تهمورس پورناظری:جشنواره موسیقی فجر ورشکسته بود
تهمورس پورناظری گفت: اسم این ورشکستگی است که تمام بار مالیِ جشنواره روی دوش موسیقی پاپ افتاده بود. جشنوارۀ موسیقی فجر تا امسال در واقع جشنوارۀ موسیقی «پاپِ فجر» بوده است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،سیویکیمن دوره جشنواره موسیقی فجر، تغییرات عمدهای در نحوه برگزاری به همراه داشته است. از جایزه محور شدن جشنواره گرفته تا حذف چند بخش از دورههای گذشته، باعث شده تا نگاهها برخلاف همیشه متوجه جشنواره موسیقی فجر شود. وقتی حکم حمیدرضا نوربخش به عنوان رییس جشنواره توسط علی مرادخانی امضا شد، بسیازی از اتاق فکر جشنواره و تیم طراحی شاکله جدید این رویداد موسیقایی، سخن گفتند. نام تهمورس پورناظری هم به عنوان یکی از طراحان اصلی شیوه جدید برگزاری جشنواره مطرح شد. در همین راستا گفتوگویی با آهنگساز آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» انجام دادهایم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
*طی روزهای گذشته صحبت از حضور شما در این دوره جشنواره موسیقی فجر مطرح شده است. اگر مایل باشید در ابتدای گفتوگو از انگیزهتان ورودتان به جشنواره بگویید.
در 15 سالگی یعنی سال 1370 من برای اولین بار به فستیوال «اوینیون» که یکی از مهمترین فستیوالهای موسیقیِ هنری دنیاست، رفتم. در آن سال،این فستیوال تمام تمرکزش را بر روی هنر ایران گذاشته بود و گروههای مختلفی از ایران در آن حضور داشتند از جمله گروه «شمس» به سرپرستی پدرم و خوانندگی آقای ناظری.
*همان سالی که حاج قربان هم بود.
بله. حاج قربان هم بود و خیلی از گروههای دیگر مثلا یک گروه زورخانه؛ من از آن سال فعالیت برونمرزی در موسیقی را شروع کردم، ضمن اینکه همیشه ذهن ساختارگرایی داشتهام و ساختن برایم پدیدهی جذابی بوده است. از طرفی هیچ وقت نسبت به کشورم بی تفاوت نبودم. در این سالها دو- سه باری هم در جشنواره فجر حضور داشتهام، البته اکثر موزیسین های ایران جز «محمدرضا شجریان» به شکلهای مختلف در این جشنواره حضور داشتهاند. حال یا در جشنواره اجرا داشتهاند یا داور بودند یا در شورای سیاستگذاری آن نقش داشتند؛ به هر حال ما سال 87 ما قصد برگزاری کنسرت گروه شمس در سعدآباد با نام «آفتاب خلیج فارس» را داشتیم و آن زمان بحثهای مربوط به نام خلیج فارس بسیار داغ شده بود. به هر صورت ما تبلیغات انجام دادیم، مجوز گرفتیم و بلیطفروشی هم انجام شد؛ اما مسئولین وزارت ارشاد آن زمان -که الان هم بعضی از آنها مشغول به کار هستند- تمام تلاش خود را انجام دادند تا این کنسرت برگزار نشود، به طوریکه پدر من گفت در طول این 50 سالی که روی صحنه رفتم، هیچوقت به این اندازه اذیت نشدم. به هر صورت من تصمیم گرفتم از ایران بروم، یعنی فردای همان شبی که کنسرت دادیم، از ایران رفتم. شما هم که در مطبوعات هستید هیچ نشانی از من در هیچ کجا ندیدید.
*اگر اشتباه نکم سال 90 خبری مبنی بر کنسرت مشترک شما با شجاعت حسین خان منتشر شد.
آن هم خبر بود، در واقع حضور فیزیکی ام را ندیدید؛ چون اصلا اینجا نبودم و تنها برای دیدار خانواده بوده که می آمدم یا انگشت شمار کنسرت تا اینکه دولت «تدبیر و امید» روی کار آمد و همه هیجانزده و بالاخره به بهبود شرایط امیدوار شدند. آقای مرادخانی هم که سالها مدیر مرکز موسیقی بود و بعد هم رئیس موزه موسیقی شد، معاون هنری شد. من از زمان نوجوانی ایشان را میشناختم و به همین خاطر حضور ایشان در این مقام را مفید دانستم. وقتی ایشان به عنوان معاون هنری انتخاب شد، میخواستم جلسه ای در رابطه با جشنواره تشکیل بدهم. بالاخره این جلسه در سال 92 با حضور آقای مرادخانی، آقای ترابی و خانم ندا انتظامی تشکیل شد. من پیشنهاداتم را برای بهتر شدن جشنواره مطرح کردم و در ادامه قرار شد شورایی تشکیل شود تا به این ایدهها و نظرات جامه عمل پوشانده شود که نمیدانم چرا نشد!
*بعد از این جلسه شما, دو دوره دیگر جشنواره هم به همان شکل همیشگی برگزار شد.
بله. بعد از اردیبهشت 92 جمعی متشکل از سهراب پورناظری، همایون شجریان، علیرضا قربانی، من، فردین خلعتبری و یکی – دو نفر دیگر از اهالی موسیقی، هفتهای دوبار جلسه میگذاشتیم و درباره اوضاع موسیقی صحبت میکردیم. هر کدام نظراتمان را میدادیم و در این میان همهی ما بسیار از فعالیتهای خانه موسیقی ناخرسند بودیم. من بنا به دلایلی دو سال قبل از این جلسات، جلسه ای با تمام اعضای هیات مدیره خانه موسیقی داشتم و صراحتاً نقدشان کردم. مضاف بر اینکه من هیچ وقت عضو خانه موسیقی نبودم. نبودن در خانهی موسیقی افتخار نیست؛ ولی اصلا نیازی نداشتم.
*که این جلسات در ادامه منجر به تشکیل شورای مشورتی شد؟
بله. ما دوشنبه های هر هفته ساعت 10 در خانه موسیقی حضور داشتیم. 90 درصد انرژیمان را بر روی بحث کپیرایت گذاشته بودیم. در ادامه تصمیم گرفتیم یک گردهماییِ حرفهای موسیقی درست کنیم که در نهایت منجر به برگزاری فستیوال موسیقی تهران شد. فستیوال تهران برای اولین بار بود که توسط یک بخش غیردولتی برگزار میشد و موزیسینهایِ مطرح را کنار هم روی صحنه داشت. ما همگی برای کمک به خانه موسیقی حضور داشتیم با این هدف که یک جشنواره مستقل برگزار کنیم تا اینکه نیاز مالی خانه موسیقی به دستگاه های دولتی کم شود. هیچ کدام از هنرمندان اصلی گروهها هم دستمزد نگرفتند ما با این کار میخواستیم به آن اهدافی که دوست داشتیم و فکر می کردیم، برسیم. در این میان آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» را منتشر کردیم. با این که در ایران نبودم اما می دیدم که این آلبوم اتفاقی را در جامعه رقم زده است، مثلا بازدید کنندههای یوتیوب عجیب و غریب زیاد میشد. در ادامه هم که کنسرتهای چرا رفتی را برگزار کردیم وتا آنجایی که به ما امکان اجرا دادند، کنسرت گذاشتیم که خیلی تجربه بزرگ و غریبی برای من به لحاظ یک موزیسین و یک ایرانی بود که هنر چه پتانسیلی میتواند داشته باشد! ما موسیقی ای که روی صحنه اجرا می کردیم برآمده از موسیقی ایرانی بود و واکنش مردم حیرت انگیز بود مخصوصاً در مناطق محرومتر، هر چقدر مناطق محرومتر بود واکنشها جالبتر و استقبالها بیشتر بود.. همین مسائل یک دفعه امید را در دل زنده می کند که هنوز یک چیزهایی از بین نرفته است و با عدم حمایت رسانهای که موسیقی ایرانی با آن مواجه است، هنوز هم میل و اشتیاق در مخاطب دیده میشود.
*درباره نحوه ورود به جشنواره میگفتید.
اواخر بهمن سال گذشته بود آقای نوبخش که خیلی سال است ایشان را میشناسم، گفت به من پیشنهاد کردند که دبیر جشنواره شوم، من هم قبول نکردم. گفتم چرا قبول نکردی؟ گفت: مگر آبرویم را از سر راه آوردم؟ ترغیب من باعث شد که ایشان به قول خودش اغفال شود. با آقایان صحبت کرد و قرار شد ما بیاییم یک طرح های را که ایشان و من در سرش داشتیم؛ روی کاغذ بیاوریم و ریلگذاری کنیم.
*اما آقای نوبخش عنوان کردهاند که 4، 5 سال طرح تغییر جشنواره را در ذهن داشتاند.
امروز اگر آقای نوبخش مدیر جشنواره است و من نیز ایشان را همراهی میکنم، طبیعتاً یک همفکری بوده که اگر در تقابل با هم بودیم ایشان مسیر خودش را میرفت و من هم مسیر خودم را میرفتم. در یک نقطه تفاهم نظر داشتیم که این جشنواره باید از این حالت که نه در شان هنر و هنرمند ، بیرون بیاید. برای من مهم موسیقی است و نه هیچ چیز دیگر، چون مطمئن هستم که سرزمینم و موسیقی برای همیشه میمانند. حالا مدیر و وزیر می رود، این می رود آن می آید و فرهنگ و هنر هستند که می مانند و تا روزی که این سرزمین وجود دارد همه اینها معنی دارد.
*الان سمت شما در چارت جشنواره چیست؟
من سمتی ندارم.
* یعنی شما صرفاً مشاوره می دهید؟
من صرفاً مشاوره نمی دهم دارم کمک می کنم. مشاوره یعنی اینکه شما جلسه می گذارید و می گویید این کار را بکنید، آن کار را بکنید. من دارم کمک می کنم. حالا یا هنری است یا در روندی که یک فستیوال باید در آن بیفتد، است یا در ریلگذاری، یا پیشنهاد؛ هر آنچه که می توانم از تمام ارتباطاتم استفاده کردم که بتوانم به آن هدفی که آرزویش را در نوجوانی ام داشتم، برسم.
*یعنی بدون چشمداشت مالی به جشنواره کمک میکنید؟
انگیزهی مالی هرگز باعث ورود من به جشنواره نشده است. همانطور که شما و آگاهان خبر دارید، من میتوانم از راه موسیقیام درآمد کسب کنم.
*یک مقدار باورناپذیر است.
حق با شماست؛ اما من برای مملکتم این کار را میکنم. من جایی هستم که نیازی به چیزی ندارم. جشنوارهای که هر سال زنگ زده به من با مهربانی و لطفشان گفتند که صددرصد فروش را به شما م یدهیم شما بیایید فقط اسم گروهتان در جشنواره باشد که جشنواره از اسم شما اعتبار بگیرد، این طبیعی است که درباره حضور من در جشنواره این حرفها بیان شود. من حق میدهم چون این روزگار، روزگارِ نان است.
*یکی از مسائلی و شبهاتی که وجود دارد، مربوط به مشارکت شما در شرکت کار و اندیشه می شود؛ راجع به این توضیح بدهید.
من هیچ مشارکتی در شرکت کار و اندیشه ندارم. این شرکت از سال 61 تاسیس شده است و در تمام این سالها اسپانسر بسیاری از حرکتهای فرهنگی و هنری بوده است، برای مثال اسپانسر کارهای دیگر مثلاً اسپانسر فیلم راه آبی جاده ابریشم بوده یا کنسرت آقای ناظری یا کنسرت گروه شمس؛ اسپانسر گروههای فرهنگی بوده و بنا به ارتباطی که با آنها داشتم و آنها را می شناسیم و می دانم خیلی نگاهشان فرهنگی بوده، تلاش کردم تا بیایند به جشنواره کمک کنند.
*موسسه بارانا چطور؟
اگر باراناست اگر آوای هنر است یا ترانه شرقی یا هر شرکت دیگری، همه به جشنواره کمک می کنند. هر کس به سهم خودش دارد به جشنواره کمک می کند. یکی آبش را میآورد یکی دانه اش را می آورد. شما فکر کردید جشنواره با هزینه ای که دارد، باید با چه اسپانسری تامین شود؟
*بارانا اسپانسر است؟
مانند موسسه های دیگر که در کنار جشنواره هستند. بارانا در بخش های تبلیغاتی، گرافیک، تیزرها، کمک می کند.
*شما وابستگی ای به این موسسه دارید؟
من وابستگی به هیچ جا ندارم.
*دربارهی ساماتههای بلیطفروشی جشنواره؛ گفته شد بنا بوده یک سامانه بلیطفروشی راه اندازی شود برای جشنواره و تا از قبل فروش بلیتهای جشنواره، به سایت مطرحی در این حوزه بدل شود و در ادامه از ان بهرهبرداری شود.
جواب سوال شما را باید مسوؤلان جشنواره بدهند؛ اما تا جایی که من در جریان هستم، تعداد زیادی سایت در این زمینه مشغول فعالیت هستند. همه هم پیشنهاد آوردند و تا همین امروز که من حرف می زنم قرار است بین همه سایت ها مشارکت باشد. قرار است هر کس به مشارکت قائل است بلیت بفروشد و از مونوپل و انحصار برای اولین بار دربیاید. چرا تا امسال که سیستم بلیتفروشی مونوپل و در انحصار یک سایت بوده کسی راجع به سامانههای بلیت فروشی حرف نزده است؟
*چون بالاخره این سایت مرجع شده است و جشنواره برای فروش بهتر بلیتهایش ناچار به همکاری با این مجموعه است. متاسفانه یا خوشبختانه سایت ایران کنسرت و اصلا این اتفاق بلیط فروشی در کشور پدیدهی جوانی است.
یک جشنواره دولتی به چه دلیل فروشش مونوپل بوده است؟
*چون واگذاری به یک سامانه ناشناخته ممکن بوده از مخاطب جشنواره بکاهد.
صددرصد منطقی است اما آن سامانه های دیگر حق داشتند در این مناقصه حضور داشته باشند یا نه؟ چرا نبودند و چرا نپرسیدید؟ پارسال 114 اجرا بوده، تعداد بلیطش جذابتر از مثلاً 70 اجراست. چرا سکوت بوده؟ خیلی عجیب است! یا چرا نپرسیدید سایت جشنواره به روز نمیشود؟ جهان دارد این رویداد را می بیند. از یک فستیوالِ بین المللی سخن میگوییم. من در جایگاه یک هنرمند موسیقی حرف می زنم. من نه دولتی هستم، نه کارمند و نه رئیس دارم. وقتی که من را یک فستیوال دعوت می کنند اولین کاری که میکنم به سایت مراجعه میکنم که ببینم این فستیوال چه بوده و کجا بوده؟ اما سایت جشنواره آخرین بار 17 اسفند 93 به روز شده و یا وقتی فلان کنسرت جشنواره فقط 25 بلیط فروخته، چرا سکوت کردید؟ جشنواره بین المللی موسیقی فجر در یک سالن 400 نفره 25 بلیط فروخته است چرا؟ درجشنواره ملی فجر هیچ موزیسینی حاضر نبوده در آن بزند چرا؟ آدم مطرح، آدم شاخص، آدمی که روی پای خودش است، آدمی که نمی خواهد امداد مالی بگیرد، در جشنواره حضور نیافته. چرا؟ میلیاردها تومان طی این سالها صرف شده، حیف و میل شده و خروجی نداشته است. چرا من باید با کمترین دستمزد بروم در فسیتوال های مثلاً هند ولی با 5 برابر دستمزد خودم نروم در فستیوال سرزمین خودم و ساز بزنم ؟ باید پاسخ بدهند این ها را.
*قطعا جشنواره موسیقی فجر ضعفهایی داشته است اما این طور هم نبوده که هیچ خروجی نداشته باشد.
یعنی چه؟ ما دو میلیارد تومان سرمایه گذاری می کنیم و هزار تومان برمی داریم. این ورشکستگی است. اسم این ورشکستگی است که تمام بار مالیِ جشنواره روی گردن موسیقی پاپ افتاده است. جشنوارۀ موسیقی فجر، جشنوارۀ موسیقی پاپ فجر بوده است تا امسال.
*اما خیلی بخش ها هم خوب بوده است، بخش بینالملل خیلی خوب بوده یا بخش نسل دیگر.
لغت بین المللی یعنی اینترنشنال، یعنی اینکه هر آدمی که جهانی است مایل است کنار ما باشد، که این چنین نبوده؛ تعارف هم که نداریم. بله در یک دوره هایی فستیوال فجر خیلی هیجان انگیز بود. مثلا سال 70، اولین سالی بود که استعدادهای جوان را گذاشته بودند و من شرکت کردم که 14 سالم بودم. بسمالله خان، نصرت فاتحعلی خان، رامیز قلیاف همه اینها بزرگان موسیقی دنیا بودند. خیلی این اتفاقات عالی بوده و من اصلا بحثی ندارم، در سالهایی هم بخش بینالملل خوبی داشتیم، این اتفاقات افتاده اما آیا جشنواره اعتبارش به نامش بود یا به نام هنرمندش؟ این برای من دردناک است اگر برای دیگر دوستان، همکاران دردناک نیست و از وضعیت خوشحال هستند، برای من دردناک است. متاسفانه نگاه ملی تبدیل شده است به منفعت ثانیه ای، در همه عرصه ها؛ فرقی هم نمی کند. شما به من می گویید پول نمی گیرید؟ بله پول نمی گیرم. ما ده بار گفته ایم آقا مجوز به ما بدهید تا ما مجانی کنسرت بدهیم. برای اینکه اینها سرمایه گذاری است اگر من امسال به جشنواره کمک کنم، یک سرمایه است برای من و دیگر هنرمندان. شاید چند سال دیگر این فستیوال یک اتفاق شود... الان اینکه مدیران فستیوال های غربی را دعوت کردیم و گفتیم گروه هایی که در جشنواره نیستند بیایند برای اینها نیم ساعت اجرا بکنند این به نفع کیست؟ ما نیامدیم بگوییم پول بدهید ما از خارج موزیسین بیاوریم نه ما همۀ اینها را آوردیم که موزیسین خودمان را بفرستیم برای اینکه رفتن موسیقی ایران به خارج از مرزها به نفع تک تک ماست.
*اگر در حال انجام کار خوبی هستید، بیاید تمام قد بایستد و بگویید که من در برگزاری جشنواره کمک میکنم و در قبالش هم پاسخگو هستم. شما تلاش میکنید در سایه بمانید و این شائبه بر انگیز است.
الان من چرا روبروی شما نشستم؟ مگر میلیون ها حرف ناسزا و بی ادبانه و بی ارزش راجع به «چرا رفتی» گفته نشد؟ من در قبال این گفتهها، واکنشی نشان دادم؟ حرفی زدم؟ من اهل عمل هستم. من سخنران نیستم تا بیانیه صادر کنم. من میدانم این سوالات از کجا می آید شما نمی دانید. این سوالات از آن جایی می آید که اشخاصی که خیلی کم هم هستند، منافعشان به خطر افتاده چرا که مونوپل از بین رفته است.
*البته خواسته یا ناخواسته خانه موسیقی با آن داستان های دامنه دارش به حاشیههای جشنواره افزوده است.
خانه موسیقی الان کجای جشنواره است؟
*حمیدرضا نوربخش یعنی خانه موسیقی.
من خانه موسیقی را تایید نمی کنم. اولین نفر معترض به خانه موسیقی تهمورس پورناظری بوده. بهار سال 1390. در ضمن با این تعبیر شما که حمیدرضا نوربخش یعنی خانهی موسیقی کاملا مخالفم.
*با وجود همه انتقادها نسبت به جشنواره تقریبا همه متفقالقول هستند که جدول اجرایی خوبی برای جشنواره منتشر شده.
قبول ندارم.
*چرا؟
به دلیل اینکه تعدادی از همکاران مطبوعاتی شما که تعدادشان کم هم نیست، یک کلام راجع به جدول جشنواره، در روز نشست خبری یک سوال نکردند پس برایشان مهم نبود.
*ببینید... اتفاقات زیادی در جشنواره موسیقی فجر افتاده است و این اتفاقات شبیه انقلاب است. حق بدهید به جامعه خبری که سوال زیاد داشته باشد.
حیرت انگیز است که جامعه خبری از موسیقی این سرزمین یک سوال درباره جدول جشنواره نپرسید.
*اول باید مطمئن شد این جدول از روش و طریقه سالمی منتشر شده باشد.
من خیلی خوشحال هستم که امسال برخی از همکاران شما به این صرافت افتادهاند. اما سوال من این است: آیا اتاق فکر جشنواره در جهت خودش حرکت کرده یا در جهت منافع ملی و سوال بزرگی که در ذهن ایجاد میشود این است که این دوستان تا به امروز کجا بودهاند که این فرصت ملی دچار انحراف نشود؟ چرا تاکنون این سوال پیش نیامده است که اتاق فکر جشنواره در جهت منافع ملی حرکت کرده یا خلافش؟
*کمی هم درباره ساختار جایزه صحبت کنیم.
تمام رشته ها قرار است دیده شود، آنچه اثر تولید می شود قرار است عرضه شود.
*این دوره دو سال است؟
بله.
*یعنی هیات داوران مختلف هستند؟
بله. تعداد هیات داوران را ما بالای 30 نفر دیدیم که هیچ سلیقه تیمی نتواند یک کاری که سلیقه اش نیست را بزند کنار چون این کار را ما داریم میبینیم که در داوری ها می افتد.
*به نظرتان جایزه این جشنواره میتواند بِرند بشود؟ تدبیری اندیشیدید؟
بله چرا نشود. اگر داوری معتبر باشد و اگر آن حمایت و جایزهای که مجموعه دولت می دهد اتفاق بیفتد، میتواند بشود.
*داوریها شروع شده؟
از هفته آینده شروع می شود.
*رقم جوایز مشخص شده و پیشنهاد شما چیست؟
هنوز نه. من پیشنهاد خودم بیشتر بخش این است که حمایت بشود ،یعنی اگر یک اثر مثلاً محلی بهترین سیدی است، جشنواره اسپانسر اثر بعدیاش بشود نه اینکه بیاید بگوید اینقدر پول بگیر و برو. به نظر من رویکرد حمایتی بهتر است.
*با توجه به مصوبه اخیر کنگره آمریکا مشکلی در بخش بین الملل به وجود نخواهد آمد؟
در این زمینه وزارت خارجه باید بسیار کمک کند تا بشود با این تحریمی که اتفاق افتاده است مقابله شود. خیلی جالب است یکی دو هنرمند که بلافاصله بعد از تهران، آمریکا کنسرت دارند تمام تلاششان را میکنند که آنجا اتفاقی نیفتد نه اینکه بگویند ما نمی آییم.
منبع:فارس
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.