کدام بحرانهای بینالمللی با حوادث پاریس فراموش خواهد شد؟
حملات پاریس کانالی برای توجیه رسمی اقدام نظامی در خاورمیانه است، مانند اقدام ناتو در افغانستان پس از ۱۱ سپتامبر؛ این حوادث بسیار شبیه به همان سناریو است، اما اینبار در فرانسه و علیه بخشهایی از سوریه و شمال عراق.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، افرادی که تحولات بینالمللی را به خصوص در سوریه و عراق دنبال میکنند به وضوح پشت پرده حملات «تروریستی» در پاریس را خواهند دید: مداخله در سوریه و شمال عراق با حمایت ناتو. آنچه قطعاً در شرایط کنونی به طور کامل تحتالشعاع ابعاد حوادث پاریس قرار میگیرد، علاوه بر بحثها درباره جاسوسیهای گسترده و نقض حریم خصوصی در غرب، هرگونه انتقاد از اقدامات اسرائیل در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس و پیگیریها درباره تحقیقات معوقه در انگلیس درباره جنگ عراق، هرگونه مخالفت سیاسی با افزایش حضور نظامی غرب در سوریه، عراق (و عملاً هر کشور دیگری) خواهد بود.
رسیدگی کادر پزشکی به یکی از نجاتیافتگان حملات پاریس
حملات روز جمعه 22 آبان در پاریس که بیش از 150 کشته بر جای گذاشت، بارها و بارها در رسانههای غربی به داعش نسبت داده شده است. صرفنظر از اینکه آیا واقعاً داعش این حملات را ترتیب داده یا نه، فضای رسانهای ایجاد شده علیه این گروهک تروریستی، میتواند پیامدهای مختلفی برای فرانسه و حتی ناتو داشته باشد.
یکی از عاملان حملات پاریس فریاد میزد: «به خاطر سوریه» و ما میدانیم که داعش مسئولیت حملات را به عهده گرفته است، اما ارتباط این حملات با سوریه واقعاً چه اندازه است. هنوز خیلی زود است که بخواهیم حملات را به یک گروه خاص نسبت دهیم، اما طبق آنچه که طی سالهای گذشته به آن عادت کردهایم، وقتی فضای رسانهای را به سمت خاصی هدایت میکنند، تحقیقات برای یافتن حقیقت به کلی کنار گذاشته میشود. در حال حاضر، سیلی از حدس و گمانهای مختلف به سوی مخاطبین جاری شده است و بزرگنمایی در همه گزارشها دیده میشود.
رسانههای غربی از جمله رسانههای عمده در آمریکا از همین الآن با قطعیت میگویند حمله را داعش ترتیب داده است و حتی موضوع بحثشان در حال حاضر، این است که اکنون چه بلایی بر سر داعش در سوریه و عراق خواهد آمد. جلوگیری از این نیروی عظیم رسانهای، از نقطه نظر روابط عمومی، بسیار دشوار خواهد بود، اگرچه که ما خواهان آن هستیم که تحقیقات لازم و کافی انجام شود تا بدانیم دقیقاً چه اتفاقی در پاریس افتاده است. با این حال، من به جرأت میتوانم بگویم که شاید هیچوقت این خواسته ما، برآورده نشود.
هر نوع اطلاعاتی که الآن منتشر میشود باید با دیده شک و تردید به آن نگاه کرد. گزارشهایی که به تأیید فرانسوا اولاند و مقامات دیگر رسیدهاند، حاکی از آن است که داعش مسئولیت حملات را به عهده گرفته است و یکی از عاملان هم گفته که عضو داعش است، البته ما نمیدانیم منظور این بوده که واقعاً عضو داعش است یا اینکه صرفاً به آرمانهای داعش معتقد است.
مدیران، فرماندهان و استراتژیستهای ناتو دارند جلسات اضطراری خود را میان بروکسل و واشنگتن برنامهریزی میکنند. بنابراین اگر به وضعیت اضطراری فرانسه نگاه کنید و به متن قانونی که تصویب شده است، میبینید که میتوانند ادعا کنند حملات تروریستی، رئیسجمهور فرانسه یعنی فرانسوا اولاند را هدف قرار دادهاند که در ورزشگاه «استاد دو فرانس» بازی آلمان و فرانسه را تماشا میکرد.
فرانسه مرزهای خود را بسته و نیروهای نظامی را روانه خیابانها کرده است. اینها همه تعریف وضعیت اضطراری را تصدیق میکند و اگر کابینه فرانسه طی مدت 12 روزی که وقت دارد، تشکیل جلسه بدهد و این قانون را تصویب کند، طبق قانون ناتو میتوان اینگونه استدلال کرد که پس پیمان ناتو هم میتواند فعال شود، چون اگر به یکی از اعضای ناتو حمله شود، سایر اعضا هم میتوانند به آن کشور بپیوندند و به عنوان یک ائتلاف به طور رسمی و با نظارت ناتو، واکنش نشان دهند که این واکنش در سوریه خواهد بود.
ادای احترام به قربانیان حملات پاریس
در کنار پلاکاردی با شعار "ما نمیترسیم"
آنچه در اینباره عجیب است اینکه حدود یک هفته پیش بود که «شارل دوگل» ناو هواپیمابر فرانسه از سواحل مدیترانه در سوریه اعزام شد تا طبق گزارشهای رسمی به حملات هوایی ائتلاف ضدداعش در عراق کمک کند. بنابراین قطعات پازل از قبل در کنار هم قرار گرفته است و زمانبندی حملات پاریس از این منظر بسیار جالب توجه است. لذا به جرأت می توان گفت دارد به این تحولات دامن زده میشود. به علاوه، اگر از دید ژئوپلتیک به مسئله نگاه کنید و با توجه به حضور ناتو در این تحولات، قطعاً داعش نیست که دارد این کار را میکند. حضور ناتو میتواند تقابلی با روسیه بر سر حریم هوایی ایجاد کند. به زودی صحبت از مناطق پرواز ممنوع آغاز خواهد شد. انگلیس در تلاش بوده تا نظرات داخلی برای بمباران سوریه را تأمین کند و اکنون این سناریو هم در روز دوشنبه بسیار محتمل است.
قطعاً در این چند روز عزای عمومی که در فرانسه اعلام شده، مردم به تراژدی پاریس فکر خواهند کرد و وقتی از این حادثه عبور میکنیم، عصبانیتی که الآن هم علیه به اصطلاح «بحران مهاجرین» شکل گرفته است، بیشتر خواهد شد. این در حالی است که دلایل پیدایش این بحران در اروپا چیزی جز دخالت ناتو و غرب در کشورهایی مانند لیبی و سوریه و افغانستان و عراق، و سیاستهای بیثباتسازی این کشورها نیست.آنچه در پاریس اتفاق افتاد یک «طوفان بینقص» بوده است، چه از نظر افکار عمومی، چه از نظر افزایش وحشت در میان مردم و ایجاد دشمنی میان گروههای نژادی و مذهبی در ادامه حادثه شارلی ابدو. از سوی دیگر، شاهد حضور روسیه در سوریه هستیم و نامزدهای جمهوریخواه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا همین الآن هم مواضع سختگیرانهای در قبال نظامیگری بیشتر و اعزام نیروهای نظامی به سوریه و برقراری منطقه پرواز ممنوع اتخاذ میکنند. همه اینها در کنار هم فضای بینالمللی را متشنج کرده است. باید ببینیم طی روزهای آینده تحولات چگونه رقم خواهد خورد، اما متأسفانه میدانیم که نتیجه این تحولات چه خواهد شد و این نتیجه، خوشایند نخواهد بود.
یکی از پیامدهایی که پس از حملات پاریس شاهد بودهایم، افزایش لفاظیهای میهنپرستانه و ناسیونالیستی در کشورهای اروپایی مانند آلمان و نه تنها فرانسه بوده است. میبینیم که گروههای مختلف دور هم جمع میشوند و به بحران مهاجران و باز کردن مرزهای اروپا به روی پناهندگان اعتراض میکنند. از این پس، شاهد فضا دادن به این گروهها خواهیم بود و مواضع آنها گستردهتر میشود. اکنون در بحثهای عمومی به این گروهها نیز یک کرسی داده خواهد شد. ممکن است این کرسی، خیلی قوی نباشد، اما دستکم به این بحثها دعوت خواهند شد، چون وقتی چنین بحرانی رخ میدهد و یک کشور در غرب اروپا یا آمریکا با تهدید موجودیتی به خصوص از جانب تروریستها مواجه میشود، مواضع جنگطلبانه که تا پیش از این راستگراییِ افراطی تلقی میشدند، اکنون بخش مهمی از بحثها را تشکیل خواهند داد.
در نتیجه، صحبت درباره لزوم صدور کارتهای اجباری مشخصات بیومتریک برای همه شهروندان شدت خواهد گرفت. احتمالاً این موضوع را به زودی از وزارت کشور انگلیس یا اتحادیه اروپا خواهید شنید. «توافقنامه شنگن» و آزادی رفت و آمد میان کشورهای اروپایی از میان خواهد رفت. همه اینها در بحثهای ملی اعمال میشود که مثلاً در انگلیس مدتهاست در مورد عضویت در اتحادیه اروپا مطرح است. اینها هم نشان میدهد که همان «طوفان بینقص» رخ داده است.
موضوع دیگری که عمدتاً مطرح نمیشود این است که تحولات اخیر هرگونه درخواست برای پیگیری تحقیقات در انگلیس درباره جنگ عراق را تحتالشعاع قرار خواهد داد، جایی که «تونی بلر» در خط مقدم قوه قضائیه قرار دارد. همچنین آنگونه که تاریخ به ما نشان داده است، هرگونه صحبتی از پایان دادن به جاسوسیهای گسترده دولتی و در دفاع از حقوق مردم نیز برای مدتها به حاشیه رانده خواهد شد.
محل رسیدگی پزشکی به یکی از قربانیان حملات پاریس
یکی از پیامدهای انتقال تروریسم از لیبی و سوریه و خاورمیانه به درون اروپا، اختلافنظر در این قاره درباره شیوه مدیریت این بحران است. هر دولتی راهی برای خودش دارد. کشورهای مختلف در مقاطع زمانی متفاوت مرزهای خود را بستهاند. این موضوع میان کشورهای اروپایی بسیار تنشآفرین است. نگاهی به اختلافات سیاسی که این تحولات میان کرواسی و مجارستان به عنوان دو همسایه ایجاد کرده، نشان میدهد که این صرفاً نمونهای کوچک از یک پدیده بزرگتر است. واقعیت این است که هیچگاه نمیتوان مرزهای اروپا را به روی مهاجران بست. اروپاییها هیچگاه در طول تاریخ خود نتوانستهاند این کار را انجام بدهند. آنچه انجام خواهند داد تلاش برای رسیدن به یک راهحل ساده سیاسی در نتیجه بحرانی مانند بحران کنونی است. بنابراین اروپا درگیر یک دیالکتیک هگلی «مشکل، واکنش، راهحل» شده است.
تنها کاری که میتوان کرد، کانالیزه کردن این عصبانیت است که از طریق سازمانهای ارتشی در خاورمیانه صورت میگیرد. میگویند نمیتوانیم جلوی مهاجران را بگیریم، اما آنچه میتوانیم بکنیم، بمباران سوریه و داعش است که منشأ این مهاجرتهاست. بنابراین اروپا نمیتواند جلوی مهاجران را بگیرد و تنشها میان گروههای راستگرا و مراکز حمایت از پناهندگان در کشورهایی مانند سوئد اجتنابناپذیر خواهد بود و چه بسا تشدید هم بشود.
بحران اخیر، کانالی برای توجیه رسمی و علنی اقدام نظامی در خاورمیانه است. این مسئله بسیار حائز اهمیت است، مانند اقدام ناتو در افغانستان علیه یک بازیگر غیردولتی به نام القاعده پس از 11 سپتامبر. افغانستان هم به آمریکا حمله نکرده بود، اما با این وجود، آمریکا به این کشور حمله و 15 سال آن را بمباران و اشغال کرد. این سناریو هم بسیار شبیه به همان سناریو است، اما اینبار در فرانسه و علیه بخشهایی از سوریه و شمال عراق. بنابراین کارشناسان باید با دقت این تحولات را تحت نظر بگیرند.
استقرار نیروهای نظامی فرانسه در نزدیکی برج ایفل
در گذشته شاهد اختلافنظر درباره نحوه مدیریت روسیه و آمریکا بر بحران داعش بودیم. از آنجایی که بسیاری از رهبران دنیا در مورد بحران پاریس، با فرانسه ابراز همدردی کردهاند. شاید به نظر بیاید که آمریکا و روسیه و کشورهای دیگر اختلافات خود را کنار خواهند گذاشت و به طور مشترک با داعش مقابله خواهند کرد.
با این وجود، مشکل این است که اگر به سابقه لفاظیهای واشنگتن به خصوص بعد از جلسه مجمع عمومی سازمان ملل و آغاز رسمی عملیات روسیه در سوریه به دعوت دولت اسد، نگاه کنید، تمام اتفاقات بعدی و دروغپردازیها و دشمنتراشیهای آمریکا علیه روسیه، نشان میدهد که همه آن مواضع به اتفاقات امروز منجر شده که جنگطلبهای آمریکا در هر دو حزب که میخواهند مواضع روسیه در سوریه را به چالش بکشند، به دنبال اقداماتی نظیر اعلام منطقه پرواز ممنوع بر فراز بخشهایی از شمال شرق سوریه در حوالی منطقه رقه هستند.
افراد زیادی مصمم هستند که این تحولات را رقم بزنند. پولهای زیادی در قالب لابیهای بینالمللی اسرائیلی و غیره، دارد خرج میشود تا از سیاستهای جنگطلبانه حمایت شود. واقعیت امروز در آمریکا، این است. اگر میخواهید از دید سازمان ملل به این موضوع نگاه کنید، کشورهای دنیا به عنوان جامعه بینالمللی باید این مسئله را حل کنند که چگونه با افرادی در آمریکا برخورد کنیم که میخواهند سیاست خارجی تهاجمی خود را اجرا کنند و شمار زیادی از نیروهای آمریکایی را عازم سوریه و شمال عراق کنند و همینطور با ترکیهای که میخواهد در قالب ناتو با تأیید این سازمان و در کنار فرانسه، انگلیس و هلند نقش فعالتری در سوریه به عهده بگیرد.
اگر همه این کشورها وارد سوریه شوند، فضا به شدت متشنج خواهد شد، چون در این کشور با حریمی هوایی مواجه خواهیم شد که هر کشوری آن را متعلق به خودش میداند و در نتیجه وضعیت بسیار خطرناکی را به وجود خواهد آورد.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.