نمایشنامه نویسی را با یک جایزه ساده احیا کنید
نمایشنامهنویسی در ایران نیازمند احیایی دوباره است، این روزها نمایشنامهنویسان به انگیزه نیاز دارند و بدنه تئاتر کشور به نمایشنامه. معادلهای که سر آغاز زنجیره تولید آثار متفاوت با جریان خسته فعلی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نمایشنامه اصلیترین رکن تئاتر است، به طوری که اگر اثری هنری در نمایشنامه ضعف داشته باشد، در کلیت نمایش تاثیر منفی میگذارد، متاسفانه همواره بحث بر سر ضعف در ادبیات نمایشی مطرح بوده است و این روند آنقدر ادامه پیدا کرد که برخی از نمایشنامه نویسان مطرح و البته منتقد وضعیت این عرصه کنار کشیدند و ترجیح دادند در دانشگاهها فعالیت کنند. برخی هم خودشان در ورطهای عجیب و ناامیدکننده افتادند؛ آنها نمایشهایی را اجرا کردند که دیگر اصلا نمایشنامهای نداشت و اثرشان تبدیل به یک دورهمی موزیکال تبدیل شد.
برخی معتقدند عدم تولید نمایشنامه یکی از مشکلات زیربنایی تئاتر امروز ایران است. رضا صابری، از نمایشنامهنویسان پیشکسوت تئاتر معتقد است: «تئاتر ما از تنها عنصری که رنج میبرد درام و متن است. به نظرمن درام نویس خوب خیلی کم داریم.» برخی دیگر از صاحبنظران نیز نظری متفاوت دارند، آنها معضل تئاتر را عدم تولید نمایشنامه نمیدانند، مجید امرایی، پژوهشگر تئاتر در این رابطه میگوید:«مشکل و مسئله تئاتر ایران کمبود نمایشنامه نیست زیرا بیش از 12 هزار عنوان نمایشنامه ایرانی از آغاز شکلگیری ادبیات نمایشی تاکنون نوشته شده است اما هیچ مرکزی حتی عناوین این متون را ثبت و ضبط نکرده باشد. آیا از این 12 هزار نمایشنامه، 1000 متن به عنوان نمایشنامه ملی قابلیت اجرا را ندارد که مدام مطرح میشود که مشکل تئاتر ایران نمایشنامه است.» اشکال او متوجه وضعیت ساماندهی بانک نمایشنامهها است.
طبق آمار درصد انتشار نمایشنامههای ترجمه بیش از نمایشنامههای ایرانی است، اتفاقی که به نظر میرسد کمی ناعادلانه باشد، چراکه بهترین نمایشنامهنویسان داخلی هم مدتها در انتظار انتشار اثر خود میمانند، در حالی که نمایشنامههایی ترجمه و منتشر میشوند که نه تنها هیچ آورد فنی و محتوایی برای تئاتر کشور ندارند، بلکه این آثار در کشور خود جزء نمایشنامههای ضعیف و یا در نهایت متوسط به حساب میآیند. ایوب آقاخانی، از نویسندگان و کارگردانان فعال تئاتر یکی از منتقدان جدی این جریان است، او در این رابطه میگوید:« در ایران، هیچ نظارتی بر انتشار نمایشنامهها به ویژه نمایشنامههای ترجمهای وجود ندارد. در این بازار نشر آثار بسیار زیادی از نویسندگان غربی منتشر میشود که هیچگونه ارزشی نداشته و ضرورتی برای انتشار آنها وجود ندارد. نمایشنامهنویسی مانند «یون فوسه» یک نویسنده دسته چندم اروپایی است که در ایران بیشتر از کشور خود معروف است. جالب است که فقط ناشر ایرانیِ آثار این نویسنده، کارهای او را با اهمیت میداند. همچنین آرتور کوپیت، نمایشنامهنویس معاصر آمریکایی نیز، یک نویسنده متوسط است، اما چون نظارتی بر روند ترجمه و انتشار نمایشنامه در ایران نیست، هرکدام از آثار او چندین و چند بار از سوی مترجمان و ناشران مختلف به فارسی ترجمه و منتشر شده است.»
این روزها بحثی در بدنه تئاتر کشور در رابطه با اجرای آثاری است که از نمایشنامههای خارجی استفاده میکنند، اما با این تغییر که به طور کامل نام اثر و شاکله نمایش تغییر میکند و این اتفاق با عنوان دراماتورژ به راحتی توجیه میشود. متاسفانه برخی واقعیت این اتفاق را چیز دیگری میدانند و معتقدند اجرای آن آثار برای کارگردان هیچ هزینهای جز خرید یک نمایشنامه ترجمه ندارد، کارگردان به راحتی هر آنچه که دوست دارد را به نام یک اثر خارجی روی صحنه میبرد و دیگر دردسرهای نویسنده ایرانی را هم ندارد. شاید این امر هم تاثیرات منفی خود را بر اغلب نمایشنامهنویسان بگذارد و آنها را هم ترغیب کند که به جای تفکر و خلق یک اثر خوب، تبدیل به یک دراماتورژ شوند و متن نمایشنامهنویسان مختلف را تغییر دهند.
در این برهوت، نمایشنامهنویسانی هم هستند که آثار متفاوت و قابل اعتنایی را خلق میکنند، اما هیچگاه مجال انتشار یا اجرای عموم آن را پیدا نمیکنند و در اصل بود و نبود آن اثر وقتی در دسترس عموم قرار نمیگیرد فرقی ندارد. البته در مواردی هم این آثار اجرا شدهاند و تاثیرات آن مورد توجه بوده است.
صحبت در رابطه با وضعیت نمایشنامه نویسی از زاویههای مختلف امکان پذیر و به دارازا میانجامد، اما آنچه مهم است تاثیر این ضعف بزرگ بر دیگر ارکان تئاتر است و نمیتوان در ادامه این روند آینده خوبی را برای تئاتر کشور متصور بود. یکی از نمونههای آنی و بارز مشکلات نمایشنامهنویسی، جشنواره های مختلف تئاتری است که در مقابل آمارهای بالا، نمایشنامههایی محدود به جشنوارهها راه پیدا میکنند که مشکلاتی اساسی چه به جهت فرم و نگارش و چه به جهت محتوا دارند. اینها تازه آثاری هستند که توانستهاند به جشنواره راه یابند، 700 یا گاهی 1000 نمایشنامه دیگر که پذیرفته نشدند، بماند.
اگر نمایش دفاع مقدسی فراگیری وجود ندارد، مشکل در نمایش نامه است. اگر نمایش آئینی اثرگذاری وجود ندارد به دلیل کمبود نمایشنامه جدید است. اگر نمایش سنتی پرمخاطبی وجود ندارد باز هم یک سر ماجرا به نمایشنامه مرتبط میشود. تهیهکنندگان و کارگردانان در عرصه حاضرند، اما متن درخوری یافت نمیکنند و به چند نمایش نامه خارجی و ساده و چند ساعتی دراماتورژی روی آن بسنده میکنند. باید برای احیای این مسیر فکری کرد. اینکه چه عواملی در افول نمایشنامه نویسی نقش دارد، خود موضوعی است که در نوشتاری دیگر میتوان به آن پرداخت. اما ایجاد انگیزه برای آنها، بخش ابتدایی و مهم ماجراست و این روند سابقه خوبی را برای مدتی کوتاه تجربه کرده؛ هرچند که دوام نداشت.
***
در دوران مسئولیت قادر آشنا در مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد ادبیات نمایشی زیر نظر موسسه هنرهای معاصر تاسیس شد و جشنواره نیز تحت عنوان اولین جشنواره ملی نمایشنامهنویسی ایران برگزار شد. جشنوارهای که به طور مستقیم با نمایشنامه نویسان روبرو بود و برای این روبروی هم با دستی پر آمد، در آن زمان پیشبینی آشنا این بود که در صورت تدام چنین جشنوارهای، تئاتر ایران درآینده اجراهای بهتری را خواهد داشت. این جشنواره در نطفه خفه شد و با تغییرات گسترده در دوران دولت یازدهم، جشنواره ملی نمایشنامهنویسی ایران به طور کامل به فراموشی سپرده شده است.
اکنون مشخص نیست بنیاد ادبیات نمایشی چه وضعیتی دارد و معلوم نیست چنین بنیادی دیگر وجود دارد یا نه؟ به عقیده بسیاری از صاحبنظران چنین بنیادی جزو ضروریات تئاتر امروز است که متاسفانه از آن دریغ شده است و اگر دولت و به طور ویژه مرکز هنرهای نمایشی بخواهد اقدامی جریان ساز در عرصه تئاتر رخ دهد میتواند باید بار دیگر توجهی ویژه به نمایشنامهنویسی داشته باشد و احیای آن برانگیزنده نمایش نامهنویسان باشد تا چرخ تئاتر به حرکتی درآید.
متاسفانه برخی جشنوارههای ناکارآمد و پرهزینه، تصویری بد از کلمه جشنواره را تداعی میکند، اما واقعیت این است که میتوان به جشنوارهای با هزینه کم و دقیق یا تنها با یک فراخوان مستمر و فصل به فصل در موضوعات متعدد برای نمایشنامهنویسی فکر کرد. جشنواره، فراخوان یا جایزهای که میتواند در هر فصل نمایشنامهنویس برتر کشور را معرفی کند و در کنار آن از چندین نمایشنامه برتر به شکلی ویژه و قابل توجه تقدیر کند و با انتشار این آثار وزنه سبک ادبیات نمایشی را سنگینتر کند.
فصلهایی برای نمایشنامهنویسان که به آنها اجازه میدهد تا هم آثار ناب و اندیشههای واقعی خود را رونمایی کنند و هم این فرصت برای جامعه تئاتر که همواره منتظر خواندن آثاری قابل قبول و تاثیرگذار باشند. نمایشنامهنویسان به انگیزه نیاز دارند و بدنه تئاتر کشور به نمایشنامه، معادلهای که سر آغاز زنجیره تولید آثاری متفاوت است.
انتهای پیام/