بازدارندگی استراتژیک مقاومت لبنان در برابر اسرائیل
محور مقاومت از مبارزه با سنگ و روغن داغ به حدی رسیده که بازدارندگی استراتژیک در حد بمب اتم در برابر دشمن ایجاد کرده و نسبت به پیروزی نهایی خود در این مبارزه مطمئن است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقاله جدید خود در روزنامه البناء لبنان نوشت: مقاومت فعالیتهای خود را در سال 1982 از اشغال بیروت توسط رژیم اسرائیل با ابزارهایی نظیر روغن جوشیده شده و سنگ و تفنگ و در صورت وجود گلولههای آر پی جی کار خود را آغاز کرد. این مقاومت از رحم دشمنی ملی و قومی و اسلامی با اشغالگران اسرائیلی به وجود آمده بود، اما متأسفانه مورد بیتوجهی گروههای گسترده ای از لبنانی ها قرار گرفت که تصور میکردند اسرائیل قدرت شکستناپذیر است، چرا که تمامی طرفها را به صورت جمعی و انفرادی شکست داده بود و به برخی از آنها توافقنامههای صلح و سازش را تحمیل کرده بود. این گروهها تصور میکردند که مقاومت تنها باعث خونریزیها و ویرانیهای بیشتر برای کشور و سختیهای بیشتر برای ملت لبنان میشود، اما عناصر مقاومت در آن زمان با وجود تعداد اندک خود تصور دیگری داشتند.
مقاومت به این تردیدها و ابهامات توجهی نداشت و وارد مسیری طولانی شد که دشمنی درونی با اشغالگران را با عبارت ساده ابراز کرده و این مواضع را به مرحله ای رساند که دشمن صهیونیستی را در مساحت خود خسته کرده است. به این ترتیب مقاومت از مقوله موضعگیری شیخ راغب حرب مبنی بر "در دست گرفتن سلاح و رد دست دادن با دشمن به عنوان به رسمیت شناختن وی" به مرحلهای رسید که بالاترین ضربات را به دشمنان وارد کرده و جنگ و هزینههای اشغالگری را برای آنها بسیار سخت کرد. به این ترتیب دشمن اسرائیلی در برابر دو گزینه قرار گرفت، اول اینکه هزینههای مافوق تحمل ادامه اشغالگری را بپذیرد ، یا اینکه از لبنان عقبنشینی کند. به این ترتیب دشمن گزینه دوم را انتخاب کرد و مقاومت برای عربها و مسلمانان و لبنانی ها اولین پیروزی کامل بر دشمن اسرائیلی را محقق کرد، پیروزی که در لحظات سرنوشتساز تاریخی در جهان ایجاد شده بود، چرا که آمریکاییها در آن موقع به دنبال تقویت پایههای نظم نوین جهانی برپایه نظام تک قطبی بودند.
بعد از آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 نیروهای مقاومت یقین داشتند که اسرائیل در قبال این شکست ساکت نخواهد بود و اخراج از جنوب لبنان به این شکل خفتبار را برنخواهد تابید، به همین علت نیروهای مقاومت به بسیج میدانی و معنوی خود ادامه دادند. آنها میدانستند که قطعاً درگیری دیگری با اسرائیلیها خواهند داشت، از همین رو با تفاهم و هماهنگی با ارتش لبنان زیر نظر امیل لحود رئیسجمهور وقت این کشور که به مقاومت و مشروعیت و اقدامات آن اعتقاد داشت، جهشهای فوقالعاده ای در این مدت انجام داده و توانمندیهای دفاعی مهمی را در اختیار گرفت و روشهای مبارزاتی و دفاعی جدیدی را ابداع کرد. آنها با ابتکار خود اقدام به تقویت استحکامات خود در اراضی میدان کرده و خود را برای مقابله با دشمن که تسلط هوایی و آتش گسترده در منطقه داشت، آماده کردند. نظریه تونلها و مراکز زیر زمینی همراه با قدرت آتش موشکی مقاومت شاخصهایی برای بالاتر رفتن قدرت این جریان تا سطح جدیدی در توصیفات نظامی بود. سطحی که مقاومت را قادر به جولان در عرصه میدانی نمود تا متجاوزان قادر به ثبات در مناطقی که وارد آن شده بودند، نباشند.
رویارویی پیش بینی شده مقاومت در سال 2006 آغاز شد. اسرائیل حمله به لبنان را با تصمیم آمریکا و تأیید اتحادیه اروپا و پشتیبانی رژیمهای عربی و حتی تأمین مالی برخی از این رژیمها آغاز کرد. این چیزی است که رسانههای غربی به آن اذعان کرده و هدف از آن را تلاش برای از بین بردن مقاومت و باز کردن مسیر خاورمیانه جدید آمریکا اعلام نمودند. پیشاز حمله اردوگاه متجاوزان به لبنان و محور مقاومت، غرب حتی یک لحظه تصور نمیکرد که اسرائیل قبل از تحقق کامل اهداف خود از جمله ریشهکنی مقاومت ، از این میدان عقبنشینی کند. اما مقاومت، رژیم صهیونیستی را با مجموعه از موضعگیریهای متعدد خود شوکه کرد.
غافلگیری هایی که در ابعاد عملیاتی و استراتژیک و حتی روانی و تبلیغاتی قابل توجه بود. شهید عماد مغنیه نقش اساسی در این موضوع داشت. این نقش هم در بحث آمادهسازی قبل از جنگ یا در زمان تقابل دفاعی در برابر دشمن قابل توجه بود. به این ترتیب جنگی که اسرائیل آن را جنگ دوم لبنان نامیده بود؛ به شکست میدانی برای این رژیم و حامیان آن تبدیل شد، اما مهمترین نکته در نتایج جنگ این بود که باعث شد اسرائیل آزادی عمل خود را در تصمیمگیری برای آغاز جنگ از دست بدهد و برای اولین بار در تاریخ درگیریهای عربی با دشمن اسرائیلی ، محدودیتهایی در زمینه آغاز جنگ برای این رژیم ایجاد شود. این موضوع به معنای بروز حالتی از بازدارندگی عملیاتی بود که رسانههای جمعی از آن تحت عنوان موازنه بازدارندگی یا موازنه وحشت نامیدند. البته عبارت اخیر چندان درست نیست.
مقاومت لبنان و در سطحی وسیعتر مقاومت منطقه شامل حزبالله و ایران و سوریه معادله بازدارندگی متقابلی را با دشمن اسرائیلی ایجاد کردند ، معادله ای که دست اسرائیلیها را در ورود به جنگی در حالتی که از پیروزی مطمئن باشند ، بسته و باعث شده اسرائیلیها برای آغاز هر جنگ یا حملهای بر ضد محور مقاومت هزاران محاسبه را پیش روی خود قرار دهند. این در حالی است که تصمیمسازی اسرائیلیها برای آغاز جنگ مشروط به سه شرط اساسی است:
1- یقین از نتیجه جنگ و تضمین تحقق پیروزی در آن در چارچوب مهلتی که اسرائیل تحمل حضور در میدان را دارد.
2- قدرت برای مهار واکنشهای دشمن و تحمل هزینههای جنگ از سوی جامعه اسرائیل.
3- قدرت برای استفاده از نتایج جنگ در ابعاد سیاسی و مجبور کردن طرف مقابل برای به رسمیت شناختن دیکتههای اسرائیل.
محور مقاومت برای جلوگیری از تحقق این شرایط و در نتیجه جلوگیری از جنگ بر ضد لبنان و بر ضد محور مقاومت، توانمندیهای نظامی خود را افزایش داده است تا اسرائیل بداند که پیروزی که به دنبال آن است، تضمین نخواهد شد و مطالبات آنها در تحقق بازدارندگی اجتماعی یا تحمل هزینههای جنگ ، به موضوعی دست نیافتنی تبدیل شده است. مقاومت با توانمندیها و قدرت خود دشمن صهیونیستی را مجبور به این میکند که جنگ را یک موضوع غیر ممکن بداند. مقاومت در تقویت توانمندیهای دفاعی و قدرت بازدارندگی خود موفق عمل کرده و معادله بازدارندگی متقابل را ایجاد کرده است، معادله که الان از سوی همه به رسمیت شناخته میشود.
اسرائیلی ها اخیرا به این نتیجه رسیده اند که تخریب سوریه به عنوان قلعه میانی محور مقاومت که سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان آن را عمود خیمه مقاومت نامیده است، به معنای انزوای ایران از فلسطین و طرفهای مقاومت اطراف آن بوده و در درجه اول به براندازی این معادله بازدارنده میانجامد و در مرحله بعد محور مقاومت را از بین میبرد و پروژه صهیونیستی آمریکایی خاورمیانه جدید را بار دیگر احیا میکند، اما نتایج جنگ بر ضد سوریه آن هم بعد از 5 سال از آغاز درگیریها برخلاف آن چیزی بود که متجاوزان تصور میکردند. امروز این درگیریها به مرحلهای وارد شده است که نشان میدهد خاورمیانه در آستانه رسیدن به دوران جدیدی است که شاهد تغییرات استراتژیک و مهمی خواهد بود که براساس آن خاورمیانه به ساکنان آن تعلق خواهد داشت.
خاورمیانه در نتیجه شکست تجاوز و تمامی پروژههای آن متولد خواهد شد، همان طور که تمامی تلاشها برای به دست گرفتن سوریه از سوی دشمنان یا تقسیم این کشور شکست خورده و مانورهای میدانی و سیاسی دشمن از جمله در زمینه تجاوز مسلحانه یا تروریسم جنایتکار و طرح براندازی بشار اسد یا ایجاد هیئت حاکمیت انتقال در این کشور شکست خورده است. شکست مداخله جویانه در این موارد و تمامی مانورهایی که بشار اسد و سیدحسن نصرالله آنها را فاش کردند، درنتیجه صلابت و هوشیاری مقامات سوری و محور مقاومت به دست آمده است و به این ترتیب مشخص شده که سوریه واحد با وجود تمامی خشونتهای متجاوزان دارای یک دولت ملی گرا است.
اما مهمترین و تازهترین تحولی که میخواهم به آن اشاره کنم ، اظهارات سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیر است که آن را به عنوان عاملی برای خرسندی و اطمینان شهدای مقاومت در زمینه عملکرد و توانمندیهای مقاومت مطرح کرد. وی در این سخنان تأکید کرد که مقاومت امروز علاوه بر توانمندیهای دفاعی که در سال 2006 آن را محقق کرده بود، توانمندیهای هجومی را نیز به دست آورده است. این موضوع برای اولین بار از سوی رهبر مقاومت مطرح شد و به عنوان اهرمی غافلگیرکننده بر ضد دشمن به کار گرفته شد. این در حالی است که محور مقاومت به اندازهای موشک در اختیار دارد که بتواند کانتینرهای حامل آمونیاک موجود در حیفا را در صورت بروز جنگ منهدم نماید، کانتینرهایی که اگر منفجر شود تاثیراتی نظیر تاثیرات یک بمب هستهای در پی خواهد داشت.
این اظهارات پیامی به دشمن و عاملی برای اطمینان بخشیدن به دوستان خود مبنی بر این بود که محور مقاومت بمب اتمی در اختیار ندارد و به دنبال دستیابی به آن نیست ، چرا که براساس دستاوردهای نظامی خود چیزهایی را در اختیار دارد که برای تخریب اسرائیل کافی است. اگر سلاح اتمی به عنوان سلاحی بازدارنده و استراتژیک مطرح است، آیا تهدیدات اخیر نصرالله که تأثیراتی معادل تاثیرات بمب اتم در پی دارد ، مقاومت را به آن سطح از بازدارنگی استراتژیک در برابر دشمن صهیونیستی نمیرساند؟
محور مقاومت مسیری در حال توسعه را طی کرده و از سنگ و روغن داغ گرفته تا دستیابی به توانمندیهایی که آن را شایسته تأثیرگذاری بر دشمن مانند تأثیرات بمب هستهای کرده ، رسیده است. امروز مقاومت و حامیان و ملتهای آن تا حد زیادی از اطمینان نسبت به پیروزیهای محور خود برخوردار هستند و معتقدند در این رابطه تنها زمان و برخی جانفشانیهای دیگر کافی است. اما چیزی که قطعی است، پیروزی در این عرصه و تقویت بازدارندگی استراتژیک در برابر دشمن است.
انتهای پیام/ر