آدمهای شنبه و اپیدمی «باربی»
خبرگزاری تسنیم: ما آدمهای شنبه هستیم. همیشه رفع مشکلاتی را که به درکی برای رفع آن نرسیدهایم و مستقیماً به آب و نان ما مربوط نمیشود، به شنبهها موکول کردهایم. اینجاست که همیشه اپیدمی «شوخی با فرهنگ» جواب میدهد.
خبرگزاری تسنیم- مینا محمدخانی:
سه سالی است که گروههای خودجوش فرهنگی عزم خود را برای تولید و طراحی نوشتافزارهای ایرانی اسلامی جزم کردهاند؛ نوشتافزارهایی که بتواند با کیفیت مناسب و با طرحهای زیبا و جذاب در بازار نابرابر توزیع و عرضه این اقلام رقابت کند. در ابتدا گروههای کوچکی در نقاط مختلف کشور ایجاد شد که کار خود را با چند طرح اولیه آغاز کردند؛ گروههایی مانند روشنا، پویا، مدرسه، قاصدک، آزاده و ایام. کمکم برخی از نهادهای دولتی که دغدغه فعالیت در این زمینه را داشتند نیز وارد میدان شدند، مانند گروه شکرستان به مدیریت حوزه هنری کودک و نوجوان که در مدت کمی توانست جای خود را میان مخاطبان کودک و نوجوان خود باز کند.
سال 90 آغاز فعالیتهای برخی از این نهادهای خودجوش بود که بدون حمایتهای دولتی و برخورداری از تسهیلات ویژه نهادها کار خود را شروع کرده بودند. طرحهای اولیه هر کدام از این گروهها در وهله نخست شاید بیشتر از 15 طرح جدید نبود، اما کمکم توانستند جای خالی نوشتافزاری با رنگ و بوی ایرانی اسلامی را پر کنند اما در این میان مشکلات متعددی برای تولیدکنندگان این حوزه وجود دارد که رفع آنها از عهده گروههای اینچنینی که بدون پشتوانه و تنها به صرف دغدغه وارد کار شدهاند، برنمیآید. از جمله مشکلاتی که این روزها تولیدکنندگان نوشتافزار با آن مواجه هستند، نبود سامان و ساختار مناسب در زمینه تولید این دسته از کالاهاست که بخشی از آن از خلأهای قانونی موجود نشأت میگیرد.
هرچند مجلس شورای اسلامی از سال گذشته عزم خود را در جهت رفع این موانع- تا آنجا که مربوط به کار مجلس میشود- برداشت، اما حقیقت این است که حمایتی که به واسطه آن مایه دلگرمی در میان تولیدکنندگان ایجاد شود، وجود ندارد. اگرچه نمیتوان از وجود خلأهای قانونی چشم پوشید، اما دور از انصاف است که همه موانع را بر گردن این امر نهاد. واضح آن است که بیش از وجود خلأهای قانونی، عدم حمایت برخی از نهادها از این رویکرد است. میتوان این امر را نشأت گرفته در نوع نگاه برخی از مسئولان امر دانست. به گفته برخی از تولیدکنندگان نوشتافزار، هرساله تعداد قابل توجهی از دفترها و دیگر اقلام نوشتافزار در داخل تولید و توزیع میشوند. دفاتری که منقش به طرح انیمیشنهای غربی هستند و جالب آنکه استقبال هم میشود.
با نگاهی به چرخه تولید نوشتافزار در کشور اینطور به نظر میرسد که نوعی بیهماهنگی میان نهادهای مختلف وجود دارد. به روزترین انیمیشنهای غربی در کمترین زمان ممکن از طریق تلویزیون و یا از دیگر طرق در دسترس کودکان قرار میگیرد. برخی از این انیمیشنها که به صورت سریالی در شبکههای مختلف تلویزیونی پخش میشوند، توانستهاند جای قهرمانان ذهنی کودکان ما را تسخیر کنند. کودک امروز به واسطه دسترسی به رسانههای مجازی و شبکههای تلویزیونی مختلف خود از لابهلای برنامههای در دسترس، قهرمانش را انتخاب میکند، ساعتها با او زندگی میکند و ما در این شرایط توقع داریم که او در مقابل دفاتری که با این شخصیتها تولید میشود، بیرغبت بوده و به سراغ طرحهای اسلامی ایرانی برود.
هرچند از همان آغاز عرضه دفاتر با طرح اسلامی ایرانی، استقبال از این کالاها رضایتبخش بوده است، اما به نظر میرسد این حرکت یکنوع شنا کردن در جریان مخالف جاری در بازار نوشتافزار و دیگر برنامههای فرهنگی مرتبط با این موضوع است. به همین دلیل تنها مشخص کردن مسئولیتهای نهادهای مختلف و نظارت بر انجام کار چاپخانهها و غیره و غیره نمیتواند مشکلات را رفع کند، بلکه برای جان بخشیدن به این حرکت، نیازمند کار فرهنگی عمیقتری هستیم که در آن نقش نهادها و مراکزی مانند صدا و سیما بسیار احساس میشود.
از دیگر سو، تولید شخصیتهای جدیدی که کودک امروز بتواند با آن ارتباط برقرار کند، در مراکز فرهنگی ما به کندی پیش میرود. شاید از این نظر بچههای دهه 60 و کمی 70 خوششانستر از بچههای الآن باشند که مجبوراند خاطرات خود را با انیمیشنهای کرهای و ژاپنی گره بزنند. امروزه از موفقیت شخصیتهایی مانند کلاه قرمزی که همسن بچههایی دهه 60 است، زیاد سخن به میان میآید، اما سؤال اینجاست که در تمام این سالها که کشورهای مختلف برای توسعه نیروی انسانی خود به فکر برنامهریزی هستند، چند شخصیت مانند «کلاه قرمزی» توانسته به قهرمان مطلوب بچههای ما تبدیل شود؟ و اگر تولید شده، چقدر از آن حمایت صورت گرفته است؟ ماجرای غمناک «دارا و سارا» و اپیدمی «باربی» خود روشنکننده پرسشهای پیشروست.
حقیقت آن است که دوران طلایی توجه به حوزه کودک و نوجوان دارد به دفتر خاطرات میپیوندد و آنچه در این وادی هر زمان نگرانیها را بیشتر میکند، آینده کودکانی است که به واسطه کمکاری برخی از نهادهای تأثیرگذار ذهنی آشفته از شخصیتهای مختلف با فرهنگهای گوناگون دارند. نوشتافزار با طرح اسلامی ایرانی تنها بهانهای برای این یادداشت است که بگوید کودکان امروزمان را درنیافته و ترجیح دادهایم در بازار سود و زیان، آنها را مختار در میان گزینههای موجود رها کنیم. این موضوع تنها مبتلی به نوشتافزارها نیست. دیگر حوزههای مرتبط با کودکان و نوجوانان، مانند ادبیات و سینما نیز به آن گرفتار آمدهاند.
ما آدمهای شنبه هستیم. همیشه رفع مشکلاتی را که به درکی برای رفع آن نرسیدهایم و مستقیماً به آب و نان ما مربوط نمیشود، به شنبهها موکول کردهایم. معضلات فرهنگی، مشکلاتی ریشهدوانده در عمق نهادهای مختلف کشور است. حل آنها زمانبر است. هرچند همه بر این دو جمله اتفاق نظر داریم، اما گویا آن را گاه به شوخی گرفتهایم. اینجاست که همیشه اپیدمی «شوخی با فرهنگ» جواب میدهد.
انتهای پیام/