مولفههای سازماندهی مجدد نظام اداری
شرایط تغییر کرده، و ما باید دستگاه اداری در نظام حکمرانی خود را با آن همگام کنیم. این را، شوک حقوقهای نجومی مدیران به همه ما عیان کرد، درست موقعی که مدیران اجرایی (CEOs) در سرتاسر جهان، از این بابت هدف اعتراض قرار گرفتند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، قضیه: شرایط تغییر کرده، و ما باید دستگاه اداری در نظام حکمرانی خود را با آن همگام کنیم. این را، شوک حقوقهای نجومی مدیران به همه ما عیان کرد، درست موقعی که مدیران اجرایی (CEOs) در سرتاسر جهان، از این بابت هدف اعتراض قرار گرفتند و اغلب مردم دنیا احساس کردند که کار از جایی عیب دارد. ضمناً، اعتقاد به این که «اگر فرصت بدهید همه چیز خوب و طبیعی میشود»، هولناکترین پنداری است که سیاستمداران و مصلحان اجتماعی امروز میتوانند ساز کنند. باید دید که آیا شجاعت انقلابی لازم برای ورود به فازی از تغییرات را داریم که نهایتاً برای آینده این کشور راه گشاست. صورت مسئلههای اصلی در سازماندهی مجدد نظام اداری در حکمرانی خوب اینها هستند:
1- جهانیسازی لایههای مهمی از تقسیم کار
2- دیجیتالی و هوشمند شدن تقسیم کار
3- سهولت در ورود بازیگران جدید به تقسیم کار
4- ضرورت مدیریت چندلایه و چندگانه
5- ضرورت تدوین مکرر استراتژی
6- لزوم تغییر شکل و ریخت دستگاه اداری طوری که بتواند به رویدادها واکنش سریع نشان دهد.
اینها گسلهای اصلیای هستند که زیر پای سیاستمداران امروز را به لرزه در آوردهاند، و عدم توجه به تغییرات شتابان شرایط، سرنوشت و سرانجامی مشابه دایناسورها برای آنان رقم خواهد زد، و در این میان، سیاستمداران عافیتجو، مقصران اصلی خسارتها به حساب خواهند آمد.
1- جهانیسازی، مقیاس رقابت را در یک سطح «نامتعارف» گسترش داده است، طوری که مردم محلی را با هم غریبه میکند. یکی حقوق ریالی میگیرد و دیگری دلاری. آن یکی در مقیاس چند صد میلیون دلار، و این دیگری در حد یکی دو میلیون تومان. یکی پورشه سوار است و دیگری پرایدسوار مسافربر.
از این گذشته، این بازار کار ورودیهای جدید و غریبهای دارد. به طرز غریبی، برای نخستین بار در دوران پس از انقلاب، برای قراردادهای نفتی خود از مشاور انگلیسی استفاده میکنیم. ما از محصول «ایرانی» که رویش نوشته:
«Made in China» استفاده میکنیم، و نمیتوانیم این دست تناقضها را حل و فصل نماییم. البته، در اقتصاد جهانیسازی شده، اینها تناقض نیست، ولی، در یک مقیاس ملی اینطور فهم میشود، و ما باید این دست تناقضها را حل کنیم.
2- دیجیتالی و هوشمند شدن تقسیم کار فضایی گسترده شده است، که ابتدا به آن میگفتند «فضای مجازی»، ولی، وقتی به «فضای واقعی» فائق آمد، معلوم شد که باید نام دیگری برای آن برگزید؛ شاید فضای دیجیتال، و از آن بهتر فضای سایبر. منظور از فضای سایبر، فضایی است که در آن تعامل حرف اول را میزند. ملاک هوشمندی دقیقاً این است که افراد و سازمانها در این فضا، تقریباً، از هیچ قاعده از پیش تعیین شده تبعیت نمیکنند، بلکه در تعامل با محیط، خود را با احوال متحول آن تطبیق میدهند.
رویداد مهم، تا آنجا که به دستگاه اداری نظام حکمرانی مربوط میشود این است که تقریباً، امکان و شرایط و ضرورت مواجهه چهره به چهره از دست میرود، و ارتباط انسانی تا اندازه زیادی به ارتباط تکنیکمند تقلیل مییابد. در واقع، سازمان، خصلتهای ابزارهای تکنیکی را به خود میگیرد. از برخی جهات تقویت و از برخی جهات تضعیف میشود.
3- سهولت در ورود بازیگران جدید به تقسیم کار رویداد مهم دیگر، سیالیت گسترده ارتباطات است، طوری که در مقیاس شبکه جهان گستر (www)، لیز میخورند، و ابعاد گسترده جهانی مییابند.
منابع دور دست، به مخاطبان اطلاع رسانی میکنند و سطح توقعات و پختگی اعمال کنشگران را افزایش میدهند. مردم میتوانند در یک مقیاس وسیعتر دست به انتخاب و رقابت بزنند، و خدمات مختلف نظام اداری را با یکدیگر مقایسه کنند. شبکههای جدید از سازمان دانشمبنای کار پدید میآید که، بر غنای نظام تقسیم کار جوامع میافزاید. از این گذشته، منابع متنوع موجود در شبکه جهان گستر، که از تنوع مضمونی بیسابقهای برخوردار است، یک قوس کامل تخیل،نظر،عمل،ارزیابی، به وجود میآورند که کمک میکند تا بهرهبرداری از فناوریهای جدید، تحقق عملی نظریهها، جامه عمل پوشیدن احساسات و انگیزهها به نحوی که هیچ گاه در طول تاریخ سابقه نداشته است تسهیل گردد.
البته، این پدیده عوارض جانبی هم دارد، به این ترتیب، که، ما با پدیده جدیدی با عنوان «زیادهباری» اطلاعات مواجه میشویم. به این معنا که افراد بیش از میزان توان و قدرت تحلیل خود، اطلاعات دریافت میکنند و در این شرایط، برای گریز از «سرسام اطلاعاتی»، به منابع کانالبندی اطلاعات پناه میبرند. منابع مهم کانالبندی اطلاعات، مانند گوگل و سایر موتورهای جستجوی مهم، مطبوعات و سخنپراکنیهای مهم جهانی، کانالهای پرمخاطب در شبکههای اجتماعی، و ... به ذهن این مخاطبان اینترنتی و موبایلی شکل میدهند و آنها را به جان دولتها میاندازند. در واقع، در این شرایط، مطالبات از نظام حکمرانی توسط منابع بزرگ و جهان گستر کانالبندی اطلاعات، هدایت میشود و کار حکمرانی را بسیار دشوار میسازد. در این شرایط، راهی به جز تقلیل تعهدات دستگاه اداری در نظام حکمرانی، و پویاتر نمودن آن نیست.
4- ضرورت مدیریت چندلایه و چندگانه نظام مدیریتی گذشته، بر اساس نسخه فرمان و کنترل، دیگر پاسخگویی نسبی هم نخواهد داشت. نظامهای مدیریتی گذشته، به هدف تولید انبوه، در قالبهای از پیش طراحی شده تنظیم شده بود، ولی، امروز، رایانهها و ماشینها، این نحو تولیدات را انجام میدهند و، حتی، وظیفه نظارت و کنترل کیفیت را نیز به بهترین وجه و فارغ از اهمال صورت میدهند. در واقع، جایگاه مدیران اجرایی، بسیار متزلزل یا لااقل دگرگون شده است.
حداقل باید بدانیم که دیگر به اندازه گذشته، نیاز به شمار زیادی از مدیران اجرایی نداریم. شاید بهتر است بگوییم که با توجه به تحول به وجود آمده در تقسیم کار، و درگیری بیشتر انسانها در خلاقیت و فراغت، بیش از «مدیران اجرایی» به «مدیران معنوی» نیاز داریم. سازمانهای جدید، بر مبنای توانمندسازی، خلاقیت، کار تیمی و تنظیم روابط شبکهای، در کنار اطمینان از عملکرد منظم رایانهها و ماشینها، طرحریزی شده است.
در چنین شرایطی، که دیگر مدیریت، مترادف مدیریت اجرایی نیست، یا شاید در بلند مدت بتوانیم بگوییم که دیگر چیزی به نام مدیریت اجرایی ضرورتی نخواهد یافت، و مدیریت بر توانمندسازی و خلاقیت و کار تیمی و تنظیم روابط شبکهای تمرکز خواهد یافت، دیگر موازی کاری و مدیریت چندگانه و چند لایه عیب نخواهد بود، بلکه به توانمندی بیشتر، خلاقیت حساستر و حیات اجتماعی شکوفاتر انسانها منجر خواهد شد.
5- ضرورت تدوین مکرر استراتژی عظمت دگرگونیها، و چرخش روزمره امور، باعث بینیازی سازمانهای آینده از تدوین استراتژی نمیشود، در واقع، اگر انسان خواهان استمرار زیست انسانی خود بر روی کره زمین است، و اگر همچنان سیطره خود بر سرنوشت خویش اصرار میورزد، از این دو بابت، باید از ابزارهای جدید برای بهبود مدیریت خود بر روند امور استفاده کند.
در این زمینه نیز انقلاب دیجیتال کمکهای مهمی به روندهای مدیریت انسانی مینماید. ما میتوانیم از طریق مدلسازیهای سیاسی برای ساخت آینده، برداشتهای روشنتری از سناریوهای مربوط به فرجام امور داشته باشیم. چنین شبیهسازیهایی، توامان کمک میکند تا با استفاده از ظرفیتهای تکنولوژی، واکنشهای مناسبتر و سریعتری نسبت به موقعیتهای ویژه و به خصوص داشته باشیم.
6- لزوم تغییر شکل و ریخت دستگاه اداری از همه نکات فوق، استنباط میشود که دیگر دستگاه اداری فعلی، با این صورتبندی عریض و طویل، و بالا به پایین، نمیتواند به بقای خود ادامه دهد. سر و شکل سازمانهای اجرایی موجود، به سازمانهای متنوع اما کوچک دانشمحور و انجمنهای حرفهای با مأموریتهای جدید تبدیل خواهند شد.
وظیفه سازمانهای جدید، تدوین و اجرای سیاستهای بلند مدت و میان مدت فنی و تکنولوژیک، حفظ و تحریک بیداری اخلاقی انسانها، تأمین خلاقیت مناسب انسانی در مواجهه با رویدادها و ماشینها، ایجاد دانش جمعی محلی، و تلاش برای حفظ روابط متوازن میان قدرت، دانش، اخلاق، تکنولوژی و مازاد اقتصادی خواهد بود.
انتهای پیام/