«ابد و یک روز»؛ روستایی گام اول را محکم برداشت
برای صحبت کردن درباره «ابد و یک روز» به زمانی نساز است تا شتابزدگی جشنواره مزاحم نباشد.تنها چیزی که میتوان گفت این است که روستایی تا اینجای کار، یکی از بهترین فیلمهای جشنواره را ساخته است.
خبرگزاری تسنیم - رضا محرری
«ابد و یک روز»، داستانِ زندگی خانوادهای به لحاظ اقتصادی ضعیف است که محسن، یکی از پسرها، معتاد و فروشندۀ مواد مخدر است و دیگری، مرتضی، قبلاً معتاد بوده و اکنون ترک کرده و مغازهدار است. دختران خانواده هم هر کدام مشکلی دارند، یکی پسر بزرگی دارد که ناخلف است و دیگری که شوهرش مرده با دیۀ او زندگیِ خوبی دارد و البته ظاهراً چندان هم زندگیِ خالی از اشکالی ندارد و دیگری هم بسیار بلندپرواز است و همین باعث میشود گاهی غیرت برادرانش تحریک شود. تنها یک دختر، سمیه، است که برای همۀ خانواده از خود گذشتگی به خرج میدهد و برای آنان هر کاری میکند، که البته قرار است با خانوادهای افغان وصلت کند، اما دلش راضی به ترکِ ایران و خانوادهاش نیست. پسر کوچک خانواده هم که هنوز دانش آموز است بسیار با استعداد است و انگار اگر بتوان به کسی در این خانواده امید داشت، او خواهد بود. اما سه شخصیت اصلی، مرتضی – که نقش آن را پیمان معادی بازی میکند – و محسن و سمیه هستند. شخصیتهایی که بار اصلی فیلم به دوش آنها است و در نهایت هم با بازگشتِ سمیه به خانه و تصمیم به نرفتن به افغانستان است که فیلم به پایان میرسد.
اولین چیزی که در «ابد و یک روز» جلب توجه میکند بازی درخشانِ و خیرۀ کنندۀ بازیگران، خصوصاً همین سه شخصیت اصلی است و این خوب بودن به حدی است که در زمان پخش فیلم بارها صدای تشویق حاضران برای بازیها بلند میشد، به طور خاص جایی که پیمان معادی که در حال رانندگی است و یک نفس با مادرش حرف میزند و او را برای پنهان کردن شیشه سرزنش میکند. نقطۀ قوت دیگر، که البته بازیِ خوبِ بازیگران هم تا حدی تحت تاثیر آن بوده است، فیلمنامۀ قدرتمند این فیلم است. مدتها بود که در سینمای ایران چنین فیلنامۀ قوی و شسته و رفتهای ندیده بودیم که بتواند به این درخشانی این همه خرده داستانهای مختلف را گرد هم بیاورد و تعداد – در مقیاس ایران - زیادی شخصیت را کنار هم داشته باشد و به خوبی از عهدۀ پروراندنِ همۀ شخصیتها برآمده باشد. جز این، در سرتاسر فیلمنامه هیچ پِرتی دیده نمیشود و هیچ چیز بیهوده رها نمیشود و هیچ چیز اضافهای هم وجود ندارد. و البته در کنار همۀ اینها، کارگردانی جالب روستایی هم هست که با ریتمی بسیار مناسب، نه بسیار تند و نه بسیار کند و کشدار، توانسته است چنین فیلمنامۀ درخشانی را به فیلمی تحسینبرانگیز تبدیل کند. علاوه بر همۀ اینها، «ابد و یک روز» به طرز خوشایندی توانسته خود را از همۀ رذایلِ سینمای ایران به دور نگه دارد و علی الخصوص در دام کلیشههای ریز و درشتی نیافتد که خصوصاً به خاطر موضوعش بسیار محتمل بود. اما روستایی توانسته است با مهارت یک بند باز از کنار تمام خطرها عبور کند و فیلمش را به سلامت به مقصد برساند.
دربارۀ مضمون فیلم هم خطراتی وجود داشت، از جمله اینکه فیلمهایی با چنین مضامینی به راحتی میتوانند به یک سیاهنماییِ صرف تبدیل شوند یا مخاطب تمایل شدیدی به تعمیم این فیلم پیدا کند. اما «ابد و یک روز» با اینکه به خوبی به یکی از مشکلاتی که گریبانگیر مردم ایران است پرداخته، در دام سیاهنماییِ نیفتاده و حتی پایان فیلم بسیار امیدوار کننده است – به این نکتۀ اخیر باز خواهم گشت. علاوه بر این، حتی از حرفهای مخاطبان پس از تماشای فیلم هم میشد فهمید که آنان به هیچ وجه این فیلم را «نماد» ایران یا هر چیز دیگری در نظر نگرفتهاند. در کل، فیلم به خوبی توانسته است هم مشکلاتی که در نظر داشته را به تصویر بکشد و هم فاصلۀ خود را با تبدیل شدن به یک بیانیۀ صرف حفظ کند.
نکتۀ مثبت دیگری که باید به آن اشاره کرد استفادۀ به جا و درستِ فیلم از شوخی است. در طول تماشای فیلم بارها صدای خندۀ مخاطبان بلند میشود، اما اینجا هم فیلمساز توانسته به خوبی از سقوط در ورطۀ لودگی خودداری کند و در عین حال که تلخی فیلم – که با توجه به مضمون آن ضروری است – حفظ شده، هر از گاهی مخاطبان را به خنده وا میدارد و کام آنان را تلخ باقی نمیگذارد.
شاید تنها ایرادی که بتوان به فیلم وارد دانست این است که پایانبندی فیلم، هرچند بد نیست، در سطح و اندازۀ «ابد و یک روز» نیست و انتظاری که خودِ فیلم در مخاطب ایجاد کرده است را برآورده نمیسازد. اما در کل تاثیری که این پایان بر مخاطب میگذارد تاثیری مثبت و امیدوار کننده است. زمانی که سمیه در ماشین در کنار همسرِ آینده و بستگان او نشسته است برادرِ کوچکترش را میبیند که از سلمانی بیرون میآید و بعد میبینیم که او به خانه باز میگردد. میتوان تصور کرد که او به قولی که پیش از این به همین برادر داده پایبند مانده و بازگشته، یا نگرانِ آیندۀ اوست که میتواند روشن باشد، اگر سمیه در کنارِ او باشد و از او حمایت کند. به همین دلیل است که او باز میگردد و ترجیح میدهد زندگیِ احتمالاً بهتری که در انتظارش است را کنار بگذارد و به همین امیدِ کوچک دل خوش کند.
برای صحبت کردن از «ابد و یک روز» هنوز خوشبختانه فرصت باقی است و باید در زمانی که شتاب زدگیِ جشنواره مزاحمِ ما نیست آن را دوباره با دقت ببینیم و بعد از لذت بردن، دربارۀ آن مفصل بنویسیم. فعلاً تنها چیزی که میتوان گفت این است که تا اینجای کار، «ابد و یک روز» یکی از فیلم های خوب جشنواره بوده و میتوان انتظار داشت که این جایگاه را همچنان حفظ کند.
انتهای پیام/