حرفهای زیرپوستی از میراث فرهنگی
خبرگزاری تسنیم: میراث فرهنگی به چه دردی میخورد؛ چرا یک خانه تاریخی که به خرج افتاده است را باید نگه داشت و چرا باید برای آن هزینه هم کرد؛ رئیس ایکوموس ایران پاسخ میدهد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، به سادگی از کنارشان رد میشویم؛ شاید آنقدر دیدیم که برای چشمهایمان هم عادی شدند؛ ارث پدریمان را میگویم؛ ارثی که برای ماست و شاید دیگر نیازی به نگهداشتنش نمیبینیم.
فرهنگ عجیبی است؛ فرهنگِ «نو که آمد به بازار؛ کهنه میشود دل آزار»، و واقعیت تلخی که با همین بیت شعر، خون تازه رگهای شهرمان خشک میشود و ما هم ندانسته یا غافل، شیشهای برداشتیم و میخواهیم کار را یکسره کنیم؛ غافل از اینکه رگ حیات خودمان را میزنیم و ای کاش آن روز نیاید که دیگر نباشند.
شاید برخی اوقات هم از خودمان سوال کنیم، واقعاً به چه دردی میخورند، دیگر به هزینه افتادند و باید غزل خداحافظی بخوانند؛ ولی نه، ظاهراً حرفی در دل دارند؛ حرفی که پشت سر آن، هزاران سال است؛ هزاران سالی که عمر من فقط به اندازه 60 تا 70 سال آن است.
اینبار در خبرگزاری تسنیم، به سراغ مهدی حجت، رئیس ایکوموس ایران رفتیم؛ فردی که به او پدر میراث فرهنگی هم میگویند و موهای سپیدش را در آسیاب میراث فرهنگی ایران سفید کرده است، از وی خواستیم با کلامی روان و ساده، به ما بگوید؛ چرا نباید میراث فرهنگی را که دیگر نفسهای آخر را میزند، تخریب کنیم و زندگی را مدرن کنیم؟؛ واقعاً چرا یک خانه تاریخی که بندبند وجودش، تاریخ چند صدساله را دیده است اما الان به خرج افتاده است را نباید با یک کلنگ به تلی از خاک تبدیل کنیم؟
متن مصاحبه خبرگزاری تسنیم با این استاد پیشکسوت را در زیر میخوانید؛
تسنیم: در حال حاضر میگویند گذشتگان ما که رحمت خدا بر آنها باد، دید سنتی داشتند و ما هم اکنون تکنولوژیای داریم که پدران ما آن را در اختیار نداشتند، لذا ما الان داریم بهتر عمل میکنیم، اینکه میگویند ما اگر میراث فرهنگی را نداشته باشیم، گذشته ساقطی خواهیم داشت یا ریشهمان را از دست میدهیم، اتفاقاً در مقابل برخی میگویند ما در حال حاضر ریشه نو و جدیدی را خواهیم داشت. نظر شما چیست؟
حجت: این حرف اساساً غلط است، اگر الان یک بمب اینجا منفجر شود از ما دو نفر چه چیزی در آینده باقی میماند؟ هیچ آینده ای نخواهیم داشت، چه چیزی برایمان میماند به غیر از گذشته؟ آینده که یک توهم است، هر چه وجود دارد، گذشته است؛ لذا آنکه میگوید:«امروز تکنولوژی داریم و این تکنولوژی با همه صحبت میکند، سوال این است که از چه صحبت میکند»؟ از آنچه دارد و پشت دستش است، ولی چون پشت دست نزدیکترش را میبیند، میگوید پشت دست دورترش به درد نمیخورد.
حال، سؤال اینجاست که آنچه مدتها گذشته است به چه کار میآید؟ شما که میگویید آثار دوره سلجوقی و هخامنشی را نگه داریم، به چه دردی میخورد که این آثار را نگه داریم؟ آن آقا هم همین را میگوید، ولی میگوید من میخواهم از مایملک نزدیکم استفاده کنم و آن مایملک دورتر به دردم نمیخورد و گذشته، گذشته است، رهایش میکنیم تا از بین برود.
در پاسخ، از شما سؤالی دارم؛ یک نقطهای که در سر یک خط قرار گرفته است، یک جهت حرکت محتوم در امتداد آن خط دارد، اما نقطه ای که در امتداد یک خط نیست و آزاد است به هر جهتی بخواهد میتواند حرکت کند؛ وقتی خط پشت سر ما را میبُرند، ما بیگذشته یا بیپدر و مادر میشویم و سر سفره پدر و مادر بزرگ نشدیم؛ اینها برای ما معنا دارد؛ یعنی ما خانوادهدار نیستیم، خانواده و سفره به آدم یک سیاق میدهند، میگویند فلانی اهل یک خانواده است، یعنی اینکه یک نوع زندگی و نگاهی به عالم دارد، حال، یک ملت اهل یک خانواده نیستند؟ یک سیاق زیستی ندارند؟ یک نوع نگاه به عالم ندارند؟
علت اینکه ما به گذشتههای دور میرویم، این است که این گیاه یک ریشه دارد یک سانتی متر، یک ریشه دارد 5 سانتیمتر، یک ریشه دارد 40 سانتی متر، حال کدام ریشه مهمتر است؟ خُب! معلوم است آن ریشه 40 سانتیمتری مهمتر است، یعنی اینکه اگر یک چیزی از دوره ایلامی بوده و ما همینطور تکرار کردیم و آمدیم و همینجور تا به امروز رسیده است، خیلی مهمتر است تا اون چیزی که دو ماه است به آن عادت کردیم.
تسنیم: چرا به سراغ آنها باید برویم؟
حجت: برای اینکه بدانیم چقدر ما قدیمی هستیم، چقدر ریشه داریم؟ کدام یک از حالات ما در عمق وجود ما وجود داریم و با آنها هستیم؟ چون آنهاست که ما را در زمین نگه داشته است. مجموعه مملکتی که تمام طول تاریخش طوری در این سرزمین زندگی کرده است، طبیعت را در آغوش خودش نگه داشته است و اینقدر طبیعت برایش مهم است که حتی به اندازه 2 متر در 2 متر، این طبیعت را نگه اشته است؛ از کِی؟ از دوره ایلامی تا حالا دارد، آیا میشود این اخلاق را قطع کرد؟ میشود اینطور گفت که چون آنها در آپارتمان زندگی نکردند و ما زندگی میکنیم، پس بیاییم قطعش کنیم؟ اگر قطعش کنیم تمام ریشههایمان را قطع کردیم، همین فردی که این حرف را میزند اگر به جای قرمهسبزی، جلویش سوشی بگذارد، میخورد؟ اینکه جدیدتر است؟
ما همین را میگوییم؛ اگر تو به قرمهسبزی و قیمه عادت داری، این نشان میدهد که تو یک طبعی داری، این طبع تو تاریخی است و این طبع تاریخیِ تو الزاماتی دارد که آن، امتداد همان خط است و تو در نقطهای در سر خطی قرار گرفتی که یک اینرسی و جهتگیری دارد؛ ممکن است آرام آرام بچرخد اما رها نیست تا به هر جهتی برود.
یک بچه بیپدر و مادر را میشود زود گولش زد، چون مسیری ندارد، اما یک بچه پدر و مادر دار را خیلی مشکل میشود از مسیر بیرونش برد، چون سیاق خانوادگی دارد؛ ما اگر امروز برای جوانانمان احساس خطر میکنیم که ممکن است راهزنان فرهنگی شرق و غرب گولشان بزنند و به سمت خودشان ببرند، اگر وابسته به میراث فرهنگی خودشان باشند و ریشهدار باشند کسی نمیتواند آنها را ببرد.
تسنیم: یعنی چه که وابسته به میراث خودشان باشند؟ اینکه میگویند ما ایرانی و اسلامی باشیم، ایرانی بودن یعنی چه؟
حجت: شما خوب هستید و میخواهید ایرانی باشید، رهبر معظم انقلاب هم گفتند که ایرانی باشید؛ شما میخواهید ایرانی باشید، از فردا صبح چه کار میکنید؟ اصلاً ایرانیبودن یعنی چه؟
ایرانیبودن خیلی معنای بزرگی و مهمی دارد، مثل هوا، آنقدر بزرگ است که آن را نمیبینیم، من الان در خدمت شما هستم، پاهایم را روی میز نمیگذارم با شما حرف بزنم، این یعنی ایرانیبودن، من چای را که جلوی کسی هست بر نمیدارم بخورم؛ این یعنی ایرانی بودن، میلیاردها کار است که انسان به معنای کلی کلمه نمیکند و انسانِ هر سرزمینی متعلق به هر فرهنگی کارهایی را میکند و کارهایی را نمیکند.
اگر شما بدانید در دوره صفویه 1200 نوع غذا میتوانستید بپزید، چه اتفاقی میافتد؟ همین الان شما خیلی بخواهید تقلا کنید 15 -16 نوع غذا میتوانید نام ببرید، اگر کسی بداند یک آدمی که میخواسته در هشت بهشت بنشیند با تنبوشه از سر کوه صفه آب را بالای سقف آورده است و از روی دیوارهها آب را ریخته است و روی دیوارهها را زبر کرده است تا صدای شُرشُر آب بیاید، اینقدر آنها دقیق بودند، چه حسی به شما دست میدهد؟
این مینیاتوری که اینجا کشیده است، این خطها و رنگها و این حجاریها که در تخت جمشید میبینیم و سفالی که ساخته است، همه اینها را نگاه میکنی احساس میکنی تو برای خودت کسی بودی، چه چیزی آدم را راست قامت میکند؟ چه چیزی جوان ایرانی را میتواند محکم سرپای خودش بایستاند؟، این همه افتخاری که وجود دارد و شناسایی آنها؛ تازه این حوزه میراث مادی و یک تعریف محدود است، سعدی و شاهنامه آدم را مودب میکند، اینها میراث ماست، آن صفایی را که در خانه تاریخی است، آن لطایف و ظرافتی که در این سنگ و سفال هست، وقتی نگاه میکنی شما را میساید و پرورش میدهد؛ شما می فهمی که چطور بودی؟ یعنی کیفیت آدمبودن را تعریف میکند.
شما 6 ماه یک موسیقی سمفونیک بسیار دقیق گوش دهید، در کیفیت رانندگی شما تاثیر میگذارد. شما آن حالتی که در موسیقیهای مبتذل که هر کلمه نامربوطی را به کار میبرند، یک ماه گوش میکنید آدم شلختهای میشوید، جورابهایتان را میاندازید کنار و نمیدانید چرا اینطوری شدید؟
تسنیم: یعنی شخصیت امروزی انسان در گرو گذشته تاریخی اوست و این تاریخ در وی اثر میگذارد؟
حجت: همینطور است! چرا سعدی میتوانسته است سعدی باشد، چون آن جامعه میتوانسته چنین جواهری را پرورش دهد؛ ما امروز چرا این را نداریم، چون به میراث فرهنگیمان توجه نمیکنیم، طبیعتاً این قلل در این کوهستان پرورش پیدا نمیکند، چون آدمی میخواهد آنها را ببیند و بفهمد و آن ظرایف وجودی را درک کند و بعد بفهمد کیست؟ پس چه کسی میتواند باشد؟ دقت کنید؛ کیست، پس چه کسی میتواند باشد؟ ما همه نگرانیم که چه کسی میتوانیم باشیم؟ شما اول بگو چه کسی هستی تا من به شما بگویم چه کسی میتوانی باشی؟ ما بدون آن نمیتوانیم بگوییم چه کسی میتوانیم باشیم.
تسنیم: سازمان میراث فرهنگی در کجای این پازل واقع است؟
حجت: این سازمان نقش مهمی دارد اما من واقعاً شگفتزده میشوم که میگویم انقلاب اسلامی کردیم، انقلاب اسلامی ما انقلاب فرهنگی بوده است؛ نه شرقی و نه غربی بوده است؛ یعنی میخواهیم شکل شرق و غرب هم نباشیم و میخواهیم شکل خومان باشیم اما در شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس سازمان میراث فرهنگی عضو نیست، 30 سال هم هست نیست، چطور ممکن است؟
این انقلاب فرهنگی میخواهد روی کدام پایه اتفاق بیفتد، پایه آن جز میراث فرهنگی چیزی نیست!، مجموعه اعتقادات ما به همراه دین ما و فرهنگ ما این شخصیت را به وجود میآورد، همچنین چیزی میشود؟ این گپهای بزرگ را چه کنیم؟
سازمان میراث فرهنگی باید در این حوزه وارد شود؛ در حوزه آموزش کمبودهای زیادی داریم، باید مردم و مسئولان به اهمیت میراث فرهنگی پی ببرند و این بزرگترین مشکل ما در این حوزه است.
انتهای پیام/