شکست استراتژیک ائتلاف آمریکائی در حلب
نگتر شدن حلقه محاصره نظامی حلب، نگرانیها و بیتابی آمریکا و ائتلاف را دامن زده است. واشنگتن از طریق اعمال فشار بر مسکو خواستار خروج از وضعیت رقت بار کنونی است. ظاهراً آمریکا و متحدانش مستقیماً هیچگونه نیروئی درحلب ندارند اما... .
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تنگتر شدن حلقه محاصره نظامی حلب، نگرانیها و بیتابی آمریکا و ائتلاف را دامن زده است. واشنگتن از طریق اعمال فشار بر مسکو خواستار خروج از وضعیت رقت بار کنونی است. ظاهراً آمریکا و متحدانش مستقیماً هیچگونه نیروئی درحلب ندارند اما سقوط پایگاه تروریستها در حلب را باید شکست خفت بار آمریکا و ائتلاف در قبال سوریه و نیروهای مقاومت ارزیابی کرد که تمامی برنامههای محور شرارت غربی – عبری – عربی در جهت به قدرت رساندن امپراطوری تروریستی داعش در عراق و شام را برای همیشه به زبالهدان تاریخ میاندازد.
سقوط پایگاههای تروریستی در حلب، شکست استراتژیک آمریکا، اسرائیل و ارتجاع عرب محسوب میشود که رسوائیهای بیشماری را در پی خواهد داشت.
آمریکا و ائتلاف از طریق تریبون سازمان ملل به طور همزمان 6 خواسته را مطرح میکنند که بعضاً در تناقض با یکدیگرند.
1- اعلام آتش بس
2 – شکستن محاصره حلب و پایان دادن به عملیات نظامی در حومه حلب
3- واگذاری دروازههای ورودی – خروجی حلب به سازمان ملل
4- ضمانت خروج مطمئن غیرنظامیان و تروریست ها
5- توقف هرگونه عملیات نظامی برای ایجاد همفکری و هماهنگی در اقدامات آینده
6- از سرگیری مذاکرات صلح
اگرچه آمریکا، انگلیس، فرانسه و سایر شرکای ناکام ائتلاف امیدوارند از این طریق بتوانند وقفه در عملیات محاصره نظامی حلب ایجاد کنند تا بلکه به هر صورت ممکن به کمک تروریستهای به دام افتاده بشتابند، ولی طرف مقابل هم با آگاهی از شگرد همیشگی آمریکا و ائتلاف در سوءاستفاده از هر فرصت ممکن، کمترین اعتمادی به ائتلاف حامی تروریستها ندارد.
اکنون آوار سنگینی از مشکلات و مصائب از هر سو برروی ائتلاف آمریکائی و تروریستهای به دام افتاده سرازیر شده است. آنچه شاهدیم، «علائم شکست» نیست بلکه نتایج شکست و ناکامی است. ولی آمریکا و ائتلاف هنوز هم تقلا میکنند که شکست را نپذیرند و اوضاع را به هر قیمت ممکن به نفع خود و تروریستها تغییر دهند. ناگفته پیداست که دلواپسی محور شرارت ناشی از نگرانی در قبال مردم سوریه و غیرنظامیان حلب نیست، چرا که شاهد ساکت صحنههای اعدام دستجمعی ساکنان حلب توسط داعش و سایر تروریستها بودهاند که به طور روزمره دهها نفر را در برابر جمعیت غیرنظامیان حلب قتل عام میکردند تا زمینههای ارعاب و فرمانبرداری ساکنان حلب را فراهم سازند. باید پرسید سازمان ملل و نیروهای ائتلاف که مراتب حمایت آنها از تروریسم آشکار شد، آن روزهای تنهائی مردم حلب کجا بودند که عزیزانشان در برابر چشمانشان سلاخی میشدند و کسی حتی زحمت اعلام محکومیت جلادان اعزامی با پاسپورتهای غربی را هم به خود نمیداد؟
به راستی چرا ناگهان شاهد فوران احساسات بشردوستانه غرب حامی تروریستها هستیم؟ آیا این همزمانی شکست جنایتکاران و محاصره حلب و ناکامی توطئههای محور شرارت غربی – عبری – عربی نمیتواند ما را به حقایق پشت پرده رهنمون سازد که بیتابی امروز آنها ناشی از خشم و کینه انباشته به خاطر شکست سنگینی است که قادر به هضم و تحمل آن نیستند؟
اگر غرب حتی ذرهای صداقت داشته باشد، باید از محاصره حلب و به دام افتادن تروریستها در مرکز ثقل فرماندهی تروریسم جهانی استقبال کند و با تمامی توان و ظرفیت و امکانات خود برای خشکاندن ریشه تروریسم، در حلب وارد میدان میشود و بیهیچ بهانه و عذری، برای سرکوب تروریسمی که حتی در اروپا، آمریکا و آسیا قدرت نمائی میکند، سر از پا نشناسد. همین دلواپسیها نشانگر وجود انگیزههای نیرومندی برای نجات جبهه تروریستها و کمک رسانی به جنایتکارانی است که همواره جاده صاف کن محور شرارت غربی – عبری – عربی بوده و هستند. امروز بهتر از هر زمان دیگری این واقعیت عینی و ملموس به اثبات رسیده که تروریستها، پیاده نظام غرب و رژیم صهیونیستی در راه نفوذ به قلب کشورهای اسلامی هستند و اگر در سوریه و عراق به نتایج ملموسی میرسیدند، قطعاً خاک سایر کشورهای اسلامی را نیز در معرض تهاجم وحشیانه قرار میدادند. به همین دلیل، تصرف حلب میتواند اسرار پنهان توطئههای دیگر غرب و صهیونیستها را برملا کند و نشان دهد که آنها چه خوابهای آشفته دیگری را برای ملتهای مسلمان دیده بودند که در صورت موفقیت در عراق و شام، به انجام آن مبادرت میورزیدند.
تغییر نام تروریستها همانند «جابجائی نقاب ها»، فقط یک بازی رسوای رسانهای و تبلیغاتی است که پیشاپیش محکوم به شکست است چرا که «جبهه النصره» به وضوح اعتراف کرده که «وادار» به تغییر نام و جدائی از القاعده شده و القاعده هم «ناچار» به پذیرش این جدائی است که بتواند زمینه سهم خواهی هرچه بیشتر برای تروریستها را فراهم سازد. سئوال مهمتر اینکه اگر واقعاً غرب نگران امنیت و سلامت غیرنظامیان ساکن حلب است، چرا از خروج آنها و تخلیه ساکنان حلب تا این اندازه بیمناک است؟ پاسخ این سئوال روشن است و آن اینکه حامیان تروریسم نگرانند که مبادا با خروج غیرنظامیان، از این پس تروریستها «سپر انسانی» کنونی را از دست بدهند و ممکن است هر لحظه در معرض حملات برق آسای ارتش سوریه و نیروهای مقاومت قرار گیرند. این بدان معنی است که حامیان تروریسم نگران جان تروریستها به عنوان آخرین سرمایه بازمانده حامیان تروریسم در حلب هستند که البته در حلقه محاصره به دام افتادهاند. دولت سوریه، از یکطرف با اعلام عفو عمومی حتی آن دسته از تروریستهائی را که تسلیم شوند و اسلحه را به زمین بگذارند، عفو کرده است. از طرف دیگر روسیه مراتب خروج همگان از حلب را «ضمانت» کرده است. به علاوه از سازمان ملل و سایر نهادهای حقوق بشری دعوت عام به عمل آورده که در نظارت، همکاری و هماهنگی در تخلیه ساکنان حلب و حتی تروریستها، با روسیه و نیروهای مقاومت وارد عمل شوند. پاسخ تردیدآمیز غرب و بویژه آمریکا بسیار معنیدار است، چرا که آنها نگرانند با این همراهیها، سرعت عمل و شتاب سقوط پایگاه تروریستها در حلب را بیشتر کنند زیرا عملاً درصدد دفعالوقت هستند تا بلکه در پناه این وقت کشیها فرصتی برای کمک رسانی و نجات تروریستها فراهم شود، فرصتی که در نبود آن، بزرگترین توطئه استراتژیک محور شرارت غربی – عبری – عربی با شکست مفتضحانهای در تاریخ معاصر منطقه مواجه خواهد شد.
انتهای پیام/