پشت پرده تروریسم جهانی از بیروت تا پاریس

پشت پرده تروریسم جهانی از بیروت تا پاریس

اقدامات تروریستی از سوریه گرفته تا بیروت و پاریس گرچه به اشکال مختلف دنبال می شود، اما از عواملی واحد و پشت پرده ای مشابه برخوردارند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، تحولات منطقه ای روز به روز چهره عربستان سعودی را به عنوان یکی از بزرگترین حامیان گروه های تروریستی رسواتر می کند. در شرایطی که اقدامات تروریستی در خاورمیانه و قلب اروپا بویژه فرانسه موجی از خشم و نفرت عمومی را نسبت به این گروه ها به راه انداخته، رویکرد حمایت عربستان از تروریست های منطقه ای علاوه بر ناتوانی آن ها در حل مسایل منطقه ای و داخلی و سوء مدیریت در برگزاری مناسبات مذهبی شیب نفرت عمومی از آل سعود را افزایش داده است.

تروریسم پروری عربستان سعودی دو محور دارد که شامل تروریسم دولتی این کشور و تروریسم سازمانی آن است، تروریسم دولتی رژیم حاکم بر عربستان سعودی را می توان در فعالیت های جنگی دید که ریاض بر ضد مردم یمن در پیش گرفته و در سایه سکوت جامعه جهانی به بدترین شکل مردم را قربانی ماجرایویی هایی خود می کند. مخالفان دولت در بحرین زخم دردناک این تیغ تیز را بر تن خود دیده و شلاق آن را بر اندام خود احساس کرده اند. می توان گفت عربستان به صورت کلی با هر گونه انقلاب مردمی که در محیط اطراف خود به وقوع بپیوندد مخالفت می کند، البته با این شرط که این انقلاب واقعا جنبه داخلی و مردمی داشته و در مقابل ستم و دیکتاتوری سران فاسد نظام برخواسته باشد.

جنبه دوم تروریسم در عربستان تشکیل و تامین مالی سازمان های تروریستی بین المللی نظیر القاعده و طالبان است که سران آن عمدتا اصالتی سعودی دارند، گرایش های وهابیت به عنوان شاخه ساختگی از دین اسلام و وابستگی های خاندان حاکم سعودی به قدرت های غربی تاثیر زیادی در استفاده از این اهرم برای اعمال فشار علیه کشورهای دیگر داشته است.

خاستگاه فکری این شبکه های تروریستی عمدتا به گرایش های خردگریزی برمی گردد. مهم ترین این گرایش ها در تاریخ تمدن اسلامی، خوارج، متکلمان اشعری و فقهای قشری هستند. وهابیت پرچمدار اصلی این رویکرد در دنیای معاصر به شمار رفته و به عنوان اصلی ترین حامی و تغذیه کننده ایدئولوژیک این شبکه ها از این دیدگاه برای پیشبرد هدف های خود استفاده می کند.

انگیزه های عربستان از تاسیس سازمان های تروریستی

مقابله با نفوذ سیاسی- مذهبی ایران از انگیزه های اصلی عربستان سعودی در تشکیل سازمان های تروریستی و حمایت از تروریسم دولتی در منطقه است، این کشور در جهت تلاش برای کم کردن نقش جمهوری اسلامی به عنوان مرکز مقابله با کفر و محور وحدت امت اسلامی، تبلیغ و ترویج رویکردهای تکفیری و سلفی وهابیت را در جوامع اسلامی در دستور کار قرار داده است. البته ریشه این طرح را باید در پروژه های آمریکایی جستجو کرد که برای کاهش نفوذ ایران به دنبال ایجاد رقبای سیاسی نظیر ترکیه و رقبای مذهبی نظیر وهابیت سعودی در منطقه بوده است، این توطئه علاوه بر اینکه می تواند بسیاری از جریان های اسلامگرا را از توجه به ایران بازدارد، به دنبال ایجاد شکاف در اندیشه های اسلام ناب نیز بوده و می خواهد اسلام فعال و پویای سیاسی را با شائبه های تروریسم و خشونت و افراط گرایی آلوده کند.

مقامات سعودی از آنجایی که با تشکیل دولت استبدادی هیچ پشتیبان مردمی برای خود ندارند، برای بقای حاکمیت خود مجبور به اطاعت از قدرت های خارجی هستند تا با حمایت آنها زمام امور کشور را همچنان در اختیار داشته باشند، در همین راستا رویکرد هیأت حاکمه و دستگاه های امنیتی عربستان، نسبت به سازمانهایی نظیر القاعده مثبت بوده است.

از سوی دیگر مقامات آل سعود برای فرسایش توان رادیکال های وهابی در عربستان و برای اینکه آنها علیه دولت لیبرال این کشور اقدامی نکنند، توجه این جریان ها را به خارج از مرزهای خود جلب می کنند تا از خطرات آنها برای دولت خود در امان باشند. بنابراین عربستان با تقویت این گروه ها در خارج از مرزهای خود، بحران را از داخل به خارج هدایت کرده تا خود را از دردسر احتمالی رادیکال ها و جریان سلفی در امان نگه دارد.
حمایت عربستان از این شبکه ها همچنین در جهت تبلیغ وهابیت و مقابله با پیشرفت روز افزون اسلام خواهی در جهان بوده است، به همین علت سعودی ها علاوه بر حمایت از گروه های تروریستی، کشورهای غربی را از وارد شدن به جنگ علیه جنبش های تحت حمایت خود بر حذر می داشتند. مدارس دینی وهابی ها در کشورهای آسیایی بویژه افغانستان و پاکستان نقش مهمی در این زمینه ایفا می کند، فارغ التحصیلان این مدارس عمدتا به گروه های جهادی و تروریستی می پیوندند.

ایجاد موج وحشت در جهان بر اساس یکی از پروتکل های تاسیس رژیم صهیونیستی از دیگر اهدافی است که این سازمان های تروریستی دنبال می کنند، جالب اینجاست که این سازمان های به ظاهر اسلامی که تاکنون هیچ هدف صهیونیستی را تهدید و ترور نکرده اند، درست در راستای اهداف برنامه ریزی شده رژیم صهیونیستی فعالیت می کنند. صهیونیستها به  صراحت در پروتکل نهم خود اعتراف می کنند: «موجهای وحشت که مصیبتِ آن مردم را در برگرفته از ما برخاسته است.»

ایجاد اختلاف و درگیری های فر قه ای و مذهبی در جهان اسلام انگیزه دیگر وهابی ها از تشکیل این گروه ها و ایجاد بنیادگرایان وهابی است، افراطیون وهابی در این راستا علاوه بر تلاش برای ایجاد جنگ داخلی با توسل به حربه تکفیر، به مبارزه با تمامی مذاهب و فرقه های اسلامی غیر از خود رفته و به جز خویشتن، سایر گروه ها را یکسره باطل و حتی کافر می پندارد. آنها شیعیان را به عنوان رافضی و کافر می دانند و از وجوب جهاد علیه رافضی های کافر شیعی(!) سخن به زبان می آورند.

یمن، باتلاقی که ریاض به دنبال فرار از آن است

عربستان بعد از ناکامی های گسترده در پی اوج گیری قدرت جنبش انصار الله در یمن، بالاخره فروردین ماه گذشته حمله نظامی فراگیر بر ضد مردم بی پناه یمن را کلید زد. اما بعد از گذشت 8 ماه از آغاز تجاوز رژیم آل سعود به یمن، به نظر می رسد عربستان نه تنها نتوانسته اهداف تجاوز به یمن را محقق کند، بلکه در شرایط بدی گرفتار شده است. گذشته از این ها، جنگ یمن باعث بهم خوردن و لکه دار شدن رابطه عربستان با بسیاری از متحدانش نیز شده است. جنگ یمن همچنین باعث افزایش کشمکش های داخلی در عربستان شده است و این در حالی است که ایران نیز در منطقه قدرت نمایی  می کند.

روزنامه واشنگتن پست در این رابطه می نویسد: از ماه مارس تاکنون عربستان، یکی از مهمترین متحدان آمریکا رهبری ائتلاف کشور های عربی خلیج را به عهده گرفت و حملات هوایی زیادی را در یمن انجام داد، اما به نظر می رسد که این ائتلاف همچنان در پایان دادن به این جنگ پر هزینه موفق نبوده اند. همچنان حوثی ها کنترل قسمت های زیادی از شمال یمن را بدست دارند.

در طول این تجاوز چند هزار غیرنظامی در حملات نیروهای ائتلاف به مناطق مختلف یمن کشته شده‌اند و گروه‌های بین‌المللی حقوق بشر بارها ریاض را به دلیل بی‌توجهی به شرایط فاجعه‌بار انسانی در این کشور فقیر عربی که اکنون در آستانه قحطی هم قرار گرفته به باد انتقاد گرفته‌اند.آمریکا نیز در این حمله همکاری های اطلاعاتی و لوجیستیکی با عربستان انجام داد.

عربستان اکنون به دنبال راهی آبرومندانه برای پایان دادن به این جنگ پرهزینه است، اما ائتلاف به طرز روزافزونی به دلیل تفرقه‌ها زمین‌گیر شده و قادر به یافتن راهی آبرومندانه برای پایان دادن به این جنگ پرهزینه یمن نیست.

در همین رابطه اخیرا مجتهد فعال افشاگر عربستانی که تاکنون اطلاعات محرمانه موثقی از نظام حاکم این کشور منتشر کرده، فاش کرد که آمریکا به وزیر دفاع عربستان توصیه کرده "پیش از آنکه مجبور شود حملات علیه یمن را متوقف کند، به دنبال راه حلی باشد که آبروی این کشور را حفظ کند."

بر اساس این گزارش دولت آمریکا به محمد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان توصیه کرده، به دنبال راهی آبرومندانه برای خروج از بحران یمن باشد.  آمریکا به جانشین ولی عهد عربستان اخطار داده است که ادامه این جنگ به معنای افزایش نفوذ القاعده و داعش است.

سوریه کانون تروریسم پروری سعودی ها

با وجود تعدد پرونده های امنیتی در منطقه و حتی جنگ یمن بر کسی پوشیده نیست که موضوع سوریه اولویت اصلی ریاض است، عربستان در این راستا به دنبال ایجاد وحدت حداکثری بین گروه های متعدد معارض در این کشور است تا آنها را زیر پرچم ائتلاف موسوم به ائتلاف ملی سوریه گرد هم آورد. تحولات اخیر در نشست وین و مخالفت سعودی ها با شرط ابقای بشار اسد در قدرت نشان دهنده اهمیت این پرونده برای آل سعود است.

در شرایطی که بسیاری از کشورهای منطقه ای و بین المللی از راه حل سیاسی بحران سوریه در چارچوب باقی ماندن بشار اسد در قدرت و امکان حضور وی در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری سخن می گویند ، اما عربستان همچنان تمامی پتانسیل دیپلماتیک و اهرم های فشار خود را برای براندازی دولت سوریه به کار گرفته است. این روند با حملات هوایی روسیه به مراکز تروریست ها در سوریه و افزایش حضور مستشاری ایران در این کشور که با پیشروی های بی سابقه ارتش سوریه همراه شد نیز متوقف نشده و ریاض سیاست فرار به جلو برای جلوگیری از آبروریزی در دمشق را برگزیده است. 

برخی حامیان تروریست های سوری معتقدند تجهیز این گروه ها به سلاح های پیشرفه می تواند در میدان مبارزه آنها تاثیر داشته و مانع از پرواز آزاد جنگنده های روسیه  و سوریه و پیشروی های زمینی ارتش شود و یگان زرهی ارتش را نیز با مشکل مواجه کند، در همین راستا ریاض تلاش زیادی به کار بسته تا سلاح های ضد زره پیشرفته و با دقت هدف گیری بالا و سلاح های ضد هوایی پیشرفته که بویژه از روی دوش نفر شلیک می شود، به سوریه ارسال شود. به نظر می رسد آل سعود در قانع کردن آمریکایی ها نیز موفقیت هایی داشته است، چرا که اخبار جدید از تحولات سوریه از افزایش کمک های تسلیحاتی واشنگتن به تروریست ها با ادعای هلی برن اشتباه تسلیحات مختلف برای مخالفان معتدل ضد دولتی حکایت دارد.

مداخله سیاسی و تنش زایی امنیتی؛ راهبرد ریاض در لبنان

برنامه ریزی های عربستان برای ایجاد ناامنی و هرج و مرج فراگیر تنها به سوریه منحصر نمی شود، یکی از ابعاد دخالت های سیاسی و امنیتی سعودی ها را می توان در لبنان مشاهده کرد، مانع تراشی ریاض در مسیر تشکیل دولت جدید در این کشور بعد از پانصد و اندی روز و تلاش غیر منطقی و مداخله جویانه سعودی ها برای راندن حزب الله لبنان از ساختار دولت با وجود حجم بالای پشتوانه این حزب مردمی، نمونه بارز اقدامات سیاسی ریاض در لبنان است، عربستان در این میان از بازوهای داخلی خود شامل جریان المستقبل و بخش دیگری از جنبش 14 مارس استفاده می کند.

دشمنی عربستان سعودی با حزب الله لبنان که حتی در اظهارات رسمی مقامات این رژیم بویژه وزیر خارجه آن نیز خود را نشان داده، تا حدی است که این کشور برای ضربه زدن به حزب الله ارتباطات مستحکمی با آمریکا و رژیم صهیونیستی در پرونده های بین المللی در پیش گرفته است، ریاض با ادعای ام القرای امت اسلام در این کینه تا جایی پیش رفته که خصومت مشترک با حزب الله را عامل همگرایی خود با بزرگترین دشمن جهان اسلام یعنی اسرائیل قرار داده و در این راه از همکاری سیاسی و امنیتی با تل آویو دریغ نمی کند.

هفته نامه خبری فلسطینی المنار دو سال پیش در گزارشی فاش کرد که ایهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل و بندر بن سلطان آل سعود رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان همزمان با جنگ 33 روزه در سال 2006 در هتلی در غرب قدس با هم دیدار کردند. بندر بن سلطان در این دیدار به اولمرت پیشنهاد داده بود عربستان ، پول بیشتری به اسرائیل بدهد تا هزینه های جنگ اسرائیل با حزب الله را پوشش دهد . بندر بن سلطان در این دیدار از اولمرت خواسته بود اسرائیل جنگ را تا سقوط حزب الله متوقف نکند.
بندر بن سلطان در آن زمان با مأموریتی که تل آویو به وی واگذار کرده بود اسرائیل را ترک کرد . مأموریت وی جمع آوری اطلاعات در مورد عماد مغنیه از فرماندهان نظامی حزب الله لبنان برای ترور وی بود .بندر در این راستا تعداد زیادی از هسته های وابسته به سعودی ها در لبنان نظیر سعد حریری (نخست وزیر سابق لبنان ) و سمیر جعجع ( سرکرده شبه نظامیان سابق فالانژیستهای طرفدار رژیم صهیونیستی ) را به خدمت گرفت و هرگونه گزارشهای اطلاعاتی را درباره مغنیه در اختیار اسرائیل قرار دارد و همین اطلاعات نیز به اسرائیل کمک کرد تا مغنیه را در خاک سوریه ترور کند .

با وجود تمامی این تلاش ها سیگنال های کاهش قدرت و نفوذ عربستان سعودی در لبنان مشاهده می شود، یکی از این سیگنال ها برگزاری قریب الوقوع نشست پارلمان بود که کارشکنی سعودی ها در تشکل آن بی نتیجه بود، اما در ساعات پایانی پنجشنبه دو انفجار بزرگ تروریستی در لبنان به وقوع پیوست که در سالهای گذشته بی سابقه بود. براساس آمار اعلام شده از سوی صلیب احمر لبنان 43 تن شهید و بیش از 200 تن زخمی شده اند و در میان قربانیان این جنایت تروریستی چند کودک وجود دارد. تحلیلگران اعتقاد دارند یکی از پیام های انفجاراین بود که اگر پارلمان نظری متفاوت از نظر عربستان داشته باشد یا اوضاع لبنان بر خلاف تمایل ریاض پیش برود، اینگونه انفجارها تکرار خواهد شد.

دشمنی سعودی ها با دولت شیعی در عراق

عراق نیز یکی دیگر از هسته اصلی دخالت های امنیتی عربستان سعودی وعوامل تروریستی آن در خاورمیانه است و بر اساس اطلاعات رسانه ای و منابع امنیتی 45% کل عاملان اقدامات ترویستی در عراق سعودی هستند. شواهد و قرائن بسیار که دولت عراق نیز بارها به آن اشاره کرده، نشان می دهد عربستان سعودی در ده سال گذشته مغز متفکر انفجارهای خونین عراق است و دلارهای نفتی آن و آموزش نیروهای القاعده سرنوشت تلخی را برای عراق رقم زده است. این ها علاوه بر اقدام غافلگیرانه داعش برای یورش بردن به بخش عمده ای از سه استان عراق است که اگر درایت ارتش و نیروهای مردمی نبود، تروریست ها تا آستانه فتح بغداد پیش می رفتند.

از زمان سقوط رژیم صدام در 9 آوریل سال 2003 ، سران گروه های وهابی و تشکیلات وابسته به آنها که از حمایت های ضمنی نیروهای اشغالگر نیز برخوردار بودند، با اظهارات خود تلاش کردند فضای سلفی را با امواجی از تحریک بر ضد معادله حاکمیت پس از سقوط صدام، ایجاد کنند. آن ها به بهانه «دفاع از اهل سنت عراق» با زبانی سرشار از طائفه گرایی و فتنه انگیزی به جریان سازی پرداختند. بعد از خروج اشغالگران از عراق نیز این روند ادامه یافته و در این میان بسیج نیروهای جنگجو و صدور فتواهای تکفیری و تشکیل ستادهای حمایت مالی از گروه های وابسته به القاعده به عراق منتقل شد و کشتار نظامیان و غیرنظامیان عراقی آغاز شد.

سیاست خصمانه و مبهم ریاض در قاهره

سرعت انقلاب مصر و سقوط دیکتاتور دهها ساله در این کشور در عرض کمتر از یک ماه گرچه برای آزادی و دموکراسی در منطقه اتفاقی خوشایند به شمار می رفت، اما برای رژیم هایی مانند عربستان کابوسی وحشتناک به شمار می رفت. در همین راستا عربستان در مرحله بعد از انقلاب تلاش گسترده خود را برای مهار انقلاب و مصادره آن به نفع خود آغاز کردند. ریاض با هزینه های میلیاردی خود از آغاز انقلاب در مصر به دنبال این بود که نسخه شکست خورده خود در تعریف افراطی و ساختگی از دین و حاکمیت اسلامی را به خورد مردم مصر نیز بدهد که البته این تلاش ها با شکست سلفی ها در انتخابات مصر به بن بست خورد.

در واقع عربستان نفوذ فریبنده از طریق ابزارهای اقتصادی و جریان وهابی را جایگزین رویارویی مستقیم کرد و از این حیث با غرب متحد شده تا نه تنها انقلاب مصر بلکه سایر انقلاب های عربی در لیبی و یمن و بحرین را نیز ناکام سازد، چرا که سعودی ها می دانستند که روند پرشتاب انقلاب های عربی ناشی از بیداری اسلامی در صورت ادامه، خیلی زود دامن خود این کشور را نیز می گیرد. نگرانی عربستان از برقراری ارتباط مستحکم میان مصر انقلابی و انقلاب اسلامی ایران از دیگر مسایلی است که پای دیپلمات های سعودی را به قاهره باز کرد.

این موضوع از سفرهای متعدد سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی به مصر قابل مشاهده است، سعود الفیصل بعد از انقلاب مصر چهار بار به این کشور سفر کرده است، وی در این سفرها با مقامات شورای نظامی دیدار کرده و پیشنهاد کرده که در قبال عدم محاکمه مبارک، عربستان 6 میلیارد دلار به این کشور کمک خواهد کرد.

تامین  هزینه های سازمان های مدنی و به خدمت گرفتن افراد و مزدورانی که اندیشه های وهابی در سرمی پروانند و واداشتن آنها به ایجاد فتنه و اختلافات داخلی در مصر و ایجاد هرج و مرج داخلی و تلاش جهت بازگرداندن عناصر رژیم سابق از ترفندهایی است که سعودی ها با تامین مالی هزینه های آن برای غلبه بر انقلاب مصر در پیش گرفته اند. شبکه های پییچیده سلفی در مصر با دریافت کمک  حدود 25 میلیارد دلاری از عربستان جریان سازی التقاطی را به راه انداخته اند که  شامل حدود 36 شبکه تلویزیونی و ماهواره ای، 20 هزار مسجد و 20 هزار جمعیت خیریه است.

سیاست راهبردی ریاض در قاهره تفاوت چندانی با دیگر کشورهای منطقه ندارد، وهابی ها که با امکانات مالی و تبلیغاتی خود در انتخابات گذشته از گروه های سلفی حمایت می کردند، با روی کار آمدن محمد مرسی به عنوان اولین رئیس جمهور مردمی در این کشور هرگز روی خوش به وی نشان ندادند و تلاش های بی دریغ و مخلصانه مرسی از جمله ترتیب دادن اولین سفر رسمی وی به ریاض آنهم چند روز بعد از رسیدن به این پست در بهبود مناسبات دو طرف تاثیر چندانی نداشت. نکته عجیب اینکه سیاست ریاض در قبال مصر حتی بعد از کودتا بر ضد مرسی با همکاری ریاض و روی کار آمدن ژنرال ها به رهبری عبدالفتاح السیسی با چرخشی 180 درجه مواجه شد و قاهره باز هم به عنوان رقیب راهبردی ریاض در معادلات منطقه ای باقی ماند.

فلسطین؛ قربانی ائتلاف پنهان سعودی-صهیونیستی 

وهابیت آل سعود را باید بسان رژیم صهیونیستی شرورترین رژیم منطقه به شمار آورد، شرارت موجود در این دو رژیم ناشی از ریشه های استعماری آنها در غرب است، به عبارت دیگر باید تاکید کرد که هم وهابیت و هم صهیونیسم زاییده اندیشه های فراماسونری غرب از جمله انگلیس در جهت تسلط بر کشورهای منطقه است و همین نقطه مشترک روابط دو جانبه ای را میان دو رژیم موجب شده است.

با توجه به اسناد و اطلاعات موجود، حمایت های مخفیانه عربستان از رژیم صهیونیستی عامل مهمی در تداوم اشغالگری های این رژیم در فلسطین اشغالی است، قدیمی ترین سند در مورد توطئه خاندان سعودی علیه ملت فلسطین به دوران تاسیس این حاکمیت از سوی عبدالعزیز بر می گردد، بر اساس این سند قدیمی که به صورت یادداشتی به سرلشکر سر پرسی زچاریا کوکس، نماینده انگلیس نوشته شده بود، ملک عبدالعزیز، موسس عربستان سعودی در خصوص ایجاد یک کشور یهودی در سرزمین فلسطین به انگلیسی ها اطمینان داده  بود.

این نقش امروزه نیز خود را در عرصه امنیتی فلسطین نشان می دهد. نیروهای وابسته به عربستان در غزه که خود را مسلمانان تندرو می نامند و با شکل و شمایلی مخصوص سلفی ها و وهابی ها ظاهر می شوند، سعی می کنند چهره خشنی از اسلام نشان داده تا از محبوبیت حماس در فلسطین بکاهند و تمایل مردم را به سمت گروه فتح به عنوان متحد عربستان جلب کنند. این گروه ها هر از چند گاهی فعالیت های مسلحانه ای را نیز علیه دولت منتخب فلسطین در غزه آغاز می کنند.

بحرین، تلاش ناکام برای ابقای خواهر خوانده دیکتاتور

عربستان سعودی از ابتدای جنبش مردمی در بحرین با تمسک به سه فاز سیاسی، نظامی و مالی به حمایت از رژیم سرکوبگر آل خلیفه پرداخت تا بدین ترتیب از سرایت بیداری اسلامی به مناطقی چون الشرقیه عربستان ممانعت کند. نیروهای موسوم به «سپر جزیره» شامل 1500 نفر از نظامیان عربستان سعودی که برای سرکوب انقلاب مردمی بحرین به این کشور اعزام شده اند، یکی از بارزترین نمونه های دخالت عربستان سعودی در بحرین به شمار می رود، البته پاره ای گزارش ها تعداد این نیروها را تا 5000 برآورد می کنند. این نیروها نقش عمده ای در سرکوب انقلاب مردمی بحرین داشته اند تا شاید بتوانند دامنه های انتفاضه مردمی در این کشور را خاموش کنند، اما تاکنون موفقیتی در این زمینه کسب نکرده اند.

پاکستان و افغانستان، زیرساخت های تروریسم جهانی

پدیده مدارس دینی در کشورهای فقیر پاکستان و افغانستان یکی از شایع ترین رویکردهای بستر سازی جریان تروریسم جهانی از سوی ریاض است. شیوع این پدیده تا حدی است که مقامات سیاسی این کشورها نیز خود را ناگزیر به پیگیری این روند می دانند و تاکید دارند تا زمانی که مشکل مدارس دینی برطرف نشود، تمامی تلاش های این کشورها برای مبارزه با افراط گرایی ناقص خواهد بود. 

بر اساس آمارهای رسمی در حال حاضر بیش از 30 هزار مورد از این مدرسه ها در پاکستان فعالیت می کنند که با سوء استفاده از فقر خانواده های پاکستانی بیش از دو میلیون دختر و پسر پاکستانی را جذب خود کرده اند. این در حالی است که آمارهای غیر رسمی این تعداد را بالغ بر 3 میلیون نفر برآورد می کنند. این مدارس با منابع مالی نامحدودی که دارند، به عامل اصلی صادرات تفکر تروریستی و تکفیری در منطقه تبدیل شده اند.

آسیای میانه، قفقاز و شبه قاره هند:

عربستان سعودی در قفقاز، آذربایجان و آسیای میانه نیز فعال است و در ترورهای صورت گرفته در منطقه چچن نقش عمده ای را بازی کرده است. این توطئه ها عمدتا از کانال پاکستان و افغانستان برنامه ریزی می شود و دامنه آن تا کشورهای شمال آفریقا، خاورمیانه و شبه قاره هند نیز می رسد.

سومالی و الجزایر:

دولت عربستان به صورت آشکار در دو کشور عربی آفریقایی سومالی و الجزایر دخالت مستقیم دارد. گروهی به نام "عدالت گستران جوان اسلامی" در سومالی هم اینک به منبع اصلی تشنج و ناآرامی در این کشور و ایجاد بی ثباتی در شمال آفریقا تبدیل شده اند که توسط حکومت اریتره که به شدت از سوی ریاض مورد حمایت قرار دارد، تقویت و دست به اعمال خشونت آمیز می زنند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon