شکست مانورهای عربستان از ژنو تا کویت
عربستان و همپیمانان آن تلاش می کنند با استفاده از هر ابزاری راهبرد خود در منطقه به ویژه سوریه و یمن را عملی سازند اما شانس موفقیت این راهبردها از بین رفته و محور مقاومت با همه ابزارهای خود مانورهای دشمنان را یکی پس از دیگری ناکام کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری «تسنیم»، به یقین وارد شدن در گفتوگوها به معنای این نیست که طرفهای درگیر به راه حل سیاسی خرسند شدهاند و به این نتیجه رسیدهاند که به کار بستن گزینههای نظامی سخت، ناممکن و هزینه بردار است و آنان به مذاکره روی آوردهاند تا راهی برای رهایی از سنگینی بحران ها ترسیم کنند.
این سخن به این دلیل گفته می شود که ما از وضعیت مذاکرات در 2 شهری که نشستها در آن برگزار می شود، آگاهی داریم. در شهر ژنو نشستی برای یافتن راه حلی برای بحران سوریه برگزار میشود. در کویت هم نشستی برای حل بحران یمن در حال برگزاری است.
میان بحران سوریه و یمن پیوند وجود دارد این پیوند مربوط به اصل موضوع دخالت عربستان است. عربستان سعودی در حمله به یمن و سوریه نقش دارد. این نقش در ماهیت اقدامهای عربستان نمایان است به طوری که عربستان با تشکیل ائتلاف کشورهای عربی به طور مستقیم به یمن حمله و این کشور را ویران کرد. زیرا یمنیها خواستار آزادی، رهایی از وابستگی به عربستان و پایان دادن به حیات خلوت وهابیها در کشورشان هستند. در سوریه هم عربستان با پشتیبانی از گروههای تروریستی که دارای اندیشه تکفیری وهابیت هستند به زشتترین جنایتها علیه بشریت، تاریخ و تمدن می پردازد.
عربستان در حمله به یمن نقش اساسی دارد. هدف عربستان خدمت به طرحهای صهیونیستها، سعودیها و آمریکا است که تلاش میکنند دریای سرخ را به پایگاه صهیونیستی سعودی با نظارت آمریکا تبدیل کنند. یکی دیگر از هدفهای آنان کنترل «باب المندب» است تا از این راهبرد سرنوشت یمن را به عهده گیرند و از عربستان سرزمین وهابیت حمایت کنند و نفتهای این منطقه یمن را به یغما برند.
عربستان در حمله به سوریه هم شریک اساسی است تا طرحهای یادآوری شده را عملی سازد. عربستان در میدان عمل حملههای تروریستی به سوریه را آغاز کرد و بسیاری از کشورهای جهان به سردمداری آمریکا نیز در این اردوگاه همراه عربستان هستند. درباره یمن نیز عربستان سردمدار ائتلاف حمله به یمن است. این حمله ها نیز زیر نظر آمریکا و پشتیبانی رژیم صهیونیستی صورت می گیرد.
اما عربستان پس از سپری شدن 5 سال از حمله به سوریه و 13 ماه حمله به یمن هیچ دستاور نداشته است. این کشور نه تنها به هیچ یک از خواسته های خود نرسیده است بلکه تحولات نشان از این دارد که عربستان در هر 2 صحنه در شراشیبی قرار گرفته است. در یمن این کشور دست به کشت و کشتار و ویرانی زد. به طوری که اکنون کینه و دشمنی مردم یمن علیه عربستان افزایش یافته است.
در بخش هایی از یمن، القاعده و داعش و دیگر گروه های تروریستی گسترش یافته اند این در شرایطی است که نیروی های وابسته به «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری فراری یمن نتواسته اند کنترل هیچ یک از مناطق را در دست داشته باشند. هادی پس از فرار از صنعا شهر عدن را به عنوان پایتخت موقت برگزید اما پس از ورود نیروهای ملی ارتش و کمیته های ملی یمن او از این شهر فرار کرد.
در سوریه نیز عربستان و همپیمانان آن نتوانسته است به هدف اصلی خود برسد. هنوز هم عربستان در سوریه برای رسیدن به هدف خود که همان برکناری دولت ملی سوریه به رهبری «بشار اسد» تلاش می کند. اکنون عربستان و همپیمانان آن روز به روز خود را ناتوان تر می بیند. به ویژه این در شرایطی است که قدرت نیروهای پشتیبان سوریه هر روز در حال فزونی است و همه نیروهای خود را به کار گرفته اند. این نیروها به این نتیجه رسیده اند که دفاع از سوریه همان منافع ملی، منطقه ای و بین المللی است. زیرا موفقیت تروریسم که عربستان و همپیمانانش پشتیبان آن هستند، امنیت جهانی را به خطر خواهد انداخت. از این رو عربستان در همه جبهه هایی که به جنگ نظامی مستقیم و یا راه تروریست ها و مزدوران خود وارد شده، خود را شکست خورده می بیند.
ناتوانی همه جانبه عربستان نشان دهنده تنگ شدن فضای راهبردی برای این کشور است. این کشور مدعی بود که فضای راهبردی آن شامل جهان عرب و بیشتر کشورهای اسلامی است. این مساله سبب شد که رهبران ریاض دچار جنون شوند و برای دفاع از این فضا از هر ابزاری استفاده کنند. آنان هیچ توجهی نمی کردند که آیا استفاده از این ابزارها جنبه قانونی و اخلاقی دارد یا نه.
** مولفههای راهبرد جنگ افروزانه عربستان در منطقه
به نظر می رسد راهبردی که عربستان برای رسیدن به هدف های خود به کار بسته (البته اگر درست باشد که گفته شود عربستان دارای راهبرد است یا اینکه این کشور مفهوم راهبرد و مولفه های اندیشه راهبردی را درک می کند) دارای 5 مولفه است.
این مولفه های عبارتند از:
1: خرید فضای راهبردی مصنوعی به جای فضای طبیعی. این مساله از راه دادن مال و شمشیر کشدن تحقق یافت. عربستان نمی تواند کشورهای قدرتمند را بترساند. در نتیجه از دلارهای نفتی استفاده می کند و با سواستفاده از اوضاع اقتصادی وعده هایی می دهد و پول هایی را برای جلب حمایت ها ریخت و پاش می کند. در کشورهای کوچک که می تواند از راه نظامی وارد می شود همانگونه که این کشور در بحرین وارد شد. اما عربستان می داند که این فضا ساختگی و توهمی است که نمی توان بر آن تکیه کرد و با از بین رفتن آثار قدرت و مال این فضا هم از بین خواهد رفت و ترسی بر وحشت های ریاض افزوده خواهد شد.
2: نیرنگ و جلوگیری از حل سیاسی بحران های منطقه مگر اینکه حل بحران در راستای هدف های آن باشد. این کشور از گفتمان تصمیم گیری درباره همه یا بخشی از امور این کشورها چشم پوشی نمی کند. روش آن در این زمینه در پیش گرفتن گفتوگو در زیر آتش است. درباره سوریه مخالفان که نمایندگان آنان در ریاص به سر می برند، آتش بس را نادیده گرفتند و در هر جبهه ای که می توانستند دامن به جنگ و آتش زدند. سپس نمایندگان مخالفان در ژنو به بهانه های واهی و دروغ مذاکرات را به حالت تعلیق در آوردند. در کویت نیز هیات ریاض بیانیه تثبیت آتش بس را نادیده گرفت و نیروهای وابسته به آنان در حالی که مذاکره برای حل بحران یمن در جریان بود با جنگنده های خود یمن را هدف قرار دادند.
3: افزایش دامنه رویارویی و اقدام علیه حزب الله لبنان، عربستان حزب الله را عامل موثری در سوریه و یمن می داند. این کشور شکست و زیان های خود را به دلیل حضور حزب الله می داند و آن را متهم می کند. عربستان با نظارت آمریکا برای محاصره قرار دادن حزب الله تلاش می کند. در این زمینه از همه ابزارهای مالی و رسانه ای هم استفاده می کند. عربستان، رژیم صهیونیستی و آمریکا در طرح تازه خود تلاش می کنند پس از محاصره مالی و رسانه ای، نیروهای این حزب را از پای در آورند.
4: عربستان با برجسته کردن ترس از نقش و دخالت رژیم صهیونیستی تلاش میکند تا تحولات منطقه را به نفع خود پیش برد. مشخص شده است که رژیم صهیونیستی دیگر توان ورود به جنگ علیه حزب الله را ندارد. از این رو عربستان از راه رسانه های خود می خواهد توجه رژیم صهیونیستی به سلاح حزب الله و خطر آن برای منطقه و به ویژه این رژیم پررنگ کند. عربستان در این زمینه اشاره می کند که رژیم صهیونستی نمی تواند با این خطر ادامه حیات داشته باشد تا در آینده نزدیک با ابزارهای ویرانگر نطامی خود علیه حزب الله وارد عمل شود.
5: بهره برداری عربستان از سیاست یک بام و دوهوای آمریکا درباره بحرانهای منطقه و ارائه خود به عنوان عنصری شایسه در جنگی که در خدمت سیاست های آمریکا است. در این اینجا یادآوری می شود که آمریکا که در ظاهر اینگونه وانمود می کند که گزینه سیاسی تنها راه حل بحران های منطقه است. از این رو با روسیه در این زمینه و زیر نظر سازمان ملل مذاکرات ژنو را به جریان انداخته اند. اما هم اکنون واشنگتن رویکرد نظامی را هم ادامه می دهد. به همین سبب مشاهده می شود که زمینه فراهم شد تا بیش از 8 هزار تروریست از راه ترکیه به شمال سوریه وارد شوند. همچنین آمریکا در برابر تهدید هیات مخالفان یاض درباره شعله ور شدن جبهه های نبرد و تجهیز گروه های تروریستی به سلاح ها پیشرفته از جمله ضدهوایی سکوت می کند. از این رو راهبرد رهایی بخش عربستان برپایه دیدگاه (این کشور) و راهبرد دیوارنه وار و ویرانگر بر پایه (دیدگاه های بی طرفانه) با همکاری و نظارت مستقیم رژیم صهیونیستی و آمریکا با هدف ادامه نبردها تا تحقق هدف ها به اجرا در می آید.
اما شانس موفقیت این راهبرد تقریبا به دلایلی از بین رفته است. کافی است که گفته شود که اردوگاه مدافع محور مقاومت از انواع نیروها و قدرت برخوردار است که می تواند مانورهای دشمنان را همانند گذشته ناکام گذارد. نشانه های شکست های تازه عربستان یکی پس از دیگر در نشست های ژنو، کویت و میدان های نبرد سوریه و یمن آشکار شده است.
منبع: پایگاه خبری «سوریا الان»
انتهای پیام/ر