مدیران شهری ما از «فلسفه مدیریت شهری» بر اساس «تفکر الگو» تصویر روشنی ندارند
پژوهشگر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، با تأکید بر اینکه «هیچ نهاد تربیتی جایگزین خانواده نیست» گفت: تصویر روشنی از «فلسفه مدیریت شهری بر اساس تفکر اسلامی» و بر اساس تفکر «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در اختیار مدیران شهری نیست.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، طی ماه رمضان سال جاری دوره «تبیین مدیریت شهری از منظر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در حوزه علمیه مروی تهران برگزار شد. حجتالاسلام و المسلمین علی کشوری، پژوهشگر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در این دوره یازدهروزه به تبیین «مدیریت شهری» بهعنوان دومین نمونهسازی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت.
در 10 بخش قبلی این گزارش دیدیم که حجتالاسلام والمسلمین کشوری، مدل برنامهریزی توسعهگرای فعلی را در حوزه مدیریت شهری بهتفصیل به چالش کشید. بخش یازدهم گزارش پیش روی شماست. در این بخش کارشناس الگوی اسلامی پیشرفت به بیان این مطلب پرداخت که هدایت - به دلیل چند بُعدی بودن - به نهاد متکفل نیاز دارد؛ همچنین - با توجه به تأثیر محبت در خانواده و سطح رفق و محبتی که در خانواده وجود دارد - تأثیرگذارترین نهاد متکفل تربیت «خانواده» است. برای مرور مفاهیم مطرحشده در بخشهای قبلی، روی خبرهای مرتبط در پایان متن کلیک کنید.
* * * * * * * * * * * * * *
** مدیران ما از «فلسفه مدیریت شهری» بر اساس تفکر «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» تصویر روشنی ندارند
حجتالاسلام و المسلمین کشوری در ابتدای بحث با اشاره به مفاهیم مطرح شده در جلسات قبل گفت: در جلسات گذشته محضر دوستان عرض کردم که مهمترین چالشی که امروز - در فضای «مدیریت شهری» - پیش روی مدیران جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، این است که تصویر روشنی از «فلسفه مدیریت شهری بر اساس تفکر اسلامی» و بر اساس تفکر «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در اختیار این مدیران عزیز نیست. همچنین عرض کردم که اگر ما به یک فلسفه روشن درباره مدیریت شهری دست پیدا کنیم جزء اولین فوائدش این است که تعریف ما از مدیریت شهری تغییر پیدا خواهد کرد. بنابراین وقتی راجع به فلسفه مدیریت شهری گفتوگو میکنیم، در واقع این گفتوگو برای ارائه تعریف جدیدی از مدیریت شهری و تکنیکهایی که در مدیریت شهری باید بهکار بگیریم، پایه قرار میگیرد.
وی خاطرنشان کرد: در جلسه گذشته عرض کردم که از منظر مفاهیم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، فلسفه مدیریت شهری عبارت است از «ارتقاء امر تربیت». یعنی باید خوب به مفهوم تربیت توجه کنیم و این مفهوم را محور تصمیمات شهری قرار دهیم. اگر ما در شهر به مسئله تربیت - به معنای مدیریت دوران شکلگیری شخصیت - توجه نکنیم، همه موضوعات دیگر یک شهر - از ناحیه عدم توجه به مسئله تربیت - به چالش کشیده میشود؛ به دلیل اینکه مسئله تربیت زیرساخت همه «موضوعات جهتساز» است و بر همه مسائل جهتساز دیگر تأثیر دارد. ما هم باید در مدیریت شهری به عنوان یک خط قرمز مهم به مسئله تربیت نگاه کنیم.
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ادامه داد: جلسه گذشته بنده یک سؤال مطرح کردم؛ ما مسئله تربیت را مسئله مهمی میدانیم؛ بسیاری از متفکرین سر جای خود راجع به مسئله تربیت بحث کردهاند؛ پس اندیشمندانی که مباحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را در مورد مدیریت شهری میشنوند، این را میپذیرند که «موضوع جهتساز تربیت زیرساخت همه موضوعات جهتساز دیگر است». اما ممکن است بیان کنند که مسئله تربیت باید در آموزش و پرورش یا در نهاد خانواده حل شود و ربطی به مدیریت شهری ندارد. حال اینکه ما بیان میکنیم فلسفه مدیریت شهری، ارتقاء امر تربیت است. در جلسه گذشته عرض کردیم اگر شما به دو مقدمه توجه کنید، ارتباط بین مسئله مدیریت شهری و مسئله تربیت در ذهن شما حل خواهد شد.
** مقدمه اول؛ تربیت از منظر فکر اسلامی یک امر «خود رو» نیست، بلکه نیاز به مدیریت دارد
کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در تبیین مقدمه اول گفت: یکی از آن دو مقدمه این بود که تربیت از منظر فکر اسلامی یک امر «خود رو» نیست، بلکه نیاز به مدیریت دارد. محضر شما به آیاتی از قرآن اشاره کردم؛ مثلاً وقتی کار تربیتی انجام میدهیم، آن فعالیت تربیتی حتماً باید به ضمیمه «رفق» صورت گیرد. مثلاً فرض بفرمایید وقتی یک ضلالتی را در مقابل یک هدایتی برای مخاطب تبیین میکنیم؛ که مطابق «قد تبیّن الرشد من الغی» موضوع برای مخاطب روشن شود. عرض کردم که اگر این کار بدون در نظر گرفتن مسئله «رفق» صورت گیرد، یک کار تربیتی محسوب نمیشود؛ حتی تبیین هم محسوب نمیشود.
وی متذکر شد: در قرآن شریف یک آیه معروفی هست که از قول پیامبران میفرماید: «ابلّغکم رسالات ربّی و انا لکم ناصح امین». پیامبران وقتی رسالات پروردگار را به مردم ابلاغ میکردند در حال «نُصح» قرار داشتند؛ یعنی طرف مقابل خیرخواهی پیامبران را درک میکرد. پیامبران این را متذکر میشدند که تبلیغ را از روی خیرخواهی و محبت انجام میدهند؛ میفرمودند «لا اسئلکم علیه اجرا»؛ یعنی در مقابل رسالت خود هزینه مادی طلب نمیکردند. وقتی در مقابل تبیین، پول گرفته میشود - شاید تبیین از حیث محتوا به چالش کشیده نشود - اما از حیث تأثیر، مخاطب با خود فکر میکند این کسی که در حال تبیین است، میخواهد معاش خود را تأمین کند. لذا یک نوع سوءظنی به عنوان پیشفرض شکل میگیرد.
حجتالاسلام و المسلمین کشوری با بیان اینکه «کار تربیتی، بیان به ضمیمه رفق است» افزود: ذکر - به معنی تکرار مناسب یک مطلب در زمانی که به فراموشی سپرده میشود - هم بخشی از کار تربیتی است. وقتی شما میخواهید شخصی را هدایت کنید، باید برای او فضای «ذکر» هم ایجاد کنید. مثلاً نماز، ذکر محسوب میشود. راجع به نماز بیان شده که نماز ذکر است. این ذکر یک سری مفاهیم ثابت است، اما دائماً بهصورت روزانه تکرار میشود. انسان به دلیل اشتغالاتی که دارد با «نسیان و فراموشی» روبهرو است. پس کسی که در حال هدایت کردن است، باید تذکر هم بدهد. همچنین شرایط دیگری هم هست. پس وقتی میپذیریم تربیت و هدایت امری ترکیبی است، نیاز به مدیریت دارد.
وی با تأکید بر اینکه «در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت اصرار داریم که هدایت و تربیت جامعه یک امر چند بعدی است و ما نباید به عنوان یک امر بسیط به آن نگاه کنیم» خاطرنشان کرد: یکی از آن مواردی که در قرآن و معارف ما به آن خیلی تأکید شده، این است که وقتی در حال کار تربیتی هستید ظرفیت افراد را در نظر بگیرید. یکی از ملاحظات باید لحاظ ظرفیت طرف مقابل باشد؛ باید تشخیص دهید فرد در چه مرتبهای از تفکر است؛ در چه مرتبهای از رشد است؛ متناسب با آن مرتبه، مباحث را بیان کنید.
** اصلیترین نهاد متکفل تربیت نهادی است که بیشترین سطح «رفق» در آن وجود داشته باشد/تربیت از خانواده به سایر نهادهای اجتماعی قابل واگذاری نیست
پژوهشگر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت «رفق» را به «پلی برای ارتباط بین طرفین» در خلال کار تربیتی تشبیه کرد و افزود: وقتی انسانها به همدیگر محبت، مودّت و شفقت داشته باشند،به حرفهای همدیگر بیشتر توجه میکنند و از یکدیگر پذیرش بیشتری دارند. لذا پدر و مادر، برادر یا رفیق بیشترین تأثیر را روی انسان دارند؛ به این دلیل که بیشترین سطح رفق را نسبت به انسان دارند. بنابراین اصلیترین نهاد متکفل تربیت نهادی است که بیشترین سطح رفق در آن وجود داشته باشد؛ به دلیل اینکه تربیت بدون رفق به چالش کشیده میشود.
وی ادامه داد: گاهی اوقات در تربیت باید با طرف مقابل جدی صحبت کرد؛ اما همزمان که در حال صحبت جدی هستید، طرف مقابل باید متوجه باشد که این کار از روی «رفق» اتفاق میافتد؛ این کار به دلیل محبت است، وگرنه آن برخورد جدی اثر عکس خواهد گذاشت. اگر رفق متغیر اصلی کار تربیتی محسوب میشود، پس نهاد خانواده هم نهاد اصلی مدیریت تربیت است. تربیت از خانواده به سایر نهادهای اجتماعی قابل واگذاری نیست؛ مثلاً ما نمیتوانیم آموزش و پرورش را جایگزین نهاد خانواده کنیم. ما نمیتوانیم محیطها، تشکلها و طرحهایی را که در مساجد برگزار میشود جایگزین نهاد خانواده کنیم. اتفاقاً باید در این طرحها راجع به جایگاه نهاد خانواده صحبت شود. همه نهادهای دیگر تربیتی باید به مخاطبین خود تذکر دهند که کار اصلی در خانواده اتفاق میافتد.
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در جمع بندی مقدمه اول گفت: بنابراین کار هدایت جامعه و کار تربیت جامعه ترکیبی از مواردی است که برخی از آنها بیان شد؛ و همچنین دهها مورد دیگری که هنوز بیان نکردهام و بعداً انشاالله خواهم گفت. وقتی مفهوم هدایت را بازشکافی کنیم با استناد به آیات و روایات شریف اثبات میشود که همه این موارد در مسئله و فرآیند هدایت وجود دارد. وقتی هدایت و تربیت چنین امر پیچیدهای شد، حتماً «نهاد مدیریت کننده» نیاز دارد. این مسئله مهمی است؛ نهاد تربیت نیاز است؛ زیرا تربیت امری تدریجی، امری ذوابعاد و امری مدیریتپذیر است. وقتی تربیت پیچیده شد نهاد مدیریت کننده نیاز دارد؛ به تعبیر ما در نقشه راه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، «نهاد متکفل تربیت» احتیاج دارد. اصلیترین نهاد متکفل تربیت هم نهاد خانواده است. این مقدمه اول بود.
حجتالاسلام و المسلمین کشوری در بخشهای بعدی با اشاره به عوامل درونی و بیرونی که نهاد خانواده را به عنوان «یک نهاد متکفل تربیت» به چالش میکشد، به نقد مدلهای فعلی مدیریت شهری میپردازد.
انتهای پیام/*