اصلاح طلبان قبلا به خاطر برخی تندروی‌ها فرصت سوزی کردند/ با محمد هاشمی هم‌عقیده بودم

اصلاح طلبان قبلا به خاطر برخی تندروی‌ها فرصت سوزی کردند/ با محمد هاشمی هم‌عقیده بودم

عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی گفت: در مقام استدلال که چرا اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی موقعیت تضعیف شده‌ای دارند باید ریشه آن را در گذشته و زمانی مورد بررسی قرار داد که در فضای سیاسی، واجد موقعیت برتر بودند. اما به خاطر برخی تندروی‌ها فرصت سوزی کردند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، محمد عطریان فر عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی با«آرمان»گفت‌وگو کرده است که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانید.

شما از جمله نخستین افرادی بودید که ریاست لاریجانی را بر مجلس بیشتر به مصلحت کشور می‌دانستید. آیا شرایطی را پیش بینی می‌کردید که عدم موفقیت عارف در رقابت با لاریجانی در نهایت بر انسجام درونی اصلاح‌طلبان در مجلس تاثیر بگذارد و اصلاح‌طلبان نتوانند صندلی‌های کلیدی مجلس را به دست بگیرند و نمایش کارآمدی از خود نشان بدهند؟

درعرصه سیاست ورزی باید به واقعیت‌ها توجه کرد و برای اهداف بلندمدت برنامه‌ریزی کرد. یکی از عوارض ناهنجار سیاست ورزی این است که با به دست آوردن اندک قدرتی دچار «مطلق گرایی» شویم. اصلاح‌طلبان پس از موفقیت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 و پیروزی آقای روحانی احساس کردند به دلیل اینکه قوه مجریه را در اختیار دارند می‌توانند در انتخابات مجلس نیز به پیروزی مطلق دست پیدا کنند. اصلاح‌طلبان این نکته را فراموش کرده بودند که سنخ انتخابات ریاست‌جمهوری با انتخابات مجلس به صورت ذاتی با هم تفاوت دارد و نمی‌توان با همان استراتژی92 در انتخابات94 به پیروزی مطلق رسید. انتخابات ریاست‌جمهوری دارای حوزه انتخابیه واحد و ملی است. این در حالی است که در انتخابات مجلس حوزه‌های متکثر و متنوعی وجود دارد و به همین دلیل بسیاری از عوامل ناخواسته از جمله مناسبات محلی، مطالبات قومی و شناخت مستقیم غیرحزبی در سرنوشت انتخابات تاثیرگذار است. اصلاح‌طلبان برای رسیدن به اهداف خود که همانا به دست آوردن اکثریت مجلس دهم بود دایره گفتمانی خود را وسعت دادند و تلاش کردند با تمام گروه‌ها و افرادی که از رویکرد اصلاح‌طلبی حمایت می‌کنند، ائتلاف کنند. نکته دیگر اینکه اتفاقات ناهنجار و تندروی‌هایی که در مجلس نهم صورت گرفته بود، سبب شد که یک طیف معتدل و معقول در جریان اصولگرایی در مقابل تندروهای داخلی این جریان شکل بگیرد. از سوی دیگر ردصلاحیت‌های گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات هفتم اسفند توسط شورای نگهبان باعث شد که اصلاح‌طلبان به فکر استفاده از ظرفیت متعادل به وجود آمده در جریان اصولگرایی بیفتند. در نتیجه یک ائتلاف ناخواسته و نانوشته بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل شکل گرفت. همه این اتفاقات نیز برای این رخ داد که افراطیون به اهداف خود دست پیدا نکنند و موفق نشوند دوباره وارد مجلس شورای اسلامی شوند. جریان‌های سیاسی همواره با دو رویکرد متفاوت«موازنه مثبت» یا «موازنه منفی» به بزنگاه‌های سیاسی وارد می‌شوند. در انتخابات هفتم اسفند به دلایل اضطرار، جریان اصلاحات برای حضور قابل قبول با سازو کار «موازنه منفی» مواجه شده بود. در چنین شرایطی «موازنه منفی»برای جریان اصلاحات این بود که باید از هر ظرفیتی که اجازه ندهد تندروها به اهداف خود دست پیدا کنند، استفاده شود. این خود سهم موثری از پیروزی بود.«موازنه مثبت» به این معنا بود که جریان اصلاحات با استفاده از ظرفیت نیروی انسانی و امکاناتی که در اختیار دارد تلاش کند اکثریت مجلس را به صورت «ایجابی» به دست بگیرد و از مکانیسم ضرورت بهره‌گیری «سلبی» درمقوله انتخابات در برخورد با رقیب سیاسی خود خودداری کند. همان‌گونه که این اتفاق در مجلس ششم رخ داد. بدون شک شیوه‌ها و استراتژی‌ای که یک جریان سیاسی در «موازنه منفی» در پیش می‌گیرد با روش‌ها و راهبردهایی که در «موازنه مثبت» به کار می‌گیرد با هم متفاوت خواهد بود. اصلاح‌طلبان در انتخابات هفتم اسفند در رویکرد خود مبتنی بر استراتژی «موازنه منفی» به اهداف مرحله‌ای خود دست پیدا کردند و موفق شدند از حضور مجدد تندروها در مجلس دهم جلوگیری کنند. با این وجود نکته مهم این بود که اصلاح‌طلبان که قبل از انتخابات از روش سیاسی «موازنه منفی» برای حضور موثراستفاده کرده بودند، پس از انتخابات با برداشتی غیرواقع بینانه از رویکردی استفاده کردند که در گذشته در نظام فعال «موزانه مثبت» از آن استفاده می‌کردند. به نظر من با وجود اینکه آقای عارف از ظرفیت بالایی در راهبری فضای سیاسی ایران برخوردار است و نمادی از یک اصلاح‌طلب واقعی توانمند به شمار می‌رود، در شرایطی که اصلاح‌طلبان با رویکرد «موزانه منفی» وارد مجلس شده بودند، نمی‌توانست با استفاده از رویکرد «موازنه مثبت» در انتخابات ریاست مجلس به پیروزی برسد.

چرا اصلاح‌طلبان پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 به صورت مطلق به دنبال به دست گرفتن مجلس بودند؟آیا این مساله نشان‌دهنده تناقضات درونی جریان اصلاحات است؟چرا اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی به جای اینکه به فکر تدوین استراتژی‌های بلندمدت و تشکیل «اتاق فکر» باشند به دنبال استراتژی کوتاه‌مدت هستند؟

اصلاح‌طلبان این نکته را می‌پذیرند که در شرایط کنونی در اداره و تمشیت امور کشور حائز «دست برتر» و «موقعیت غالب» نیستند. در مقام استدلال که چرا اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی موقعیت تضعیف شده‌ای دارند باید ریشه آن را در گذشته و زمانی مورد بررسی قرار داد که در فضای سیاسی، واجد موقعیت برتر بودند. امامتاسفانه به خاطر برخی تندروی‌ها فرصت سوزی کردند. بدون شک موقعیت تضعیف شده کنونی جریان اصلاحات به دلیل برخی حرکت‌های رادیکال و ناموجه اصلاح‌طلبان بود که پیش‌تر انجام دادند. جریان اصلاحات اگر از فرصت‌های تاریخی به دست آمده به صورت صحیح و منطقی استفاده می‌کرد روزبه روز فربه‌تر می‌شد. این در حالی است که برخی رفتارها اسیر قدرت طلبی شد و بهایی که ما امروز می‌پردازیم به دلیل همان فرصت سوزی گذشته است. با این وجود ما در عرصه سیاست ورزی به هیچ عنوان اجازه یاس و ناامیدی نداریم و همواره باید به آینده امیدوار باشیم. در شرایط کنونی وضعیت اصلاح‌طلبان نسبت به دوره احمدی‌نژاد بسیار بهتر شده است. در طول سه سالی که آقای روحانی به ریاست‌جمهوری رسیده‌اند جریان اصلاحات با آسیب‌شناسی رویکردهای گذشته خود روند معقول و متعادلی در پیش گرفته که می‌تواند نوید بخش روزهای خوبی برای این جریان باشد. نکته مهم اینکه ما باید از غرور، خودخواهی وسرمستی از قدرتی که به دست آمده اجتناب کنیم و اجازه ندهیم دوباره فرصت‌های به وجود آمده به راحتی از دست برود.

زیست اصلاح‌طلبان با اصولگرایان معتدل در یک جغرافیای مشترک در نهایت با بده و بستان سیاسی همراه نبود و اصولگرایانی که در لیست اصلاح‌طلبان قرار داشتند در نهایت راه خود را از جریان اصلاحات جدا کردند. این رویکرد چه پیامدهایی برای جریان اصلاحات به همراه خواهد داشت؟

اصلاح‌طلبان در فرایند برگزاری انتخابات با دو گروه همسو بودند؛ یک گروه کسانی بودند که عضو جریان اصلاحات نبودند اما از «حواریون» آقای روحانی به شمار می‌رفتند. گروه دیگر اما کسانی بودند که با اصلاح‌طلبان ائتلاف نانوشته‌ای منعقد کردند تا با یک پوشش مشترک مانع از حضور تندروهای سیاسی در مجلس دهم شوند. مساله مهم این بود که این ائتلاف اساسا برای قبل از انتخابات بود و هیچ صحبتی بین این گروه‌ها درباره پس از انتخابات صورت نگرفته بود. نکته دیگر اینکه ائتلاف با اصولگرایان معتدل براساس تشخیص یک طرفه اصلاح‌طلبان بوده و تنها اصلاح‌طلبان آغاز‌گر این ائتلاف بودند. در نتیجه این ائتلاف براساس توافق دو جانبه و بلندمدتی صورت نگرفته بود. به عنوان مثال اصلاح‌طلبان هیچ گاه به آقای علی مطهری نگفتند که ما شما را در لیست اصلاح‌طلبان قرار می‌دهیم به شرط اینکه در آینده برای ما فلان کار را انجام بدهید. این اتفاق بین اصلاح‌طلبان و حامیان دولت حسن روحانی نیز به همین سیاق رخ داده است. چرا که حامیان آقای روحانی حاضر شدند در قلمرو اندیشه اصلاح‌طلبی حرکت نمایند و در مقطع انتخابات خود را در ساحت گفتمانی اصلاحات تعریف کنند. نکته مهم دیگر اینکه ما نباید ائتلاف بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل را تنها به انتخاب رئیس مجلس تنزل و تقلیل بدهیم. برای مثال حمایت اصلاح‌طلبان از آقای علی لاریجانی در حوزه انتخابیه قم کاملا یکجانبه صورت گرفت و هیچ گونه مذاکره و مفاهمه‌ای در این زمینه با ایشان وجود نداشت. اصلاح‌طلبان قبل از انتخابات هیچ گاه در درون خود این مطالبه را مطرح نکردند که در صورتی که در انتخابات به پیروزی رسیدند چه انتظاری از اصولگرایان معتدل که با اصلاح‌طلبان در یک جبهه قرار داشتند خواهند داشت. نکته دیگر اینکه برخی از تحلیل‌های مطرح شده در این زمینه به صورت خوش‌بینانه ارائه می‌شود. از جمله چگونه ممکن است افرادی مانند آقایان کاظم جلالی و بهروز نعتمی تنها با حضور در ائتلاف اصلاح‌طلبان دست از پیمان تاریخی و گفتمانی خود با علی لاریجانی بردارند و در انتخاب رئیس مجلس به پیشکسوت خود پشت و از آقای محمدرضا عارف حمایت کنند. البته برخی از اصلاح‌طلبان عنوان می‌کنند به دلیل اینکه مردم در انتخابات هفتم اسفند به دنبال تغییر در ساختار مجلس بودند طبعا این تغییر باید ابتدا و به صورت نمادین درتغییر ریاست مجلس ظاهر شود و آقای محمد رضا عارف به عنوان سرلیست اصلاح‌طلبان تهران به ریاست مجلس دست پیدا می‌کرد. اگرچه این منطق و توقع، منطقی مشروع، مسموع و قابل دفاع بود اما می‌پرسیم اگر جناب آقای عارف به ریاست مجلس نیز دست پیدا می‌کردند که حتما واجد صلاحیت ریاست پارلمان بودند آیا یک اتفاق باشکوه و بلندمدت رخ داده بود؟شاید در کوتاه‌مدت این اتفاق باعث شادمانی اصلاح‌طلبان می‌شد. اما آیا می‌شد تمام طول چهارساله مجلس را با تضمین به پیروزی آقای عارف بر لاریجانی مطمئن بود؟ آیا اصلاح‌طلبان با ریاست عارف بر مجلس دهم می‌توانستند به اهداف بلندمدت خود در آینده دست پیدا کنند؟ به نظر می‌رسد پاسخگویی در این زمینه ساده نبوده و نیست و با توجه به ترکیب هویتی فراکسیون امید حداقل محل ابهام و تردید است. نخستین عارضه احتمالی این اتفاق این بود که یک ظرفیت ممتاز سیاسی و معتدل به نام علی لاریجانی از سوی دوستان قدیمی اصولگرای خود به ویژه افراطیون جبهه پایداری مورد طمع واقع می‌شد. در چنین شرایطی لاریجانی ریاست اقلیت نیرومند مجلس دهم را با هدف مقابله با سیاست‌های جریان اصلاحات به دست می‌گرفت و تا آنجا که در توان اصولگرایان قرار داشت در این تقابل پافشاری می‌کرد. در نتیجه در سال دوم که قرار بود انتخابات رئیس مجلس دوباره برگزار شود جبهه تمام‌عیار و یکپارچه اصولگرایان صندلی ریاست را از زیرپای آقای عارف می‌کشید و تندرو‌ها اجازه نمی‌دادند دوران ریاست وی برای سال‌های بعد تکرار و ماندگار شود. شبیه‌ترین پیامد این مساله تصویر مشابه آقای حداد عادل بود که زمانی در درون اصولگرایان با لاریجانی بر سر ریاست مجلس رقابت داشت. در حالی که شخصیت اندیشمند و فرهیخته‌ای مانند آقای عارف متفاوت از حضور رقابت آمیز حدادعادل در پارلمان بود. نکته دیگر اینکه ما نمی‌توانیم پارلمان را به صورت جداگانه خارج از پازل قدرت تحلیل و تفسیر کنیم. پارلمان حلقه‌ای از حلقه‌های قدرت قانونی، قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی و راهبردی در کشور است. به همین دلیل بایدظرفیت آقای عارف را با ظرفیت آقای لاریجانی در نقش‌آفرینی در این حلقه‌های به هم متصل مورد بررسی قرار داد. به نظر من در شرایط کنونی از هر منظر گوناگون که به این مساله نگاه کنیم آقای لاریجانی از ظرفیت موثر و کارآمدتری نسبت به آقای عارف برای نقش آفرینی در این حلقه‌های به هم متصل برخوردار است. نکته دیگر اینکه اصلاح‌طلبان منتخب مجلس باید به صورت فاخر و فرهیخته‌ای در مجلس مدیریت می‌شدند تا فراکسیون امید دچار بی‌نظمی و بی‌قید وبندی احتمالی نمی‌شد. به نظر من نپذیرفتن ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس توسط جناب آقای عارف مصلحت نبود و به ساحت تاثیرگذاری حرفه‌ای و پارلمانی اصلاح‌طلبان در مجلس خسارت وارد کرد.

گفته می شود بین برخی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی و به صورت بارز غلامحسین کرباسچی و حسین مرعشی اختلاف وجود دارد. شما این مساله را تایید می‌کنید؟آیا دستور حزبی صادر شده که اعضای حزب کارگزاران سازندگی با رسانه‌ها مصاحبه نکنند؟

احزاب مانند «پادگان» نیستند که رابطه «ژنرال» و«سرباز» درآنها حاکم باشد. در واقع ماهیت احزاب برخلاف این رویکرد است. حزب از مجموعه افرادی تشکیل شده که به دلیل مشابهت‌های فکری دور هم جمع شده تا ایده‌های خود را به صورت جمعی به هدف برسانند. با این وجود مشابهت‌های فکری به معنای نداشتن اختلاف سلیقه بین افراد یک حزب نیست و اعضای یک حزب می‌توانند در حین داشتن نقاط مشترک زیاد با هم اختلاف نظر نیز داشته باشند. کسی نمی‌تواند مدعی شود چهره‌های برجسته حزب کارگزاران سازندگی مانند آقای کرباسچی و آقای مرعشی باید دقیقا مواضع یکسانی در همه جزئیات داشته باشند. این سخن از اساس باطل است و پذیرفتنی نیست. اتفاقا اختلاف سلیقه در یک حزب می‌تواند به پویایی و بالندگی آن کمک کند. نکته مهم در این زمینه این است که اگر اکثریت افراد یک حزب به یک تصمیم نهایی رسیدند باید از تصمیم فردی خود برای اعتلای تصمیم جمعی عدول کنند و تصمیم جمعی و نهایی حزب را بپذیرند و حمایت کنند. افرادی که در حزب کارگزاران سازندگی حضور دارند اگر در یک موضوع خاص در اقلیت قرار گرفتند نباید دچار سرخوردگی و یاس شوند. در گذشته جناب آقای محمد هاشمی که از موسسان حزب کارگزاران سازندگی بودند و شخصیت قابل احترامی برای همه هستند در یک تصمیم‌گیری حزبی از تصمیم حزبی دیدگاهی متفاوت داشتند. اتفاقا بنده نیز درآن تصمیم‌گیری با آقای محمد هاشمی هم عقیده بودم. با این وجود بنده معتقدم راه خروج از حزب را نباید پیش گرفت و باید تلاش کرد به مرور زمان دیدگاهی که در آن مقطع در اقلیت قرار داشت را برای اعضای دیگر حزب تبیین کرد تا در نهایت به دیدگاه اکثریت تبدیل شود. بنده از دیرباز با آقای کرباسچی آشنا بودم و صمیمیت و دوستی تاریخی و عمیقی بین ما وجود دارد. با این وجود امروز که به دیدگاه‌های اعضای حزب کارگزاران نگاه می‌کنم مشاهده می‌شود قرابت و نزدیکی معنوی و سیاسی که بین دیدگاه‌های آقای کرباسچی و آقای مرعشی در زمینه اداره حزب وجود دارد بسیار زیاد است، حتی بیش از آنچه که بین بنده و آقای کرباسچی وجود دارد. در نتیجه هیچ گسست و دو دستگی در حزب کارگزاران وجود ندارد و حزب به شرایط ایده آل از نظر تمرکز فکری وسیاسی به آینده‌ای روشن فکر می‌کند. در زمینه سوال شما مبنی بر اینکه آیا برای مصاحبه‌نکردن اعضای حزب دستور حزبی صادر شده یا خیر نیز باید عنوان کنم به هیچ عنوان چنین مساله ای در حزب مطرح نشده و همه اعضای حزب به مانند گذشته در مصاحبه با رسانه‌های گروهی هم برای اظهارنظر شخصی و هم طرح دیدگاه‌های حزبی آزاد هستند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران