بند ریاستجمهوری سوریه از دستور کار مذاکرات بینالمللی حذف شد
آمریکا متوجه است که موضوع ریاستجمهوری سوریه نهایی شده است و مجالی برای بحث و بررسی آن وجود ندارد و نمیتوان در مورد سرنوشت آن ورود کرد زیرا این موضوع برگهای نیست که در میز مذاکرات با هریک از متحدان سوریه چه مسکو و چه تهران مطرح شود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه لبنانی البناء، واشنگتن متحدان خود را رها کرده است تا زمانی که وقتش برسد، بالاخره واقعیتها را متوجه شوند و بهموازات آن دیدگاه روسیه در خصوص ریاست جمهوری سوریه را پذیرفته و در حال نزدیک شدن به مسکو و تهران است.
آمریکاییها امروز به اظهارات متحدان خود هیچ توجهی نمیکنند به این معنی که اظهارات آنان را میشنوند و میدانند که آنان همچنان حرفهای دیروز را به زبان آورده و از حجم و نوع تغییرات جاری بیخبر هستند.
آمریکا اکنون در حال زین کردن اسبهایی است که با ماهیت توازن قدرت تناسب داشته باشد و این اقدام بر اساس ارزیابی واقعیتی است که برگرفته از سند ده سال پیش «بایکر هامیلتون» است هرچند آمریکا در آن زمان توجهی به آن نکرد تا اینکه در نهایت آزمون سنجش میزان قدرت هستههای نرم در تصمیم گیریهای سیاسی و ترسیم جغرافیای منطقهای پایان یافت آن هم پس از آنکه جنگ عراق و افغانستان و حمله اسرائیل به لبنان همگی در تحقق اهداف خود ناکام ماندند.
نکته قابل ملاحظه اینکه هستههای نرم، پروژههای درهم آمیختن برگههای سیاسی، ایجاد ائتلافها و تغییرات ابتکاری بهاضافه جنگهای داخلی و انقلابها و فتنه انگیزیها فرصت دهساله را که در سند هامیلتون ذکر شده بود، به باد داد و پایان این فرصت همزمان با پایان مهلت عقبنشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان بعد از تمدید دوساله آن بود و حاصل آن نیز ناکامی طرحهای عثمانی یا اخوانی شدن و نیز شکست متوسل شدن به القاعده بنابر توصیه عربستان برای سرنگونی دشمنان بود.
ایران و روسیه شریک معادلات منطقهای و بینالمللی
نمونه لیبی و سوریه شاهد این ناکامیها هستند بهاضافه اینکه داعش با قدرت به دروازههای اروپا رسیده است و در مقابل قدرت روسیه و ایران بسیار بیشتر از قبل است تا جایی که این دو به دو شریک در معادلههای بین المللی و منطقهای تبدیل شدهاند و آمریکا نیز گامهای بزرگی را در ملحق شدن با این دو و سازگاری با مواضع جدید آنان برداشته است.
واشنگتن قدم به قدم در حال حرکت بوده و در حال خروج از سیاست مهار دوگانه با تروریسم است و به این سمت پیش میرود که مبارزه با تروریسم را در اولویت آینده خود قرار دهد و بهدنبال این است که بهمنظور تضمین پیروزی در انتخابات، اکنون این موضوع را در اولویت قرار دهد و متحدان ناتوان و توطئهگر را رها کند و با دشمنانی که در حال تبدیل شدن به شریکان آن هستند، مشارکت داشته باشد.
آمریکا در عین حال متحدان خود را قطعه قطعه میکند تا راحتتر بتواند آنان را بلعیده و فرو برد.
حذف بند ریاستجمهوری سوریه از مذاکرات بینالمللی
در همین راستا بود که مسیر نشست وین در ارتباط با سوریه تعیین شده و سعودیها و ترکها ناکامی محاسبات خود را پذیرفته و قطعنامه بین المللی بر این اساس صادر شد که بررسی ریاستجمهوری سوریه بهعنوان بند بینالمللی و منطقهای در تعامل بحران سوریه لغو و این موضوع یک مسئله داخلی تلقی شود.
به این ترتیب مشخص شد که بررسی موضوع ریاست جمهوری سوریه در گفتوگوهای بین المللی بیفایده است و همزمان با لغو این بند، فشارهای مربوط به لزوم جنگ علیه تروریسم و نیاز به اینکه دولت سوریه بهعنوان یک شریک اصلی در این خصوص تلقی شود، قوت گرفت از همین رو این موضوع به صاحب حقیقی آن یا همان ملت سوریه واگذار شد تا از طریق صندوقهای رأی در زمانی که امکان پذیر باشد، در مورد آن تصمیم گیری شود.
در این میان برخی مسائل قابل ملاحظه بهترتیب زیر عبارتند از:
ــ واشنگتن طرح مسائل را با متحدانی که قدرت درک سریع ندارند به زمان مناسب واگذار کرده است و در این خصوص بر اساس این معادله با آنان تعامل دارد که «آنان را رها کن که سرشان به دیوار خورده و بازگردند» اما در بازگشت با مسیر دیگری روبهرو میشوند و متوجه مسائل ضروری شده و برای تسلیم شدن در برابر واقعیت تلخ و چشیدن طعم آن تحت فشار قرار میگیرند.
آمریکا متوجه است که موضوع ریاست جمهوری سوریه نهایی شده است و مجالی برای بحث و بررسی آن وجود ندارد و نمیتوان در مورد سرنوشت آن ورود کرد زیرا این موضوع برگهای نیست که در میز مذاکرات با هریک از متحدان سوریه چه مسکو و چه تهران مطرح شود.
بر اساس درک این موضوع بود که جان کری وزیر خارجه آمریکا راهی مسکو شد تا در آنجا اعلام کند که بفرمایید در مورد راهی توافق کنیم که بر اساس آن سعودیها و همقطارانش را در مورد ملحق شدن به حل و فصل متقاعد سازیم البته پس از اینکه به مرحله درک رسیدند و به گونه ای که پاداشی برای آن در نظر گرفته شود از جمله اینکه خروج حزب الله از سوریه به عنوان شرط و حل وفصل بحران سوریه مطرح شود.
اما در ارتباط با رئیس جمهوری کشور یکپارچه سوریه نیز که از صلاحیتهای قانونی کافی برخوردار باشد نیز آمریکا نامهایی در ذهن دارد که در زمان مناسب مطرح خواهد کرد و چهبسا منتظر است پس از اینکه سوریه جایگاه عربی و بین المللی خود را بازیافت این نامها را بهعنوان شخصیتی مطرح کند که بتواند آرامش و آشتیها در سوریه را تضمین کرده و بازسازی کشور را به اجرا در آورد.
مانور آمریکا روی الگوی لبنانی برای سوریه
ــ وقتی آمریکا از قانون اساسی جدید صحبت میکند، منظور آن تقسیم اختیارات بین رئیس جمهوری و نخست وزیر است و در نظر دارد بر گزینه تقسیم طایفهای مانور دهد آن هم پس از آنکه در تقویت تغییرات در سوریه بر اساس طایفهای ناکام ماند.
در این خصوص باید در نظر داشت که جان کری اولین نفری بود که در سال 2012 در دوحه در این مورد صحبت کرد و در واقع در منطق آمریکا نمونه لبنانی یا همان تشکیل دولت بر اساس اصول طایفهای وجود دارد و چنانچه شکست بخورد برای تقسیم اختیارات بهشیوه فرانسوی مانعی نمیبیند همانطور که به نظر میرسد طرح روسیه برای گفتوگو مبتنی بر این است که سیاستهای خارجی و دفاعی در اختیار رئیس جمهور باشد و اختیارات داخلی نیز بین او و نخست وزیر تقسیم شود.
روسیه بر دو معادله تأکید دارد و به آن پایبند است؛ اول اینکه سوریه یک کشور لائیک یکپارچه است حتی اگر فدرالی در آن به اجرا در آید و دوم اینکه قانون اساسی پس از اصلاح مبتنی بر تقسیم اختیارات بین دولتی است که با اکثریت منتخب پارلمانی و رئیس جمهور منتخب تشکیل شده باشد.
ــ سوریه در برابر روند سیاسی مهم و دقیقی قرار دارد که باید بهشیوهای که ضامن پیروزی باشد سیاستهای خود را ترسیم کند و بر اساس آن بتواند ائتلافهای موجود را نیز حفظ کند و در عین حال بتوانند معادلات سیاست داخلی خود را در درازمدت را نیز حفظ کند و این موضوعی است که چهبسا با دیدگاه روسیه مطابقت نداشته باشد اما تا زمانی که بر این نکته تأکید میشود که این سوریها هستند که از طریق همهپرسی آینده کشور را تعیین خواهند کرد، این اختلاف در چارچوب اختلاف مثبت دو طرف جا دارد.
اما موضوع مهمی که اکنون سوریها و متحدانش به آن توجه دارند اطلاع از نامهایی است که در مورد ریاست جمهوری مطرح خواهد شد.
ــ منابع که از ارزیابی آمریکا از مسائل لبنان و سوریه باخبر هستند اعلام کردند که آمریکا با شکل ریاست جمهوری در لبنان و سوریه بهگونهای که در اختیار مقاومت بوده و اختیارات بیشتری در سطح سیاستهای خارجی و دفاعی داشته باشد، مخالفتی ندارد و در مقابل باید در مورد نخست وزیر که دغدغه مهم آمریکا است، نیز توافق شود و اشکالی ندارد که این موضوع با حفظ برخی ویژگیها بهنوعی در مورد عراق و یمن نیز لحاظ شود.
انتهای پیام/*