آواهای زلال «آواز لال»
احمد بابایی همزمان با ایام عزاداری امام حسین(ع)، یادداشتی بر کتاب «آواز لال» محمد سهرابی نوشته و گفته است: «آواز لال» نامیست متواضعانه بر کتابی که لبالب است از «آواهای زلال». ۴۱ غزل از جناب «معنی». این کتاب نشانهای برای استادی جناب سهرابیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «او تنها شاعر نسل جدید شاعران آئینی است که به معنای واقعی قلندرانه شعر میگوید» این سخن را پیشکسوت شعر آئینی محمدعلی مجاهدی (پروانه) درباره محمد سهرابی جوان گفته است. سهرابی در کنار دوستانش از جمله علی اکبر لطیفیان، احمد بابایی، وحید قاسمی، مریم سقلاطونی، مهدی رحیمی و دیگران از جمله شناختهشدهترین چهرههای شعر اهلبیتی(ع) یا هیئتی امروز قلمداد میشوند؛ جریانی که ویژگیهای خاص خود را دارند و هر شاعر این جریان تقریباً جدید هم ویژگی منحصر به فرد خودش را فریاد میزند.
مضمونسازیهای بدیع و تنیده شدن سرودههای سهرابی با صنایع ادبی و در عین حال حفظ سادگی لفظ از جمله ویژگیهای سرودههای اوست. سهرابی از معدود شاعران آیینیست که شعر را هندی میگوید و اتفاقاً در این زمینه موفق هم عمل کرده است؛ البته چندان عجیب نیست شاعری که با صائب و بیدل انس دارد، چنین رویهای داشته باشد.
نشر جمهوری همزمان با فرارسیدن ماه عزای حسینی بازچاپ «آواز لال»، مجموعهای از سرودههای آیینی سهرابی را روانه بازار کتاب کرده است. احمد بابایی، از شاعران آیینی کشور، به همین مناسبت یادداشتی درباره این کتاب نوشته و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده که به قرار ذیل است:
به گواهی بعضی از اندیشمندان مباحث معرفتی، ادیان دو بال دارند: «حقیقت دین» و «ظهور دین». غالباً حقیقت ادیان به دلیل نفوذ عناصر غیر دینی دچار تحریف و انحراف شده است و غالباً ظهور دین به تناسب شرایط محیطی و تاریخی در وجود مصادیق و بزرگان، متبلور شده است.
به طور مثال حقیقت دین مسیحیت، در اصل همان اسلام است و همان قرآن است که دچار تحریف عمدهای شده است که «انجیلهای چهارگانه» بار «حقیقت» منحرف را به دوش میکشد...، اما در ظهور، وجود حضرت عیسی مسیح(ع) و حضرت مریم مقدس(س) تبلور آشکار آن دین است.( نفوذ عناصر غیر دینی از یهود، در پی تحریف «ظهور مسیحیت» هم بودهاند).
«اسلام» تنها دین الهیست که هر دو بال آن(یعنی هم حقیقت و هم ظهور) از آسیب هجمههای تاریخی، جان سالم در برده است. حقیقت دین اسلام، «قرآن کریم» است که به نص صریح، در حفاظت دائمی الله بوده و خواهد بود و ظهور دین اسلام، در چهره معصومین(ع) متبلور شده است. عجیب آنکه: شاخصترین و بارزترین چهره ظهور دین اسلام، «عاشورا، کربلا و حسین(ع)» است و سنت الهی بر این قرار گرفته است که هنر و ادبیات و شعر، خادمان بیادعای حرم عاشورا و کربلا باشند. شاعر که خادم حرم اهل بیت(ع) است، باید دارای نوعی معرفت قدسی باشد.
مرحوم محدث قمی در مدح «شمس الشعرا جناب محتشم کاشانی(رحمتالله علیه)»میفرماید: «اینکه نام محتشم(ره) را بر هر کتیبهای میبینید، نشانه معرفت قدسی اوست». امروز بعد از 441 سال که از رحلت جناب محتشم(ره) گذشته است، در روزگاری نفس میکشیم که بذر پاک و بابرکت «معرفت قدسی» در سرزمین پاک و بابرکت وجود شاعران معاصر، حاصلی خیرهکننده و حیرتبرانگیز بار داده است و از میوههای شیرین آبدار این درخت طوبی، دفاتر شعریست که از برادر بزرگوارم جناب محمد سهرابی منتشر شده است. دفترهایی منقح و پرفایده که میتوانند شاخصیهای بسیار مناسبی در «شعر معصوم»، «شعر آیینی» و یا «شعر هیئتی» باشند. اقتضائات و خصائص ویژه شعر جناب سهرابی، بسیار متنوع و گیراست.
بنده قائلم که ایشان تراز شعر مذهبی را به خلاقیت و تیزهوشی، یک سر و گردن از دهها سال گذشته بالاتر بردهاند و جالب اینجاست که تمام این اتفاقات مبارک در سنین جوانی این شاعر متعهد و آگاه انجام شده است. حقیقتاً وجود برادر بزرگوارم جناب سهرابی، برای «ادبیات معاصر» یک غنیمت شریف و یک فرصت ارزشمند است.
«آواز لال» نامیست متواضعانه بر کتابی که لبالب است از «آواهای زلال». چهل و یک غزل از جناب «معنی». این کتاب از هنرمندانهترین و پختهترین اشعار سالهای اخیر او و نشانهای برای «استادی» و «مهارت» جناب سهرابیست. از خصوصیتهای بازر شعر او دلنشینی همراه با فخامت ادبیست. وقتی به فضای شعر او ورود پیدا میکنیم، در مثل به تالار پرطمطراقی پا گذاشتهایم که در اوج ظرافت و هنرنمایی ساخته شده است؛ ولی به هیچ وجه آدمی احساس غریبی نمیکند. گوئیا در و دیوارش با مخاطب آشناست. جمع شدن فخامت شعری و پختگی ادبی با دلنشینی و مهربانی کم و زیاد در تمام آثار محمد سهرابی عزیز وجود دارد و در کتاب شریف «آواز لال» نیز میتوان نمونههای بسیار زیبایی از این مقام جمعالجمعی یافت. مانند غزل امام رضا(ع) با مطلع:
«بر دوش خود بریز دو زلف سیاه را
بالا مبر ز خستهدلان دود آه را»
یا غزل شاهکار مرثیه حضرت رقیه(س) با مطلع:
«فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا؟
بس بود جمعیتم کز خویش میدانی مرا»
یا حتی غزل کوتاه ولی فاخر درباره سیدالشهدا(ع) با مطلع:
«به دهان خشک حسین چون نرسید ز آب فرات نم
ندود دگر به رگ زمین ز فلک ز هرچه جهات نم»
در همین غزل قدرت شاعرانگی و مضمونپردازی استادانه جناب سهرابی را آن هم با ردیف دشوار «نم» مشاهده میکنیم. ایشان حقیقتاً در خلق مضامین بکر و بینظیر، کمنظیرند؛ نه تنها در میان اقران روزگار، بلکه در طول تاریخ شعر مذهبی؛ و این به هیچ عنوان اغراق و مبالغه نیست... .
وقتی در غزل مدیحه امام مجتبی(ع) به این بیت ارجمند میرسیم، متوجه میشویم قلم شاعر، جز به الهام، سر به سجاده صفحه نگذاشته است:
«حسین، نهی به قاسم دهد، حسن، دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است»
او در این بیت، به رندی خلاقانهای مصیبت بزرگ کربلا را تبدیل به «حماسه مدح» کرده است. در همین بیت، تعبیر «ز من بپرس» فاصله بین شاعر و مخاطب را به حداقل رسانده است و به عقیده من یکی از امضاهای شعر او در اغلب اشعارش ارتباط صریح و بیپرده او با مخاطب خودش میباشد. یعنی مضامینش در حجابهای ادبی پنهان نمیماند. جناب سهرابی غالباً در اشعار علوی، روح شاعرانگی و خلاقیت هنریاش را بروز داده است. نمونه موفق غزل علوی با مطلع زیر از این جنس میباشند:
«گر شود کافه مردم به حساب آلود...»
توجه تام و تفضل کامل آلالله را در جوششی بودن و آواپذیر و دلنشین بودن اشعارش کتمان نمیتوان کرد، ولی به شهادت بیت به بیت اشعارش، اطمینان دارم که این مسیر صعبالعبور توفیق را با زیستنی شاعرانه پیموده است. قطعاً در آینده بیشتر و بیشتر از او خواهیم شنید. او به تنهایی، سهم عمدهای در تغییر نگرش جامعه ادبی و فرهنگی نسبت به شعر مذهبی و هیئتی داشته است و سالهای سال میتوان در فضای شعر او سخن گفت و لذت برد. شفاعت مصطفی(ص) و آلش، شامل شعر و شاعر «آواز لال» باشد که نوشته است:
«معنی» بساز شعر و بخوان روضه مرا
تا مصطفی شفیع شود بر تو آل هم
پنجم محرم 1437- احمد بابایی
انتهای پیام/