آیتالله حائری شیرازی: علمای نامدار و آرای بالا جایگاه خبرگان را ارتقا میدهد
عالم گرانمایه و معلم اخلاق، حضرت آیتالله حاج شیخ محیالدین حائری شیرازی بهشهادت پیشینه ومواضع گذشتهاش همواره به پدیدههای سیاسی و اجتماعی نگاهی آسیبشناسانه دارد و از تجربیات تاریخی گذشته برای تبیین و تحلیل بهینه آنها مدد میجوید.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، عالم گرانمایه و معلم اخلاق، حضرت آیتالله حاج شیخ محیالدین حائری شیرازی به شهادت پیشینه ومواضع گذشتهاش، همواره به پدیدههای سیاسی واجتماعی، نگاهی آسیبشناسانه دارد و از تجربیات تاریخی گذشته برای تبیین و تحلیل بهینه آنها مددمی جوید. ایشان در گفتوشنود پیش روی و در مقام تبیین نسبت «اندیشه اصولگرایی و انتخابات مجلس خبرگان»، ترجیح داد از تجربه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بهره گیرد و خطایای راهبردی آنان را به مدد همین رویداد سیاسی، ارزیابی کند. امید آنکه مفید ومقبول افتد.
در آستانه برگزاری دو انتخابات مهم خبرگان و مجلس شورای اسلامی، جریانات مشکوک یا مرتبط با فتنه 88 با شیوههای جدیدی خود را برای این دو انتخابات مهم آماده میکنند. جنابعالی شرایط کنونی را چگونه ارزیابی میکنید و احتمال موفقیت آنها را چقدر میبینید؟
در انتخابات سال 1392 که اصولگراها بر سر یک نامزد توافق نکردند، تلقی مردم اینگونه بود که اینها خودشان هم خودشان را قبول ندارند! و لذا آن وضعیت پیش آمد. اصولگرایان قاعدتاً باید اینگونه تحلیل کرده باشند که انتخابات مثل سال 1384 به دور دوم میکشد و یک نامزد اصلاحطلب و یک نامزد اصولگرا به دور دوم راه مییابند و در دور دوم، قهراً نامزد اصولگرا انتخاب میشود که در عمل دیدیم اینگونه نشد. از آن سو اصلاحطلبها که در انتخابات 1388 ضربه محکمی خورده بودند و کلاً شرایط را به نفع خود نمیدیدند، از این روی و با محاسبه، به نفع کسی که اصلاحطلب هم نبود کنار رفتند! آقای روحانی سوابق شفافی داشت و جزو اصلاحطلبها حساب نمیشد، هر چند به دولت قبل انتقادات زیادی داشت. ایشان شاید اولین کسی بود که در سخنرانیهای قبل از انقلاب واژه «امام» را برای حضرت امام به کار برد و پس از حادثه کوی دانشگاه، سخنران راهپیمایی مردمی بزرگی بود که در حمایت از ساحت ولایت ورهبری صورت گرفت.
به نظر شما چرا اصولگراها نتوانستند با هم به تفاهم و بر سر یک نامزد به توافق برسند؟ آسیبهای این رویکرد آنان در انتخابات 92، کدامند؟
خیلی روشن است، برای اینکه همه دچار نوعی «خودمحوری» شده بودند و به حرفهای آدمهای باتجربه و دلسوز هم گوش نمیدادند، اما اصلاحطلبها با مشورت با افراد باتجربه و مخصوصاً بررسی مجدد شرایط جامعه و شناخت نیازهای مردم با هم به توافق رسیدند. هرگز نباید این نکته را از یاد ببریم که همواره اقتدار افراد و جوامع، از درون خود آنها سرچشمه میگیرد. یک جمع متفرق هر قدر هم که صاحب امکانات و سوابق و حسن شهرت باشد، نمیتواند کاری از پیش ببرد. هیچ گروهی با شکاف ونزاع داخلی نمیتواند به اهداف خود دست پیدا کند. نکتهای که امام همواره تأکید داشتند و مقام معظم رهبری هم هر بار گوشزد میکنند. خاطرمان هست که امام همواره بر وحدت کلمه تأکید میکردند و اینکه باید خودمان را باور داشته باشیم. اگر ملتی تصور کند دشمن دارای اقتدار بینهایت و خودش ضعیف است، از همان ابتدا قافیه را میبازد. مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند: اگر میخواهیم بر مشکلات غلبه کنیم، باید اقتدار خود را کشف و تمام نیروهای جامعه را حول یک محور بسیج کنیم. افرادی هستند که این واقعیت مسلم را باور نکردهاند. بعد هم اصولگراها هر کسی را با کوچکترین اختلافی که با آنها داشت، برچسب معاند و غیرخودی زدند یا تمام اطرافیان رئیسجمهور قبلی را منسوب به جریان انحرافی نامیدند و این قضیه مردم را خسته و متفرق کرد! بالاخره باید سیر وقایع به آنها میگفت که مردم درسال 84 شما را باور کردند و بر صدر نشاندند، بعد دیدند خودتان دارید به هم میگویید ساکت فتنه و انحرافی و این حرفها! انگار هر کسی که قبل از خرداد92سمتی داشته، در عمرش هیچ کار مثبتی نکرده است و این شما هستید که همه مثبتات عالم را انجام میدهید! به قول مولانا مصداق «آنچه آن خسرو کند شیرین بود» هستید. خب مردم ما بسیار هوشمند هستند و وقتی این برخوردها را میبینند، دچار تردید میشوند و به آن شکل واکنش نشان میدهند. آقایان اصولگراها این تحلیلها را انجام ندادند و دچار اشتباه محاسباتی شدند. در مقطعی، هر کاری را که رئیسجمهور سابق انجام داد، غلط و بد ارزیابی کردند، در حالی که قبلاًخودشان او را بر صدر نشاندندوهزارجور فضیلت برای او ذکر میکردند، یعنی همان بلیه افراط و تفریط! اشتباه اصولگراها این بود که از مهمترین عامل موفقیت یعنی «وحدت کلمه» غفلت کردند و از واقعیتهای عینی جامعه هم برداشت درستی نداشتند و طرف مقابل توانست با «هفت دهم درصد» اضافه بر آنها پیروز شود! در هر حال اصلاحطلبها در انتخابات سال 1392 از تجربههای گذشته خود عبرت گرفتند و از عقل جمعی استفاده کردند و به نتیجه هم رسیدند. قطعاً این بار هم از تجربهها و مشورتها استفاده خواهند کرد. در این شرایط پیچیده بینالمللی و اجتماعی حواس جمع و زیرکی مهمترین شرط موفقیت است.
و اما در باره دو انتخاباتی که پیش رو داریم، بدیهی است هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبها در پی اکثریت پیدا کردن در این دو مجلس باشند، مخصوصاً مجلس خبرگان که حساسترین نهاد نظام است...
شما درباره طیف اصلاحطلب، قائل به طیف بندی نیستید یا آنها را به جریاناتی ویا دست کم به دوجریان تقسیم میکنید؟
... بله، ذکر این نکته را هم ضروری میدانم که وقتی عرض میکنم اصلاحطلب، منظورم کسانی هستند که قلباً دلسوز نظام هستند، والا کسانی را که با نظام و رهبری مشکل دارند اصلاحطلب نمیدانم، کما اینکه در طیفی هم که خود را اصولگرا مینامند، اگر ریاست، وزارت و وکالت برایشان موضوعیت داشته باشد و این مقامات را برای خدمت به مردم نخواهند، اصولگرا نیستند. انسان اصلاحطلب و اصولگرای واقعی، وقتی میبیند کسی غیر از خودش هست که میتواند کاری را بهتر انجام بدهد و تدبیر و تخصص بالاتری دارد، کنار میرود تا او امور را اداره کند. گرفتن مناصب برای کسانی که حقیقتاً صلاحیت دارند، نه تنها عقلایی که امری شرعی است.
به نظر بنده مردم خودشان اجازه نخواهند داد کسانی که اعتقادی به نظام، رهبری و التزامی به قوانین کشور ندارند، به نهادهای حساس راه یابند. این یک امر بدیهی است، اما اعتقاد به این اصل نباید موجب شود ما هیچ منتقدی را تحمل نکنیم. اشتراک در اصول کلان و تفاوت در آرا و سلیقهها، لازمه یک جامعه زنده است، در حالی که شیوه نامعقول و آسیبرسان فعلی این است که هر کسی که مخالف من بود، باید طرد شود. هیچکسی معصوم و مصون از خطا نیست. جابهجا شدن مناصب و قدرت هم امر خطرناکی نیست. نمیشود به افراد به دلیل اینکه عقیدهای مخالف عقیده ما دارند، مهر «باطل شد» بزنیم...
شاید در این باره، نکته مهم این است که بیش از 35 سال از پیروزی انقلاب میگذرد، ولی هنوز منشوری برای تعامل نیروهای متفاوت ومختلف در درون نظام تعریف نشده است. اینطور نیست؟
امام صادق(ع) فرمودند: من با هر دو شیعهای که با یکدیگر قهر باشند، قهر هستم و آنها را نفرین میکنم!اصولگرا و اصلاحطلب اگر اهل خدمت باشند، هر دو مطلوبند و اگر نباشند هر دو مطرودند. ملاک عناوینی نیست که برای خود برمیگزینیم. ملاک خدمت و هوشیاری برای حفظ کیان این انقلاب است. ملاک ما نباید این عناوین باشد، بلکه باید ببینیم چه کسی حقیقتاً دارد به اسلام، انقلاب و مردم خدمت میکند. افراد قدرتطلب در هر طیفی که باشند، خطرناکند. در باره انتخابات مجلس خبرگان و سایر انتخابات، بسیار طبیعی است جریانات مختلفی به رقابت با یکدیگر بپردازند که امر مستحسنی هم هست و موجب حضور بیشتر مردم در صحنه انتخابات میشود. منتها همه باید قاعده بازی را رعایت کنند، ظرفیت شکست را داشته باشند وبه محض عدم موفقیت، دعوا را به خارج از محدوده نظام نبرند.
به نظر شما چه کسانی باید برای خبرگان اعلام آمادگی کنند؟یعنی ملاک انتخاب شدن وانتخاب کردن، بیشتر چه خصوصیات وویژگیهایی است؟
بهتر است افرادی که به خبرگان میآیند، پشتوانه قوی از نظر آرا داشته باشند و حتیالامکان با رأی بالایی بیایند. علمای شاخص و نامدار شهرها و کسانی که شیخوخیت دارند، بهترین نامزدها برای این امر حیاتی هستند. اگر خبرگان با آرای بالا به مجلس بیایند، دیگر این شبهه مطرح نخواهد شد که ما چطور مهمترین نهاد نظام را به دست کسانی بسپاریم که فقط یکسوم آرای مملکت را دارند!
این آرای بالا چگونه به دست میآید؟
با مردمداری! اگر اصولگراها در سال 1392 مردمدارتر بودند، مردم به آنها رأی میدادند، کما اینکه در سال 1384 رأی دادند. کسی که نامزد انتخابات میشود، باید تقوا، فقاهت و بینش سیاسی داشته باشد. مردم برای انتخابات، تنها به حافظ قرآن رأی نمیدهند! حافظ قرآن برای مسابقات حفظ قرآن مناسب است، برای مشورت در مورد موضوع مهم رهبری در کنار تدین باید هوش و فراست و بینش سیاسی اجتماعی داشت؛ این از شرایط انتخاب شوندگان اما انتخاب کنندگان که مردم باشند هم، حتماً باید به اموری توجه کنند. مثلاً مردم باید همیشه به شرایطِ با اهمیت نگاه کنند و مجذوب شعارها و ظواهر نشوند. باید طوری تصمیم بگیرند که اگر کسی از آنها پرسید: چرا به فلانی رأی دادی، بتوانند جواب منطقی و مستند وناظر به شرایط آن فرد بدهد. باید همانطور که امام فرمود: عقل را واجب رکنی بگیرند و سواد و تقوا را واجب غیر رکنی! در اخلاق هم، عقل رکن اصلی است. با عقل میشود از شر شیطان در امان ماند. باید مردم به افرادی رأی بدهند که واقعاً عاقل باشند و حرف اطرافیان در آنها تأثیر نکند و در تحلیل مسائل سادهلوح نباشند.
آیا رویکرد افراد نسبت به رهبری وشیوه تعامل آنها با این نهاد، میتواند ملاک دقیقی برای ارزیابی صلاحیت آنها باشد؟
صد در صد، چون وجود ایشان در مدیریت جامعه، بهخصوص در شرایط خطیری که سپری کردیم، بالاترین نعمت است. کارنامه ایشان کاملاً روشن و گویاست. امروز شاید کمتر کسی درجامعه ما باشد که به تدبیر و آینده نگری ایشان در عبورجامعه از شرایط بحرانی، اعتقاد نداشته باشد. نه تنها در ایران، بلکه در منطقه خاورمیانه ودرنگاهی کلانتر در دنیای امروز هم، این مسئله امری مشهود است. گفت: «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان است!»
اما غیر از این اصل، خبرگان باید به عنوان واجب رکنی، عاقل، مدبر، باتقوا و باسواد باشند، چون در خبرگان بدون تقوا و سواد نمیتوان کاری از پیش برد، با این همه نباید از این نکته هم غفلت کرد که این امور مطلق نیستند و نسبی هستند. عقل شرط اول و واجب رکنی و سواد و تقوا اموری لازم، اما واجب غیر رکنی هستند. با رعایت این اصول، دیگر تفاوتی نمیکند فرد اصولگرا باشد یا اصلاحطلب! اصل، این مواردی است که عرض کردم. انسان معصوم که نیست، لذا گاهی خطا میکند. با کسی را که خطای دید دارد، چه کار میکنند؟ چشمش را از کاسه در میآورند یا به او عینک میزنند یا اگر لازم باشد به او تلسکوپ یا دوربین میدهند؟ باور من این است که وجودِ ناقدِ معتقد به نظام و رهبری، برای ما واجب رکنی است نه واجب غیر رکنی. چنین ناقدهایی نه تنها به جامعه و نظام ضرر نمیزنند، بلکه قدرت جامعه را بالا میبرند و مصونیت آن را تقویت میکنند. قضیه سال 1388 این حقیقت را نشان داد. آسیب دیدیم، ولی پختهتر شدیم. بنابراین بگذارید منتقدین خطاها را ببینند و فریاد بر آورند. از فریاد منتقد نترسید که به قول سعدی: «سرچشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل» اگر شرایط بهگونهای فراهم باشد که منتقدان در همان ابتدای امر که مشکل یا خطایی را میبینند فریاد برآورند و چشم جویندهای داشته باشند، قبل از اینکه کار به اختلاسهای 3000 میلیاردی و بالاتر برسد، میشود سرِ چشمه را گرفت. یکی از ضررهای جدی که داریم متحمل میشویم همین است که نمیگذاریم اینها هر چه که در چنته دارند خالی کنند. اگر چیز با ارزشی در آن گیرمان آمد که چه بهتر، اگر هم چیزی در چنته نداشتند دستشان رو میشود و دیگر نمیتوانند فضاسازی کنند. اگر یاد بگیریم برای مخالفین خود دعا کنیم، هم گره از کار آنها گشوده میشود، هم گره از کار ما! بنده به اصولگراها و اصلاحطلبها توصیه میکنم بهجای پرخاش به یکدیگر، برای هم دعا کنند! کاش میشد تندروهای هر دو دسته را به ضیافتی دعوت کرد و گفت: در این ضیافت اختلاف عقیدهتان را کنار بگذارید و فقط گپی بزنید و شام یا ناهاری بخورید و خوش بگذرانید، مطمئن باشید راه دوری نمیرود! اینها همه عَرَضی است. ما قبل از اینکه این تعینات را داشته باشیم، انسان و مسلمان هستیم. این وجه اشتراک کمی نیست. هیچکسی که خدای ناکرده نمیخواهد دو باره دوران حقارتبار زیر تسلط بیگانه بودن پیش بیاید. همه سرافرازی و عزت این ملک را میخواهند، بنابراین باید با تعاون و همدلی کارها را پیش برد. از دو دستگی و تفرقه همه ضرر میکنند. طرفه اینکه گاهی فعالان سیاسی در انظار عمومی و در مقالههایی که مینویسند، برای همدیگر آبرو نمیگذارند، ولی سر میز کنار هم مینشینند و گل میگویند و گل میشنوند! چرا همین کار را جلوی روی مردم نمیکنید که نگران تفرقه بین شما نباشند؟
امروز شیعه عَلم انتظار فرج را به دوش میکشد و شرایط برای حضرت سهلتر شده است. به قول جناب آیتالله حسنزاده آملی: «انقلاب ایران طلوع فجر ظهور است انشاءالله و ما در بینالطلوعین هستیم. » بنابراین در انتخاباتهای آینده ـ خبرگان و مجلس شورای اسلامی ـ باید سعی کنیم بهترینها را به مجلس بفرستیم. بنده تردید ندارم بهترینها به مجلس خبرگان خواهند رفت. جای هیچگونه نگرانی نیست. مجلس خبرگان آینده، مملو از طرفداران ولایت فقیه و تحکیم موقعیت رهبری است. ما هم باید به وظایف خود عمل کنیم و دقت لازم را داشته باشیم. یادمان باشد: «هر که گریزد ز خراجات شاه / بارکش غول بیابان شود» ما باید مسائل و مشکلاتمان را بین خودمان حل کنیم. مسئولان ما باید در انظار عمومی، اتصالشان را به نظام و رهبری حفظ کنند. باید به یکدیگر ظن خیر داشته باشیم، مگر آنکه عکس آن اثبات شود.
حضرتعالی در کدامیک از کمیسیونهای مجلس خبرگان حضور دارید و وظایف آنها چیست؟
بنده قبلاً در کمیسیون تحقیق بودم و بعد به کمیسیون صیانت از رهبری که در قم برگزار میشود رفتم، چون به این ترتیب فرصت بیشتری دارم.
آیا در انتخابات آینده مجلس خبرگان شرکت میکنید؟
من بار قبل هم نمیخواستم کاندیدا شوم، منتها بعضی از شخصیتها که به صداقت و بینش آنها اعتماد دارم، اصرار کردند کاندیدا شوم. هیچوقت خودم برای چنین مسئولیتهای سنگینی داوطلب نمیشوم، ولی اگر به عهدهام گذاشته شود، انجام وظیفه میکنم. این بار هم از حالا تصمیمی ندارم، اما اگر ببینم کسانی هستند که میخواهند این کشتی را که هم خودشان و هم ما در آن هستیم غرق کنند، دوباره کاندیدا خواهم شد. اگر هم انشاءالله اینطور نباشد که ترجیح میدهم مشغول تدریس و درس و بحث باشم.
با تشکر از حضرتعالی برای فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
منبع:جوان
انتهای پیام/