راز محبوبیت بشار اسد چیست؟
محبوبیت بشار اسد، با مقبولیت حزب بعث در بین مردم سوریه یکسان نیست و باید که میان این دو تفاوت قائل شد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،5 سال است که ائتلافی منطقهای و بین المللی با همه زر و زور و تزوریر، با همه تجهیزات و برنامهها و نیروها و توطئه هاشان، سوریه را دچار بحرانی کرده اند که برایشان بیسابقه بوده است .حرف اساسیشان، رفتن اوست، اویی که همچنان با همه مشکلات و معضلات و گرفتاری هایی که برای سوریها پیش آوردهاند، همچنان در بین مردمش، محبوب است.
محبوبیت بشار اسد، با مقبولیت حزب بعث در بین مردم سوریه یکسان نیست و باید که میان این دو تفاوت قائل شد .
در این مدت در کنار صدها بار دروغپردازی درباره کشته شدنش، بارها و بارها خبر از فرار او به کشورهایی همچون ایران، روسیه و ... دادند، اما او و خانوادهاش ماندند و ایستادگی کردند. حتی وقتی در مرداد ٩١، تروریستها، خانه و دفتر او را در مرکز دمشق، با خمپاره هدف قرار میدادند، پایتخت سوریه را ترک نکرد و کنار مردمش ایستاد. او در بین اکثریت سوریها محبوب است و رمز اصلی ایستادگی این کشور در برابر صدها هزار تروریست از ٨٥ کشور دنیا، همین است، که اگر غیر از این بود، هیچ قدرت و کشوری نمیتوانست، او را به زور حفظ کند.
بشار یک شیعه علوی است که در دمشق متولد شده، ولی بسیاری گمان میکنند در شهر آبا و اجدادیاش «لازقیه» متولد گردیده است. او فارغ التحصیل در رشته پزشکی است و مسئولیت ریاست جمهوری سبب نشده که به طور کلی با شغلش وداع کند، اما کم نیستند کسانی که گمان میکنند او یک مقام عالیرتبه ارتش است و تحصیلات او در دانشکدههای افسری سپری شده است.
دلایل محبوبیت بشار اسد، بسیار است، اما بیشک، یکی از اصلیترین این دلایل، سادگی برخورد و صمیمیت او با مردم و ارتش سوریه است. تاریخ فراموش نمیکند که قدرتهای عربی آمریکایی که نزدیک به ٥ سال است که به سرنگونی او، کمر همت بستهاند، به دلایل مختلف دریافتهاند که اگر این راه ادامه دهند و به سرانجام برسانند، باز هم به نتیجه نخواهند رسید.
در نهایت این مردم سوریه هستند که باید بگویند، نظامشان چه باشد، چه کسی نامزد ریاستجمهوری شود، و چه کسی را انتخاب کنند. این موضع رسمی و قاطع نظام جمهوری اسلامی ایران نیز، بوده و هست.
پس از مرگ حافظ اسد، پسرش بشار، به خاطر محبوبیت پدر از یک سو، رقیب نداشتن در میان مردم از سوی دیگر و نیز شرایط حساس سوریه، به قدرت رسید. حافظ و بشار اسد، از مخالفان سرسخت رژیم صهیونیستی بودند. بارها بلندیهای جولان و مرزهای سوریه اشغال شد و آنها ارتش اسراییلی را عقب راندند.
حمایت نظام اسد و سوریه از لبنان نیز سابقهی دیرینهای دارد، چنان چه حفظ امنیت داخلی لبنان (پلیس) نیز تا مدتها با ارتش و پلیس سوریه بود، تا آن که در لبنان دولت تغییر یافت و رفیق حریری و ... ، پس از روی کار آمدن، در سازمان ملل و شورای امنیت به تصویب رساندند که کلیه نیروهای سوریه از لبنان خارج شوند. البته این تصمیم داخلی با فشار خارجی، فقط به نفع رژیم صهیونیستی در حملات بیشتر به لبنان بود.
پس شدیدتر شدن حملات رژیم صهیونیستی به لبنان، حمایت سوریه از حزب الله لبنان بیشتر شد و این خود یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت این رژیم بود؛ لذا سوریه، اسد و خاندانش بدین جهت، همیشه در رأس اهداف صهیونیسم بودند. از سوی دیگر در داخل سوریه دو مسئله مهم مطرح بود. یکی آن که خاندان اسد را «علوی» میدانند و این با بافت به اصطلاح جهان عرب و وهابیت منافات داشت و از سوی دیگر تصمیم قطعی آمریکا از چند دهه پیش بر این بوده و هست که کردستانهای سوریه، عراق، ترکیه و ایران را از خاکشان جدا کرده و اسرائیل دومی در این منطقه به عنوان کشور مستقل کردستان ایجاد نماید تا این منطقه را جهت تحقق «نیل تا فرات» پوشش دهند تا نقشه خاورمیانه جدید، به مرکزیت اسراییل، در طرح جهانیسازی شکل پذیرد.
با آغاز «بیداری اسلامی»، بهترین و تنها راه نجات آمریکا و دوستانش، توجه زودرس به سوریه بود. اذهان عمومی نیز قبول میکرد که دامنه موج بیداری و اعتراضات به سوریه نیز کشیده شده است. در حالی که بافت حکومتی، مردمی و سیاسی سوریه بسیار متفاوت با مصر و تونس و لیبی بود. بدیهی بود که آمریکا در مقابل این خیزش در بخشهایی از آفریقای شمالی و تقریباً کل جهان اسلامی عرب، ساکت و نظارهگر باقی نمیماند و در اندیشه مدیریت بحران بود.
ترسی که دشمنان دولت سوریه از حضور بشار اسد در آینده قدرت در این کشور دارند باعث شده است تا آنها هر طرح سیاسی که متضمن مشارکت بشار اسد در آن باشد را رد می کنند؛ چرا که میدانند با توجه به محبوبیت اسد در میان مردم این کشور حتی در انتخاباتی که با نظارت غربیها برگزار شود باز هم شانس موفقیت بشار اسد بسیار بالاست.
به دست آوردن محبوبیت یک شخصیت در یک جامعه از راه های مختلفی امکانپذیر است؛ از جمله از طریق مشارکت فرد در فرایند انتخابات به ویژه انتخابات هایی در سطح ملی که در چنین صورتی میتوان محبوبیت فرد را در سطح ملی به دست آورد. همچنین میتوان از طریق شواهد دیگری به محبوبیت یک فرد در آن جامعه دست یافت از جمله نظر سنجیهای معتبر، اعتراف دشمنان آن فرد و نیز سایر شواهد میدانی که به نظر میرسد در مورد بشار اسد همه گزینهها حاکی از محبوبیت بالای او در میان مردم سوریه میباشد؛ به این صورت که بشار اسد اگر چه پس از پدر بر اریکه قدرت تکیه زد و تا سالها صرفا در انتخاباتی بدون رقابت و در قالب انتخابات تک کاندیدا پیروز انتخابات میشد، اما در آخرین انتخاباتی که برگزار شد شرایط را برای حضور کاندیداهای دیگر نیز فراهم کرد که در این انتخابات بار دیگر بشار اسد با به دست آوردن 89 درصد آراء، رئیسجمهور سوریه شد.
مردم در 2 استانبندی علوی نشین یعنی (لاذقیه و طرطوس) به طور جدی از خانواده اسد و شخص بشار حمایت میکنند. حمایت از این خاندان در استان مهم «حلب» نیز بسیار بالاست تا جایی که گفته میشود حلب بیش از دمشق پشتیبان حکومت کنونی سوریه است. بشار اسد در استانهای جنوبی سویدا، قنیطره و درعا نیز محبوبیت بالایی دارد و نهایتا در استان دمشق هم محبوبیت بشار و سیستم فعلی برجسته است.
این میزان از مشارکت میتواند حاکی از محبوبیت فوقالعاده بشار اسد در میان مردم این کشور باشد. با این حال حتی اگر این آمارها را که طبیعتا از سوی دولت این کشور اعلام شده است و باز هم به صورت طبیعی دشمنان سوریه آن را نمیپذیرند مبنای کار قرار ندهیم، محبوبیت بشار اسد را از راههای دیگری میتوان به دست آورد؛ از جمله نظر سنجیهای صورت گرفته توسط کشورهای دشمن سوریه، به عنوان مثال سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (C.I.A) حتی پیش از برگزاری انتخابات سال 2014 اعلام کرده بود اگر بشار اسد در انتخابات ریاست جمهور سال 2014 شرکت نماید؛ به اندازه ای از محبوبیت برخوردار است که همچنان رئیس جمهور این کشور خواهد بود. این سازمان اعلام کرد: گزارشهای تهیه شده و نظرسنجیهایی که اخیرا صورت گرفته نشان میدهد اگر بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه در انتخابات سال 2014 بار دیگر نامزد شود؛ قطعا بیشتر مردم این کشور به وی رای میدهند.
روزنامه دیلیتلگراف: مقبولیت مردمی بشار اسد رئیسجمهوری سوریه رو به رشد است و وی در هرگونه انتخابات ریاست جمهوری مردمی، آزاد و سالمی پیروز خواهد شد.
وبگاه گلوبال ریسرچ نیز در گزارشی از اعتراف مخالفان اسد به محبوبیت بالای وی خبر داد. اخوانالمسلمین سوریه و سایر گروه های تندرو موجود در این کشور از جمله احرارالشام، دل خوشی از بشار اسد نداشته و ندارند، اما با این وجود به میزان محبوبیت وی اذعان میکنند، چرا که در پایان سال 2013 نظر سنجی مرکز «الدوحه دیبایت» (مرکز وابسته به خانواده حاکم در قطر که اصلیترین حامی مالی تروریستها در سوریه است) نشان داد که 60% از مردم سوریه خواستار باقی ماندن اسد در دولت بودند. روزنامه «گاردین» و مجله «تایمز» انگلیس نیز به نقل از یک سرکرده گروهک تروریستی «ارتش آزاد» میزان محبوبیت بشار را 75% اعلام و به انزجار مردم از ارتش آزاد و سایر گروههای تروریستی ازجمله داعش و جبهةالنصره اشاره کردند.
علاوه بر این نظر سنجیها و اعترافات میتوان از تحولات میدانی نیز میزان محبوبیت فوق العاده بشار اسد را به دست آورد، چرا که در حال حاضر سوریه به مدت تقریبا شش سال است که درگیر جنگهای داخلی است که در یک طرف آن، تروریستهای تا بن دندان مسلح همچون داعش و جبهةالنصره به همراه کلیه کشورهای غربی و اکثر کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی با همراهی سازمانهای بینالمللی قرار دارند و شدت فشارها به این کشور به گونهای است که اگر یک رژیم با محبوبیت پایین در این کشور حضور داشت قطعا بدون نیاز به نیروهای مسلح و صرفا با حضور مردم در عرصه تاکنون ساقط شده بود. حال آنکه در این کشور نه تنها چنین اتفاقی نیافتاده است، بلکه به دلیل محبوبیت بالای دولت بشار اسد، مردم به یاری دولت مرکزی این کشور آمده و در حال جنگ با تروریستها هستند .
بشار اسد رئیسجمهور سوریه امروز تاوان حضور در محور مقاومت را میدهد به همین دلیل است که این جبهه مردانه پای این عضو با وفای خود ایستاده است. خط مشی جبهه مقاومت همین است که باید تا پای جان از حق و حقیقت دفاع کرد.
معارضین به اصطلاح میانهرویی که به هیچ چیز و هیچکس رحم نکردند
در هر حال، ایجاد تحرکات و اغتشاشات و درگیریهای تجزیه طلبانه در سوریه کار راحتی نبود، چرا که به رغم وجود چند حزب یا گروه طرفدار این تجزیه، مردم حتی در مناطق کرُد نشین طالب یکپارچگی و تمامیت ارضی سوریه بوده و هستند. لذا ابتدا چند درگیری صورت گرفت تا با پوشش خبری لازم، اذهان عمومی آماده وقوع درگیریهای شدید و خونین گردد.
از این رو به رغم آن که در سودان، تونس، مصر، لیبی، بحرین و ... شاهد اعتراضات مردمی و نیز برخورد نیروهای دولتی بودیم، در هیچ کجا کشتاری چون سوریه از سوی مخالفان به راه نیافتاد. چرا که در این کشور به اصطلاح مخالفان اسد، هیچ اقدامی برای مخالفت، مثل تظاهرات و ... ننمودند، بلکه از همان ابتدا دست به اسلحه شده و با اشغال روستاها و کشتار مردم...، مدعی تجزیهطلبی شدند.
بدیهی بود که این چند تحرک به سرعت کنترل میشد و نفرات برای این تجزیه کافی نبود. تجزیه نیاز به یک قوای قدرتمند و مسلح شبه نظامی و حمایت همه جانبه خارجی دارد. از این رو شاهد بودیم که به ناگاه تمامی گروهکهای تجزیه طلب کُرد، مانند پ.ک.ک ترکیه و برخی از کردهای شمال عراق و تروریستهایی با ملیتهای متعدد؛ وارد سوریه شدند. رجب طیب اردوغان با عبدالله اوجلان به مذاکره نشست (؟!)، هم زمان تروریستهای سازماندهی شده القاعده و طالبان به همراه تروریستهای اروپایی از آلمان، انگلیس، فرانسه، بلژیک و سایر کشورهای اروپایی نیز وارد سوریه شدند و برخی از نظامیان مصری، اردنی و بیش از همه سعودی و قطر نیز وارد شده و ساماندهی و فرماندهی این شبهنظامیان تروریست را بر عهده گرفتند. در این بحبوحه نظامی - سیاسی سوریه مقامات آمریکایی و سپس انگلیسی و اتحادیه اروپا، نه تنها به سرعت اعلام حمایت کردند، بلکه ضمن اصرار بر کنارهگیری بشار اسد، صریحاً اعلام کردند که این تروریستها را به انواع سلاحهای جنگی سبک و سنگین مسلح خواهند کرد و همین کار را نیز انجام دادند.
اکنون مشکل بزرگ آمریکاییها و جیرهخوارانشان در تجزیه خاک سوریه که مقدمه تشکیل اسرائیل دوم خواهد بود، حمایت جمهوری اسلامی ایران، حزبالله لبنان و در کل محور بسیار قدرتمندی به نام جبهه مقاومت است. چند وقتی میشود که روسیه و چین نیز به کمک بشار آمدهاند.
بسیاری از مردم سوریه معتقد هستند کشورشان در معرض تهدید نیروهای بیگانه از جمله عربستان، قطر، ترکیه، و در راس آنها آمریکا و اروپای غربی قرار دارد که از تروریستهای مسلح مخالف حمایت میکنند. این دیدگاه تنها به علویهای طرفدار بشار اسد محدود نمیشود، بلکه مسلمانان اهلسنت، مسیحیان و اقلیتهی دیگر نیز همین دیدگاه را دارند. اطلاعات نشان میدهد که اکثریت مردم در سوریه طرفدار بشار اسد هستند و حتی مردم سنی این کشور نیز که در ابتدا نیمنگاهی به مخالفان داشتند، از رفتار و اقدامات شورشیان و جنگجویان اعزامی به سوریه وحشتزده شده اند و ترجیح میدهند اسد در قدرت باقی بماند. تروریستهای مسلح سوری به قدری میان مردم منفور هستند که حتی مردم عادی که پیش از این با سیاستهای دولت مخالف بودند نیز به جمع حامیان دولت پیوسته اند. اینجاست که ضربالمثل نیاکان ما مصداق عینی پیدا میکند که میگفت: عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد.
حرفهایی که نباید باعث گمراهی شود
آقا بشار اسد دیکتاتور است؛ آقا قبلاً اینها مخالفانشان را به شدت سرکوب کردهاند و ...، هیچ کدام توجیه کننده نیست، بلکه فقط ایجاد انحراف در اذهان عمومی است. باید بدانیم که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی به این انحراف اذهان عمومی نیاز دارند. حتی اگر ذهنیت یک دستفروش دورهگرد و بیسواد ، موافق اهداف و برنامههای آنها باشد، به نفع آنان است، چه رسد به ذهنیت مردم و به ویژه نسل جوان. چرا که آنان هستند که از مواضع حکومت خود دفاع میکنند و این قدرت را به حکومت میبخشند که با در نظر گرفتن منافع خودش و منافع منطقه و منافع مسلمین و ...، نقشآفرینی کنند. چنان چه که امروز آمریکا صریحاً نگرانی خود را از این قدرت ایران در منطقه بیان میدارد.
یک جوان و یک دانشجو، حتی اگر هیچ اطلاعات مستند و قدرت تحلیلی هم نداشته باشد، باید بداند که آمریکا، انگلیس، اسراییل و کلاً صهیونیسم بینالملل، دلشان برای چند نفر در یک گوشهای از دنیا نسوخته است. چرا نه تنها از انقلاب مردمان ایران، مصر، تونس، سودان، بحرین و ... دفاع نکردند، بلکه تا توانستند از هر گونه سرکوب آنها فروگذار نکردند، اما ناگهان مدافع حقوق بشری چند تروریست شدند؟! تا حدی که آن تروریستهای حرفهای را به انواع سلاحها و حتی سلاحهای شیمیایی مجهز کنند؟!
نکته قابل توجه این است که پس از ناکامی آمریکا؛ غرب و صهیونیسم در تجزیه زودرس سوریه، کشورهای غربی به جای اعلام رضایت ظاهری از آرامتر شدن اوضاع در سوریه و نزدیک شدن به راهحلهای سیاسی، ضمن آن که هنوز حاکمیت قانونی سوریه را تحت فشار قرار داده و رسماً از تروریستها حمایت میکنند، نگرانی خود را از بازگشت تروریستهای خود به کشورهای متبوع، اعلام میکنند. مرکل و اولاند و وزارت خارجه انگلستان بارها و بارها از بازگشت آنان ابراز نگرانی کردندهاند.
به یقین هر چه به سود آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی باشد، به ضرر ملل مسلمان، مستضعف و کل بشریت است و ما نیز برای حفظ اصالتها، ارزشها، سرمایههای مادی و معنوی، نظام حکومتی، مردم و منافع خود، نباید فقط منتظر شنیدن صدای شنیتانکهای دشمن و چکمههای سربازان و مزدورانشان در داخل مرزهای خود باشیم.
منبع:باشگاه خبرنگاران
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.