پیامد تجاوز یکساله عربستان به یمن چه بوده است؟
یک سال پیش یعنی در ۶ فروردین سال ۹۴ بود که پادشاهی سعودی تجاوز به خاک یمن را با عنوان عملیات «توفان قاطع» آغاز کرد؛ عملیاتی که قرار بود فوراً کار انقلابیون یمنی را یکسره کرده و «عبد ربه منصورهادی» رییس جمهور مستعفی را به قدرت بازگرداند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، یک سال پیش یعنی در 6 فروردین سال 94 بود که پادشاهی سعودی تجاوز به خاک یمن را با عنوان عملیات «توفان قاطع» آغاز کرد؛ عملیاتی که قرار بود فوراً کار انقلابیون یمنی را یکسره کرده و «عبد ربه منصورهادی» رییس جمهور مستعفی را به قدرت بازگرداند. یا دستکم آنطور که شاهزاده «بن سلمان» ادعا داشت، موجبات تجزیهی یمن و اتصال استان «حضرموت» را به خاک عربستان فراهم سازد.
یک سال گذشت؛ شاهزادهی جنگطلب سعودی اما جز قتل و غارت و ویرانی دستاوردی نداشت. نه منصور به قدرت بازگشت، نه خواب و خیالهایش درباره تجزیهی یمن تعبیر شد و این در حالی است که جنگ یمن بیش از 3500 نفر کشته و 6500 زخمی و 430 نفر مفقود روی دست ارتش عربستان گذاشته است.
باتلاق یمن قوای نظامی بنیسعود و دیگر قشون متحدهی عربی را تا خِرخره فرو برده و حالا مسلحین چارهای جز تَرک خاکِ همسایهی جنوبی ندارند. جنون شاهزادگان مست سعودی، دهها هزار زن و کودک بیگناه را به خاک و خون کشید، صدها هزار تن را آواره کرد و بیشتر از هشتاد درصد تأسیسات زیرساختی و بهداشتی این مملکت فقیر را نابود کرد. عربستان بذر کین کاشت، آن هم در مملکتی که که ساختار قومی و قبیلهای، مردم را ناگزیر از ستاندن خون کشتگان میکند. سعودی باد کاشت، دور نیست توفانی که درو خواهد کرد. در این یادداشت به اهداف و پیامدهای تجاوز یکساله عربستان به یمن خواهیم پرداخت.
عربستان سعودی بههمراه چند کشور عربی حوزه خلیج فارس در روز 25 مارس 2015 (6 فروردین ماه 1394) سلسله حملاتی را تحت عنوان طوفان قاطعیت (عاصفة الحزم) به مناطق مختلف یمن آغاز کرد.
جنگندههای 5 کشور عربی حوزه خلیج فارس ازجمله امارات، قطر، کویت و بحرین بههمراه مراکش، مصر، اردن و سودان در این حمله عربستان سعودی را همراهی میکردند. عربستان سعودی هدف این حملات را بازگرداندن مشروعیت به یمن اعلام کرده بود که در قالب بازگرداندن منصورهادی رئیس جمهور مستعفی یمن به قدرت خلاصه میشد.
جدیدترین آمار از تلفات انسانی و مادی حملات عربستان به یمن که 360 روز پس از آغاز این حملات منتشر شده، از تلفات بالای انسانی و خسارات سنگین مالی در تاسیسات زیربنایی و بخشهای مختلف اجتماعی و اقتصادی یمن خبر میدهد.
* کارنامه یکساله عربستان
طبق جدیدترین گزارش مرکز حقوقی «حقوق و توسعه» یمن، تعداد شهروندان یمنی که از ابتدای حملات ائتلاف متجاوز عربی به یمن شهید شدهاند به 8200 تن ازجمله 1519 زن و 1996 کودک رسیده است. در این حملات ظالمانه تعداد زخمیها نیز به 15 هزار و 184 تن ازجمله 1576 زن و 1782 کودک رسید.
طبق این گزارش، در بخش خسارات مادی به تاسیسات زیربنایی 14 فرودگاه، 10 بندر و لنگرگاه، 512 پل و جاده، 125 نیروگاه برق، 164 مخزن آب و نیز 167 ایستگاه ارتباطی تخریب شدهاند.
در گزارش مذکور درباره خسارات به بخشهای اجتماعی یمن آمده است، در حملات دشمن 325 هزار و 137 واحد مسکونی، 615 مسجد، 569 مؤسسه آموزشی و مدرسه، 39 دانشگاه، 16 مرکز رسانهای و 238 مرکز بهداشتیتخریب شدند و 3750 مدرسه تعطیل شده است.
در بخش اقتصادی و تولیدی نیز 970 مرکز دولتی، 546 انبار مواد غذایی، 353 بازار و مرکز تجاری، 409 کامیون حامل مواد غذایی، 175 کامیون حامل سوخت، 238 ایستگاه سوخترسانی، 59 منطقه تاریخی، 119 منطقه توریستی، 190 کارگاه، 42 ورزشگاه نیز تخریب شده است.
سعودیها در ماههای اولی که جنگ را شروع کرده بودند از پیروزی قریبالوقوع خبر میدادند و روزنامههای آنان مینوشتند صنعا اولین پایتخت عرب است که در عملیات «عاصفهْ الحزم» از سیطره ایران خارج میشود، پس از آن نوبت بغداد، دمشق، بیروت و... است.
هم اینک پس از یک سال، عربستان علیرغم بمباران شدید، نتوانسته است به موقعیتهای سنتی انصارالله در استانهای شمالی رخنهای وارد کند. انصار هم اینک یک سال پس از جنگ، کادرهای خود را دارد و صدمهای به فرماندهان ارشد و میانی آن وارد نشده است. عربستان با تلاش فراوان و صرف دهها میلیارد دلار هزینه، تلاش کرد تا انصارالله را از جنوب خارج کند، انصار در اواسط امسال جنوب را ترک کرد ولی جنوب بهدست نیروهای وابسته به عربستان- منصورهادی- نیفتاد و عملاً به میدان درگیری دو گروه «حراک جنوبی» به رهبری علی سالم البیض و «انصارالشریعه» به رهبری شیخ زندانی تبدیل شد. بهگونهایکه منصورهادی که با تبلیغات زیادی وارد «عدن» شده بود، این شهر را ترک کرده است.
رژیم سعودی در این جنگ دو خط قرمز عمده داشت یکی امنیت مرزها و شهرهای عربستان و دیگری نفوذ ایران در یمن. امروز یک سال پس از این جنگ، بخشهای وسیعی از سه استان عسیر، نجران و جیزان عربستان در تصرف و تیررس دائمی انصار قرار دارد و خود سعودیها اذعان میکنند که نفوذ ایران برانصارالله و بخشهای دیگری از طیفهای فعال یمن به نسبت زمان آغاز جنگ افزایش یافته است. امروز در پایان یک سال جنگ، بیهوده بودن تلاش سعودی برای غلبه بر انصارالله آشکار شده و از اینرو کشورهایی که چند هفته پس از آغاز جنگ در ائتلاف با سعودی علیه یمن قرار گرفتند، زبان به انتقاد گشوده و عملاً کنار کشیدهاند و امارات که مهمترین عضو ائتلاف سعودی بهحساب میآید عملاً نیروهای خود را از یمن خارج کرده است.
* اهداف دشمنان اسلام از راه اندازی جنگ عربستان و یمن
اما اهداف و علل آتشافروزی و حمایت همهجانبه دشمنان اسلام از این جنگ و همچنین امکان ادامه و نتایج و دستاوردهای این منازعه برای عربستان را باید از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد.
الف- دلایل و اهداف فرا منطقهای: از نگاه فرا منطقهای، مهمترین اهداف دشمن از زمینهسازی برای بروز جنگ و ایجاد درگیری بین عربستان و یمن را میتوان در موضوعات ذیل خلاصه نمود:
تحقق سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن از طریق دامن زدن به اختلافات قومی و قبیلهای و دینی و مذهبی در سرزمینهای اسلامی، نسلکشی مذهبی از طریق تداوم و گسترش جنگهای نیابتی بین مسلمانان، اثبات و اثربخش نمودن سیاست اسلامهراسی و ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی از طریق ایجاد ناامنی در منطقه، افزایش تسلط بیشتر بر کشورهای منطقه از طریق درگیر ساختن آنها با یکدیگر، فراهم نمودن شرایط تجزیه کشورهای اسلامی به کشورهایکوچک با قابلیت کنترل بیشتر، افزایش فروش محصولات نظامی بنگاههای تسلیحاتی غرب و مهمتر از همه، منحرف نمودن افکار عمومی جهان اسلام از مقابله با دشمنان اصلی و در نهایت تخریب امکانات و زیرساختهایحیاتی جهان اسلام و چپاول منابع کشورهای اسلامی و حتیالمقدور حذف و تضعیف دین اسلام و جلوگیری از پیشرفت مسلمین.
آمریکاییها تلاش کردند تا با مشروعیت بخشیدن به این جنگ کاملا غیرقانونی یمن از طریق سازمان ملل و همراه کردن سایر کشورهای غربی با این اقدام، امکان ایجاد اجماع جهانی و تشکیل یک ائتلاف بینالمللی برای ورود مستقیم یا غیرمستقیم به درگیری احتمالی میان ایران و عربستان بر سر این منازعه را فراهم نمایند، تا به خیال خام خود شاید بتوانند با استفاده از همکاری دیگران به اهداف پلید خود برای نابودی انقلاب اسلامی دست پیدا کنند، در حالیکه این سناریو نیز خود گویای درک نادرست از شرایط جدید جهانی و ناآگاهی سردمداران نظام استکبار از موقعیت متزلزل غرب و آمریکا نزد افکار عمومی جهان است.
ب- دلایل و اهداف مورد ادعای عربستان: در اینرابطه میتوان علاوه بر موارد فوق اهداف متعددی را برای حکام سعودی نیز متصور شد، بهعنوان مثال؛ از دیرباز تسهیل در دسترسی به آبهای خلیج عدن و تسلط بر باب المندب یکی از آرزوهای بزرگ خاندان آل سعود به شمار میرفته است، بههمیندلیل است که وزیر دفاع عربستان در اظهاراتی گستاخانه به خود اجازه میدهد تا در سایه سکوت و همراهی سازمان ملل و کشورهای غربی، علناً از کشورگشایی و الحاق استان حضرموت و احتمالا استان المهره به خاک عربستان بهعنوان یکی از اهداف اصلی حمله به یمن نام ببرد.
از سوی دیگر با بررسی نقشه منطقه مشخص خواهد شد که هماکنون شبهجزیره عربستان در احاطه کامل کشورهایانقلابی ایران، عراق، سوریه، یمن، حزبالله لبنان و آتش زیر خاکستر در مصر و سایر کشورهای همجوار قرار دارد و طبیعی است که حکام دیکتاتور آل سعود و همپیمانان وی، برای زهرهچشم گرفتن و انتقام از انقلابیون سایر کشورهای مورد اشاره و رهایی از آثار احتمالی و ناخواسته نهضت بیداری اسلامی بر ساختار حکومتهای فاسد و پوسیده خویش و همچنین جلوگیری از قدرت گرفتن حوثیهای یمن و به تبع آن تقویت روحیه مخالفین اهل سنت و بهخصوص شیعیان تحت ستم عربستان، تضعیف و تخریب کشورهای نوپای انقلابی را هدف خود قرار دهند.
جلوگیری از نفوذ و دخالت ایران در یمن، هدف دیگری است که به شکل پنهان و آشکار از سوی حکام عرب و غربیها برای این جنگ مطرح شده است و این در حالی است که جمهوری اسلامی بارها هرگونه دخالت در امور داخلی کشورها را نهی نموده و تنها بر سیاست حمایت سیاسی و معنوی از مظلوم تأکید داشته است.
در رابطه با سایر اهداف نیز میتوان به مواردی مانند: تقویت پایگاه و جایگاه وهابیت، تضعیف موقعیت شیعیان در یمن و جلوگیری از اتحاد آنها با اهل سنت، بازگرداندن مجدد یک همپیمان دیکتاتور به حکومت و قدرتنمایی برای اثبات نقش ادعایی رهبری جهان عرب، جلب توجه غربیها و تأثیرگذاری بر روند مذاکرات و کاهش نگرانیهای ناشی از توافق گروه 1+5 با ایران و در نهایت رفع اثرات نامطلوب دیپلماسی ضعیف و همچنین جبران خسارت جنگها و سیاستهای شکست خورده قبلی آل سعود و بازگرداندن روحیه سلحشوری مبتنی بر حس ناسیونالیستی به شهروندان عربستانی اشاره کرد.
ج- بررسی امکان ادامه جنگ: موارد فوق واقعیات و بعضاً فرضیاتی هستند که طرح معقول، منطقی، یکجا و یکپارچه آنها نمیتواند، حاصل اندیشه مغزهای فسیل شده و معیوب متجاوزان و خائنین به اسلام و مسلمین باشد و لذا به یاری خدا همه این موارد در ردیف اهداف ناممکنی است که آل سعود بیهوده به کسب آن دلخوش کردهاند، اهدافی که با استناد به سنتها و وعدههای الهی مبنی بر پیروزی نهایی حق بر باطل نه تنها محقق نخواهند شد، بلکه با عنایت به دلایل ذیل استمرار این تجاوز آشکار را ناممکن خواهند ساخت.
در بیان و اثبات این ادعا قبل از هر چیز باید به نفرت مسلمین جهان اسلام و حتی بسیاری از مسلمانان اهل سنت نسبت به رفتارهای جاهطلبانه حکام سعودی و تنفر افکار عمومی جهان از حامیان غربی این حکومت اشاره کرد، تداوم این حملات نه تنها ماهیت دیکتاتورمأبانه حکام آل سعود را برملا و واکنشهای گسترده جهانی را بهدنبال داشته، نارضایتی و عدم همراهی تعداد زیادی از شاهزادگان سعودی و نیز تعداد زیادی از صاحبنظران و روشنفکران و بخش عمدهای از قشر محروم این کشور با این خواسته نامشروع حکام جدید را نیز به همراه داشته است.
علاوه بر این؛ ناتوانی ارتش کلاسیک عربستان برای ورود به یک جنگ تمام عیار نامتقارن چالش دیگری است، که حکام سعودی با آن مواجه هستند، ارتشی که علیرغم در اختیار داشتن تسلیحات نسبتا مدرن، از وجود نیروهای متخصص، مجرب و باانگیزه بیبهره بوده و اداره آن بهشدت مستلزم استخدام و به کارگیری نیروهای اجارهای از دشمنان اسلام است و درست بههمین دلیل است که عربستان تا این لحظه فقط به جنگ هواییبسنده کرده و علیرغم نگرانی از نتایج قدرت گرفتن گروههای تروریستی و تکفیری و تأثیر آن بر پایههای لرزان حکومت خود در آینده، میکوشد تا با استفاده ابزاری از آنها، در این جنگ به اهداف خود دست یابد.
مشکلات عبور از مرز مشترک در مناطق بیابانی گسترده در شمال شرق یمن و سکونت و تسلط حوثیها و سایر شیعیان سلحشور یمن که در کوره جنگافروزیهای متعدد حکومتهای وقت و رژیمهای مختلف حاکم بر عربستان، آبدیده و مجرب شدهاند، بر این مناطق و سایر مرزهای شمالی یمن، چالش بزرگ دیگری است که رفع آن برای ارتش ناکارآمد عربستان بسیار سخت و بلکه ناممکن است.
انسجام شکلگرفته بین اقوام و قبایل مختلف و بسیج و اراده عمومی مردم انقلابی یمن برای مقابله با تجاوز آل سعود، مشکل دیگری است که حکام آل سعود نمیتوانند آن را نادیده بگیرند، چراکه این وحدت و انسجام فراگیر میتواند در حال و آینده بهشدت برای آنها هزینهساز باشد.
عدم توفیق در کنترل اعتراضات شاهزادگان معزول و مخالف سعودی و ناتوانی در نفوذ مؤثر بر جریانهای سیاسی منطقه و نیز حکومتهای همسو و شکست طرح رهبری بر جهان عرب و در نتیجه عدم همراهی و کنارهگیری تدریجی کشورهای فراخوان شده به ائتلاف و اکتفا کردن آنها به حمایتهای ظاهری و غیرعملی از یکسو و پیشبینی شکست و تأثیر نتایج نامطلوب احتمالی این جنگ بر روند تعاملات بینالمللی آینده عربستان با سایر کشورها بهویژه کشورهای تحت سیطره از سوی دیگر،تردیدهای فراوانی را در فکر و ذهن حکام آل سعود برای تداوم این جنگ ایجاد نموده و این مشکل دیگری است که میتواند مانع از استمرار این فاجعه شود.
بنابراین اولین نتیجه تداوم این جنگ برای عربستان میتواند، افشا و اثبات بیش از پیش ماهیت سرسپردگی و همراهی این کشور با دشمنان قسمخورده اسلام و بشریت و فراگیر شدن افکار ضد آل سعود در ممالک اسلامی و سایر کشورهای جهان و در نتیجه انزوای کامل این رژیم باشد و شرایط برای محاکمه حکام جدید آل سعود بهعنوان جنایتکار جنگی را فراهم و امکان سقوط آنها را تسریع نماید.
تحمیل هزینههای سنگین ناشی از بهکارگیری نیروهای اجارهای و استفاده از تجهیزات و مهمات گرانقیمت و بهخصوص اعطای رشوههای کلان برای جلب و حفظ حمایت کشورهای غربی و سایر کشورهای همپیمان، ضربات سنگینی به اقتصاد وابسته این کشور وارد نموده و بیشک افشای آن نیز گسترش نارضایتیهای عمومی در داخل این کشور را بهدنبال خواهد داشت.
این جنگ نه تنها انسجام مطلوب مورد نظر عربستان در داخل و خارج این کشور را در پی نداشت، بلکه باعث تشدید اختلاف نظر بین شاهزادگان سعودی گردیده و متقابلا در یک رویداد نه چندان غیرمنتظره، باعث ایجاد و تقویت وحدت مردم و قبائل مختلف یمن بر ضد آل سعود شده و اجماع افکار عمومی جهان علیه رفتارهای غیرمنطقی حکام عربستان را نیز تقویت کرده است.
دستاورد نامطلوب دیگر حاصل از این منازعه، تجهیز و توسعه گروههای تکفیری مانند داعش است، در حالی که این اقدام با توجه به عملکرد افراطگرایانه و افکار بلندپروازانه این گروههای مرتجع و جنایتکار برای ایجاد حکومت فراگیر با نام اسلام، قبل از هر کشوری میتواند منافع حکام آل سعود و امکان استمرار حکومت آنها را در معرض خطر قرار داده و بهشدت پایههای این حکومت را متزلزل سازد.
عدم همراهی کشورهای فراخوان شده برای ائتلاف و شکست حتمی و قطعی عربستان در این نبرد نابرابر، دستاورد نامطلوب دیگری را برای عربستان رقم زده و اندک اعتبار باقی مانده این رژیم را نیز به تاراج خواهد بود.
اگرچه به ظاهر غرب و در راس آنها آمریکا به حمایت از تجاوز ناجوانمردانه عربستان پرداختند، اما حکام این کشور نباید فراموش کنند که کشورهای غربی و بهویژه آمریکا مدتهاست که به دلایل مختلف ازجمله؛ ورشکستگیاقتصادی، مشکلات مختلف فرهنگی و اخلاقی در درون جامعه خود، خستگی و ناتوانی ناشی از جنگافروزیهای متعدد در نقاط مختلف جهان، نفرت افکار عمومی جهان از نظام سرمایهداری و انزوای سیاسیمسؤولین آنها، نمیتوانند وارد جنگ جدیدی شوند و لذا با حمایت از این منازعه قصد داشتهاند تا با قربانیکردن آل سعود، از موقعیت عربستان در جهت تأمین منافع خود بهره ببرند.
به اینترتیب با اطمینان میتوان اظهار داشت که تنها دستاورد این جنگ برای عربستان، اثبات سرسپردگی برایخدمت به بیگانگان و کمک به کسب اهداف دشمنان قسم خورده اسلام ناب محمدی(ص) بوده است، خدمتی که همانند؛ منازعات تحمیلی به لبنان، لیبی، افغانستان، سوریه، عراق و سایر کشورهای اسلامی، تنها نابودی زیرساختها و سایر منابع و امکانات حیاتی بخش دیگری از جهان اسلام در جهت تضعیف مسلمین و حفظ منافع نظام سرمایهداری و نیز منافع شخصی خاندان آل سعود را در پی داشته و در نتیجه به رسوایی و بیآبرویی ظالمین در نزد افکار عمومی جهان و تسریع در سقوط عاملان و حاکمان آن منجر خواهد شد.
انتهای پیام/