکن در والیبال ایستاده است.
لشکری: ما در استان مازندران عزمی ندیدهایم که کسی پا پیش بگذارد. نمیدانم چرا این بدعت است که نمیآیند برای یکبار هم که شده، این کار را انجام بدهند و حمایت کنند. تیمهای مثل گچساران، آبادان و سبزوار شاید یک بازیکن هم در تیم ملی نداشته باشند. الان دقیقا از سال 80 تاکنون حداقل 4 نفر از استان در اردوی تیم ملی بودهاند و 2، 3 نفر به مسابقات اعزام شدهاند. متاسفانه موقع لیگ کسی جلو نمیآید. چرا همه فکر میکنند که ما یک تیغ دستمان است و می خواهیم از کنار آنها ببُریم؟
ما میرویم برای شهرهای دیگر بازی می کنیم و قهرمانی برای آنها می شود، در آسیا بازی می کنیم، باز هم قهرمانی به نام آنهاست، در جام باشگاههای جهان هم همین اتفاق میاُفتد. متاسفانه فکر میکنند که ما پر مدعا هستیم، اما اینگونه نیستند و گفتیم که ما را محک بزنند.
* رسیدگی به شرایط شما چگونه بوده است؟
لشکری: مثل المپیکیها نبوده است. برای آنها بیمه ایران جلو و شرکتهای دیگر جلو آمدند. آیا چنین چیزی برای پارالمپیکیها در نظر گرفته شده است؟ شرکتهای خودروسازی برای تبلیغات خودشان به المپیکیها اتومبیل میدهند. ما نمیگوییم که به ما هم بدهند، اما اینکه حداقل بدانیم یک قدمی هم برای ما برداشته میشود و حسن نیت نشان میدهند، کافی است. باور کنید با امثال مرتضی هم میتوان مانور تبلیغاتی داد. ما همین انتظار را از اسپانسرهای استانی داریم، اما متاسفانه نمیدانم چه ذهنیتی وجود دارد که نمیتوانند با ما به رضایتمندی برسند.
* به هنگام سفر به ریو، آیا مراسم بدرقه برای شما برگزار شد؟
لشکری: پس از آنکه بهداد سلیمی به نماینده ورزشکاری از قائمشهر نتوانست مدال بگیرد، من کمی بیشتر تحویل گرفته شدم. این انتظار را داشتم که حداقل در بازگشت از پارالمپیک نمایندگان شهرم حضور داشته باشند اما هنوز یک تماس هم گرفته نشده است. به نظرم این زیادهخواهی نیست.
صالحی: من از طرف همروستاییهایم بدرقه شدم. در مجموع باید بگویم که بعد از چهار دوره حضور در پارالمپیک به این مسائل عادت کردهام، البته باید به حضور آقای حسینزادگان به عنوان مدیرکل ورزش و جوانان استان مازندران اشاره کنم که جای تقدیر دارد، ولی زمانی که طلا کسب میکنی، انتظار داری کنارت باشند. ما ورزشکاران معلول نیاز به حمایت یک نفر داریم.
* با همه تفاسیر آیا می توان گفت که ورزشکاران معلول دنبال پول هستند؟
صالحی: شاید همان ابتدا که ورزشکار شدم، به خاطر بی پولی بود، اما حالا که حضور دارم و قهرمان می شوم. من یکسری وظایف دارم و مسئولان هم همینطور. من وظایف خودم را انجام داده ام و به عنوان یک معلولم کارم را کرده ام. آنهایی که میگویند معلولیت، محدودیت نیست، به نظرم درست نیست. هرکسی مخالف ایده من است، دلایلش را بگوید. نمیتوان منکر این مسئله شد که معلول در کشور ما خوشحال نیست و حال خوبی ندارد. معلول نیاز به حمایت بیشتری دارد. یک معلول درست است که مشکل جسمانی دارد، اما درک و احساس و فهم و شعورش بسیار بالاست. به هر حال چیزهایی باید رقم بخورد که اینگونه نمیشود.
* اما جمله «معلولیت، محدودیت نیست» از یکی از ورزشکاران معروف کشورمان عنوان می شود.
صالحی: او شرایطش خوب است و در جایی زندگی می کند که شرایط خوبی برای معلولان وجود دارد. آیا همه معلولان مثل او قهرمان پارالمپیک هستند؟ آیا اگر قهرمان نبود، باز هم این حرف را میزد؟ من هم در کیش باشم و در جایی زندگی کنم که همه چیز مهیا باشد، این حرف را میزنم. او باید به روستا بیاید و در اینجا زندگی کند و آن موقع چنین حرفی را مطرح کند.
* حس مرتضی مهرزاد به این شرایط معلولان چیست؟
مهرزاد: این ورزشکار معروف در رشته انفرادی حضور دارد و همه جوایزش دو برابر ما است. به نظرم آنها استرس ما را هم ندارند. در مجموع جمله «معلولیت، محدودیت نیست» یک شعار قشنگ است.
لشکری: ما توانستیم به این شعار جامه عمل بپوشانیم، ولی این معلولیت ما برای برخی دوستان دست و پا گیر است. یکشنبه شب در مراسمی بودیم و در آنجا غربت را احساس کردیم و فکر کردیم که وجود نداریم. آن فردی که به استاندار گزارش میداد، حرف هایش برای همه پنج ورزشکار پارالمپیکی به اندازه یک ورزشکار المپیکی هم نبود. جالب اینکه این مسئله یعنی صحبت درباره ما با تذکر یکی از دوستان صورت گرفت.
صالحی: وارد مراسم که شدیم، آن فرد مسئول ما را نمیشناخت. آن فرد خیلی خوب حسن یزدانی را معرفی کرد، بعد از آن هم نوبت قاسم رضایی بود. زمانی که چیزی درباره ما نگفت، یکی از دوستان اسامی ما را روی کاغذ نوشت و به او داد. آن فرد هم خیلی سریع به نام ما اشاره و از آن عبور کرد و دوباره به سراغ المپیکیها رفت.
* با استاندار هم صحبت کردید؟
صالحی: استاندار گفت که سر قولش هست و اجرایی میکند. من یک کاغذ نوشتم که آیا استاندار همان پاداش 100، 75 و 50 سکه به صورت کامل شامل حال پارالمپیکیها می شود یا نه؟ جواب او قانع کننده بود، گفت نمیتواند به ما دروغ بگوید. گفت که ما را در زمان تنظیم این پاداش در نظر نداشته و یادش رفته بود. استاندار در ادامه گفت که سعی خود را میکند تا پاداش به ما هم تعلق بگیرد. او برای المپیکیها هم مراسم نگرفت و منتظر بازگشت به استان ماند. گفت که پیگیر میشود و کار تامین بودجه رو انجام میدهد. به نظرم مقصر کسانی بودند که در این باره به استاندار اطلاعرسانی نکرده بودند و خوشحالیم به خاطر ما مراسم برای المپیکیها را عقب انداخت.
لشکری: ما این کار استاندار رو تحسین میکنیم و از این صداقتی که داشت، تشکر میکنم.
* و باز هم حرف از پول به میان آمد.
صالحی: شما باید با المپیکیها باشید و فرق پولی بودن ما و آنها رو ببینید. حتی عزیزانی که مدال نگرفتند را پرستش میکنند، ولی ما که خودمان رو کشتیم و طلا گرفتیم، هیچ. نه گریه کردیم و نه در ایران به مدال مدال دادند. ما در آنجا مدال گرفتیم.
لشکری: ما دنبال پول نیستیم. من یک ماه، 6 ماه، یک سال یا چند سال دیگر عمر ورزشیام تمام می شود، پس آیندهای که قرار است در آن خوش باشیم، چه میشود؟ آیا باید آن زمان هم دغدغه داشته باشم؟
به نظر شما فردی مثل من که 15 سال عضو تیم ملی بوده، این حقوق کفاف زندگی را میدهد؟ یک نفر این مسئله را به من توضیح بدهد. یک کارگر ساده 800 هزار تومان میگیرد، من آیا از او هم کمترم؟ (منظورم مرتبه خودم است) دوستان مسابقات جهانی و آسیایی هم برایشان محسوب میشود. چرا برای من فقط باید پارالمپیک محسوب شود؟
* چقدر نقش مسئولان کمیته پارالمپیک را در این مسئله مرتبط میدانید؟
لشکری: به نظرم آنها دنبال تبلیغات هستند، البته کسی که دنبال تبلیغات است، باید خودش از فرصتها استفاده کند. نمیدانم تا چه دوستان ما خودشان را درگیر این مسئله کردهاند.
صالحی: ورزشکار که خودش نمیتواند جلوی درب شرکت خودروساز برود و بگوید که خودروی مرا بدهید. آیا واقعا خودمان به خودمان ارزش دادیم؟ نخواستیم که این کار انجام شود.
* مرتضی، این نگاه، یعنی نگاه به والیبال نشسته و ورزش معلولان، تو را برای آینده اذیت نمیکند؟
مهرزاد: مردم بین من و فرد سالم فرقی نمیگذارند و حتی بیشتر هم دوست دارند، اما متاسفانه مسئولان کمی فرق میگذارند. ما پولکی نیستیم، ولی به عنوان یک معلول نیازهایی داریم که باید برطرف شود.
لشکری: در یکی از سفرهای آخرم مشکل رودهای پیدا کردم و در بدترین وضع بودم. در یکی از تمرینات یک ضربه آرنج به سرم خود و تا مرز سکته هم پیش رفتم. دکترهای کاروان به من مجوز پرواز نمیدادند؛ از یک طرف نگرانی بچهها، از یک طرف مجوز برای سفر به ریو ندادند، از یک طرف تماسهای هادی رضایی که حتما باید به ریو بروم. روز آخر که همه بازیکنان کارهای سفر را انجام میدادند، من آژیوی مغز انجام دادم. جانم را گذاشتم و رفتم، پس یکسری انتظارات دارم. باید رسیدگی شود. ممکن بود این سفر برگشتی برایم نداشته باشد. حتی دکتر چابکی گفت که تعهد بدهم. واقعاً جایگزینی برایم نبود و لازم بود که در پارالمپیک حضور داشته باشم. حالا اینکه دوستان کملطفی میکنند، بحث دیگری است. ما پولکی نیستیم، فقط حق مان را می خواهیم. چرا باید اینقدر تفاوت باشد؟
صالحی: حرف ما این نیست که از آنها بگیرند و به ما بدهند. میگوییم چرا تفاوت هست؟ چرا این همه سال نصف پاداش میگیریم. جالب اینکه قبل از تصویب مسئله تساوی در پاداشهای المپیکی ها و پارالمپیکی، ما در والیبال نشسته نصفِ نصف میگرفتیم.
لشکری: صحبت ما دلی است. نه طلبکار هستیم نه چیزی. وقتی ما زحمت میکشیم و ارزشمند است، اون چیزی که شایسته است، برخورد شود.
* چشمانداز آینده برای مرتضی مهرزاد چیست؟
مهرزاد: یک سال است که آمدهام و توانستهام دو قهرمانی داشته باشم. سعی میکنم در جام جهانی و مسابقات آینده خوش بدرخشم و مسئولان هم توجه بیشتری داشته باشند.
* اتفاق تلخ پارالمپیک درگذشت بهمن گلبارنژاد بود، البته شما در تیم والیبال نشسته در فینال به او با حمل تصویرش ادای احترام کردید.
مهرزاد: مرحوم گلبارنژاد را صبح روزی که میخواست به مسابقه برود، دیدم. بعد از ظهر گفتند که این اتفاق تلخ رخ داده، باورمان نمیشد. خبر بد و شوکه کنندهای بود.
صالحی: از قبل او را میشناختیم و در چند پارالمپیک قبلی حضور داشت. وظیفه ما که در قبال او این کار رو انجام بدهیم. ضمن اینکه ادای احترام کراون، رئیس کمیته بین المللی پارالمپیک هم خیلی خوب و زیبا بود.
* مرتضی، ماجرای تو و علی کریمی همچنان شنیده میشود.
مهرزاد: میگویند کریمی به من 70 میلیون تومان پول داده است، اما اینطور نیست. کریمی را دوست دارم. سال 88 که او را دیدم، قول داد اگر علاقهمند به جراحی پایم باشد، من را پیش دکتر عابدزاده ببرد که البته خودم دیگر پیگیری نکردم. حالا میگویند کریمی به من خونه، ویلا، مغازه و .. داده است. واقعاً خندهدار است. با تیم ملی در آلمان اردو داشتیم، گفتند که کریمی من را آلمان است. جالب اینکه کریمی هم خودش این موضوعات را تکذیب کرده است.
* و در پایان چه آرزویی دارید؟
صالحی: به همه آرزوهایم از طریق والیبال رسیدم، اما در زندگیام آرزو میکنم همه بیماران شفا پیدا کنند و هیچ معلولی در دنیا نباشد.
مهرزاد: موفقیت و سربلندی برای همه و اینکه تبعیضی وجود نداشته باشد.
لشکری: شرایط برای زندگی معلولان آرمانی باش، نه پرزحمت و زجرآور.
گفتوگو: جعفر جدی
انتهای پیام/