روابط ایران و روسیه بعد از برجام
مؤسسه واشنگتن که یکی از اندیشکدههای تأثیرگذار آمریکایی است، در سالگرد توافق هستهای ایران و غرب، برجام، با انتشار یادداشتی به بررسی اثرات برجام بر برنامهها و خواستههای دولت ایالات متحده پرداخت.
به گزارش گروه بینالمللی خبرگزاری تسنیم، در یکی از این یادداشتها، خانم «آنا بورشفسکایا» تحلیلگر ارشد مؤسسهی واشنگتن در زمینهی سیاستهای روسیه در منطقه غرب آسیا، به بررسی برجام، نتایج آن و راهبردهای آتی ایالات متحده در قبال ایران بعد از تجربهی برجام میپردازد. در ادامه به بیان، توضیح، دستهبندی، تحلیل و بررسی مهمترین محورها و نکات یادداشت بورشفسکایا میپردازم.
اهداف احتمالی و متصور روسیه از موافقت با برجام
از نگاه تحلیلگران غربی، روسیه از ورود به برجام، اهداف و منافع متعددی میتوانسته داشته باشد که تعدادی از آنها عبارتند از:
◦ بازگرداندن روسیه به جایگاه پیشین خود به عنوان ابرقدرتی جهانی: ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، تلاش میکند کشورش را به عنوان ابرقدرتی جهانی مطرح سازد؛ ابرقدرتی که بتواند همانند وزنه تعادلی در مقابل غرب عمل کند، با آنان برابری نماید و در تمامی تصمیمگیریهای عمده و مهم بینالمللی، ایفاگر نقشی حیاتی باشد.
◦ ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای: روسیه هیچگاه تمایلی به هستهای شدن ایران نداشته است. مقامات کرملین، از کرهشمالی گرفته تا عراق و ایران، همواره سعی بر این داشتهاند که با حمایت از تلاشهای بینالمللی از اشاعه و گسترش تسلیحات هستهای جلوگیری نمایند. بنابراین لازم بود تا مقامات روسیه در مورد عدم گسترش تهدیدات هستهای از سوی ایران به طور کامل متقاعد و مجاب شوند. برجام این تضمین را برای روسیه ایجاد کرد.
◦ ممانعت از نزدیک شدن روابط ایران و غرب: برای دستیابی به هدف اول، روسیه تمام تلاشش را به کار میبندد تا مانع شکلگیری ایرانی طرفدار غرب شود. چرا که غربگراشدن ایران، موضع روسیه را در منطقهی غرب آسیا به شدت تضعیف میکند و پای روسیه را از مهمترین موضوع و موضع درگیریهای بینالمللی کوتاه مینماید. روسیه تلاش میکند نقشی مؤثر در روابط بینالمللی و مهمترین عرصهی جاری آن که درگیریهای غرب آسیا است داشته باشد؛ در شرایطی که اکثر بازیگران منطقهای به غرب گرایش دارند، حفظ جمهوری اسلامی به عنوان شریک و متحدی راهبردی و ممانعت از گرایش دولت آن به سمت غرب، مهمترین هدف این روزهای کرملین است. گئورگی میرسکی، خاورشناس فقید روس، طی یادداشتی در آوریل سال 2015 میلادی مینویسد که شخصاً از زبان یکی از کارمندان وزارت امور داخلی روسیه شنیده است که «یک ایرانِ طرفدار آمریکا برای ما، به مراتب بدتر از یک ایران هستهای است.»
◦ تقویت موضع ایران در منطقهی غرب آسیا: توافق هستهای، فشارهای سنگین بینالمللی را از روی ایران بر میدارد و موجب تقویت نسبی موضع این کشور در منطقهی غرب آسیا میشود. دلیل مخالفتهای برخی قدرتهای منطقهای، از جمله عربستان سعودی، با برجام نیز همین است. ایران با نفوذی که روی افکار عمومی خاورمیانه دارد، در سطح منطقه توافق هستهای را برای خود پیروزی بزرگی در مقابل غرب نشان میدهد؛ همچنین جو روانی ناشی از توافق، محدودیتهای این کشور را برای کمک به دوستان و متحدین منطقهایش اندکی کاهش میدهد. تقویت ایران برای روسیه منافع متعددی دارد.
◦ تشدید درگیریهای متعدد منطقهی غرب آسیا: تقویت موضع ایران در خاورمیانه، موجب حفظ تعادل قدرت در منطقه میشود و در عین حال موجبات ادامه و تشدید مناقشات و منازعات متعدد منطقهای را نیز فراهم میکند. جمهوری اسلامی برای حفظ امنیت خود در منطقه و دستیابی به اهداف انقلابیش، دست از حمایت جبههی مقاومت برنخواهد داشت؛ ایالات متحده نیز برای حفظ منافع خود در منطقه و تأمین و تضمین امنیت اسرائیل با تقویت جبههی مقاومت به هر طریق و به هر شکل مقابله خواهد نمود. درگیری نیابتی ایران و ایالات متحده در منطقهی غرب آسیا برای روسیه منافع متعددی دارد؛ از جمله اینکه روسیه میتواند به عنوان بازیگری جدی وارد رقابت شود و خود را به عنوان عاملی فعال و تأثیرگذار در روابط و منازعات منطقهای و جهانی مطرح سازد، کما اینکه هماکنون شده است.
◦ بسط و گسترش روابط و افزایش همکاریها با ایران: برجام، فشارهای شورای امنیت سازمان ملل متحد را بر ایران کم کرد و مخالفتهای این شورا را تا حد بسیار زیادی کمرنگ نمود. همین امر پوتین را قادر میسازد که روابطش را با جمهوری اسلامی وسیعتر و عمیقتر نماید. این افزایش همکاری، اولاً موجب رفع بسیاری از مشکلات اقتصادی روسیه میشود که در اثر درگیری این کشور با اتحادیهی اروپا ایجاد شده است؛ ثانیاً به پوتین امکان میدهد که آشکارا و آزادانهتر از گذشته با تهران بر سر موضوع سوریه مشارکت و همکاری داشته باشد و در نتیجه خود را به عنوان بازیگری قدرتمند و مؤثر در منازعات منطقهای معرفی کند؛ ثالثاً این قابلیت را برای وی فراهم میآورد تا بتواند خود را به عنوان جایگزینی برای ایران در منطقه نشان دهد که برخلاف ایران اهل معامله با غرب است، و از این طرق خود را آلترناتیو مناسبی بنمایاند که هم توانایی راضی نگه داشتن ایران را دارد و هم امکان معامله و بدهبستان با آمریکا را. از نگاه پوتین، آمریکا نیز تعامل با او را به درگیری با جمهوری اسلامی ترجیح میدهد و این به روسیه امکان میدهد امتیازات مورد نظرش را در منطقه و جهان از غرب بگیرد.
آنچه در عمل رخ داده است
بررسی رفتار روسیه در چند سال گذشته نشان میدهد که مسکو صرفاً به خاطر منافع شخصی خود با انعقاد توافق هستهای ایران موافقت کرد. همراهی روسیه را با این توافق نباید به معنای تعاملش با غرب تلقی نمود. برجام نهتنها به روسیه اجازه داد که روابط خود را با ایران بسط و گسترش دهد، بلکه این امکان را نیز برای روسیه فراهم ساخت تا در منطقهی غرب آسیا به عنوان وزنهی تعادلی در مقابل نفوذ غرب استقرار یابد و موقعیت خود را تثبیت کند.
روسیه صرفاً به این خاطر از توافق هستهای حمایت و پشتیبانی کرد که انعقاد این توافق در تعدادی از حوزهها، به ویژه در خصوص اهداف ژئواستراتژیک روسیه در منطقهی غرب آسیا به منظور مقابله با نفوذ غرب در این منطقه، منافع بسیاری برای روسها به همراه داشت. همچنین در عمل ــ همانطور که ژنرال لوید آستین، فرمانده سنتکام (ستاد فرماندهی نیروهای نظامی آمریکا در منطقه) در ماه مارس به مجلس سنا هشدار داده بود ــ در حال حاضر اتحاد استراتژیک مسکو با تهران به شدت روبهرشد و تقویت است و این امر نیاز به بررسیهای دقیق و موشکافانهتری دارد.
اتحاد و همبستگی روسیه با ایران، بدون توجه به تفاوتهای بسیار زیاد میان این دو این کشور و همچنین تاریخچهی پیچیده مشترکشان، در حال گسترش و تقویت است. از نوامبر گذشته که روسیه مداخلات نظامی خود را در سوریه آغاز کرد، استفان بلنک ــ یکی از مقامات ارشد شورای سیاست خارجی آمریکا ــ بارها و بارها بر تلاشهای پوتین برای ایجاد اتحاد و ائتلاف با شیعیان منطقهی خاورمیانه اشاره و تأکید داشته است؛ اگرچه پوتین با تمامی کشورهای منطقهی خاورمیانه تعامل و ارتباط دارد اما حمایتهای وی از حکومت بشار اسد، نزدیکشدن روزافزون او به ایران و دیگر اقدامات منطقهای وی، حاکی از گرایش و تمایل روزافزونش برای اتخاذ سیاستهای حمایتی از شیعیان است. این در حالی است که اکثریت قریب به اتفاق جامعهی بزرگ مسلمانان روسیه را سنیها تشکیل میدهند. این موضوعی است که غرب را وادار میسازد تا روسیه را به عنوان دشمن و رقیبی جدی در منطقه قلمداد کند و خود را برای مقابله با آن آماده نماید.
پوتین ماه گذشته خواستار پذیرش ایران در سازمان همکاریهای شانگهای شد. ظاهراً در سالهای گذشته نیز ایران علاقه و تمایل خود را برای پیوستن به «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» تحت رهبری روسیه نشان داده بود؛ اتحادیهای که از منظر پوتین به عنوان وزنهی تعادل و طرحی برای مقابله با اتحادیه اروپا تصور و قلمداد میشد. شاید در حال حاضر تلاشهایی از این دست تنها در حد حرف باشند، اما تمامی اینها حاکی از تمایل روسیه برای برقراری ارتباط نزدیک با ایران بیش از هر کشور دیگری در منطقه است. علاوه بر این، کارشناسان خاورمیانه و مقامات مسکو ایران را به عنوان یک نیروی قدرتمند برای مقابله با گروههای سنی تندرو و اسلامگرایان افراطی میپندارند.
بررسی و نتیجهگیری
در بخشهای قبل، مهمترین محورهای یادداشت خانم بورشفسکایا را بهمنظور ساده و قابل فهم شدن نظرات او بهصورت خلاصه، دستهبندیشده و با اضافهکردن توضیحات و قرینههایی که به درک بهتر تحلیلهایش کمک میکرد آوردم. یادداشت خانم بورشفسکایا را میتوانید در این لینک بخوانید.
نتیجهی نظرات و تحلیلهای او در کنار تحلیلهای سایر کارشناسان و تحلیلگران غربی، ما را به این جمعبندی میرساند که از نگاه تصمیمسازان آمریکا، انعقاد توافق هستهای و اجرایی شدن برجام، برخلاف پیشبینیهای کارشناسان غربی که برجام را عامل تقویت روابط ایران و غرب میدانستند، بهواسطهی رفتار دولتها و سیاستمداران اروپا و آمریکا، اعتماد ایران را به غرب به شدت کاهش داده است و این امر موجب تقویت روزافزون روابط جمهوری اسلامی با کشورهای شرقی و بهطور خاص روسیه شده است؛ تصمیمسازان و تصمیمگیران آمریکایی، و خانم بورشفسکایا نیز در کنار آنها، از گسترش روابط تهران ــ مسکو به شدت نگرانند و به دولت فعلی و بعدی ایالات متحده پیشنهاد میکنند برای حل این معضل چارهای بیندیشند.
از نگاه آمریکاییها، برجام و پیشامدهای پس از آن، به دو کشور ایران و روسیه، که هر دو میخواهند به قدرتی جهانی همطراز غرب و بازیگری حیاتی و تأثیرگذار در مناسبات بینالمللی تبدیل شوند و این تهدیدی جدی برای قدرتهای غربی و بهویژه ایالات متحده است، اجازه داده تا روابط راهبردی خود را در بسیاری از حوزهها گسترش و افزایش دهند. کارشناسان غربی و خانم بورشفسکایا نیز همصدا با آنها، معتقدند که هرچند ایران و روسیه در طول تاریخ همواره رقیب و حتی دشمن یکدیگر بودهاند، اما در حال حاضر برای دستیابی به هدفی بزرگتر، یعنی ایجاد شکاف در غرب و همچنین مخالفت با سیاستهای منطقهای آمریکا، با یکدیگر متحد شده اند؛ و این هدف مشترک موجب تعمیق روزافزون روابط این دو کشور خواهد شد و این تهدیدی جدی برای قدرتهای غربی و بهطور خاص آمریکا است که دولت آینده ایالات متحده باید به آن توجه ویژهای داشته باشد. نگرانی تحلیلگران آمریکایی، نشاندهندهی فرصت بالقوهی روابط تهران ــ مسکو برای دو کشور و بهویژه ایران است که باید به خوبی تحلیل و بررسی شود.
خلاصه اینکه گسترش روابط ایران و روسیه، اگر توسط مسئولین سیاست خارجی کشور با در نظر گرفتن حفظ و تقویت عزت و استقلال جمهوری اسلامی به خوبی برنامهریزی و مدیریت شود ــ که تا کنون اینگونه بوده است ــ میتواند موجب تقویت موضع کشورمان در منطقه غرب آسیا و سطح جهان، وابستگی کمتر اقتصادی به کشورهای غربی و در نتیجه از میان رفتن برگهای برندهی آنها، افزایش برگهای برندهی ایران در مذاکرات احتمالی آینده با آمریکا و سایر کشورهای غربی، و تقویت قابلیتهای نظامی کشور با استفاده از درگیریهای سیاسی و تسلیحاتی روسیه و غرب در منطقه شرق اروپا ــ همانطور که برای اجراییشدن قرارداد خرید سامانهی موشکی اس300 پس از اختلافات بسیار دو کشور در ماههای اخیر انجام شد ــ شود.
انتهای پیام/