روایت یک خبرنگار از بازدید میدانی تاسیسات نطنز
زنجیرهها یا همان آبشارهای سانتریفیوژ در کنار همدیگر و با نظمی زیبا کنسرت غنیسازی را مینوازند و از آن زیباتر نام و عکس شهدایی است که زینتبخش هر آبشاری از سربلندی این ملت شده است.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، 21 دی ماه سال 90 بود که خبر شهادتش آمد... هنوز پیکر پاک شهید احمدی روشن درون ماشین متلاشی شده قرار داشت که به محل ترور رسیدم. آن روز گفته شد که مصطفی معاون سایت نطنز بوده و به خاطر اطلاعاتش و توانش در تهیه تجهیزات این سایت مهم و استراتژیک به عنوان هدف ترور دشمن قرار گرفته است. حدود 4 سال بعد و در یکی از روزهای خردادماه خود را جلوی سر در سایت غنیسازی نطنز در میانه راه کاشان به نطنز و در سرزمینی خشک و گرم یافتم و وقتی به سر در این سایت نگاه کردم نام شهید والامقام، مهندس مصطفی احمدی روشن را روی آن دیدم. نمیدانم پرسنل اینجا چه حسی از دیدن این نام بر محل کارشان دارند اما برای من که روزی پیکر غرق به خونش را دیده بودم حس غریبی بود و خاطرات آن روزها تداعی شد. اینکه ماشینهای سانتریفیوژی که سالها در تلویزیون و رسانهها دیدهای را از نزدیک ببینی و غنیسازی و جداسازی ایزوتوپهای اورانیوم را حس کنی حال عجیبی است که برای هر خبرنگار و شاید هر فرد غیرخبرنگاری هیجانانگیز و جالب باشد.
ساخت ماشینهای پیشرفته یک اختیار نیست بلکه ضرورتی غیر قابل انکار است
ابتدا در سالن آمفیتئاتر سایت نطنز فیلمی از روند تولید مواد غنی شده و ساخت سایتهای غنیسازی ایران نشان داده شد. سانتریفیوژهای تولیدی شامل IR1هایی هستند که هماینک در نطنز و فردو کار غنیسازی انجام میدهند. همچنین در این سالن نمونههایی از ماشینهای IR3 و IR4 و IR6 نیز دیده میشد. IR6 یکی از مهمترین ماشینهای نسل جدید ما به شمار میرود که میتواند تا 10برابر IR1 غنیسازی کنند (ظرفیت غنیسازی و نه غنا). البته جمهوری اسلامی ایران توانسته به همت دانشمندان خود یک نمونه از ماشین پیشرفته IR8 با ظرفیت غنیسازی حدود 24 سو را که 20 برابر ماشینهای فعال فعلی است بسازد که در مرحله تستهای مکانیکی قرار دارد. این موضوع نشان میدهد برای ایران بیش از تعداد ماشینها، میزان غنیسازی و کیفیت ملاک بوده و قرار نیست ما در ماشینهای نسل اول باقی بمانیم. به سخن دیگر برای دستیابی به 190 هزار سو که پایه اولیه نیازهای ما و معادل سوخت سالانه نیروگاه هستهای بوشهر با ماشینهای با قدرت یک سو به 190 هزار دستگاه نیاز است، با ماشینهای جدید به تعداد بسیار کمتری نیاز خواهیم داشت و اساسا گرایش به ماشینهای با قدرت بالاتر یک اختیار نیست بلکه به سبب محدودیتی که در نصب آن وجود دارد ضرورتی غیر قابل انکار است.
غنیسازی اورانیوم 235 از 0.7 درصد به 3.5 درصد
در واقع اورانیوم طبیعی که از دل معدن خارج شده و پس از تغلیظ به کیک زرد تبدیل و در کارخانه UCF اصفهان به UF6 طبیعی تبدیل میگردد حاوی 99.284 درصد اورانیوم 238 و تنها حدود 0.7 درصد اورانیوم 235 است که مورد نیاز ماست. در کارخانه غنیسازی نطنز این میزان غنای اورانیوم 235 (0.7درصد) به غنای زیر 5 درصد میرسد و در کارخانه غنیسازی فردو تا قبل از توافق ژنو غنیسازی زیر 20 درصد را داشتیم که از محصول سوخت اولی بعد از فرآوری در اصفهان و تولید قرص و مجتمع سوخت در راکتورهای تولید برق مثل راکتور بوشهر استفاده میگردد و محصول دومی برای تهیه صفحه سوخت 20 درصدی راکتور تحقیقاتی تهران به اصفهان ارسال میشود.
سایت نطنز در برنامهریزی ابتدایی خود در قالب 2 طرح صنعتی و نیمه صنعتی مطرح شد و در20 فروردین 85 حدود 3 ماه بعد از رفع تعلیق گازدهی (بعد از توافق سعدآباد) نخستین محصول غنی شده از نخستین زنجیره صنعتی را بیرون داد که همان روز نیز به عنوان روز ملی فنآوری هستهای ثابت شد.
غنیسازی در زیرزمین
بعد از گرفتن این اطلاعات اجمالی از سایت نطنز به همراه یک کارشناس به سمت سالن غنیسازی میرویم. این مجتمع کاملا بر اساس اصول پدافند غیرعامل ساخته شده و ساختمانهای اصلی غنیسازی و تولید UF6 د 3.5 درصد زیر زمین قرار گرفتهاند. بعد از رسیدن به زیر زمین نیز راهی نسبتا طولانی را به صورت افقی و در راهروهایی عبور نمودیم تا به ورودی سالن ماشینهای سانتریفیوژ رسیدیم. البته اینجا کانالهایی برای ورود و خروج آب و هوا و نیز یک کانال بزرگ عبور اتومبیل هم دارد. در طول مسیر ما از راهرویی پر پیچ و خم که به سالن غنیسازی میرسید عبور کردیم. وجود دوربینهای آبیرنگ نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قابل توجه بود و نشان از نظارت کامل این نهاد تخصصی بر مهمترین بخش چرخه سوخت ایران داشت و البته این واقعیت را عیان میکرد که بسیاری از بهانهجوییهای آنها بر سر صنعت هستهای ما نیز بیمورد و سیاسی است.
کنسرت سانتریفیوژها برای غنی کردن مقاومت یک ملت
بعد از پوشیدن روپوش مخصوص و البته تعویض نکردن لباسها، وارد سالن غنیسازی که میشوی صدای نازک اما دلنشین ماشینهای سانتریفیوژ ایرانی که کار غنیسازی را برایت انجام میدهند و از یک غرور و افتخار علمی میسرایند ذهنت را پرواز میدهد و به جایی میبرد که روزی دشمنان این ملت حاضر نبودند بسیار کمتر از این را نیز داشته باشی اما این مقاومت و ایستادگی ملت و تدبیر بزرگان چه کرده است که امروز میتوانی مدعی شوی تو در میان غولهای بزرگ هستهای دنیا هستی و غنیسازی را به عنوان مهمترین خط قرمز انجام میدهی. زنجیرهها یا همان آبشارهای سانتریفیوژ در کنار همدیگر و با نظمی زیبا کنسرت غنیسازی را مینوازند و از آن زیباتر نام و عکس شهدایی است که زینتبخش هر آبشاری از سربلندی این ملت شده است. میگوید از سال 85 و از زمان غنیسازی صنعتی در نطنز حضور داشته است. این مقدمه سخنان کارشناسی است که قرار است برای ما از فرآیند غنیسازی در مجتمع نطنز بگوید.
واحد خوراکدهی
او توضیح میدهد که مجتمع غنیسازی نطنز چند بخش اصلی دارد که شامل واحد خوراکدهی، سالن زنجیرههای سانتریفیوژ، واحد محصولگیری و اتاق کنترل است و ما برای شروع توضیح فرآیند به سمت واحد خوراکدهی میرویم. پس از اینکه ماده ارزشمند UF6 طبیعی با غنای 0.7 درصد اورانیوم 235 در کارخانه UCF اصفهان تولید و در سیلندرهای استاندارد 48X د (48 ایکس) قرار گرفت تحت یکسری اصول ایمنی و تحت نظارت بخش پادمان سازمان انرژی اتمی کشورمان به سمت سایت غنیسازی نطنز حمل میگردد. محموله UF6 طبیعی در ابتدای ورود به نطنز به واحد خوراکدهی سایت غنیسازی منتقل میگردد. اینجا زیر زمین درب بزرگی وجود دارد و در کف زمین نیز خط آهنی برای حرکت واگن دیده میشود. در ورودی سالن سیلندر 48X توسط جرثقیل داخل واگن گذاشته شده و به قسمت خوراکدهی میرود. در این واحد اتوکلاو یا گرمکنهای بزرگی وجود دارد که سیلندرهای 48X حاوی UF6 جامد را در آنها میگذارند. این مواد در آستانه فاز گازی هستند و به محض اینکه شیر باز شود به صورت گازی خارج میشود. در اتوکلاو، متناسب با نرخ مصرف زنجیرههای سانتریفیوژهای ما و موجودی سیلندر 48X گرما داده میشود تا مواد جامد به حالت گاز در آمده و به سمت سالن زنجیرهها جهت غنیسازی برود. در ورودی این سالن دوربین نظارتی آژانس وجود دارد و افراد و تجهیزات ورودی را ثبت میکند ضمن اینکه با استفاده از ترازوهای دقیقی که دارند وزن محموله نیز ثبت میگردد. بخش بعدی سالن آبشارها یا زنجیرههای سانتریفیوژ است.
سالن تولید مواد غنی شده
کارشناس واحد توضیح میدهد که مجتمع نطنز هدف و وظیفه اصلیاش تولید اورانیوم غنی شده است و در واقع UF6 یا همان هگزا فلورید اورانیوم طبیعی را برای اینکه در سوخت نیروگاه بوشهر به کار گرفته شود به غنای 3.5 تا 5 درصد میرساند. این غنای اورانیوم در کشورهای مختلف با روشهای مختلف به دست میآید اما در ایران و بسیاری از کشورها روش سانتریفیوژ گازی به کار میرود. در اینجا به تعداد 164 یا 174 ماشین سانتریفیوژ به صورت سری و موازی در یک زنجیره قرار میگیرند و یک آبشار را تشکیل میدهند. وقتی اورانیوم با غنای 0.7 درصد به عنوان خوراک وارد یک آبشار میشود در واقع وارد اولین سانتریفیوژ میگردد. اورانیوم در فاز گازی با لولههایی که در قسمت میانی سانتریفیوژ تعبیه شده وارد ماشین میشود و تحتتاثیر نیروی گریز از مرکز شدیدی قرار میگیرد. هرکدام از این ماشینها یک جداره بیرونی دارد که آلومینیومی و ثابت است و به عنوان محفظه نگهدارنده استوانه دوار درونش که روتور نام دارد به شمار میرود. این روتور، درون ماشین با سرعت هزار دور در ثانیه یا 60 هزار دور در دقیقه میچرخد.
وقتی ذرات UF6 طبیعی در مجاورت چنین نیروی گریز از مرکزی قرار میگیرند، جداسازی اورانیوم 238 که سنگینتر از اورانیوم 235 است، شروع میشود؛ به این شکل که اورانیوم 235 در حوالی مرکز و اورانیوم 238 در اطراف جداره سانتریفیوژ جمع میگردند. این یکی از عوامل جدایی ایزوتوپهای اورانیوم در سانتریفیوژ است و عامل دیگر استفاده از تفاوت دماست. در داخل ماشین یکسری قطعات وجود دارند که بر اثر تحرک زیاد گرما تولید میکنند. بر اثر برخورد ذرات UF6 به یکدیگر یا جداره سانتریفیوژ نیز گرما ایجاد میشود که این گرما باید خارج گردد. اطراف ماشین سانتریفیوژ لولههای باریکی میبینید که دورتادور ماشین را فرا گرفتهاند. این لولهها وظیفه دارند تا با استفاده از آب خنکی که درونشان جریان دارد، این حرارت را گرفته و خارج سازند زیرا هم برای فرآیند ما مضر است و هم یکی از عوامل غنیسازی به شمار میرود به دلیل اینکه با مبادله حرارتی میان آب درون این لولهها و ماشین، اختلاف دمای چند درجهای میان قسمت بالا و پایین سانتریفیوژ ایجاد شده و این اختلاف دما باعث حرکت گاز UF6 درون ماشین میشود. عامل نیروی گریز از مرکز از یک سو و اختلاف دمای بالا و پایین ماشین باعث میشود تا ما 2 انباشت گاز UF6 در بالا و پایین ماشین داشته باشیم. گازی که در بالا و نزدیک میانه ماشین جمع میشود، غلظت اورانیوم 235 بیشتری نسبت به خوراک اولیه دارد و توده گازی که در پایین یا حول و حوش دیواره انباشته میشود دارای اورانیوم 238 بیشتری است و نسبت به خوراک اولیه از اورانیوم 235 کمتری برخوردار است. بنابراین ما کاری کردیم که یکجا به اصطلاح اورانیوم غنی شده و یک جا اورانیوم تهی شده، جمع شده است. در این حالت اگر گاز را از بالای ماشین جمع کنیم، محصول غنی شده و اگر از پایین جمع کنیم محصول تهی شده به دست میآوریم که همان پسمان ماست. یک ماشین IR1 به تنهایی نمیتواند خوراک UF6 با غنای 0.7 درصد اورانیوم 235 را به 3.5 درصد غنی شده تبدیل کند و میتواند نهایتا غنای 0.7 درصد را به 0.8 درصد برساند. اگر محصول با غنای 0.8 درصد را از ماشین اول به عنوان خوراک به ماشین دوم بدهیم، باز غنای بیشتری پیدا میکند و درنهایت در یک آبشار 164تایی از این ماشینها محصول غنی شده 3.5 درصد و تهی شدهای حدود 0.35درصد که کمترین میزان اورانیوم 235 را دارد به ما میدهد. هرکدام از این زنجیرههای 164 تایی سانتریفیوژهای IR1 این کار را میکنند و محصول از طریق لولههایی به سمت واحد جمعآوری محصول میرود. درواقع تعداد زنجیرهها بر غنای اورانیوم 235 تاثیری نداشته و صرفا مقدار محصول را بالا میبرد. از او در مورد نحوه تنظیم میزان غنای محصول در میان این جنگل انبوه از ماشینهای سانتریفیوژ میپرسم که پاسخ میدهد: «با استفاده از آیتمهای کنترلی میتوان میزان غنای محصول را در اختیار گرفت که البته شاخص اصلی فشار است. وقتی به یک زنجیره خوراک تزریق شد از جریان محصول خروجی نمونهگیری میشود. اینجا ظرفهای نمونه از این آبشارها را با دستگاههای خاص آنالیز کرده و میزان غنای آن زنجیره را مشخص میکنیم که ممکن است غناهای متفاوتی داشته باشد و اینطور نیست که همه یک عدد غنا را بدهند. ما براساس نیازهای بالادستی خود که سوخت نیروگاه بوشهر است، باید محصول را تولید کنیم و برای هر بار بارگیری سوخت بوشهر نیز یک میزان غنای اورانیوم موردنیاز است، ضمن اینکه ما بعد از توافق نهایی(برجام) مجاز به غنیسازی بالای 3.67درصد نیستیم.» او در مورد نوع و تعداد ماشینهای موجود در مجتمع نطنز نیز میگوید: «کل سانتریفیوژهای فعال نطنز نسل یک هستند و در این سالن قرار دارند. درمجموع 16هزار ماشین در نطنز نصب شده و با تعدادی که در فردو نصب هستند 19هزار سانتریفیوژ نصب شده داریم.»
یک حسرت برای ما در میان این ماشینهای جالب و پرخاطره، اجازه نداشتن برای گرفتن عکس یادگاری است. هرچند دیدن این ماشینها از نزدیک نیز بسیار لذتبخش بود. به خصوص وقتی که بدانی همه این تجهیزات و طراحیها ساخت داخل بوده و پرچم زیبای ایران اسلامی بر آنها نقش بسته است. میگویند اختلاف میان نسل یک و 2 سانتریفیوژها در سرعت خطی یا همان سرعت جداسازی ایزوتوپهای 235 و 238 اورانیوم است و نسل دوم حدود 5 برابر نسل یک ظرفیت غنیسازی دارد. وقتی میپرسم ماشینهای نسل 2 تست هم شدهاند، کارشناس سایت میگوید: «قاعدتا وقتی ماشین نسل دوم در فضای صنعتی نصب شده، تستهای تک ماشین و چند ماشین و زنجیره آزمایشی آن انجام شده و موفق نیز بوده است.» فرصت را غنیمت شمردم و از کارشناس سایت در مورد علت نامگذاری زنجیرهها به نام نامی شهدای عزیزمان پرسیدم که وی پاسخ زیبایی داد و گفت: «در سال 89 بر اساس اعتقادمان مبنی بر اینکه اگر شهدا نبودند، ما هم نبودیم و امنیتی نداشتیم، تصمیم گرفتیم تا هر زنجیره سانتریفیوژ را به نام یک شهید گرانقدر نامگذاری کنیم.» داخل یکی از زنجیرهها شدیم تا در میان انبوهی از این ماشینهای جذاب، ادامه توضیحات را بشنویم. ابتدا از او درمورد خطرات احتمالی اینها پرسیدم. او در جواب اظهار داشت: «البته اینها تجهیزات مکانیکی هستند و ممکن است به دلیل تکنولوژی بالا و سرعت زیادی که دارند، خطا هم داشته باشند اما در صورت بروز مشکل هم درنهایت روتور داخل ماشین خراب میشود و اثری روی بدنه سانتریفیوژ ندارد. برای فهمیدن اشکال ایجاد شده در ماشین، هرکدام از سانتریفیوژها سنسور لرزش دارند که به محض لرزش، فرمان میدهد و شیرهای ورودی و خروجی بسته شده و اپراتور در اتاق کنترل با آلارمهایی که دریافت میکند متوجه میشود برای ماشین با شماره مشخصی مشکل پیش آمده است.» کارشناس سایت در مورد احتمال نشت گاز UF6 از ماشینهای سانتریفیوژ نیز میگوید: «برای ایجاد فرکانس هزار دور در ثانیه نیاز به خلاء هست که این خلاء با پمپهای فشار ایجاد میشود. همچنین فشار داخل ماشین بسیار کمتر از فشار بیرون است و اگر شکستی صورت بگیرد هوا به داخل مکش خواهد داشت و خروجی گاز صورت نمیگیرد.» خواستم این لرزش و دور بالا را از نزدیک لمس کنم که با اخطار کارشناس سایت که گفت لطفا به ماشینها دست نزنید، منصرف شدم. این ماشینها بسیار حساس بوده و ارزش مادی بالایی دارند و هر نوع لمس جسم خارجی میتواند به خرابی آنها منجر گردد.
سانتریفیوژ چگونه کار میکند؟
در جایی خوانده بودم که ماشین سانتریفیوژ روی یک سوزن سوار است. این موضوع و اینکه اصولا جزییات کار یک سانتریفیوژ به چه شکل است را از کارشناس سایت پرسیدم. او اینطور توضیح داد: «بله، کل ماشین سانتریفیوژ روی یک سوزن میچرخد که نامش گیلوز و مکانش در روتور سانتریفیوژ است. گیلوز وظیفه مهار ارتعاشات مکانیکی روتور را برعهده دارد. ماشین سانتریفیوژ 2 یاتاقان دارد که یاتاقان پایین دارای یک کاسه با شیارهایی است که داخلش روغن است و این شیارها، روغن را پمپ میکند زیر خودشان و درواقع ماشین سانتریفیوژ روی یک لایه از روغن میچرخد، ولی یاتاقان بالایی آزاد است و 2 تا مغناطیس هستند روبهروی همدیگر که فاصلهشان باید به گونهای باشد که همدیگر را نه جذب کرده و نه رها کنند. سانتریفیوژ متشکل از حدود100 قطعه است که باید دهها متخصص حوزههای گوناگون همفکری کنند تا آماده کار شود. وجود حتی یک نم از عرق دست هنگام سوار کردن ماشینها، در آن سرعت سرسامآور، بسان پتکی است بر پیکرهاش که میتواند ماشین را از کار بیندازد. سوزن تهمیله چرخنده(روتور) اگر یک لحظه به کف آن که شبیه کاسهای کوچک است، برخورد کند از بین میرود. برای ساخت قطعات سانتریفیوژها پیشتر از آلیاژ آلومینیوم استفاده میشد که سرعت خطی آن500 متر بر ثانیه داشت اما هماکنون از آلیاژهای دیگری استفاده میشود که به بیش از700 متر بر ثانیه رسیده است. همه مواد ایرانی است و تحریم تاثیری بر کند کردن ساخت ماشینها نداشته است.» پس از سالن زنجیرهها به قسمت جمعآوری محصول غنی شده میرویم.
واحد جمعآوری مواد غنی شده
در اینجا کارشناس سایت توضیح میدهد: «در واحد جمعآوری محصول، گاز UF6 درنهایت بعد از خروج از سانتریفیوژها چه تهی شده باشد(غنای 0.35درصد) و چه غنی شده باشد(غنای 3.5درصد) باید در سیلندرهایی جمع گردد. این سیلندرهای استاندارد که 30B نام دارند، میتوانند بیش از 3 تن UF6 غنی شده را در خود جای دهند ولی پسمانها را که مواد تهی شده هستند و درصد غنایشان حتی از غنای ماده طبیعی ورودی کمتر است، اگر در همان سیلندرهای 48X جمع کنیم، مشکلی ایجاد نمیکند. دلیل کوچک بودن سیلندر 30B نسبت به سیلندر 48X به خاطر غنای آن است زیرا شما مجاز نیستید UF6 غنی شده تا 5 درصد را از یک جرمی بیشتر در یک جا جمع نمایید و این ریشه در موضوع بحرانی بودن مواد غنی شده دارد. UF6 غنی شده در داخل زنجیرهها فشار کمی دارد و اگر بخواهیم آن را به صورت جامد در سیلندرها جمع کنیم تا حملش به اصفهان امنتر و راحتتر باشد، باید روی آن اقدامی صورت بگیرد. اگر UF6 گازی را در دمای طبیعی افزایش فشار دهیم، خروجی همچنان گاز خواهد بود و برای جامد شدن نیاز داریم تا20 الی 25 درجه سرما هم بدهیم. اگر تنها با کاهش دما دنبال جامدسازی بودیم، باید100درجه سرد میکردیم که به صرفه نبود. بنابراین با یک تغییر تکنولوژی و استفاده از پمپهای فشار، خروجی زنجیرهها با فشار بیشتر در یخچالهایی به نام COLD BOX یا محفظه سرد، جامد و در سیلندرهای 30B جمعآوری و حمل میگردد. هرگاه وزنش به میزان استاندارد رسید یخچال را باز کرده و سیلندر را برای UCF اصفهان ارسال میکنیم.» در این قسمت پلمپهای سربیرنگ را روی درب یخچال میبینم. احتمال دادم پلمپ آژانس باشد اما کارشناس سایت در این باره توضیح داد: «این پلمپ مال خودمان است. در واقع آژانس سیلندر 30B را به بدنه درونی یخچال پلمپ کرده و هر بار که نماینده آژانس میآید آن را چک میکند ولی ما برای اطمینان بیشتر از اینکه کسی پلمپ را باز نکند، خودمان این پلمپ ورودی را زدیم، اما پلمپ اصلی با هماهنگی آژانس باز میشود و در زمان خارج کردن سیلندر نیز باید بازرس آژانس حضور داشته باشد. از زمان توافق ژنو و طبق تعهدات ایران در این توافق و همچنین در ادامه در صورت اجرایی شدن برجام، بازرسان آژانس تقریبا هر روز به اینجا میآیند و پلمپها و دوربینها را چک میکنند.» در کف این سالن نیز ریلهایی دیده میشود که روی آن واگن حاوی سیلندر 30Bحرکت میکند. پسمان یا همان UF6 تهی شده نیز در سیلندرهای 48X به سمت UCF اصفهان میرود. این پسمان به اندازه 0.4 درصد غنا دارد اما از لحاظ اقتصادی به صرفه نیست تا غنیسازی مجدد شود. درحالی که توجه من به یک سیلندر 30B پلمپ آژانس شده در گوشهای از سالن جلب شده، کارشناس عزیز سایت ادامه میدهد: «سیلندر محصول غنی شده در یک بازه چند ماهه پر میشود تا به UCF ارسال گردد. درواقع سیلندر به صورت لایه به لایه پر میشود که خروجی زنجیره است و غنای آن نیز یکنواخت نبوده و باید همگن گردد. برای این همگنسازی نیز باید UF6 را تحت شرایط خاصی مایع کرد. UF6 در فشار ثابت وقتی گرمای زیاد ببیند، مایع میشود. این کار قبل از رفتن به یخچال اتفاق میافتد و سپس در یخچال همگن میشود. خروجی این قسمت نیز توسط دوربینهای آبیرنگ نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی کنترل میشود.»
سیلندر آبیرنگ آژانس به عنوان سنگ محک
در زمان خروج از سالن محصولگیری توجه من به سیلندرهای آبیرنگی جلب میشود که تا به حال در مراکز هستهای ندیده بودم. از کارشناس سایت کاربرد اینها را میپرسم که او میگوید: «این سیلندرهای آبی، سیلندرهای استاندارد آژانس هستند و کاربردشان محک زدن ترازوی ماست تا وزن مواد خروجی را دقیق نشان دهد. در اینجا ما یک ترازوی20 تنی داریم که حساسیت100گرم دارد و یک ترازوی 5 تنی هم داریم که با حساسیت 50 گرم کار میکند. درواقع آژانس با 3 ابزار بازرسیهای روزانه از پلمپها، دوربینهای عکسبرداری و این سنجش وزن دقیق خروجی و ورودی ما نظارت کاملی بر بخشهای هستهای در غنیسازی دارد اما باز هم بهانه گیری میکنند که از نظر ما دلایلش سیاسی است.»
اتاق کنترل فرآیند غنیسازی
بعد از این 3 بخش فرآیندی در سایت نطنز به مغز فرماندهی غنیسازی در این مجتمع که اتاق کنترل نام دارد، میرویم. ورود و خروج به این سالن نیز با دوربینهای آژانس تحت رصد است. درواقع کنترل سالن غنیسازی و زنجیرهها همگی در اتاق کنترل انجام و کل فرآیندهای غنیسازی از ورود خوراک تا خروج محصول توسط اپراتورها در اتاق کنترل تحتنظر است. او به مانیتور روبهروی هر اپراتور که نقشه ماشینها را نشان میدهد، اشاره کرده و میگوید: «هرکدام از این شکلها آرایش زنجیرههاست و هر دایره یک ماشین است و پارامترهای اکتریکال و مکانیکال را با استفاده از سنسورهای روی ماشین به مانیتور منتقل میکنند. ماشین باید هزار دور در ثانیه چرخش داشته باشد و هر اتفاقی که این میزان را کاهش یا افزایش دهد، آلارمی به اپراتور میدهد و اپراتور از طریق بیسیم به افراد حاضر در سالن خبر میدهد و آنها شرایط را نرمال میکنند. همچنین اپراتور با کنترل فشار و تجزیه و تحلیل محصول هر زنجیره متوجه میشود زنجیره چه مقدار تولید و با چه غنایی دارد.»
ما سرباز هستیم؛ بابت کار در اینجا افتخار میکنیم
بازدید ما در اینجا به پایان میرسد و ما خوشحال از دیدن یکی از معروفترین مراکز هستهای این روزهای جهان، راه بازگشت پیش میگیریم. خروج ما از راه ماشینرو است که دیوارههایش را بتن پوشانده و آرامشی از نوع ایمنی را القا میکند. به او میگویم اگر طبق توافق نهایی نصف ماشینها از چرخه غنیسازی خارج گردند، ناراحت نمیشوید؟ پاسخ او جالب بود. وی گفت: «بحث دوست داشتن من نیست. اگر صلاح باشد کاری صورت بگیرد، باید انجام شود و ما سرباز هستیم.» درحالی که در محوطه سایت و از زیر لولههای پیچ در پیچی که کار انتقال و خروج آب به سالن غنیسازی را برعهده دارند، عبور میکنیم به او میگویم با توجه به محدودیتهای کاری و امنیتیتان، پولی که میگیرید صرفه اقتصادی دارد؟ اصولا با چه انگیزهای اینجا کار میکنید؟ وی جواب میدهد: «اصولا هرکس یک معیارهایی دارد که قطعا همه آن معیارها پول نیست. همه دارند امرارمعاش میکنند ولی آنهایی که اینجا هستند، قطعا دلایل دیگری هم دارند. شاید همان چیزی که گفته میشود، عرق ملی است. خیلی از بچههای اینجا میگویند افتخار میکنند که در این برهه از زمان در این صنعت مشغول به کارند. شاید20 سال دیگر هم افراد دیگری اینجا کار کنند اما این حساسیتها و سختگیریها نباشد. درحالی که این روزها تکرار نمی شوند، حساسیتها حس دیگری میدهد مثل کسانی که در برههای جنگیدند و انگیزههای بسیار والایی داشتند.» به او خدا قوت میگویم و خداحافظی میکنم. نوای ملکوتی اذان ظهر در سایت پیچیده است. به سمت مسجد بزرگ سایت میرویم و در طول راه با قرائت فاتحهای بر مزار 2 شهید گمنام آرمیده در این مرکز؛ آن اسوههای ایثار و شهید احمدی روشن را که هر آنچه امروز داریم از آنهاست، یاد میکنم. نماز جماعت برپا میشود و من بزرگی خدایی را بر زبان جاری میکنم که فرمود: «انَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ. أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ.» (الأحقاف/١٣ـ ١4)«هر آینه آنان که گفتند پروردگار ما خداست باز ثابت ماندند، پس هیچ ترس بر ایشان نیست و نه ایشان اندوه خورند و این جماعت اهل بهشت جاودانند و در آنجا پاداش داده شوند حسب آنچه میکردند.»
منبع: ویژه نامه شاهکار ایرانی روزنامه خراسان
انتهای پیام/