سیار: یک پای شعر میلنگد، اگر شاعر خود را در چند بُعد محدود کند
محمدمهدی سیار، شاعر مجموعه شعر رودخوانی معتقد است تعدادی از شعرهای علی لواسانی در حافظه ادبی ما میماند و در آن جا میگیرد. سیار میگوید: شعر ناسالم خود به خود از زبان حذف خواهد شد. اما شعر سالم و پاکیزه میماند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نخستین جلسه از سلسله جلسات «نقد شعر جوان» دوشنبه بیست و دوم شهریور ماه با محوریت مجموعه شعر «صبح زود» سیدعلی لواسانی در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. در این جلسه شاعران و منتقدانی همچون مرتضی امیری اسفندقه، محمد مهدی سیار و محمود حبیبی کسبی به بیان نظرات خود پیرامون کتاب «صبح زود» پرداختند. «صبح زود» نخستین مجموعه شعر سیدعلی لواسانی است که شامل غزلها و قطعات نیمایی این شاعر جوان است و در نمایشگاه بینالمللی کتاب 1393 توسط انتشارات شهرستان ادب روانه بازار نشر شد.
مرتضی امیری اسفندقه، از منتقدان حاضر، دربخشهایی از این نشست با اشاره به یکی از اشعار سیدعلی لواسانی گفت: شعرهایی با قالب قطعه در یک زمانی حرف هایی را در خود جای داده است که هیچ قالب شعری دیگری نمی توانسته این حرفها را بزند. این قطعه جرأت و جسارتی دارد که قالبهای دیگر آن را ندارند. قطعه، قالب سربریده است و کسی که سرش بریده باشد دیگر از کسی ترس ندارد. قطعه بدون سر در میدان میآید و مانند غزل نیست که سر داشته باشد.
محمود حبیبی کسبی هم در بخش دیگری از این نشست گفت: نکته اول که توجه مرا به خود جلب کرد این است که شعر علی لواسانی دقیقا بیان گر شخصیت او است.ما دو نوع شعر داریم. بعضی ها شعرشان مثل شخصیت و رفتارشان است و در مقابل عده ای به گونه ای شعر می گویند که رفتارشان جور دیگری است. این موضوع نشان می دهد که شعر آن ها درونی نشده است و یا شعرشان بر خودشان تأثیر نداشته است، اما در مورد این کتاب میتوان گفت که شعر او دقیقاً بیانگر شخصیت او و برآمده از رفتار او است و حتی می توان شعر را با لحن خود علی لواسانی خواند.
متن بخش دوم گفتوگوها و نقد شعرهای این نشست به قرار ذیل است:
سیار در ابتدای بیان نظرات خود در مورد شعر سیدعلی لواسانی بیتی را از نظامی را خوانده و میگوید:
به که سخن دیر پسند آوری / تا سخن از دست بلند آوری
قطعا تشویقهای حجتالاسلام لواسانی و کتابخانه پُر و پیمون ایشان در شاعر شدن آقا سیدعلی تاثیر گذار بوده است.
خاطرم است که اولین بار شعر سیدعلی لواسانی را در اردیبهشت سال 88 و من بدون اینکه ایشان را بشناسم و دیده باشم خواندم. یکی از دلایل حضور من در اینجا هم این است که قبل از آنکه خودش را دیده باشم شعرش را در جشنواره شعر دانشآموزی سراسری «موسم گل» که توسط مدرسه فرهنگ برگزار میشد و چند سالی من به عنوان داور خدمت آن دوستان بودم، خواندم. سید علی در آن زمان دانشآموزی بود که شعرش در لابلای حدود 200 صفحه شعر دانشآموزی که از سراسر کشور به جشنواره رسیده بود قرار داشت. شعر علی لواسانی به روشنی در بین آنها میدرخشید و بدون شک و شبههای از برگزیدگان آن جشنواره شد.
لواسانی بسیار باید قدر پدر خود را بداند
در آنجا پدر ایشان بسیار ابراز علاقه میکردند که چگونه سیدعلی در این راه باقی بماند و جلو برود. این را همه ما باید قدر بدانیم و بیشتر از همه آقای لواسانی. همینطور تشکر میکنم از استاد امیری اسفندقه که مثل همیشه شیرین و تازه و دوستداشتنی سخن گفتند و به قول آقای لواسانی که میگوید و نوشته است : «روی جبین تو دوست داشتنی»
همه نکاتی که ایشان گفتند تازه و دوستداشتنی بود و حتما نکات دیگری در مورد تک تک ابیات و شعرها وجود دارد و بخشی از آنها را هم ایشان قبلا شنیده و خواهد شنید. من این توفیق و سعادت را داشتم که بیشتر شعرهای این کتاب را قبل از چاپ در کتاب از زبان خود او بشنوم و استفاده کنم و اگر نکتهای به ذهنم میرسیده در همانجا گفتهام و حضورم در این جلسه برای تبریک به ایشان و خود ما بابت چاپ این کتاب است. همچنین من این کتاب را به تمام مخاطبان این رسانه یعنی خبرگزاری تسنیم، تبریک میگویم.
برای چاپ کتابهای شعر در شهرستان ادب بسیار سختگیر هستیم
بسیاری از اوقات با مداحنه و با رودربایستی کتابی را به مخاطب معرفی میکنیم اما کتابی که با دل قرص میشود به مخاطب اهل ادبیات و مخاطب عمومی توصیه کرد که بخواند و لذت ببرند و شعرهای پاکیزهاش را زمزمه بکنند کتاب سیدعلی لواسانی است و این را بدون هیچ مداحنه و بدون هیچ تردیدی میتوان به مخاطب توصیه کرد.
ما البته در شهرستان ادب در چاپ شعر و کتاب شعر سعی کردیم که همیشه سخت گیرانه برخورد کنیم و کتاب ها چندین بار داوری شده و سر بیت بیت کتاب در حد توان و سواد و ذوق داورانی که تعیین میشوند بر سر آنها بحث میشود. کتاب آقای لواسانی از جمله کتابهایی بود که در یک جلسه همه به این نتیجه رسیدند که این کتاب قابلیت چاپ در این انتشارات را دارد.
سادگی، پاکیزگی، سلامت و تعادل زبان و روانی طبع از ویژگیهای شعر سیدعلی لواسانی است
مهمترین ویژگی مهمی که در شعر سیدعلی لواسانی و این کتاب دیده میشد؛ سادگی و پاکیزگی آن است. سلامت زبان، تعادل زبان و دقت و ریزهکاریهای ادبی در شعر سیدعلی لواسانی باعث شده است که شعر سالم و پاکیزهای را از او ببینیم. در کنار این سادگی، روانی طبع آقای لواسانی در شعرها کاملا مشهود است.
با ازدحام شعر در فضای رسانهای مواجهیم و باید شعر خوب معرفی شود
شعرهای سیدعلی لواسانی مثل همین جلد دوستداشتنی کتاب به همان اندازه شفاف و لطیف است و در این آشفته بازار شعر که شاید کتاب شعر جایگاهی در نزد مخاطب نداشته باشد و در این زمان که شعر در رسانهها و شبکههای اجتماعی به راحتی و حتی پیش از کامل شدن به دست مخاطب میرسد و بدون اینکه شاعر وسواس این را داشته باشد که شعرش تمام شود چرا که سریع میتوان شعر خود و آنچه به ذهنش میرسد را به دست مخاطب چندصد هزار نفری برساند. شعر علی لواسانی جایگاه ویژهای دارد.
کتابی که اسفندقه به مخاطب توصیه کند قطعا ویژگیهای خاصی داشته است
در این شرایط است که با ازدحام شعر در فضای رسانهای مواجهیم و در این ازدحام شعر که «گروهی این؛ گروهی آن پسندند» طبع عمومی وسلیقه عمومی افت میکند و در این شرایط به هرحال این وظیفه اساتیدی مانند جناب اسفندقه است که اثر خوب را تشخیص میدهد و این را به مخاطب هم معرفی میکنند و اینگونه جلسات همچنین کارکردی هم دارد. از بین اینهمه شعری که چاپ میشود و میشنویم و به اشکال مختلف به دست ما میرسد کتابی که امیری اسفندقه تشخیص میدهد که بیاید در مورد آن صحبت کند و این حرف های ارجمند بزند؛ معلوم است که بسیار قابل توصیه به مخاطب است و دلیل آن هم پاکیزگی زبان و سادگی کلام شاعر است.
شعر ناسالم خود به خود از زبان حذف خواهد شد. اما شعر سالم و پاکیزه میماند
امیری اسفندقه: نکته بسیار خوبی را اشاره کردید. «تعادل زبانی» و «شفافیت زبانی» بسیار نکته خوبی است و این کتاب واقعا دارای این ویژگیها است
سیار: من فکر میکنم این ویژگی باعث میشود وقتی «آنهایی که غربال در دست دارند، بیایند» از این کتاب شعرهایی بماند و در حافظه ادبی ما جای بگیرد. شعر ناسالم خود به خود از زبان حذف خواهد شد. اما شعر سالم و پاکیزه میماند.
اگر شاعر خود را در چند بُعد محدود کند، یک پای شعر میلنگد
شعرهای این کتاب موسیقی خوب و متعادلی دارد و از آرایههای مختلف زبانی به خوبی استفاده میکند و ما تکرارهای خوبی در مصاریع میبینیم و شاهد اسلوب نحوی در دو مصراع پشت سر هم هستیم و همچنین هم تکرار واژهها در یک مصراع یا دو مصراع. شاید کفه ابتنا شعر گفتن سید بر تاریخ ادبیات ما بچربد. او مطلع و تتبعی در تاریخ ادبیات دارد و در امتداد این سنت ایستاده است. بنابراین به وقت خود از آرایههای مختلف ادبی و صناعات و فنونی که از گذشتگان به ما رسیده است، در عین حفظ طراوت، استفاده میکند. من جنبههای مثبتی مانند سلامت، پاکی و سهولت زبان را گفتم. اگر شاعر خودش را در همین بُعد محدود کند، یک پای شعر خواهد لنگید و در امتداد مسیر شاعری او توصیههایی دارم.
سادگی، سهولت، پاکی و پاکیزگی شعر باید با رنگارنگی و تنوع همراه شود
سادگی و سهولت و پاکی و پاکیزگی باید با رنگارنگی و تنوعی هم همراه شود. این زبان ساده باید با صور خیال متنوعتری هم همراه شود. البته ما هرگز توقع پیچیدهشدن زبان شعر شما را نداریم و این حُسن شعر است. اما بنظرم افزودن به لایههای معنایی و افزون به عمق مفاهیمی که در شعر است حتما آن شعر را دیرپسندتر و ماناتر خواهد کرد.
شاعر باید بیپروایی را تجربه کند تا شعر ارتقاء پیدا کند/ شاعر سختگیر هم در غزل بیپروا سخن میگوید
سید در شعرهای خود بسیار آهسته و پیوسته و با احتیاط و وسواس قدم برداشته است. او حتی برای سرودن یک غزل چند وقت و حتی چند هفته را وقت میگذارد که این یک جنبه مثبت است. البته این احتیاط و آهسته قدم برداشتن تا که شعر جنبه مثبت پاکیزگی و سلامت را پیدا کند به نظرم با یک بیپروایی و تجربهکردن و کمکردن از وسواس باید همراه باشد تا شعر ارتقاء پیدا کند. در واقع بنظرم باید این سادگی با یک پیچیدگی باطنی همراه باشد و این تعادل با یک بیپروایی همراه شود. در قطعه بیپرواییای وجود دارد که شاید قالب آن هم آن را نشان میدهد و حالت اتوکشیده غزل در قطعه نیست. برای همین راحتتر میشود حرفهایی زد که شاعر سختگیر هم در اینجا (غزل) بیپروا سخن میگوید.
بنظرم اگر این روحیه را در شعرهای بعدی شما بیشتر ببینیم به آن نقطه سهل ممتنع خواهیم رسید و گاهی هم در این کتاب این اتفاق افتاده است. برای مثال ایشان شعری را پیش از این برای من ارسال کرده بود و من قبلا هم از آن لذت برده بودم:
* ای کاش روی بالش گریه سرمیگذاشتم
خیلی رنگارنگی در شروع این شعر نمیبینیم. نوجویی هم در ابتدای آن نمیبینیم و بالش و گریه و چشم و اشک هم در شعر آقای لواسانی زیاد دیده میشود.
* دور از تو کودکی شده بودم بهانهگیر / حتی به گریه هم میلی نداشتم
باز گریه و کودکی عناصری است که خوب نشسته اما آدم را تکان نمیدهد. اینجا شعر یک درجه ارتقا پیدا میکند.
* دور از تو غم نشست به پیشانیام / اما میخواستم به ابرو خود خم نیاورم
در اینجا کلمهای را ما در شعر میبینیم که پیش از این نبود و شعر را جانی میدهد و شاید سید در غزل هیچوقت با این احتیاطی که دارد، احتمال آن نمیرفت که این کار را انجام دهد اما اینجا به راحتی آمده است.
* باید دقیق خط به خطش را از بر کنم / تا باز روز بعد در امتحان تنهایی کم نیاورم
«امتحان تنهایی» یادآور امتحان نهایی است ولی این مضمون پردازی خیلی زیبا که من دقیق خط به خط با تو بودن را با تو حفظ کنم که فردا که امتحان داریم در آن کم نیاورم، زیباست.
* اما تو تقصیری نداری دنیای من منطق ندارد / حق ندارد اینچنین باشد، دنیای من قدری عجیب است
این واژهها چقدر اینجا زیبا نشسته است. یا در غزلها هم این اتفاق افتاده و من بسیار این غزل «چشمهای در حوالی دل ماست / گریه ما زلالی دل ماست * میشناسیمش از قدیم و ندیم / غم یکی از اهالی دل ماست» را دوست دارم. اینجا همین ندیم هم معنا پیدا میکند و ندیم خودش هویت استقلالی برای خود دارد و این ادامه پیدا میکند.
مردمگرایی زبان شگردی است که آقای لواسانی از آن استفاده کرده است و برای مثال میگوید: «راحت بگو که دوست نداری دگر مرا» یا «تو چه خوابی برای من دیدی» یا «یکبار هم که اگر شده با خود ببر مرا» یا «شکر خدا که گریه سیری نصیب شد». دقیقا همان اسلوبی که در حرفزدنهای معمولی به کار میبریم در شعر نشسته و تراش هم خورده و نشسته و اینگونه به حالت پیشپا افتاده خودش نیامده است.
توصیه کلی من آن است که از این وسواس و احتیاط به سمت بیپروایی حرکت کنید و پاکیزگی را با رنگارنگی همراه کنید. تقریبا شعرها گفتوگوی چند شخصیت و واژه است. من شاعر - که کنارش دل میآید و اشک میآید و تنهایی میآید - و تو معشوق -کنارش عشق میآید - و شعر که به همراه بیت و غزل و قصیده میآید. شاعر تلاش کرده است که تمام اینها را با یک مضامین تازه بیان کند.
ما بعد از این کتاب توقع داریم که با توجه به تجربه قطعه و نیمایی، رنگارنگی و بی پروایی در آثار بعدی شما به ماندگاری شعر شما بیشتر کمک کند اما بسیار شعرهای شما لطیف و خواندنی است.
انتهای پیام/