فرزندان تحصیلکرده سربار پدرها شدند/مشکل اشتغال تخصیص منابع است/منابع بانکها قفل شده/اقتصاد نیاز به جراحی دارد
یحیی آل اسحاق اقتصاددان یکی از ریشه های اصلی معضل بیکاری را تخصیص غلط منابع دانست و با اعلام اینکه منابع بانک ها قفل شده، الگوهای بکار گرفته شده در اقتصاد در سی و چند سال اخیر را یکی از عوامل رکود و بیکاری ارزیابی کرد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، صحبت از بیکاری که به میان می آید، درد آشنای اکثر خانوادهها است. مهم ترین معضل فعلی کشور در بخش اشتغال و بازار کار؛ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی است که عموماً نرخ بیکاری دو برابری نسبت به دیگران دارند. فارغ التحصیلانی که پس از فراغت از تحصیل و آماده شدن برای ورود به عرصه کار و تولید با مشکلات جدی مواجه می شوند. در شرایط فعلی، مسائل مربوط به بیکاری تقریباً در تمامی رشته های دانشگاهی حتی در مهندسی و پزشکی نیز دیده میشود.
کارشناسان بازار کارمعتقدند آنچه جوانان از دانشگاه میآموزند منطبق بر نیازهای روز بازار کار نیست و اینکه برخی رشتهها باید به دلیل اشباع بازار کار متوقف شود. اشتغال یکی از اساسی ترین نیازهای جوانان است به طوری که با وجود معضل اشتغال شاهد به وجود آمدن مشکلات دیگری در جامعه خواهیم بود که نمونه آن عدم ازدواج و تشکیل خانواده در جوانان، مشکلات اخلاقی و رفتاری، طلاق ، افسردگی و ... است بنابراین اشتغال نقشی اساسی در زندگی یک فرد ایفا می کند و این معضل زمانی بیشتر آزار دهنده می شود که افراد تحصیل کرده و متخصص را درگیر می کند ، چیزی که اکنون شاهد آن هستیم. در کنار این مسائل اختلاف در میزان آمار بیکاری مسئله جدید دیگری است که در جامعه وجود دارد. برخی تعداد بیکاری را 5میلیون و برخی دیگر تا 10 میلیون نیز روایت می کنند. با توجه به این معضل پرونده ای را در خبرگزاری تسنیم به نام "خانه نشین" آغاز کردیم و از زبان کارشناسان اقتصادی به چرایی این معضل در اقتصاد و راه های علاج آن می پردازیم. حل معضل بیکاری درحالی یکی از وعدههای دولت روحانی بود که امروز بیکاری تنها یک مشکل اقتصادی نیست، بلکه یک معضل اجتماعی، خانوادگی و معضل فرهنگی است.
رکود در حوزه اشتغال امروز تا جایی به مسئله حساس کشور تبدیل شده است که علی رغم تذکرهای متعدد از سوی مقام معظم رهبری، ایشان مجدد چند روز گذشته به گونه ای جدیتر فرمودند:" تولید داخلی، علاج رکود و اشتغال خیلی مهم است؛ شرمندگی این حقیر از اینکه جوانی بیکار با دست خالی به خانه میرود، کمتر از خود او نیست."
در اولین شماره از این پرونده به سراغ یحیی آلاسحاق،کارشناس اقتصادی رفتیم و از نزدیک درباره این معضل در ایران بحث و گفتوگو کردیم. این کارشناس اقتصادی ریشه مشکل بیکاری را عدم دانش اقتصادی و عدم توجه به تولید میداند و معتقد است: متأسفانه از نگاه مسئولان تولید در حال حاضر در کشور محترم است اما مفید نیست. چرا که اگر مفید بود با تخصیص اعتبار به دنبال حل مشکلات آن بودیم.
مشروح مصاحبه خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم با آل اسحاق را در زیر بخوانید.
تسنیم: جمهوری اسلامی ایران بعد از سی و چند سال از گذشت انقلاب در حوزه اقتصادی موفق عمل نکرده، به خصوص در زمینه اشتغالزایی موفق به ارائه الگوی موفق نبوده است. دولتهای مختلف اقدامات متعدد انجام دادهاند اما در اشتغالزایی ناکام بودند و روند بیکاری همواره صعودی بوده است. دلیل این ناکامی را چگونه ریشه یابی می کنید؟
آل اسحاق: معضل اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران مسائل اقتصادی است که بازتاب آن در حوزه های اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی دیده میشود. در بیانات اخیر مقام معظم رهبری به این موضوع تأکید شده است که مسئله اول کشور مسائل اقتصادی است. جمهوری اسلامی ایران در حوزه های مختلف موفقیتهای فراوانی داشته است اما در حوزه اقتصاد به دلایل مختلف نمره قبولی خوبی را ندارد. علی رغم اینکه ایران آوردهها، زیربناها و امکانات لازم برای رشد اقتصادی نسبت به دیگران دارد اما عملکردش ضعیف بوده است. حتی اگر نخواهیم بگوییم که امکانات بالاتر بود میتوان ادعا کنیم که ظرفیتها برای رشد اقتصادی در ایران پایینتر از بسیاری از کشورهای پیشرفته نبوده است.
اولین آورده نیروی انسانی است. یعنی یکی از شاخصهای کشورهایی که در اقتصاد پیشرفت کردند و نکردند میزان باروی نیروی انسانی در کار است. از نظر تحصیلات، هوش و ضریب سنی نیروی کار در منطقه اول هستیم.تعداد تحصیلکردههای کشور بیش از 6 میلیون نفر است. همچنین حدود70 درصد از جمعیت کشور پایینتر از سن 30 سال است و میتوانیم بگوییم یکی از جوانترین کشورهای دنیا هستیم.
از نظر منابع انرژی دومین کشور در جهان هستیم. از نظرموقعیت ژئوپلیتیکی هاب منطقه هستیم. از لحاظ ظرفیت تاریخی سابقه تمدنی بالا داریم. یعنی از زمانی که تاریخ نوشته شده است حتی برای 24ساعت زمان نبوده که اسمی از ایران برده نشده باشد. طی دورانی دنیا بر اساس مدل والگوی ایران اداره میشد. از نظر اعتقادی و آرمانی نیز کامل ترین ادیان الهی را داریم. از نسل آریا هستیم واز متوسط استعداد جهانی بالاتر هستیم. بنابراین از همه بالاتر هستیم و در حال حاضر هم یک انقلاب جهانی داریم که بر اساس رهبریهای مقام معظم رهبری 30سال مقاومت کرده است. یعنی اگر تمام این موارد را جمع ببندیم نباید وضعیتی اینچنین در بیکاری داشته باشیم.
در حال حاضر محاسبه نرخ بیکاری در کشور به این صورت است که کسی که 2ساعت در هفته شغل دارد بیکار نیست. شاید در برخی کشورها 2ساعت کار در هفته زندگی شخص را بچرخاند اما در ایران فعالیت 2ساعت در هفته پاسخگوی نیازهای ابتدایی زندگی نیست.
تسنیم:تعداد بیکاران با محاسبه 2ساعت کار در هفته به عنوان شغل در حال حاضر چه میزان است؟
آل اسحاق : با این میزان محاسبه تعداد بیکاران در حال حاضر7 میلیون است. نوع ترکیب بیکاران را فارغ التحصیلان تشکیل میدهد. با توجه به هزینههایی که نظام کرده است در حال حاضر نرخ بیکاری فاجعه است. یکی از چالشهای اساسی کشور وجود 7 تا 8 میلیون جمعیت بیکار است که قریب به اکثریت آنان تحصیلکرده هستند بنابراین باید توجه ویژهای را به این امر داشته باشیم و برای آن راهکار بیندیشیم.
در حال حاضر هزینه های زندگی در جامعه با قدرت خرید مردم همراه نیست. چالش اصلی اقتصاد کشور مسئله معیشت مردم است که رهبری، دولت و مجلس هم قبول دارند. امروزه با بیکاری جوانان مشکلات خانواده ها دو چندان شده است. اگر یک پدر کشاورز با زحمت هزینه دانشگاه فرزندش را تأمین کرد به امید آنکه روزی کسب درآمد کند و بتواند روزگار بگذراند. امروز همان جوان سربارپدر شده است.آمار بیکاری بیشتر از این تعداد است چرا که کسانی را که هفتهای تنها یک ساعت کار میکنند شاغل محسوب میکنند.بعد از بیکاری معیشت عمدهترین مشکل مردم است. متأسفانه قدرت خرید مردم پایین آمده و طبقات متوسط رو به پایین قدرت خریدشان با توجه به تورم و تأمین کالای مورد نیاز معیشت قابل تطبیق نیست.اما با این اوصاف مشکلات اقتصادی کوتاهمدت حل نمیشود، برنامه ریزی برای سیاست کوتاهمدت است اما برای اقتصاد بلندمدت است. تا زمانی که مسئولان جایگاه اقتصاد را بهخوبی درک نکنند این مشکلات ادامه دارد.
تسنیم: علت چرایی چنین وضعیتی چیست؟
آل اسحاق: قدم اول بینش به اقتصاد است و سپس مرحله بعدی، مجموعه رفتارها، کردارها و عملیاتی است که دراقتصاد باید انجام داد. اگر کمی دقت میکردیم متوجه میشدیم مشکل کار کجاست؟ مولا امیرالمومنین میفرمایند:"بنشین بر سر آبشخورفکری ببین آبشخور فکری تو از کجاست".
بنابراین باید دید فکر از کجاست؟ این آبشخور فکری بعد از مدتی تبدیل به رفتار فرد می شود. تکرار این رفتار تبدیل به عادات فرد میشود و عادات تبدیل به ویژگی شخصیتی فرد میشود.
حال اگر بخواهیم این فرمایش حضرت امیر را در اقتصاد مهندسی کنیم باید دید چرا اقتصاد فعلی کشور اینگونه است؟ در اقتصاد به موارد غلطی عادت کردیم. مجموعه رفتارهایی که در حوزه اقتصاد انجام داده ایم درست نبوده. تصمیمات،سیاستها و رفتارها نامطلوب بوده است. اما تمام این موارد به بینش باز میگردد. آیا جزو اولویتهای هر خانواده این است که هنگام تربیت فرزندانش مسائل اقتصادی را مطرح کند؟ یعنی ذهنیت یک خانواده ایرانی در اداره امور زندگی شخصیاش اقتصادی است؟
آیا در ذهن فرزندان ایران موضوع اقتصاد سرمایه گذاری شده است؟ آیا در محیط دبستانی و دبیرستانی مسئله اقتصاد جزو واقعیتهایی است که باید آموزش داده شود؟ زمانی که درکشور مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در نظر میگیریم، اقتصاد زیر سایه مسائل سیاسی شکل می گیرد. یعنی مسائل سیاسی در مسائل حکومتی که یک بخش عمده از جهتگیری هاست شکل میگیرد. اقتصاد ما سیاست زده است. یعنی هر حرکتی که میخواهد شکل بگیرد زیر خیمه سیاسی سامان میگیرد. به عبارت دیگر زشت و زیبا، باید و نبایدها متر اندازهگیری بایدها و نبایدها بستگی به دارد که با جریان سیاسی منطبق است یا خیر؟
تسنیم :تحلیل شما از شکلگیری اقتصاد در سایه سیاست چیست؟
آل اسحاق: اقتصاد سیاستزده، اولین آفت در رونق اقتصاد است. یعنی رونق اقتصاد جزو سیاستهای اول نیست. تمام کشورهایی که در حوزه اقتصادی موفق هستند در اولین قدم در محیط خانواده آموزش و عادات اقتصادی را جز اصول زندگی میدانند. یعنی در مدارس کتابی برای این موضوع تدریس میشود. یکی از دروس آنها "برآورد و سنجش اقتصادی" است.
زمانی که وزیر بودم با تیم هئیت دولت به چین سفر کردیم تا علت موفقیت چین را از نزدیک مشاهده کنیم.
درجلسه ای به دیدار رئیس جمهور وقت چین رفتیم. به آقای جیانگ زمین رئیس جمهور وقت چین گفتیم علت موفقیت کشور شما چیست؟ پاسخشان این بود که در شورای مرکزی حزب کمونیستم به این نتیجه رسیدیم که در حال حاضر کشور در دست مهندسین اداره میشود.ضمن احترام به مهندسین، اعلام کردیم تمام کشور باید دورههای اقتصادی را ببینند. چرا که مهندسین به دنبال تهیه کالا و محصول هستند . اما دانش اینکه این محصول برای کجا،چه بازاری و ضرورت آن چیست را اطلاع ندارند.
به همین دلیل به این نتیجه رسیدیم که کشور چین ذهنیت اقتصادی ندارد. برای همین تصمیم گرفتیم تمام کارکنان حکومتی از سطح مدیرکل و رئیس اداره تا رئیس جمهور باید یک دوره کامل اقتصاد را فرا گیرد. جیانگ زمین آن زمان گفت، من هفته ای 2ساعت در کلاس اقتصاد مینشینم و گفتند از آن زمانی تغییر کردیم که بینش اقتصادی را در نظام حکومتی آوردیم.
واقعیت این است که یکی از گره های اصلی در علت های اینکه چرا اقتصاد چنین است نبود نظام بینش اقتصادی در کشور است.
خانواده هایی که هزینه و فایده در امور اقتصادیشان مطرح است موفق هستند. بینش ایران در اداره امور اقتصاد مناسب نیست. به همین دلیل شاهد چنین وضعیت اقتصادی هستیم. اقتصاد اولویت اول مجموعه نظام ما نیست. بالابردن تولید ملی، افزایش قدرت خرید جز قدرت کشور است.اقتصاد قوه ای است برای ترساندن دشمن. در حال حاضر جنگ در جهان بر سر مسائل اقتصادی است. مرزهای جغرافیایی مهم است اما به همین اندازه مرز اقتصادی حائز اهمیت است.
در راستای اینکه بینش اقتصادی مناسبی نداشتیم میتوان گفت مدلهایی را که برای اداره اقتصاد طی چند سال اخیر ارائه شده است نیز اشتباه است. در دوران پس از پیروزی انقلاب تمام مدلهای رایج دنیا را به گونه ای در اقتصاد پیاده کرده ایم.
در دورانی اقتصاد جنگی، اقتصاد سوسیالیستی را اجرا کردیم. اقتصاد مدیریت شده را اجرا کردیم. اقتصاد سرمایه داری را اجرا کردیم در حال حاضر نیز اقتصاد مختلط را اجرا میکنیم. تمام موارد را غافل از اینکه جمهوری اسلامی ایران هستیم انجام دادیم. کشور ما مدل سه پایه هست. یعنی یک ضلع مردم، ضلع دیگر اسلام و ضلع بعدی ایران است. مدلی که دراقتصاد داشتیم متناسب با این سه پایه نبود.
اقتصاد بومی که سه ضلع را در فرآیند مدلها و برنامه ها داشته باشد را نداشتیم. تمام این مسائل مشکلات داخلی کشور بود. اما در بعد خارجی، یکی از مشکلات این بود که ما از مهندسی جهانی خارج شدیم. امام خمینی به کمک مردم انقلاب کردند و بیان کردند که رابطه ای که در کشورها برای تعیین اقتصاد آنها وجود دارد ظلم است چرا که وابستگی ایجاد میکند. همین موضوع باعث شد ایران از مدار خارج شدیم و به اصطلاح ایران برای استکبار غده سرطانی شد که تمام هندسه را بهم میزند. تمام ضعف استکبار در طول این مدت این است که ایران را سرجایی که خودش تعیین می کند بنشاند. تفاوت ایران با رقبایش این است که ما اجازه نمیدهیم به تمام مسائل کشور ما دخالت کنند. اگر به امورات کشور دخالت کنند، به تمام امورشان دخالت می کنیم. ایران نمی پذیرد که دشمنان بر کشور سلطه داشته باشند. ایران با جبهه عظیم استکبار روبرواست. به همین دلیل برای ایران جنگ اقتصادی راه می اندازند.
*مدل اقتصاد مقاومتی تا چه اندازه در حل مشکلات می تواند راهگشا باشد؟
آل اسحاق:مجلس جدید نباید وقت برای این بگذارد که اقتصاد را چگونه اداره کند. مدل اقتصاد مقاومتی بهترین الگو است. مجلس و دولت باید توان خود را برای چگونگی اجرای اقتصاد مقاومتی صرف کنند. خوشبختانه بعد از سی و چند سال موفق به ایجاد مدلی به اسم اقتصاد مقاومتی شدیم. اقتصاد مقاومتی نقشه راه و نتیجه 37 سال هزینه ــ فایده اقتصاد است، بهدلایل متعدد پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقشه کامل و جامع اقتصادی منسجم نداشتهایم و در سی و چند سال اخیر در شرایط مختلف و در طول زمان نقشه راه را تدوین کردهایم. سه شاخه جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت در اقتصاد مقاومتی است و این واقعیتها باید در برنامههای اقتصادی دولت مد نظر قرار گیرد. در واقع برنامههای اقتصادی کشور بر مبنای این سه واژه (جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت) ساماندهی شده و باید منافع ملی بهعنوان مردم با آرمانها، قوانین اسلام و خصوصیات ایران همخوانی داشته باشد.
مثلاً نباید یک مُدل از بانک جهانی برای اقتصاد که در کشورهای ژاپن، سریلانکا و... مطالعه و اجرا شده بیاید و نقشه راه اقتصاد کشور شود، چراکه دو بُعد اسلامیت و ایرانیت در آن ملاحظه نشده است و باید این برنامه بر اساس شاخصهای اقتصاد مقاومتی تدوین شود.
مدلهای خودکفایی اقتصادی متعددی داریم اما آنچه در اقتصاد مقاومتی به آن تاکید شده، این است که نمیگوید درهای کشور باز شود و در اقتصاد جهانی هضم شویم و در عین حال نیز نمیگوید درها را ببندید و یک کشور جدا از بقیه دنیا هستیم. مطابق اقتصاد مقاومتی باید هر مشارکت برای سرمایهگذاری با توجه به تواناییهای داخلی باشد، باید محصولی که در داخل تولید میشود در بازارهای جهانی بهلحاظ قیمت، کیفیت و خدمات پس از فروش قدرت رقابت داشته باشد.
دولت باید به واحدهای تولیدی کوچک و متوسط توجه ویژه کند، 50درصد اشتغال کشور در اختیار این واحدهاست، با این حال بزرگترین مشکلات در این بخش وجود دارد. این واحدها مشکلات بانکی و نداشتن بازار دارند. 80 درصد منابع بانکی به واحدهای بزرگ تولیدی که عمدتاً دولتی هستند اختصاص مییابد، در صورتی که توجه به واحدهای کوچک باید مد نظر قرار گیرد. باید 24 بند اقتصاد مقاومتی سرتاسر در برنامههای اقتصادی دولت رعایت شود و برنامه ششم توسعه مطابق با اصول مد نظر رهبر معظم انقلاب تدوین شود. یکی از اقدامات در خصوص تحقق اقتصاد مقاومتی این است که کمیته ویژهای بین دولت، مجلس، قوه قضائیه و فعالان اقتصادی تشکیل شود تا ناظر اجرای اقتصاد مقاومتی باشد، دوم اینکه شورای عالی امنیت ملی هندسه و خطوط قرمز برای اجرای اقتصاد مقاومتی را تدوین کند که همه ملزم به اجرای آن باشند مانند همان کاری که آمریکاییها برای روابط خارجی خود کردهاند.
به اقتصاد مقاومتی باید پروژه ای نگاه شود. یعنی با توجه به اینکه اقتصاد مقاومتی 24 بند است، 24پروژه باید تعریف شود و هر کدام از این پروژه ها باید برنامه ریزی شده باشد و به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد. دولت در سال آخر فعالیت خود باید به دنبال جراحی اقتصاد (اقتصاد مقاومتی) باشد.
متأسفانه افرادی هستند که بازدارندهاند. این وضعیت اقتصادی برای عده ای کمال مطلوب است. باید با نیروهای بازدارنده ذی نفع برخورد شود. این با سیاسی نگاه کردن فاصله دارد. اجرای اقتصاد مقاومتی همدلی و همجهتی میخواهد.
تسنیم: یکی از مشکلات در جامعه این است که مردم بر اساس تفکرات اشتباه تصور می کنند که دولت باید شغل را برای مردم ایجاد کند.بحث کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی اشاره شده است. این موضوع چگونه باید اجرایی شود؟
آل اسحاق: اقتصاد ما مردمی نیست. در حال حاضر دولت در رابطه با اداره اقتصادی، اقتصاد را به دو بخش پیشران و تبع تقسیم کرده است. واحدهای بزرگ مانند پتروشیمی، ایران خودرو واحدهای پیشران هستند و بقیه واحدها تبع هستند. صنایع کوچک و متوسط تبع هستند و واحدهای بزرگ پیشران هستند.
در حوزه صادرات نیز این سیاست در حال اجراست . در سیاستهای صادراتی جدید اعلام شده است به منظور توسعه صادرات باید واحدهای بزرگ صادراتی توسعه یابد تا در حوزه رقابت با رقبای خارجی موفق به توسعه صادرات باشند. یعنی دیدگاه کلی که در حال حاضر در اقتصاد در حال اجراست این است که واحدهای بزرگ و پیشران اولویت باشد.یعنی حدود 80 درصد منابع بانکی به واحدهای بزرگ تولیدی تعلق بگیرد.
در همین راستا مشاهده میکنیم اکثر قراردادهای بزرگ در دوران پسابرجام با شرکت های بزرگ انجام می شود. واحدهای کوچک محلی از اعراب ندارند.در حالی که بیشترین اشتغال در اختیار واحدهای کوچک و متوسط است، 90درصد از توسعه اقتصادی کشور به نظام بانکی متصل است. در حال حاضر چیزی حدود 900هزار میلیارد تومان پول در حال گردش است .سودی که توزیع می کنند بالاتر از درآمد نفت است.
بانکها در ازای هر اقدامی که میکنند روزشمار پول دریافت می کنند. بینش نظام بانکی در ایران شرکت محور است. یعنی ابتدا به سود شرکت نگاه میکنند. این منابع باید در دست مردم توزیع شود. اما مطابق آماری که خود دولتی ها ارائه میکنند 33 درصد از منابعی که باید در دست مردم باشد قفل شده است.
چرا؟ چون بخشی از پول که تسهیلات داده شده بازنگشته است و بخشی دیگر را دارایی خریداری کرده اند.15درصد از این پولهایی که باید دردست مردم باشد به شرکتهایی پرداخت شده که برای خودشان است. یعنی 48درصد از این منابع قفل شده است.
52 درصد از منابع برای ارائه تسهیلات باقی میمانند که مطابق آمار مسئولان دولتی حدود 50درصد از آن در بخش بازرگانی هزینه شده است . یعنی آنچه برای بخش تولید باقی مانده است حدود 26 درصد است که از این تعداد هم حدود 16 درصد به واحدهای پیشران داده اند و حدود 10 درصد برای واحدهای کوچک باقی مانده است.
البته بخشی از این میزان تسهیلات هم که به عنوان تسهیلات پرداخت شده به بنگاههای کوچک گزارش میشود در اصل تمدید تسهیلات است و تسهیلات جدید پرداخت نشده است. نتیجه این وضعیت این میشود که واحدهای تولیدی دچار رکود میشود. اگر بخواهیم ریشه ای نگاه کنیم با این وضعیت امکان اشتغال نیست. در مباحث مشخص اشتغال زایی در کشور تخصیص منابع مشخص نداریم.
متأسفانه از نگاه مسئولان تولید در حال حاضر در کشور محترم است اما مفید نیست. چرا که اگر مفید بود با تخصیص اعتبار به دنبال حل مشکلات آن بودیم.
تسنیم: یکی از ظرفیتهای غفلت شده در حوزه اشتغالزایی در کشور کشاورزی است. زمانی که روند مهاجرت روستا به شهر را مشاهده می کنیم می بینیم روند معکوس است. حدود50سال پیش اکثر جمعیت در روستاها بوده است اما در حال حاضر اینگونه نیست. افول بخش کشاورزی را شاهد هستیم.
آل اسحاق: سرمایه گذاریهای اقتصادی به بازده اقتصادی آن رشته فعالیت باز می گردد. یعنی فردی که تصمیم میگیرد ناچار است بر اساس منافع خود پیش رود. زمانی که این شاخص را در نظر می گیریم مشاهده میکنیم بازدهی شاخص اقتصادی با بازدهی فعالیت های صنعتی،بازرگانی،ساختمانی،بانکی، کشاورزی،مالی و خدماتی منطقش این است که به سمت منافع پیش رویم.
مردم برای سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اولین نگاهشان به منفعتشان است. نظام اقتصادی جهت دهنده سرمایه گذاری است. با وضعیتی که برای بخش کشاورزی است اگر فردی 10 میلیون پول داشته باشد، ترجیح میدهد در کدام بخش سرمایه گذاری کند؟دولت باید راندمان و بهرهوری را در حوزه کشاورزی افزایش دهد تا تمایل به این بخش بیشتر شود. توجه جدی به بهرهوری در بخش کشاورزی نشده است. از آب بهره برداری لازم نشده است. در حال حاضر بخشی از محصولات وجود دارند که پول آبشان بیشتر از محصول است. به طور مثال هزینه ای که برای آبیاری هندوانه می شود بیشتر از قیمت محصول است. الگوی کشت، صادرات کشت، تکنولوژی کشت وجود ندارد.اگر این موارد لحاظ شود، یک کشاورز کارش را رها نمیکند تا در شهر کارگری کند. نظام توزیع محصولات کشاورزی دچار مشکل است. اقتصاد با واقعیتها طرف است. اقتصاد با دستور اصلاح نمی شود.
تسنیم: چرا میان آمارهای مرکز آمار در نرخ بیکاری و آمارهایی که از سوی مسئولین بیان میشود فاصله وجود دارد؟
آل اسحاق: آمارگیری در هر نهادی بستگی به شاخص اندازه گیری دارد و این موضوع یکی از مهمترین دلایل اختلاف آماری در هر زمینه ای است. شاخص های تعیین بیکاری در مرکز آمار و سایر بخشها متفاوت است. اینکه آمارها متفاوت است از اینجا ناشی میشود که نهادهای مختلف شاخص های مختلف را بیان میکنند. مباحث اقتصادی در تعیین اقتصاد کشور رکن موثری هستند.کل ارزیابی سرمایه گذاریها مبتنی بر آمار ملی است. یعنی اگر قرار است جایی را توسعه دهیم و سرمایه گذاری را جهت دهیم، پایه اصلی آن به آمار باز میگردد .سازمان های آماری در کشورها نقش اولیه را دارند. اولیه بودن به این دلیل است که آمارها صحیح و مورد اعتماد باشد. مراکز آمار گیری نباید جهتگیری سیاسی داشته باشند.یعنی این آمار سیاست زده نباشد. مرکز آمار باید شاخصهایی را برای آمارگیری انتخاب کند که معتبر و دقیق و قابل قبول باشد و گرنه آمارها قابل استناد برای همه جا نیست. مبنای آمارگیری در مرکز آمار باید به گونه ای باشد که برای تمام امور کارآیی داشته باشد. یکی از علت هایی که همواره اختلاف های آماری بین مراجع رسمی و غیر رسمی وجود دارد این است که هر کس به نفع خود آمار را اعلام میکند و فضای آمار دهی در کشور باید سالم و به دور از سیاسی کاری باشد.
در سراسر دنیا برای اینکه مشکلات آماری برطرف شود، نهادهایی به صورت قانونی تشکیل شده و آن موسسه نسبت به آمار خودش مسئول است. در ایران مرکز آمار و بانک مرکزی نسبت به آمار مسئولیت دارند. به طور مثال زمانی که مرکز آمار نرخ بیکاری را اعلام میکند باید بیان کند که شاخص تعیین نرخ بیکاری در آمارگیری چه بوده است؟ فعالیت 1ساعت در هفته شاغل تلقی می شود؟ بیکاری 2میلیونی جوانان واقعیت ندارد. در حال حاضر حدود 7تا8 میلیون بیکار در جامعه وجود دارد. مسئله رکود اقتصادی بخش تولید را درگیر خود کرده است. باید توجه بیشتری به صنایع کوچک و متوسط که بیشترین سهم را در زمینه اشتغال دارند انجام داد.
تسنیم: وضعیت تولید را چطور ارزیابی می کنید؟
آل اسحاق:تعطیلی 60 درصد از واحدهای تولیدی ضایعه بزرگی برای کشور است، از طرفی با مشکلات بانکی و فساد اقتصادی روبهرو هستیم که همه این مسائل در مجموع موجب شده است اولویت اصلی کشور بر اقتصاد متمرکز شود. بدخواهان جمهوری اسلامی فکر میکنند که با ابزار تحریم و برخوردهای اقتصادی میتوانند با جمهوری اسلامی ایران برخورد کنند و علیرغم آنکه تعهد کردند تحریمها را بردارند اما شاهد هستیم که به روش های مختلف به کشور فشار وارد می کنند. چالش اصلی کشور بیکاری و معیشت است.اگر دولت روحانی متوجه خطر نشود بیکاری هرروز گستردهتر میشود. حدود 4.5 میلیون تحصیلکرده ظرف دو سال دیگر با مشکل اشتغال مواجه خواهند شد. در حال حاضر هرچقدر دولت از کارکردهای مثبت مانند کاهش تورم و حل و فصل روابط بین الملل بگوید، باز هم پدر خانواده با یک درآمد باید تکفل چندین فرزند تحصیلکرده لیسانس، فوقلیسانس و دکتر را بهعهده بگیرد.
باید نوع نگاه را به تولید و اشتغال تغییر دهیم. بهجای اینکه هزاران میلیارد را برای واحد پتروشیمی، آن هم برای اشتغال 500 نفر هزینه کنیم، همین پول را به واحدهایی برای اشتغال 10هزار نفری تزریق کنیم. در حال حاضر توجه به بنگاههای کوچک باید در اولویت باشد. تورم معیشتی مردم افزایش یافته است. یعنی هزینه های خوراک، حمل و نقل مردم افزایش یافته است. شاید تورم در کل کشور کاهش یافته باشد اما تورم معیشتی مردم کاهش نیافته است. معقوله معیشت بسیار مهم است. حدود 75 درصد درآمد افراد متوسط رو به پایین صرف هزینه هایی می شود که تورم زاست. بهداشت، خوراک روزانه،مسکن،درمان از جمله هزینه هایی است که در معرض تورم است.
گفتگو از پروانه حسین زاده
انتهای پیام/