حلقه گمشده و نامیرای شهرم را با رمان کشف میکنم/ "کتاب زرد" یک توهم کتابخوانی است
نویسنده مشهدی ادبیات ایران گفت: برای کسانی که کتاب نمیخوانند و خانه آنها قفسه زیبای کتاب را ندارد هورا میکشیم و میگوئیم خوش به حالت با این همه بیخیالی، کتاب زرد یک توهم کتابخوانی است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، سعید تشکری رماننویس، کارگردان و نویسندهای است که درخشش وی در عرصه ادبیات از چشم صاحبنظران این حوزه دور نمانده است.
سعید تشکری نویسندهای نامآشنا به شمار میرود که نویسندگی و کارگردانی تئاتر و سینما، پرداختن به ادبیات و رماننویسی، چاپ مقالات در مطبوعات در حوزه ادبیات و هنر، داوری جشنوارههای تئاتر فجر، شرکت در جشنوارههای ملی و کشوری، چاپ آثار در حوزه رمان و ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش سریالهای تلویزیونی، نگارش نمایشنامههای رادیویی تنها قسمتی از فعالیتهایش به شمار میرود.
مدتی است سعید تشکری با بیماری سختی مبارزه میکند و با این حال از رسالتش که شاید در اندیشیدن و نوشتن خلاصه شود، دور نمانده. گفتوگویی داشتیم با این نویسنده مشهدی و از او خواستیم برای ما از دغدغههای اخیرش بگوید.
تسنیم: با سلام؛ بفرمایید اکنون که تئاتر کار نمیکنید و با توجه به اینکه قریب به چهار دهه فعالیت متمرکز در حوزه تئاتر و عضویت در کانون جهانی منتقدان I.T.C.A و انستیتو ACT داشتید اکنون که مشغول چاپ نمایشنامه و تولید فیلمنامه و نگارش برای نمایش رادیویی در معاونت صدا اداره کل نمایش رادیو در تهران هستید باز هم این جدایی را مصرانه دنبال میکنید؟
تشکری: هویت من، نویسنده بودن است و پژوهش و نقد و نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی برای تلویزیون و گاهی سینما را هم به شکل حرفهای و کاملاً معاصر و بینالمللی دنبال میکنم و در این عرصه حضور دارم؛ اما جداییام از تئاتر به مفهوم اجراست.
اجرا یعنی عضویت در شاکله مدیریتی تئاتر؛ یعنی یا من از آنها بخواهم که دوباره تئاتری را اجرا کنم که قطعاً چنین کاری نخواهم کرد و یا اینکه آنها از من بخواهند من تئاتری را با سلیقه آنها تولید کنم، که این هم منتفی است.
چون اصلاً در چنین رویدادی دیگر شرکت نمیکنم، اینجا بحث اعتراض در میان نیست. پذیرفتن حقیقت است، دوران تئاتری که مورد علاقه من است تمام شده. اما نویسنده و منتقدم و آثارم مداوم در سطح کشور به صحنه میروند و منتشر میشوند. عضویت در انستیتو برشت و اکت actو کانون جهانی بینالمللی منتقدینA.T.C.I یک پروسه بینالمللی است که ارتباطی به تولید تئاتر و کارگردانی من ندارد! رمان مینویسم و تا آخرین لحظه حیاتم دیگر فقط هویت یک نویسنده را دارم.
تسنیم: ادبیات شهری و اسطورههای مذهبی مشهد نخستین بار توسط شما در رمانهایتان نوشته شد؛ چگونه این اتفاق افتاد؟
تشکری: پاسخ من همان پیشنهاد داشتن همیشگی برای جاهای خالی در حوزه ادبیات است! من زیاد میخوانم، این زیاد خواندن به من میگوید جاهای خالی کجاست و نویسندهای چون من کجا باید حضور پیدا کند و نشانهای از خودش بگذارد.
بیایید به عقب برگردیم که سعید تشکری ساخته و پرورشیافته کدام نظام آکادمیک است؟ من از شش سالگی عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودهام. یعنی همزمان فیلم دیدهام و ساختهام. همزمان تئاتر دیدهام و کتابهای کانون را به شیوه تئاتر و قصهگویی خلاق در نوجوانی اجرا کردهام و همزمان حوزه نظری هنرها را آموختهام. این دیدن و ساختن و خواندن به من آموخته که باید جاهای خالی ادبیات را کاشفانه کشف کرد و بنویسم.
همه کوششم این بوده تا کتابخانه ملی ایران قفسه مشهد و خراسان را با آثار نویسندهای در حد ملی به خودش اختصاص بدهد. چاپ شش رمان فقط در حوزه اقلیمی مشهد با فضاهای بکر و این مکتب فکری الماسوار دینی و آیینی و ملی کوششی است که فقط از سر عشق و خلوص برای ادبیات شهرم انجام دادهام، مشهد شهر ادبیات است با مردمی که نویسنده خود را نمیشناسند!
تسنیم: به نظر شما ادبیات شهودی در بازخورد با مخاطب چگونه ارزیابی میشود؛ با توجه با اینکه آثار شما به شدت از ادبیات زرد دوری میکند و از سوی دیگر به ادبیات مدرن و ازسوی دیگر مردمشناسی اقلیمگرایانه پایبند است یعنی شما دارای یک فرهنگ نامه خاص ادبی هستید چگونگی این سبک را چطور توضیح میدهید؟
تشکری: ادبیات شهودی چیست؟ همان رویکردی است که سالها به عنوان منبع الهام نویسنده و جهان فکری و رویاییاش توسط نویسندگان مطرح جهان از ویکتور هوگو در بخشهایی از بینوایان تا برادران کاراموزف داستایفسکی و مرشد و مارگریتای بولگاکف و رفیق اعلی از کریستین بوبن و بسیاری دیگر از نویسندگان ایرانی چون شهاب الدین سهروردی در آواز پر جبرییل چون آیینی از تشرف به یک حوزه فکری دینی با رویکردهای متفاوت اقلیمی پیریزی شده، مگر موراکامی جز این حوزه مینویسد؟ مشکل ما این است که به شبه نویسندگان تولیدی لب خوان و ترانهخوان در دورهای که رفتار اپورتونیستی و پوپولیستی رسانهای دارند اقبال نشان میدهیم و همیشه با ادبیات جدی جدال داشتهایم.
برای کسانی که کتاب نمیخوانند و خانه آنها قفسه زیبای کتاب را ندارد هورا میکشیم و میگوئیم خوش به حالت با این همه بیخیالی!کتاب زرد یک توهم کتابخوانی است! من در دو دانشگاه درس خواندهام. دانشگاه تهران و دانشگاه خیابان؛ مردم با اقلیمهای متفاوت ایرانی در کنارم بودهاند. بخشی کتاب میخوانند و بخشی اصلا کتاب نمیخوانند.
قهرمانان من همیشه کسانی هستند که کلامشان صوت و گام و ضرباهنگ دارد و زندگی آنها سرشار از یک چه باید کرد تاریخی است! چون در کنارشان هستم، شنیدن درد و نوشتن از درد شان را میدانم؛ فرهنگ چیزی است و شبه فرهنگ چیزی دیگر! فرهنگ را نویسنده میسازد و شبه فرهنگ را کسی که نمیخواند و مدعی است.
من فرهنگ ادبی شهر و کشورم را مومنانه مینویسم تا حلقه گمشده و نامیرای شهرم را با رمان کشف کنم. به زودی دوران این پسامدرنیته جعلی زردنویسی سلطهاش با یک آگاهی فراگیر ادبی جمع خواهد شد. مگر روزگاری تیراژ کتابهای زرد در دهه پنجاه و شصت و هفتاد خیره کننده نبود؟ اکنون چه کسی دنبال آن نوع کتاب است؟ میگذرد هر چند اگر ما هم در این گذر و گسل ذوب شویم!
تسنیم: از اثر جدید خود برای ما حرف بزنید. شما نویسندهای هستید که پر کار است؛ آیا اقبال خوانندگانتان و جوایز معتبر ادبی هنری که هرساله برای آثارتان دریافت میکنید تاثیری در این پشتکار داشته؟
تشکری: خورخه بورخس میگوید: هنر یعنی آتش به علاوه جبر؛ من عطشناک در حال نگارش نهایی کتاب دوم «ولادت» هستم تا در پایان امسال از سوی انتشارات نیستان منتشر شود. این رمان در پنج کتاب مستقل است که کتاب اولش به چاپ دوم رسید. چاپ دوم ولادت به من نشان داد که مخاطب جدی با آثارم رفتاری با علاقه دارد.
هنوز بسیاری از مخاطبانم تشنه دو رمان «پاریس پاریس» و «مفتون و فیروزهاند. اینها نشانههای خوبی برای یک نویسنده است. «هندوی شیدا» رمان آخرم که اسفند سال گذشته منتشر شد کماکان در نقد و نظر و جذب مخاطب موفق بوده، اما «ولادت» را ادامه خواهم داد.
جوایز ادبی که برای آثارم گرفتهام اصلی را به من میگوید؛ در هنر راه میان بری وجود ندارد! باید خودت را وقف تولید و نگارش اثرت کنی. جایزه ادبی در ایران فقط میتواند برای نویسنده یک اصل را روشن کند، آیا کشفی که خودش در اثرش دنبالش بوده توانسته به جامعه ادبی منتقل شود یانه؟ پس جایزه نمیتواند آدمی را دچار شیفتگی سازد، اما میتواند جدیت نویسنده را فقط برای کشف اثرش به دنبال داشته باشد.
تسنیم: با توجه به اینکه بیماری ام اس نیز کماکان شما را درگیر خود کرده و دشواریهایی برایتان داشته، نویسندگی چه حال و هوایی در این شرایط برای شما دارد؟
تشکری: درباره بیماریام انگار مثل خودم همه عادت کردهاند، ذوب شدن تدریجی اما باسرعت بالا، وضعیت یک بیمار ام اس و کلیوی است. این برای من دیگر بخشی از وجودم است اما همین که از همه محافل دورم و فقط مینویسم انگار موهبتی شیرین است. اما آب دریاها تلخ است!
انتهای پیام/