سرودهای در رثای «سیدحکیم» لشکر فاطمیون
منصور نظری، شاعر جوان کشور، تازهترین سروده خود را به سیدحکیم، از فرماندهان لشکر فاطمیون، تقدیم کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار شهید سید حکیم، یک تن از فرماندهان ارشد و از بنیانگذارن فاطمیون بود که بهعنوان فرمانده تیپ دوم لشکر سرافراز فاطمیون ایفای وظیفه میکرد، او در مدت کوتاهی توانست بهعنوان یک فرمانده خستگیناپذیر میدانی خودش را در میان رزمندهها تثبیت کند.
سردار دلاور فاطمیون شهید سیدحکیم در ابتدای امر مسئولیت فرماندهی یکی از یگانهای مهم و تخصصی فاطمیون را از سوی فرمانده دلاور فاطمی، سردارشهید ابوحامد عهدهدار شد. نیروهایی که با سیدحکیم کار کردند و آموزش دیدند، هرکدام بعدها توانستند فعالیتهای عمدهای را در فاطمیون سازماندهی کنند.
این فرمانده دلاور لشکر فاطمیون در اطراف شهر تدمر واقع در شرق استان حمص سوریه به خیل کاروان شهدا پیوست. منصور نظری، از شاعران کشور، به همین مناسبت قطعه شعری را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده که به این شرح است:
آسمان مستِ شمیمِ عطرِ یاس
کوچهها لبریز آشوب و هراس
در حلب بلوا و غوغای تقاص
لحظهای از کربلا را انعکاس
بیقرار عشق یاسی بی مزار
شیعه سرمست شراب انتظار
کربلا را وقتِ تکرار آمده
اشک زینب را خریدار آمده
گشته بر پا کربلایی در حلب
یوسف زهرا کند یاری طلب
با ابو حامد امیر تیپ عشق
آن شهید کربلایِ در دمشق
گشته مست از بادۀِ شور و شعف
فاطمیون کربلا را بسته صف
دورتادورِ حرم صف بسته ماه
فاطمیون بر حرامی بسته راه
لشکرِ مردانِ افغانی نسب
فاتحانِ رقه و حمص و حلب
بیرق سرخِ حسینی را به دست
از میِ ناب ولایت گشته مست
بر شهادت کرده عمری آرزو
سر دهند اما نه سنگر بر عدو
گو سراپا شعله بارد از دمشق
یکقدم پا پس نهد کِی مرد عشق؟
چون شهادت را نپندارد هلاک
فاطمیون جان دهند اما نه خاک
کاروانی میرسد از شهر عشق
آورد با خود شهیدی از دمشق
فاطمیون را علمدارِ غرور
میرسد سردار مستی غرق نور
کربلا را عطر ناب آوردهاند
از خُم کوثر شراب آوردهاند
کشتۀ عینالیقین آوردهاند
داغ عشق آتشین آوردهاند
غرقه در خونی جدید آوردهاند
فاطمیون را شهید آوردهاند
عطر زهرا در هوا پیچیده باز
عاشقی در خون خود غلطیده باز
از میِ کوثر مَهی مست آمده
پارهپاره بر سَرِ دست آمده
غرقه در خون پیکری آوردهاند
ساقیِ آب آوری آوردهاند
عطر عباس از دمشق آوردهاند
کشتۀِ در راهِ عشق آوردهاند
بیسر و بیپا و دست آوردهاند
از میِ حق گشته مست آوردهاند
در کفن پوشیده تن آوردهاند
هم حسین و هم حسن آوردهاند
کُشتۀِ از عشق زهرا میرسد
جان به زینب کرده اهدا میرسد
لالهای گردیده پرپر میرسد
جان فدای عشق حیدر میرسد
فاطمیون را علمدار دمشق
شد حکیم آخر شهیدِ راه عشق
آرشی از ملک افغان میرسد
رستم قومِ دلیران میرسد
فاطمیون تیپِ عشاق علی
ذوالفقارانِ زِ غیرت صیقلی
قوم با جان بر حرامی بسته راه
آشنای فاطمه با اشک و آه
ذوالفقار حیدری در دستشان
کرده شورِ عشقِ زینب مستِشان
فاطمیون جان فدایِ زینباند
عاشقانی کربلایی مذهباند
از بدخشان لشکر حق آمده
حیدری بر دوش بیرق آمده
کابلی و زابلی و لوگری
عاشقان و شیعیان حیدری
از تخار و از سمنگان و هرات
لشکری میآید از رَه نازعات
شیعیان خوست و بلخ و بامیان
ذوالفقار حیدری بسته میان
از فراه و جوزجان و پکتیا
از مزارِ آن شریفِ اولیاء
هم ز ننگرهار و غور و فاریاب
بلخ و لقمان، سرزمین آفتاب
تا زِ قندوز و زِ هلمند و کُنَر
قوم افغانی بهسانِ شیرِ نر
حیدری در کف گرفته ذوالفقار
لشکری افتاده رَه رستم وقار
ای علمداران غزنِینیِ مست
ای به مردی داده داعش را شکست
ای به راهِ حق علم بر دوشتان
شیر مادرها حلال و نوشتان
ای پناه و پشت زینب در دمشق
ای علمداران لشکرگاه عشق
ای ابو حامد سپهسالارتان
ای رضا بخشی علم بردارتان
ای که مهدی صابری عمارتان
در دفاع از حرم، حق یارتان
بر شما رزق شهادت روزی است
وعدۀِ حق بر شما پیروزی است
فاطمی بگرفته بیرقها به دست
عصر زیبای ظهور منجی است
ای شما یارانِ مهدی در ظهور
نوشتان باشد شراب و شُربِ نور
انتهای پیام/