«کودتای ۲۸ مرداد» نتیجه خوشبینی به آمریکا/ نهضت اسلامی امام روحالله بدون وابستگی به غرب و شرق شکل گرفت
خواجه سروی در تحلیل کودتای ۲۸ مرداد معتقد است: مصدق در سطح بین المللی درک درستی از روابط بین قدرتهای بزرگ با نداشت و یک اشرافیت زاده بود. در دنیا غرب درس خوانده و وطن پرست بود. ولی مثل باقی لیبرالها به دنیا غرب بسیار به آمریکا خوشبین بود.
گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»-محمد خجسته: روز 28 مرداد یادآور یک کودتای ننگین و سیاه است. طرح کودتای نظامی 28 مرداد را باید در اصل، یک طرح انگلیسی دانست.
برای بررسی عومل این کودتا و بازخوانی این پرونده با دکتر غلامرضا خواجه سروی استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر و عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی«ره» به بحث و گفت وگو نشستیم. غلامرضا خواجه سروی دانشآموخته دانشگاه امام صادق و عضو هیئت علمی این دانشگاه بوده است و در کارنامه خود معاونت وزیر علوم و تحقیقات و فناوری در دولت سابق را برعهده داشته است.
در ادامه متن این گفتوگو را میخوانیم:
تسنیم: از این که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. در آستانه سالروز کودتای انگلیسی - آمریکایی 28 مردادماه مایلیم تحلیل حضرتعالی را درباره عوامل بروز این کودتا بدانیم؟
خواجه سروی: در 28 مرداد سال 1332 هجری شمسی در ایران کودتایی اتفاق افتاد که منجر به سقوط دولت ملی ایران شد و عملا به بازگشت صنعت نفت به وضعیت پیش از ملی شدن و یا حتی بدتر از آن را منجر شد. اتفاقی که زمینه استبداد 25 ساله خاندان پهلوی را فراهم کرد. عوامل مختلفی در این موضوع دخیل هستند که این عوامل را به دو دسته داخلی و خارجی می توان تقسیم کرد. از لحاظ عوامل خارجی به طور کلی زیاده خواهی قدرتهای بزرگ بین المللی و مخالفت آنها با مردم ایران و اینکه سرنوشت ملت بدست خودشان باشد و مردم خود بر ثروتشان مسلط باشند. این عامل مهمی بود که اینها دنبال میکردند که این اتفاق رخ ندهد و اگر رخ میداد به سرعت سرکوب میشد.
یکی از کشورهای که نقش بسیار مهمی در این کودتا داشته است دولت انگلستان بوده که از ابتدا با ملی شدن صنعت نفت مخالفت میکرد و منافع خود را در خطر میدید. میدانید که نفت ایران را قبل از ملی شدن، یک شرکت انگلیسی اداره و مدیریت میکرده است. اکتشاف، استخراج و فروش آن بدست آنها بود و سهام این شرکتها نیز به طور کامل برای انگلستان بوده است.
البته این مدیریت تحت نظر دولت بود و واسطهای بود و سرمایه داران انگلیسی در آن نقش داستند و آنها نمی خواستند منافع خود را از دست بدهند. دولت شوروی از دیگر دولتهای بود که با این کار مخالفت میکرد. دلیل آن این بود که اگر این قرار داد به امضا میرسید به طور کامل نفت شمال از دست آنها خارج می شد. در قانون ملی شدن صنعت نفت نیز نوشته شده بود که نفت در سراس ایران ملی میشود و طبیعتا سراسر شمال ایران را نیز شامل میشد و این خطری برای روس ها بود. بنابراین شوروی از ابتدا مخالف این کار بود.
**مصدق فکر میکرد آمریکا میتواند یک میانجی باشد
تسنیم: نقش دولت آمریکا در کودتا 28 مرداد چگونه بود؟
خواجه سروی: دولت آمریکا نیز آن زمان مواضعش به سه صورت بود. آمریکا سیاست خود را از موافق به میانجی و از میانجیگر به مخالفت تغییر میدهد. که این به دلیل منافعش بوده است. آمریکاییها درپی این بودند که از ملی شدن صنعت نفت حمایت کنند و پای خود را در ایران محکم کرده و بعد از آن نقش میانجی را گرفته تا بین طرفین دعوا، آشتی برقرار کنند. آنها وقتی که به این هدف نرسیدند ترجیح دادند که از دولت انگلستان حمایت کرده تا جای پای خود را در ایران تثبیت کنند.
از لحاظ عوامل خارجی کودتا 28 مرداد میتوان گفت نحوه اقدامات دولت در خارج کشور و اسناد و مذاکرات به جای مانده ثابت میکند که دولت به آمریکا خوشبین بوده و بر این باور بودند که آمریکا میتواند نقش یک میانجی را بازی کند.
البته برخی از دولتمردان در آن زمان مواضع شدید ضد انگلیسی داشتند. مردم ایران در آن زمان فهم درستی از مسائل سیاست خارجی نداشتند، با آنکه ملی شدن صنعت نفت و دولت ملی در ایران الگویی برای سایر کشورهای منطقه شده بود ولی در بعد بین المللی مردم درک درستی از شرایط روز و تفکیک درستی از دشمنان و پشت صحنه بازی نداشتند و میتوان گفت همین عدم درک درست از شرایط و دشمنی کشورها خارجی یکی از عوامل این کودتا شد.
از سوی دیگر، برخی عوامل داخلی نیز به این کودتا کمک کرد.از یکسو اختلافات میان ملی کنندگان صنعت نفت، بروز اختلاف در دو جناح سیاسی اسلامگرا و لیبرال دموکرات از سوی دیگر،باعث آن شدند که اختلافات افزایش یابد و دولت ملی مصدق با شکست مواجه شود.چون این شکافها از اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه روبنایی و اجرایی فراتر رفت و به مسئله هویتی و فراهویتی منتقل شده بود و اختلافات سیاسی مبنایی هویت گرفته بود فاصله بین گروهها و جناحها را زیاد کرد.
**جریانات سیاسی در سال 1332 بیتجربه بودند
تسنیم: برای شکلگیری و پیروزی نهضت ملی صنعت نفت تاقدامات موثری نیز صورت گرفت، چه عواملی سبب نادیده گرفتن این اقدامات شد؟
خواجه سروی: بخشی از این بحث به دو طیفی باز میگردد که در آن روز در عرصه سیاسی کشور فعال بودهاند. آنها بیتجربه بودند و به طور کامل قدرت سیاسی را در دست نداشتهاند. آنهم قدرت سیاسی که بالاخره حاصل فعالیت دو طیف است. میزان سهم طیفهای سیاسی را مشخص نمیکنیم که هر جناح چقدر سهم داشته است و این موردی انحرافی میباشد و هر جناحی سعی میکند بگوید سهم من از قدرت بیشتر بوده است و سنجش این کار آسان نیست. بعد از تجربه شکست خورده مشروطه این یک تجربه موفقی از همکاری دو طیف لیبرال دموکراتهای ایرانی و اسلامگراهای ایرانی بوده است. اینها در اینکه چگونه دشمن خود را کنار بگذارند در دوره مشروطه نیز موفق بودند ولی تجربه اینکه چگونه می توان قدرت را حفظ کرد نداشتند.
نکته بعدی آن است که در آن زمان شخص دکتر مصدق در کابینه خودش نیز قوی نبود و شاید خیلیها در کابینه او فعال و قویتر بودند، مانند دکترفاطمی و یا افرادی دیگر که تخصص داشتند ولی در بحث اداره دولت افراد کارآمدی نبودند.
باتوجه به بیتجربگی اینها به تدریج به ارزشهای طیف مذهبی بیتوجهی شد و کابینه پشتوانه مذهبی خود را از دست دادند. نمونه آن کاری بود که دکتر مصدق آن زمان انجام داد. آن بحث معروف این بود که لایحه بودجه آن سال صادر شد و در یکی از بندهای آن این عنوان آمده بود: «اخذ مالیات بر مشروبات الکلی». چنین مصوبهای در جامعه متدینین هیچ توجیهای ندارد. در جامعهای که میگوید نوشیدن مشروب الکلی حرام است. حال میآیند میگویند باید برای خرید مشروبات الکی از خریدار مالیات دریافت شود. دولت ملی که دولت لیبرال دموکرات ها است نمی تواند آرمان های دینی مردم را برآورده کند و حداقل احکام را اجرا کند. ضمن اینکه گروه های سیاسی آن زمان به جای آنکه با یکدیگر منطقی برخورد کنند و با بحث و گفتوگو مسائل خود را حل کنند عمدتا با اغتشاش و درگیری اردوکشی خیابانی مردم را خسته می کردند و این هم خود یکی از دلایل کودتای 28 مرداد است.
تسنیم: نگاه دکتر مصدق به عرصه بین الملل را چگونه میبینید؟
خواجه سروی: دولت مصدق در سطح بین المللی درک درستی از روابط بین قدرتهای بزرگ با یکدیگر نداشت. مصدق یک اشرافیت زاده و فامیل فتحلی شاه بوده است. در دنیا غرب درس خوانده بود. ولی مثل باقی لیبرال دموکرات ها به دنیا غرب بسیار نگاهی خوشبینانه داشت و معتقد بود که میتوان با آمریکاییهای مسائل و مشکلات را حل کرد و خبیث این دوره انگلستان میباشد.بدبینی او به انگلستان نیز مقطعی بوده است. مثلا بر سر قضیه نفت اگر انگلستان کنار می آمد بعید میدانم مصدق هم بنیادی و مبنایی با انگلستان به مخالفت میپرداخت. بازماندگان این راه هم اکنون به طور مبنایی انگلستان را خیلی بد نمیدانند البته اگر دوست نداشته باشند. ولی در مسائل نفت معتقد هستند که انگلستان حقوق ملت ایران را ضایع کرده است.
اینکه معتقد هستم دکتر مصدق درک درستی از عرصه بینالملل نداشته است یعنی بین آمریکا و انگلستان در آن زمان تفاوت قائل بوده است و میگفت که این خوب است و آن یکی بد.
**کودتای 28 مرداد استبداد 25 سالهی را بر ملت ایران تحمیل کرد
تسنیم: شخصیت دکتر مصدق و اقدامات وی چه تاثیری در وقوع کودتا داشت؟
خواجه سروی: کودتای 28 مرداد سال 1332 یک استبداد 25 ساله را بر ایران تحمیل کرد و مهمترین ضرری را که به ایران زد آن بود که از رشد یک حکومت ملی جلوگیری کرد و از نطفه آن را خفه کرد. حکومت ملی را که ما میگویم بنا بوده است قانون اساسی مشروطه را اجرا کند. اگر آن قانون اساسی را نیز نگاه بکنیم قانون اساسی یک مبانی ملی و غربیشده دارد و هم مبانی اسلام گرایانه. این کودتا باعث آن شد که استباد قانونی بر علیه ملت ایران خود را حاکم کرده و پایههای حکومت مردم سالار را در ایران نفی کند. البته نه پهلوی اول و نه دوم هیچ کدام قانون اساسی مشروطه را نفی نکردند ولی عملا آن را تعطیل کردند. مثلا ظاهر مجلس ملی بوده است ولی محتوای قانون در آن عمل نمیشده است. بنابراین کودتا از حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خود جلوگیری کرد و کشور را به دست بیگانه سپرد. این از ضررهای کلانی است که بر ایران تحمیل شد و خسارات فراوانی را بر کشور وارد کرد.
**امام فرمودند: آمریکا از انگستان بدتر است و انگلستان از شوروی بدتر
تسنیم: به نظر شما نگاه تاریخی و تاریخساز حضرت امام خمینی«ره» به کودتای 28 مرداد را چگونه ارزیابی میکنید؟
خواجه سروی: حضرت امام خمینی«ره» بیشترین بهربرداری را از این قضیه بردند. نهضت خود را با تکیه بر شرایط روز ملت ایران قرار دادند و با آسیب شناسی از گذشته، کشور را به پیش بردند. ایشان بر این باور بودند که ایران نباید به هیچ قدرت خارجی اعتماد کند و اصل نه شرقی و نه غربی که از دستورات دینی است را ایشان در عرصه سیاست داخلی و خارجی اجرا کردند و عدم تکیه بر قدرتهای بزرگ از مهمترین موضوعات بود که ایشان بر آن تاکید داشتند.
زمانی که میبینم نهضت اسلامی آغاز می شود آن جمله معروف ایشان که«آمریکا از انگستان بدتر است و انگلستان از شوروی بدتر». هدف ایشان از بیان این جمله چیست؟ ایشان به دنیال این بودند که به مردم ایران بفهمانند که باید بر روی پای خود ایستاد و بر ما میتوانیم تکیه کرد.
دولت مصدق از آمریکا انتظار کمک داشت .کسانی که در موقع بزنگاه سفارت خود را در اختیار انگلستان قرار دادند و انگلیسیها نیز با آمریکا همکاری کردند و کودتای 28 مرداد به کودتای آمریکایی و انگلیسی معروف شد. چرا؟ هزینه این کودتا برای انگلیسیها بود و اجرای آن برای آمریکاییها و دلیل آن نیز این بوده است که انگلستان در ایران سفارت نداشت ولی آمریکاییها روابط خوبی با دولت ایران داشته است و مصدق با آمریکا رفت و آمد داشت و خود دولت آمریکا به او کمک میکرده است. ولی آمریکا سفارت خود در ایران را در اختیار انگلیسیها گذاشت و خود نیز آمدند و عامل این کودتا شدند و در دربار ایران نیز ارتباط داشتند و پیش مصدق میرفتند.
بنابراین اصلا نه شرقی و نه غربی یک مبانی قرآنی دارد و یک بخش آن نیز این بود که حضرت امام از این واقعه تجربه اندوزی کردند و فارغ از اصل قرآنی به آمریکا بدبین بودند. حضرت امام تلاش کردند نهضت اسلامی ملت ایران را بدون وابستگی به شرق و غرب آغاز کنند و به سرانجام برسانند و آن را ادامه دهند و تا آخر نیز نهضت را به همین روال ادامه دادند.
**خوشبینی برخی از دولتمردان فعلی به آمریکا برای کشور مضر است
تسنیم: رهبر معظم انقلاب نیز به تاسی ازحضرت امام (ره) همواره در سخنرانیهایشان به مناسبتهای مختلف از تجربه کودتای 28 مرداد نام میبرند؛ یاداوری آن اتفاق تاریخی پس از گذشت سالها چه اهمیتی دارد؟
خواجه سروی: یک بخش از تاکید ایشان برای این است که نیروهای حامی و وفادار به انقلاب اسلامی هیچگاه با هم اختلاف مبنایی و هویتی پیدا نکنند. بحث را که رهبری معظم انقلاب گوشزد میکنند برای ایجاد نشدن تفرقه است. برای این است که آمریکا یک دولتی را به خاک و خون کشیده است و ایشان میخواهند این جنایت در خاطر مردم باشد. یک بخش دیگر آن این است که در مقابله با قدرتهای دنیا یادآوری کودتای 28 مرداد و بازخوانی آن ما را به این نتیجه میرساند که باید بیشتر به داخل تکیه کنیم و به مردم ایران و نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی اعتماد داشته باشیم و از دشمنان ملت ایران قطع امید کنیم و نباید به آنها خوشبین باشیم.
زمانی رهبر معظم انقلاب این فرمایشات را میفرمایند که در ایام مذاکرات قرار داریم و تاکید دارند که به معنای واقعی کلمه سیاست خارجی ما باید بر مبنای اصل نه شرقی و نه غربی باشد که حقیقتا بنده در لسان دولتمردان دولت یازدهم این اصل را ندیدهام. اصل نه شرقی و نه غربی اصل بسیار مهمی است و هم مبنای دینی دارد و هم راستیآزمایی آن با شواهد تاریخی اثبات شده است. مخصوصا در سالهای پس از انقلاب اسلامی این اصل کارآمد بوده است.
در مذاکرات هستهای ما نباید به طرف مقابل خوشبین باشیم. در صورتی که خوشبینی به آمریکا و غرب وجود داشته باشد آن یک زنگ خطری میشود و منافع ملی کشورمان را به خطر میاندازد. ما یکبار در سال 1332 اثرات خوشبینی را دیدهایم و خوشبینی آزمایش شده است و یا در دوره مشروطه این اصل آزمایش شده و در آخرین تجربه برای شخص محمد رضا پهلوی تجربه خوشبینی به آمریکا ناموفق بوده است. پس ما با این همه اصلهای اثبات شده چرا باید به آمریکا خوشبین باشیم؟ دیگر از محمدرضا شاه ما وابستهتر به آمریکا داریم مگر؟ آیا این را باید انکار کرد که بعد از فرار شاه از ایران چه بلاهایی بر سر او آمده است.
هر فردی که به آمریکا و غرب خوشبین است باید عکس رضا شاه با خانوادهاش که در آفریقای جنوبی هستند را همیشه و دائم به خاطر آورد. ببیند شاه ایران با آن عظمت توخالی و پوشالی با دمپایی و کت پاره در یک کشور غریب چگونه اثرات خوشبینی خود را میبیند و به چه موقعیتی رسیده است.
خوشبینی که در مذاکرات هستهای مبنای کار دوستان مذاکره کننده قرار داده شد به نظرم اثرات منفی آن تا 30 سال آینده بر کشور تحمیل شده و باعث سرخوردگی جوانان میشود و برای ما نه تنها هیچ فایدهای ندارد بلکه برای ما ضرر مضاعف است و فقط میتوانیم برای بار دیگر از این تجربه استفاده کنیم و آیندگان این واقع را بازخوانی کنند.
البته اصل نه شرقی و نه غربی میگوید نه شرق و نه غرب و نه کدخدا و بعد آن این اصل بر تکیه به خداوند تاکید دارد که این اصل سرلوحه حضرت امام خمینی«ره» و رهبری معظم انقلاب بوده است و خداوند به تنهایی برای ما به منزله قدرت لایتناهی میباشد. اینکه بخواهیم به مستکبران در سطح دنیا اتکا بکنیم این صد درصد برای ما یک شکست است.
تسنیم: برخی افراد معتقدند که باید کودتای 28 مرداد سال 1332 را به فراموشی سپرد و آن یک اتفاق تاریخی بوده است. نظر شما چیست و چه پاسخی به این افراد دارید؟
خواجه سروی: این افرادی که این سخن را میگویند اگر بتوانند در سطح منطقه که میگویند کشورهای جهان سومی یک کشور را پیدا کرد که به استکبار اطمینان کرده و از این اطمینان خیری دیده که موجب پیشرفت آن کشور شده است به ما هم معرفی کنند.
لیبی نمونه بارز این تجربه است و تکلیف آن مشخص است. رئیس دولت آنها را ناتو کشت. ناتو که برای ایران نیست. یا صدام را نگاه کنید، این که متحد غرب و شرق بوده است و آبشخورش آنها بودند. کشورهای که کنار ما هستند را نگاه کنید. بنابراین اگر این دوستان یک نمونه معرفی کردند که مثل ما دست دوستی به کشورهای غربی دادند و آنها در رفتار خود تغییری دادند و منافع ملی آنها تامین شده است هرچه خواستند بگویند تا ما بپذیریم.
ولی متاسفانه آنچه که ما میبینیم این است که این خوشبینی حتی یک مورد هم بازخورد مثبت نگرفته است و نمیشود ریسکی به این بزرگی را پذیرفت. بحث مذاکرات هستهای یک تجربه است که خود دوستان دولت هم اعتراف میکنند که برجام با شکست مواجه شده است.بانک و بیمه نفت نیز از جمله نمونههای این بدعهدی میباشد.
بالاخره اگر ما فرض کنیم که کودتای 28 مرداد سال 1332 بوده است و ما اکنون سال 1395 هستیم و این تجربه برای 62 سال پیش است و باید از آن گذر کرد، اشتباه است. منطق ارتباط کشورهای غربی با سایر کشورها از جمله کشورهای جهان سومی منطق تکبر و خود بزرگ بینی است. خود آمریکاییها مبنای سیاستورزی خود را بر این گذاشتهاند که ما دوست دائمی نداریم و ما منافع دائمی داریم.اگر از سال 32 تا کنون تغییری بر روی رفتار کشورهای مستکبر انجام شده بود میشد گفت بله. میتوان به آنها اعتماد کرد و آیت الله کاشانی کاری کردهاند تمام شده است و رفته است و غربیها نیز آنچنین نیستند و روش خود را تغییر دادند ولی آیا ما تغییری در رفتار آنها مشاهده کردهایم.
ما نمیتوانیم به آنها اطمینان بکنیم و ممکن است تجربه اینها به شکل جدید در دوره جدید تکرار شود و با تعویض آدمها.ما قصد نیت خوانی نداریم اما سیاست خارجی دولت فعلی غربگرایانه و با نگاهی به بیرون است.
البته متاسفانه این سیاست خارجی و این طرز تفکر از زبان اعضای دولت و نزدیکان رئیس جمهور و بدنه مدیریتی کشور بیان میشود. نگاهی که بر این باور است ما نمیتوانیم حتی یک نیروگاه بسازیم و برای ساخت آن باید به خارج از کشور تکیه کنیم و یا فردی که گفته بود ما فقط میتوانیم آب گوشت بزباش درست کنیم. متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران به صورت محدود این قشر بازتولید شده است و متاسفانه تا اینجا نفوذ کرده است و دارد کار خود را انجام میدهد.
انتهای پیام/