سعید بیابانکی: شاعران حرفهای هم فریب خوردهاند
سعید بیابانکی میگوید: متاسفانه در شبکههای اجتماعی شرایطی پیش آمده که شاعران حرفهای را هم فریب داده است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،این شاعر در گفتوگو با ایسنا، درباره بیانات مقام معظم رهبری درباره شعر و لزوم موضع داشتن شاعر در قبال مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی گفت: من مثل خیلیها معتقدم شعر شاعر باید آینه روزگار خودش باشد؛ شاید به همین دلیل است که مایاکوفسکی میگوید شعر سفارشِ جامعه به شاعر است.
او افزود: اگر در طول تاریخ نگاه کنیم میبینیم که بسیاری از شاعران آینه روزگار خود بودهاند و ما امروز که شعر آنان را میخوانیم تاریخ آن روزگار را درک میکنیم. در عین حال عده دیگری بودند که شعرشان تنها از گل و بلبل پُر بود. این دو دیدگاه نسبت به شعر هست. من طرفدار دیدگاه اول هستم و در شعر هایم هم این رویکرد را پیش گرفته و آن را ثابت کردهام، چون معتقدم شاعران زبان و وجدان بیدار جامعه هستند. معتقدم اگر شاعر نسبت به اتفاقات اطراف خود و مسائل جهان خاموش باشد باید اسم دیگری بر او بگذارند نه شاعر.
بیابانکی در پاسخ به اینکه رویکرد شاعران ایرانی در این حوزه در دو سه دهه اخیر چگونه بوده است گفت: بعد از اینکه جنگ تمام شد تا چند سال در بین شاعران نوستالژی آن برقرار بود، اما احساس میکنم پس از آن برخی شاعران به سمتی گرایش پیدا کردند که از آن تعهد شاعرانه دور افتادند. این دسته بیشتر به سمت شعر تغزلی و عاشقانه رفتند که البته این در جای خود خوب است، اما اگر یک شاعر تمام آثارش در همین محدوده باشد بد است.
او در ادامه اظهار کرد: در حوزه شعر یکی از کسانی که تا سالها پس از انقلاب به عنوان شاعر متعهد به انقلاب باقی ماند، الگویی مثل قیصر امینپور است که سرتاسر شعرش تعهد است. او از همان اوایل نوجوانی تا اواخر عمرش متعهد بود، اما این مسئله در دیگر شاعران کم کم کمرنگ شد. رهبر انقلاب هم در دیدار شاعران در همین زمینه هشدار دادند و فرمودند که نباید شاعر به گوشهای برود و نسبت به مسائل جامعه بیتفاوت باشد، بلکه باید موضع داشته باشد؛ چیزی که حداقل در ادبیات مدرن خیلی کمرنگ شده است.
این شاعر درباره چرایی این اتفاق اظهار کرد: دلیل آن مخاطبان هستند. متاسفانه الان مخاطبان در حال مدیریت کردن شاعران هستند؛ بهخصوص از زمانی که شبکههای اجتماعی قدرت گرفتند بسیاری از شاعران دلخوش لایک و فالوئر شدند. عمده طرفداران آنها هم زیر 25 سال سن دارند. به نظرم این مخاطبان شاعران را فریب میدهند. چون در این شبکههای مجازی مخاطبی درست شده که جدی نیست و با یک تصمیم لحظهای و با فشار دادن یک دکمه وارد دنیای آن شاعر شده است. همین مسئله باعث شده بخشی از شاعران توانمند ما هم فریب بخورند، در حالی که کار شاعر مخاطبسازی و هدایت اوست نه اینکه به دنبال مخاطب راه بیفتد.
او در ادامه متذکر شد: الان میبینیم بخشی از شاعرانی که مخاطب گسترده دارند، شعرهایشان کوچه بازاری، زرد و تینیجر (نوجوان) پسند است. اینها مورد نقد و انتقاد است.
بیابانکی افزود: متاسفانه در شبکههای مجازی شرایطی پیش آمده که شاعران حرفهای را هم فریب داده است. خود ما شاعر نسل کتاب و روزنامه هستیم اما نسل شاعران پس از اینترنت کار را مقداری خراب کردهاند. حال این پرسش به وجود میآید که چه باید کرد؟ در این زمینه ما برنامهای در تلویزیون داشتیم که در آن سعی کردیم مقداری شعر استخواندار و جدی را تقویت کنیم و معیار های شعر خوب را معرفی کنیم که خوشبختانه بازخوردهای خوبی هم داشتیم.
او تاکید کرد: به نظرم زمانی که شبکههای مجازی به این شکل در حال مدیریت شاعر هستند، تلویزیون رسانه موثری است که میتواند برنامههای شعری خوبی بسازد و فضایی در اختیار برنامهسازان قرار دهد که به صورت کارشناسی و جدی درباره شعر و وضعیت بهوجودآمده برای آن برنامه بسازند.
او در پاسخ به اینکه خود شبکههای اجتماعی باعث شده بخشی از جامعه که قبلا هیچگونه آشنایی با شعر نداشت یک دسترسی حداقلی به شعر داشته باشد و از این طریق باعث جذب مخاطب بیشتری برای شعر و شاعر شود بنابراین چرا نباید از ظرفیتهای آن استفاده شود و آیا نمیتوان انتظار داشت زمان آنها را غربال کند گقت: خوشبختانه الان گوشی موبایلی پیدا نمیکنید که در آن شعر نباشد واین فرصت خیلی خوبی است که نشان میدهد شعر در حال زیست است و دست به دست میشود، ولی غربال کردن مسئلهای است که ما نباید برای آن منتظر زمان باشیم. غربال کردن در قرن هشتم با قرن بیستم فرق دارد.
بیابانکی همچنین گفت: الان مخاطبان شعر در فضای مجازی ملغمهای از گونههای مختلف هستند و ما باید میان مخاطبان شعر و مشتریای که کتاب را به عنوان یک کالای فرهنگی و در عین حال اقتصادی میخرد تفاوت قائل شویم. وقتی الان شعر به کتاب به عنوان یک کالای اقتصادی تبدیل شده است و برای آن سرمایهگذاری صورت گرفته، بنابراین در اینجا فرمولهای فروش تاثیرگذارند. یعنی همان شبکههای اجتماعی میتواند مشتری بیشتری برای برخی از شاعران به وجود بیاورد. این اتفاق به دلایل مختلفی ازجمله تبلیغات و حضور در شبکههای اجتماعی و رسانهای است اما کسی که از این امکانات برخورد دار نیست، موفق نمیشود اثرش را در دسترس مردم قرار دهد. در نهایت مشتریها مخلوط شدهاند. در عین حال کسی هم نیست که تشخیص بدهد کدام یک از این آثار که به همین دلایل پرفروش شده شعر است. نه دانشگاه تحلیل درستی از آن دارد و نه کارشناسان و تحلیگران این حوزه.
مجری برنامه تلویزیونی «نقد شعر» در ادامه بیان کرد: یکی از دلایل این موضوع این است که دانشگاه به شعر معاصر توجه نمیکند؛ اما به نظرم رسانه ملی میتواند وارد این حوزه شود، مسائل را آسیبشناسی کند و جریان را درست هدایت کند، ولی به هزینه و سرمایهگذاری نیاز دارد. ما به چنین برنامههایی در صدا و سیما نیاز داریم مثل برنامه «90» که به نوعی جریان فوتبال کشور را مدیریت میکند یا برنامه «هفت» که به مسائل مربوط به سینما میپردازد. در حوزه شعر و موسیقی ما نیاز داریم که یک مرجع داشته باشیم. تجربه نشان داده برنامههای مربوط به شعر اگر درست برنامهریزی شوند بیننده دارند. از این رهگذر میتوان جریان شعر را مرجعسازی کرد و به شعر متعهد پرداخت و متوجه شد که ما در کجای جهان ایستادهایم و بعد از آن به سراغ ترجمه آثار خوب رفت؛ چیزی که رهبر انقلاب هم به آن اشاره کردند.
این شاعر افزود: رهبر انقلاب در دیدارشان با شاعران فرمودند شعر خوب سروده میشود ولی منتشر نمیشود و به همین دلیل خوانده هم نمیشود. در اینجا رسانه یکی از وظایفش پرداختن به همین موضوع است. رسانه ملی، مطبوعات، جهان کتاب و کنگرهها میتوانند در این زمینه راهگشا باشند.
انتهای پیام/