نتایج و پیامدهای پافشاری عربستان برای مذاکره زیر آتش
در شرایطی که هیاتهای مذاکره کننده سوریه و یمن در ژنو و کویت بر موضع منطقی و قانونی تاکید دارند عربستان از راه طرح و اجرایی کردن نظریه مذاکره زیر آتش در مسیر حل سیاسی بحرانها سنگ اندازی میکند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه «البناء» لبنان، از ژنو تا کویت و از سوریه تا یمن سیاست عربستان بر پایه حمله، نادیده گرفتن حاکمیت ملی و دخالت در امور دیگر کشورها پایه ریزی شده است. این یک سیاستی است که آخرین جلوه های آن اکنون با به کاربستن «نظریه مذاکره زیر آتش» که عربستان خواهان پیش بردن آن است، تجلی یافت. عربستان از این راه می خواهد، شکست های خود را در یمن جبران کند. شکستی که برای ائتلاف کشورهای عربی به سردمداری عربستان بسیار سنگین و گران است.
سوریه در برابر گروه های تروریستی که عربستان با استفاده از آنان به جنگ نیابتی وارد شد، پایداری کرد. آمریکا فرماندهی جنگ علیه سوریه را بر عهده دارد و تروریست هایی با تابعیت های گوناگون در این نبرد حضور دارند. همه دشمنان سوریه در این نبرد از اقدام های تروریستی استفاده کردند تا دولت سوریه را زمینگیر کنند و با استفاده از تروریست به هدف ها و راهبردهای خود دست یابند.
عربستان 13 ماه است که به یمن حمله کرده است. ریاض فکر می کرد می تواند یمن را به زانو در آورد و این کشور را به حیات خلوت خود تبدیل کند. همچنین عربستان در جنگ جهانی علیه سوریه طی 5 سال پیش همکاری گسترده ای داشت. هدف این بود که سوریه ساقط شود و سپس به تقسم قدرت نفوذ در این کشور به سرپرستی آمریکا اقدام شود. هدف عربستان آن بود که در سوریه تصمیم گیر اصلی باشد و سوریه را به عنوان بخشی از قلمرو راهبردی خود در آورد.
عربستان بر این باور بود که می تواند از راه عروسکی که به رقص در می آورد، درباره همه چیز تصمیم گیری کند. این کشور به اراده مردمی، حاکمیت ملی و تصمیم مستقل ملی هیچ اهمتی نشان نداده است.
از نظر عربستان همه چیز با ثروت و قدرت شمشیر حل می شود. در هر جا که ثروت نتواند از قلمرو راهبردی نگه داری کند باید با شمشیر وارد شد و کار را تمام کرد.
اما مشکل عربستان با سوریه و یمن این است که ثروت برای رسیدن به هدف در این 2 کشور سودی ندارد. شمشیر هم کند شده و از رسیدن به هدف ناتوان است. جامعه بین الملل عربستان را به سبب حمله به یمن و سوریه سرزنش می کنند. کشوری که از راه پول و بستن قرار دادها مواضع عده ای را می خرید اکنون دیگر نمی تواند بر جنایت های خود سرپوش نهند.
سبب ناتوانی عربستان در این زمینه به حجم بالای جنایت هایی است که در حمله به یمن به آن دست زده است. جنایت عربستان در یمن ماهیت ضد انسانی دارد. همچنین به سبب رهسپار شدن شمار بسیاری از پناه جویان سوری به اروپا منافع غربی ها تهدید شده است. قدرت گروه های تروریستی نیز در حال افزایش است به طوری که افزون بر سوریه امنیت منطقه و جهان را هم تهدید می کنند.
کارشناسانی که به کار بستن عقل و به طور واقعی تحولات را پیگیری می کنند به این باور رسیده اند که در جنگ علیه یمن هرچند هم به دراز بکشید عربستان به خواسته های خود نخواهد رسید و در ادامه این نبرد عربستان شکست خواهد خورد و وضعیت آن بحرانی تر می شود. همچنین جنگ در سوریه به یقین شکست عربستان را در پی داشته و هدف های ریاض در آن تحقق پیدا نکرده است. سوریه با پایداری مسیر خود در مبارزه با تروریست ها و خارج کردن سرزمین ها از کنترل آنان را ادامه می دهد و بیش از 80 درصد سرزمین های این کشور زیر کنترل نظام سوریه است.
با توجه به این واقعیت ها همه به ویژه سردمداران حمله به منطقه به این نتیجه رسیده اند که جنگ و اقدام نظامی هرگز چیزی از هدف را محقق نخواهد کرد. آنان به این نتیجه رسیده اند گزینه سیاسی تنها راهی است که با تکیه بر آن می توان از تنگنا خارج شد و به بخشی از دستاوردها و منافع در یمن و سوریه دست یافت.
در نتیجه، به کار بستن گزینه سیاسی برای دشمنان راهی است که چاره ای جز آن برای آنان باقی نمانده است. از این رو آنان با نیت بد و مانورهای خبیثانه خود در هر زمانی که فرصت را مناسب می بینند در مسیر حل سیاسی بحران سنگ اندازی می کنند و با آتش افروزی تلاش می کنند، شکست های خود در میدان های نبرد را جبران کنند تا از این راه بتواند خود را از شکست و ناکامی در میز گفت و گوها رهایی بخشند.
اما راه مانور دادن در میان دشمنان یکسان نیست. هر یک از آنان برپایه منافع خود راهی را در پیش گرفته است. عربستان بدترین راه را در این زمینه دنبال می کند. این کشور در این زمینه از 2 عنصر استفاده می کند. از یک طرف دست به انتقام جویی می زند و از طرف دیگر در زیر آتش به مذاکره ادامه می دهد. برای اجرای عنصر نخست عربستان با رژیم صهیونیستی مبارزه با حزب الله لبنان را در دستور کار قرار داده است. عربستان حزب الله را مهمترین عامل شکست خود در سوریه و یمن معرفی می کند. این مساله سبب شده است عربستان با رژیم صهیونیستی برای رویارویی با حزب الله ائتلاف تشکیل دهد و طرح جنگ علیه لبنان را در دستور کار قرار دهد. عربستان با تلاش برای محاصره حزب الله به شیوه های گوناگون و انفجار اوضاع امنیتی لبنان، جنگی را آغاز کرده است.
در مولفه دوم یعنی مذاکره زیر آتش، عربستان تحقق یافتن 2 مساله زیر را دنبال می کند. از یک طرف می خواهد از طرف دیگر مذاکره کننده باج خواهی کند و خواسته های خود را بر او تحمیل کند. از طرف دیگر می خواهد کاری کند که مذاکره کننده طرف دیگر دست از مذاکره بکشد تا از این راه تحرک سیاسی برای حل بحران را متوقف کند و طرف دیگر را مسوول شکست مذاکرات معرفی کند و خود را از این مساله تبرئه کند و زمان لازم را به دست آورد. به ویژه که عربستان بر روی دولت آینده آمریکا شرط بندی کرده و آن را از دولت کنونی برای خود بهتر می داند.
در میدان عمل عربستان از راه نمایندگان خود در کنفرانش ژنو برای حل بحران سوریه بر گفتمان کهنه خود که بر دوره انتقالی و انتقال قدرت در سوریه استوار است، پافشاری کرد. این کشور پیروزی های ارتش سوریه در میدان های نبرد را نادیده می گیرد. از این رو در میدان های نبرد سوریه جبهه های تازه ای را گشود تا با انفجار آن و آزار رساندن به شهروندان سوریه بتواند در تحولات اثر گذارد. سپس با ترک مذاکره ژنو توسط مخالفان ریاض برای سنگ اندازی در روند صلح سوریه عمل کرد.
اما در کویت جایی که مذاکرات میان هیات ملی یمن که از صنعاء آمده و میان هیات عربستانی که ادعای مشروعیت را دارد و از ریاض آمده است عربستان بر مواضع خود که هنگام جنگ علیه یمن هم آن را اعلام کرده بود، پافشاری کرد. عربستان می خواهد کمیته های مردمی و ارتش یمن را که زیر فرمان «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری فراری یمن، عمل نمی کنند، خلع سلاح کند. عربستان تلاش می کند اوضاع یمن را به پیش از انقلاب سال 2014 در این کشور برگرداند تا در تصمیم گیری های یمن نقش اصلی را داشته باشد. از این رو عربستان آتش بس را نادیده می گیرد.
در برابر دیده می شود که هیات ملی سوریه در ژنو موضع منطقی و قانونی را مطرح می کند. موضع این هیات آن است که باید در سوریه دولت ملی تشکیل شود که همه طرف ها در آن نقش داشته باشند و همگرایی سوریه را تامین کند. باید در این کشور دولت قدرت را در دست داشته باشد که برپایه قانونی عمل کند و با اصلاح قانون و برگزاری انتخابات برای آن موافقت مردم را به دست آورد.
این مساله ای است که عربستان آن را رد می کند. زیرا ریاض می داند که چنین مساله ای به حضور آن در سوریه پایان خواهد داد. از این رو عربستان با رد این موضع بار دیگر بر آتش تکیه کرد تا شاید از تنگنا رهایی یابد. عربستان چنین اقدام هایی را انجام داده است اما تا کنون هیچ دستاوردی را در این زمینه نداشت.
در کویت هیات ملی سوریه موضع منطقی و انسانی خود را مطرح کرد. این هیات مواضع خود را در سه بعد تقسیم بندی کرد که عبارتند از تقویت آتش بس، حل مسائل سیاسی و توافق بر سر ساختار سیاسی دولت، حل مسائل نظامی و توافق درباره مسائل امنیتی و مسائل مربوط به سلاح. اما عربستان عکس چنین چیزی را خواستار است. این کشور می خواهد نخست گروه های یمنی را خلع سلاح کند و پس از این که به خواسته های خود رسید اعلام اتش بس کند.
از این رو به طور خلاصه می توان گفت عربستان نمی خواهد که بحران های یمن و سوریه از راه سیاسی حل و فصل شود. این کشور می خواهد نیروهای ملی تسلیم شوند. بنابراین با برقراری آتش بس در یمن مخالف است. در سوریه هم تروریست هایی که در دامن آل سعود پرورش یافته اند آتش بس را نادیده می گیرند. هدف عربستان در هر 2 کشور یکی است. این کشور می خواهد یمن و سوریه را زیر فشار قرار دهد. اما عربستان یا این را فراموش کرد و یا اینکه خود را به فراموشی زده است که کسی که طی دوره های پیش با قدرت بالای خود مانع رسیدن عربستان به هدف های خود شد اکنون نیز توانایی این را دارد که مانع به نتیجه رسیدن مانورهای عربستان شود. فضای منطقه ای و بین المللی بر خلاف خواسته های عربستان پیش می رود. همچنین آن ثروت هایی که پیش از این عربستان با آن مواضع و قلم ها را خریداری می کرد اکنون رو به پایان است.
همان گونه که عربستان در جنگ های خود در سوریه و یمن شکست خورد این کشور در مانورهای خبیث و جنایت کارانه خود نیز شکست سنگین تری خواهد خورد. اکنون زمان این شکست ها فرارسیده به ویژه این در شرایطی است که آمریکا هم به عربستان هشدار داده است تا تیرماه آینده به جنگ علیه یمن پایان دهد و چه بسا در سوریه تغییرهای بزرگی رخ دهد که عربستان دیگر قدرت کنترل آن را نداشته باشد.
انتهای پیام/