اقتصاد مقاومتی: بررسی موانع توسعه اقتصاد دانش بنیان
یکی از موضوعات مهم تأکیدشده در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان است و حمایت های سطحی دولت از واحدهای دانش بنیان بالاخص و سایر شرکتها بطور عام یکی از موانع ارتقاء این واحدها و در نتیجه مانعی برای تحقق اقتصاد مقاومتی تلقی می شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، یکی از موضوعات مهم تأکیدشده در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان، نوآوری و انتقال دانش و فناوری است. با توجه به اهمیت موضوع و رابطه تنگاتنگ توسعه فناوری با اقتصاد مقاومتی، بررسی موانع اساسی در پیشبرد این سیاست اهمیت مضاعفی می یابد که در ادامه موردبررسی قرار میگیرد.
در جهان امروز، علم و فناوری جایگاه ویژهای دارد به طوری که وجه تمایز کشورهای توسعه یافته از کشورهای در حال توسعه را می توان، تفاوت در زیرساختهای علم و فناوری و توسعه آن برشمرد. همچنین علم و فناوری بعنوان ابزار برتر، تعیین کننده پیروز رقابت در عرصههای مختلف اقتصادی- اجتماعی در سطوح ملی و جهانی است.
گرچه از آغاز قرن بیست و یکم، کشور، رشد و توسعه قابل ملاحظهای در تولید علم داشته است اما رشد و توسعه علمی لزوما به مفهوم رشد و توسعه فناوری نیست و کشور نتوانسته جایگاه مطلوبی را در حوزه فناوری کسب کند. (کسب رتبه پانزدهم ایران در تولید علم و رتبه 120 در حوزه فناوری (از 143 کشور) در سال 2014)
در این نوشتار تلاش شده، به بررسی عوامل خارجی بازدارنده ایجاد و توسعه فناوری و مبانی ایجاد و توسعه فناوری دربنگاه تولیدی پرداخته شود.
عوامل خارجی بازدارنده ایجاد و توسعه فناوری: این عوامل که از خارج بنگاه تولیدی بر آن اعمال میگردد، موجب سلب انگیزه برای ایجاد و توسعه فناوری در بنگاها میشود. در ادامه، تاثیر ساختار صنایع کشور، واردکنندگان "کالا و خدمات" و حمایتهای بی برنامه دولت بعنوان برخی از عوامل خارجی بازدارنده ایجاد و توسعه فناوری، بررسی می شود.
ساختار صنایع کشور: اکثر صنایع کشور، صنایع مونتاژی است. در این گروه از صنایع، تحقیق و توسعه، بیشتر جزئی و عمدتا کپیبرداری و مهندسی معکوس است و احتمال توسعه فناوری در این گروه از صنایع، محدود بوده و اکثرا این صنایع فاقد مراکز تحقیق و توسعه فعال میباشند؛ این در صورتی است که در یک بنگاه تولیدی، از واحد تحقیق و توسعه بعنوان موتور محرکه و قلب بنگاه یاد میگردد؛ به همین دلیل در کشورهای توسعه یافته، بنگاهی را نمی توان یافت که فاقد واحد تحقیق و توسعه فعال باشد. این در حالی است که در کشور ما با 87 هزار بنگاه تولیدی، فقط 1500 بنگاه دارای واحد تحقیق و توسعهاند (نه لزوما فعال). از سوی دیگر با توجه به اینکه اکثر بنگاههای بزرگِ کشور دولتی است و بقا و تداوم فعالیت این بنگاهها را سیاستهای حمایتی دولتی (انحصار، تعرفه بالا) فراهم می نماید بنابراین انگیزه برای تحقیق و توسعه و ماندگاری در بازار رقابتی کنونی احساس نمیشود (ماندگاری این بنگاهها وابسته به حمایتها و سیاستهای دولتی است نه ایجاد و توسعه توانایی درونی)
واردکنندگان کالا و خدمات: وابستگی کشور به واردات کالاها و خدمات در سالیان گذشته، باعث ایجاد ذینفعان قدرتمند (واردکنندگان) در این حوزه شده است. هرگونه تلاش برای ایجاد فناوری در کشور و تولید کالا در داخل، منافع این گروهها را در معرض خطر قرار میدهد و این گروه، به روش ها و ابزارهای گوناگون، مانع ایجاد و توسعه فناوری بومی در کشور می شوند. بدیهی است در هر برنامهریزی برای توسعه فناوری در کشور بایستی این گروه اثرگذار مد نظر قرار گیرد. همچنین ورود کالاها از مبادی غیر رسمی (کالاهای قاچاق)، آثار زیانبار مضاعفی را در پی خواهد داشت.
حمایت بی برنامه دولت از بنگاههای تولیدی: حمایت های سطحی دولت از واحدهای دانش بنیان بالاخص و سایر شرکتها بطور عام، در عدم ارتقاء این شرکتها تاثیرپذیر است. نحوه حمایتهای دولت علاوه بر اینکه واحدهای تولیدی را از کسب توانایی برای رقابت در بازار با تحولات گسترده و سریع دور کرده، موجب شده با گذشت زمان این شرکتها به حمایتهای دولتی وابسته تر شوند بطوریکه در اکثر مواقع، بنگاههای تولیدی دوران بلوغ خود را تجربه نمیکنند.
مبانی ایجاد و توسعه فناوری دربنگاه تولیدی: برای اینکه بنگاه تولیدی به بنگاه نوآور تبدیل شود نیاز است جریانها و فعالیتهای موجود در نیل به ایجاد وتوسعه فناوری حرکت نمایند اما نویسنده تلاش دارد در ادامه به بررسی دو اصطلاح مبنایی، مراتب و مراحل ایجاد و توسعه فناوری بپردازد که موجب ساده سازی پیچیدگیهای موجود در مراکز فناوری و شناخت بهتر آن میگردد.
مراتب ایجاد و توسعه فناوری: مقصود از مراتب ایجاد و توسعه فناوری، بررسی سیر زمانی ایجاد تا بلوغ کالاها و خدمات برای اولین بار در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. بر این اساس، مراتب به ایجاد توانایی و توسعه توانایی تقسیم می شود.
ایجاد توانایی: شرایط برای تولید کالا و خدمات برای اولین بار در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه متفاوت است.
ایجاد توانایی در کشورهای توسعه یافته: در این گروه از کشورها ایجاد کالا ناشی از تحقیقات گسترده و صرف هزینه های بالا می باشد. به علت تولید کالا برای اولین بار، کالا کیفیت بالایی نداشته و بازار مصرف این کالاها به علت قیمت بالا و ناشناخته بودن، گروههای ثروتمند و طبقات خاص می باشد. با توجه به محدود بودن تولیدکنندگان و قیمت گذاری انحصاری، سود هنگفتی برای تولیدکنندگان ایجاد می شود که این سود علاوه بر پوشش هزینههای تحقیقاتی، منابع لازم برای توسعه محصول و ارتقاء کیفیت آن را فراهم میآورد.
ایجاد توانایی در کشورهای در حال توسعه: در این گروه از کشورها ایجاد کالا ناشی از کپیبرداری و مهندسی معکوس میباشد. هزینه تمام شده برای تولید کالا بالا است (نه به اندازه کشورهای توسعه یافته)، "ولی باید توجه داشت که این کالا در سالیان گذشته توسط کشورهای توسعه یافته تولید شده و در طی زمان بر کیفیت محصول افزوده و قیمت تمام شده آن کاهش یافته است" بنابراین کالای تولیدی کشورهای در حال توسعه که کیفیت بالایی نداشته و قیمت تمام شده آن نسبتا بالا است، توانایی رقابت با کالای کشورهای توسعه یافته با بازارهای گسترده را ندارد و در نبود سیاستهای حمایتی کشورهای در حال توسعه، این کالاها توانایی رقابت را نداشته و حذف خواهند شد.
توسعه توانایی: شرایط برای توسعه کالا برای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه متفاوت میباشد که در ادامه بررسی می شود.:
توسعه توانایی در کشورهای توسعه یافته: در این گروه از کشورها توسعه کالا و خدمات به صورت پیوسته و همزمان با رشد بازار و مهارتها صورت میگیرد. با گذشت زمان و توسعه محصول، تیمهای منسجم و به هم پیوسته ایجاد شده که ایجاد این تیمها موجب فزونی توسعه فرایندها و افزایش رقابت برای تولید کالا و خدمات در بازار میشود و در نهایت با توسعه بازار و بکارگیری فناوریهای گوناگون، رشد و توسعه محصول شدت گرفته و کالا و خدمات با کیفیت بالا و قیمت پایین عرضه می شود.
توسعه توانایی در کشورهای در حال توسعه: در این گروه از کشورها بستر توسعه کالا و خدمات، شرایط نرمالی را تجربه نمیکند زیرا تولیدکنندگان با رقبایی قدرتمند و با تجربه از کشورهای توسعه یافته مواجه هستند. همچنین بستر قیمت گذاری آزاد کالا و خدمات، وجود ندارد به علت پایین آمدن حاشیه سود، سرمایه برای ایجاد و توسعه تیمها فراهم نبوده و فعالیتها عمدتا تک بعدی و با کیفیت پایین می باشد و ادامه حیات این بنگاهها با سیاستهای حمایتی گسترده امکانپذیر می باشد.
مراحل ایجاد و توسعه فناوری: ایجاد کالا و خدمات از مرحله ایده تا بلوغ فناری دارای مراحل مختلف و شاخصهای ویژه برای ارزیابی مراحل مختلف میباشد که در جدول (3) خلاصه شده اند.
باید توجه داشت که سیاستهای حمایتی در هر مرحله، باید متناسب با آن مرحله باشد و سیاست های حمایتی، بستر ارتقاء و بلوغ واحدهای تولیدی را فراهم نماید و نیز انگیزه ایجاد و توسعه فناوری برای سایر بنگاههای تولیدی را ایجاد نماید اما عمده حمایتهای انجام گرفته در کشور برای توسعه فناوری واحدهای تولیدی، عمدتا مالی است که اکثرا این حمایتها برای پوشش ضعف و شکاف کیفی و قیمتی تولیدهای فناورانه میباشد و کمتر باعث تقویت توانایی داخلی واحدهای تولیدی شده و با قطع حمایتها به موجودیت و استقلال واحد، آسیب جدی وارد میشود.
نکات تکمیلی:
سیاستگذاری در حوزه ایجاد و توسعه فناوریها به نحوی باشد که ضمن اجبار یا ایجاد انگیزه برای ارتقاء و توسعه سطح فناوری بنگاههای تولیدی (با ایجاد واحدهای تحقیق و توسعه در داخل بنگاه تولیدی یا ارتباط با سایر مراکز تحقیقاتی)، در مدت زمان معین به حد مشخصی از قابلیتهای فناورانه درونی دست یابند بنابراین تا زمانی که بنگاههای تولیدی بزرگ بتوانند موجودیت خود را از طریق کسب سیاستهای حمایتی دولتی فراهم نمایند چه نیازی است به ریسک فعالیتهای فناورانه.
سیستم مدیریت جزیره ای در حوزه فناوری نه تنها در جذب، انتقال و ارتقاء فناوریهای خارجی، نتوانسته موفقیتی را کسب کند بلکه در ایجاد و توسعه فناوری بومی در بنگاههای تولیدی نیز ناموفق بوده است.
گرچه پر کردن شکاف فناوری شکلگرفته با سایر کشورها با تزریق منابع مالی و برخی سیاستهای سطحی در کوتاهمدت نقش مسکن را دارد، ولی باید با سیاستهای همه جانبه و کنترل عوامل خارجی و داخلی ایجاد و توسعه فناوری و کنترل سایر فعالیتهای اقتصادی، در کنترل و پرکردن شکاف ایجاد شده کوشید.
افزایش منابع مالی تزریق شده به بخش پژوهش توسط دولت، گرچه می تواند در افزایش "سهم پژوهش از تولید ناخالص داخلی" موثر باشد اما بکارگیری موثر منابع و همچنین مشارکت بخش خصوصی در تخصیص منابع مالی، میتواند مسیر توسعه فعالیتهای فناورانه در کشور را هموارتر نماید.
*. احمد فرقانی/پژوهشکده سیاست پژوهی حکمت
انتهای پیام/