آیا «عبور از روحانی»، نتیجه قرابت رئیسجمهور به اصولگرایان است؟
زمزمه عبور از روحانی در انتخابات ۹۶، مدتی است که در گعدههای اصلاحطلبی شنیده میشود. در نگاه اول این موضوع بیشتر به «بلوف سیاسی» شباهت دارد اما می تواند رنگ واقعیت هم به خود بگیرد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،اصلاحطلبان امروز با طبعی تند و به مراتب زبانی تندتر با حسن روحانی صحبت میکنند و با خط و نشان کشیدن، وی را از قرابت به جبهه اصولگرایی برحذر میدارند. چپها روحانی را به عواقب احتمالی این کنش سیاسی که محتملترین آن، عدم حمایت از وی در بزنگاه انتخابات سال آینده است، متوجه میکنند.
اولین مرتبه سعید حجاریان از حرکت حسن روحانی به سمت اردوگاه اصولگرایی سخن به میان آورد. پس از آن، رسول منتجبنیا قائممقام حزب اعتماد ملی از مطرحکردن آلترناتیو برای روحانی در انتخابات 96، در صورت حرکت رئیسجمهور به سمت اصولگرایان خبر داد. ابراهیم اصغرزاده هم با طرح این ادعا که روحانی پس از برجام، در مدار اصولگرایان گیر افتاده است گفت: در صورتی که روحانی به سمت اصولگرایان حرکت کند، ائتلاف اعتدال – اصلاحات از درون میپاشد.
اما به راستی حقیقت این ادبیات تند و تهدیدآمیز از سوی اصلاحطلبان چیست؟ آیا اصلاحطلبان میتوانند به فکر جانشین برای روحانی باشند؟ نگاه روحانی به اصولگرایان چگونه است؟
** نیشگون سیاسی
اگر به معادلات انتخابات 92 نگاهی مُجمَل بیاندازیم، متوجه میشویم که رای به حسن روحانی، تماما از «جنسِ سیاسی» نبود. عملکرد بحثبرانگیز و نه چندان قابل دفاع دولت دهم به ویژه در حوزه اقتصادی، در واپسین روزهای صدارت بر پاستور و همچنین کورشدن کلافِ مذاکرات هستهای و تأثیر سوء آن بر بازار ارز، دو عامل عمدهای بود که مرکز ثقل آرای مردم را متوجه نام و نشان روحانی کرد؛ بنابراین شاید بتوان فضای احزاب و تشکلهای سیاسی در حمایت یا عدم حمایت از روحانی را دو قطبی و کاملا سیاسی دانست اما به هیچ وجه نمیتوان تحلیل و ارزیابی سیاسی از قاطبه رأی عمومی به مردِ خطِ مقدمِ اعتدال، ارائه کرد.
در کنار این واقعیت اما اصلاحطلبان ترجمانِ مخصوص به خود را از انتخابات خرداد 92 دارند. آنها همواره در طول 3 سال گذشته، سعی داشتهاند خود را قیم دولت روحانی جلوه بدهند و اینگونه وانمود سازند که اگر ما نبودیم، روحانی رنگ پاستور را به خواب هم نمیدید و این ما بودیم که چنین و چنان کردیم!
در شرایطی که احزاب همسو با دولت در جریان تعیین ریاست مجلس، برخلاف بدهبستانها و قول و قرارهای قبلی ائتلاف امید به ابقای علی لاریجانیِ اصولگرا بر مسندِ سیادت پارلمان، رأی دادند، این هراس در میان چپها به وجود آمده که چنانچه روحانی فکر نزدیکی به اصولگرایان را در سر داشته و به آنچه اصلاحطلبان میگویند، بی توجه باشد، چه فردی را در مقام آلترناتیو وی خواهند داشت؟
اصلاحطلبان بنابر دلایل متعددی که تاکنون بارها گفته و شنیده شده، فعلا برای انتخابات ریاست جمهوری، رجل سیاسی معتبری که بتواند اعتماد مجموعه حاکمیت را به خود جلب کند، ندارند یا اگر داشته باشند – مانند محمدرضا عارف – معلوم نیست در رقابت با فرد متنفذ، با جذبه و کیاستی نظیر روحانی، چه بر سرشان بیاید. سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات میگوید: «حسن روحانی چون میداند ما چارهای جز حمایت از او نداریم، به سمت اصولگرایان متمایل شده است و تلاش میکند که آرای آنها را هم داشته باشد.»
از طرف دیگر، ادعای اصلاحطلبان مبنی بر نزدیکی روحانی به جبهه اصولگرایی، بیش از آنکه واقعیتِ بیرونی داشته باشد، ماحصل «اوهامِ هدفدار» آنهاست. در حقیقت چپگرایان جبهه سیاسی ایران با ایجاد «جنگ روانی» علیه روحانی، سعی در تحت فشار قرار دادن سکاندار دولت برای مصادره وی و چیدمان وزرا و مدیران دولتی برای 4 سال آینده، آنطور که خود می پسندند را دارند؛ چه آنکه خود نیز به خوبی واقفند، دورنمای عبور از روحانی، بیشتر به «بلوفِ سیاسی» نزدیک است.
بیم و امیدهای روحانی از نزدیکی به اصولگرایان
** نه رومی روم؛ نه زنگی زنگ
اینکه به باور نگارنده، عبور اصلاحطلبان از روحانی به بلوف سیاسی تشبیه شده، معنای منتفیشدن این کنش سیاسی در آینده را نمیدهد. برای تفهیم این گزاره کافی است به 15 سال پیش بازگردیم. برخی اصلاحطلبان در سال 1380، به دلیل آنچه برآوردهنشدن مطالبات حداکثریشان عنوان شده بود، شعار عبور از «رئیس دولت اصلاحات» در انتخابات ریاستجمهوری را مطرح کردند. برای همین هم «علی شمخانی» وزیر دفاع وقت از درون دولت و به نمایندگی از همین قشر از اصلاحطلبانِ ناراضی، وارد رقابتهای انتخاباتی شد.
تکرار تاریخ همیشه محتمل است؛ اصلاحطلبان از اینکه دولت به سیاست داخلی و توسعه سیاسی توجه چندانی نداشته و در عوض توسعه اقتصادی و روابط بینالمللی، همواره در صدر توجهات اعتدالگرایان قرار داشته، منتقد و ناراضی بودهاند. مانور برخی رسانهها روی احتمال کاندیداتوری محمدجواد ظریف، حسن قاضیزاده هاشمی و اسحاق جهانگیری در انتخابات سال آینده، در حقیقت بازآرایی صحنه سیاسی ایران از سوی اصلاحطلبان تمامیتخواه و ناراضی از وضع موجود، پس از گذشت 15 سال از انتخابات هشتم ریاستجمهوری است. با احتساب این موضوع، روحانی باید بداند که اگر دَم اصلاحطلبان را نداشته باشد و به اصولگرایان بیشتر از آنها اهمیت و بها بدهد، شاید افرادی از درون دولت در قامت رقیب بیرون آمده و برای وی مشکلساز شوند.
اما آنچه میتواند شائبه رقیبتراشی از سوی اصلاحطلبان برای روحانی در صورت قرابت وی به جبهه راست را تقویت کند، امیدِ برگرفتهِ از رأیآوردن افراد گمنام در لیست ائتلافی امید برای انتخابات 7 اسفند 94 است. اصلاحطلبان با خود میگویند: «ما که توانستیم موجی از آرای مردمی را به سمت لیست امید تهران سرازیر و موجبات ورود افرادی ناشناخته یا کمتر شناختهشده به مجلس دهم را فراهم آوریم، پس چرا نتوانیم بار دیگر این حربه را برای کاندیدای متبوع خود و در رقابت با روحانی در انتخابات اردیبهشت 96 آزمون کنیم؟» بنابراین روحانی از این منظر، باید در برخورد با اصلاحطلبان و همچنین نوع تعاملش با اصولگرایان، دست به عصاتر حرکت کند. او در 10 ماه باقیمانده تا انتخابات، باید نه رومی روم باشد و نه زنگی زنگ!
بیم و امیدهای روحانی از نزدیکی به اصولگرایان
** روحانی چه میخواهد؟
نگاه حسن روحانی به اصولگرایان، نگاهی از سَر پر کردن سبد رأی در انتخابات 96 است. روحانی در دوره گذشته انتخابات ریاستجمهوری، فقط با اختلاف چند صد هزار رأی نسبت به نفر دوم، راهی پاستور شد. این موضوع، اهمیت گسترش جبهه یاران روحانی در انتخابات سال آینده را برای وی دو چندان میسازد. یقینا ریزش هواداران در جبهههای اصلاحطلبی و اصولگرایی، خوشایند رئیسجمهور نیست.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.