سطرهای پنهانی شعر نوجوان؛ هری پاترهایی که جای ادبیات ایرانی را میگیرند
خبرگزاری تسنیم: شعر نوجوان پس از تجربه شیرین دهه ۶۰، در حال حذف شدن است و نوجوان امروز مجبور است گمگشته خود را در ادبیات ترجمهای بیابد که به برکت حضور ناشران دغدغهمند «نان» رو به فزونی است. هری پاترهایی که هر روز جای ادبیات ایرانی را میگیرند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بنا بر گواه تاریخ، انقلاب اسلامی در تمام وجوه اعم از اقتصادی و اجتماعی تا فرهنگی و سیاسی انقلاب کرد. این تحول بخشهای جزئیتر را نیز در بر گرفت، به عنوان نمونه، ادبیات به عنوان یکی از زیرشاخههای بخش فرهنگی از این امر برکنار نبوده و در تمام بخشهای آن از قالب گرفته تا مضمون تحولات ریشهای ایجاد کرد. ادبیات کودک و نوجوان از همان ابتدا از بخشهای تأثیرپذیر در این زمینه بود، به طوری که بنا بر نظر کارشناسان و اهل فن، ادبیات کودک و نوجوان در این دوره وارد فاز جدیدی شد و فضای متفاوتی را تجربه کرد. در این بخش میتوان از ورود نیروهای جدید و توجه به مسائل و موضوعات نو یاد کرد. ادبیات برای این گروه سنی هر چند در سالهای پیشتر از انقلاب با فعالیت افرادی چون عباس یمینی شریف جان و هویت مستقل گرفته بود، در این دوره به تکامل رسید و عرصههای جدیدتری را پیمود.
شعر کودک و نوجوان در این زمینه پیشرو بود و شاید یکی از دلایل آن را بتوان به پیشکسوت بودن هنر شعر در نظر ایرانیان نسبت به دیگر هنرها مانند داستاننویسی دانست و یا شاید بتوان از توفیق ایرانیان در اعتلای هنر فردگرا نسبت به هنرهای جدید که لازمهاش ورود صداهای جدید است، به عنوان یکی از دلایل دانست. به هر روی، شعر کودک و نوجوان در اوایل دهه 60 و بعد از آن در دهه 70 وارد فاز جدیدی شد که این امر، ثمره حضور نیروهای جوان، خوش ذوق و در عین حال آگاه به فضای مورد نیاز کودک و نوجوان بود. در این میان شعر به تفکیک سن، برای هر گروه در دسترس بود و کودکان و نوجوانان دهه 60 و 70 الآن نیز در اذهان خود، شعرهایی به خاطر دارند که از آن وارد فضای جدیدی شده و جهان را از نگاه یک شاعر نگریسته و نگاه به جهان را از دید یک شعر و هنر درک کرده و لذت آن را چشیدهاند؛ امری که امروزه برخی از گروههای سنی از داشتن این نعمت محرومند. تعریف ویژگیهای آثار ادبی برای گروههای سنی مختلف، از جمله دلایل توفیق شعر کودک و نوجوان در این مدت بود که به واسطه آن آثار براساس ویژگیهای مخاطب و با شناخت درست و دقیق آن، منتشر و در دسترس علاقهمندان قرار میگرفت.
شناخت دقیق مخاطب نتیجه خود را خیلی خوب و زود نشان داد: ورود کتاب به سبد خانواده و رشد مجلات کودک و نوجوان. کمتر کودک و نوجوان دهه 60 و 70 را میتوان دید که یا از کتاب محروم باشند و یا با نشریات آن دوره ارتباطی برقرار نکرده باشند. همه اینها نتیجه شناخت درست مخاطب و بعد از آن احترام گذاشتن به این مخاطب نوپا بود. شاعرانی مانند احمدرضا احمدی و نویسندگانی مثل نادر ابراهیمی پس از آنکه آثار خود را مینوشتند، برای مخاطبان خود میخواندند و تا زمانی که بازخورد قابل قبولی از مخاطب دریافت نمیکردند، دست به انتشار آنها نمیزدند، اما امروزه رویه به گونهای دیگر شده است. در بازار کتاب، هستند بسیاری از آثاری که برای خردسالان منتشر شدهاند، اما زبان و مفهوم کودکانهای دارند و شعرها و داستانهایی که برای نوجوانان به رشته تحریر درآمدهاند، اما به سن و سال آنها نمیخورند.
به گفته برخی از کارشناسان، شعر این حوزه هر چند در سالهای اخیر رشد داشته و توانسته توفیقات بسیاری را حاصل کند، اما در برخی از حوزهها به ویژه در بخش شعر نوجوان با کمبودهایی مواجه است؛ کمبودهایی که به تحریم برخی از سنین به دلیل نشناختن درست و دقیق مخاطب از سوی شاعر صورت گرفته است. نگاهی به شعر نوجوان در سالهای اخیر حکایت از ضعفها و کمبودهایی دارد که نتیجه برخی از امور است، به گفته برخی از کارشناسان و شعرا، شعر نوجوان درسالهای اخیر به شعری فراموششده و بلاتکلیف تبدیل شده است. شعری که در دهههای 60 و 70 با حضور شاعرانی مانند قیصر امینپور توانسته بود ذهن نوجوانان ایرانی را به سمت خود بکشاند و به عنوان یکی از هنرهای دوستداشتنی برای این سن تعریف شود، امروزه به عنصری کمکارکرد در میان مخاطبانش تبدیل شده است. حال پرسش اینجاست که چرا چنین امری در سالهای اخیر اتفاق افتاده است و چرا نوجوان امروز توجه خود را از شعر نوجوان یا به سمت شعر بزرگسال در آثار افرادی مانند سهراب سپهری و فروغ فرخزاد سوق داده است و یا در بهترین حالت- اگر نگوییم با شعر ارتباط برقرار نمیکند و از خواندنش منصرف نشده است- به سمت شعر کودک گرایش دارد؟
حقیقت آن است که بخش اعظمی از مسئله این گزارش از آنجا نشأت میگیرد که شاعر امروز، نوجوان امروز را درست و دقیق نمیشناسد. نوجوان امروز که در ابعاد گستردهتری از نوجوان دیروز تعریف میشود و شعرش نیز بنا بر همین ضرورت باید فضاهای جدیدتر با رویکردهای نوتری را بپیماید، به دلیل عدم شناخت دقیق مخاطب، سردرگم میان محتوا و نحوه ارائه آن است.
نوجوان امروز به برکت استفاده از فضای مجازی و گستردهتر شدن دایره اطلاعاتش، دارای شخصیتی پیچیدهتر از نوجوان دیروز است که روزگارش را در جنگ گذرانده و دغدغههایش سادهتر از مسائل مبتلیبه نوجوان امروز بوده است. همین شناخت ناکافی و یا بهتر است بگوییم شناخت نادرست، سبب شده تا شعر نوجوان متناسب با ویژگیهای مخاطب امروزش نباشد و در نهایت شعر نوجوان از طرف مخاطبش پس زده میشود.
شناخت درستی از نوجوان امروز نداریم
رودابه حمزهای، شاعر کودک و نوجوان، درباره این قضیه اعتقاد دارد که شعر نوجوان در گردونه ادبیات کودک و نوجوان امروز به نوعی حذف شده است. وی میگوید: دلیل این است که نوجوان دیروز با نوجوان امروز ما زمین تا آسمان متفاوت است، ولی ما شاعران خودمان را با این تغییرات عوض نکردیم. نوجوان دیروز ما میتوانست با سن 12 تا 17 سال، کار بیرون را انجام دهد و به پدر و مادرش کمک مالی میکرد و امکان داشت در صورت نبود پدر، یکخانواده را اداره کند. بعد هم انقلاب کرد و جنگ شد، نوجوان 13 ساله ما سلاح به دست گرفت و جنگید.
وی ادامه میدهد: حالا نوجوان دیروز را با این ویژگیها کنار نوجوان امروز که قدرت انتخاب لباس و انجام امور شخصیاش را ندارد، بگذارید. ما زمانی که میدانستیم نوجوان کیست، برایش شعر میگفتیم، الآن دوران گذاری داریم که هنوز نوجوان ذهن ما شکل نگرفته است. نمیدانیم و نمیشناسیمش. اول میگوییم بیاییم برایش شعر کودکانه بگوییم، چون روحیهاش به کودک نزدیک است، اما بعد میگوییم، نه او روابط عمومیاش زیاد است و از کامپیوتر و ... اطلاعات بسیاری دارد. از سوی دیگر نمیتوانیم مثل یکبزرگسال با او رفتار کنیم، چون میبینیم که او زیر بار کارهای شخصیاش هم نمیرود. نوجوان کتابخوان و اهل مطالعه ما ترجیح میدهد برود شعر سهراب سپهری، حافظ و سعدی بخواند و نوجوانی که کتاب نمیخواند و گاهی کتاب به دستش میرسد، از شعر کودک لذت میبرد. ما الآن راجع به سن نوجوان دچار گمگشتگی شدهایم.
جابجایی گروههای سنی، مرزهای مفهوم و واژه را جابجا کرده است. بنا بر تعریف گذشته، شعر کودک از سن 7 الی 12 سالگی شناخته میشد و شعر نوجوان نیز دایره سنی 12 تا 15 سال را شامل میشد، اما این گروهها امروزه جابجا شدهاند. دلیلش هم بزرگتر شدن نوجوان امروز به برکت تکنولوژی و صد البته تأثیرگذاری گروه جدیدی به نام «ناشر» در گردونه ادبیات کودک و نوجوان است.
جابجایی گروههای سنی و حضور پررنگ ناشران دغدغهمند «نان»
جعفر ابراهیمی(شاهد) که از شاعران شناختهشده کودک و نوجوان است، در اینباره میگوید: گروههای سنی در سالهای اخیر خدشهپذیر و به هم ریخته شدهاند. در دهه 60 شعر برای این حوزه به دو گروه سنی کودک و نوجوان تقسیم میشد و برای این دو گروه، گروههای سنیای تعریف شده بودند که همه آن را قبول داشتند و براساس این معیار تعریف شده به خلق اثر میپرداختند. در دهه 60 به سبب شناخت دقیق از این حوزه و همچنین فعالیت نشریات متعدد مانند کیهان بچهها و ... به شعر نوجوان بها داده شد، اما پس از آن ما شاهد ورود حوزه جدیدی به نام شعر خردسال به این عرصه بودیم که ناشران به دلیل سودآور بودن، رغبت بیشتری به کار کردن در این حوزه داشتند و به تبع شعر نوجوان به دلیل هزینهبردار بودن و حجم گستردهاش از دایره کاری بسیاری از ناشران خارج شد. همین امر سبب شد تا بسیاری از شاعران و نویسندگانی که در حوزه نوجوان کار میکردند، رغبت کمتری به این حوزه نشان بدهند و در نهایت توجهها به سمت ادبیات خردسال پیش رفت.
وی با بیان اینکه تغییر گروههای سنی برای نوجوانان که در آن 18 سال به بالا لحاظ شده بود، در این زمینه نقش تعیینکنندهای داشته که منجر شده تا شاعر کمتری به سراغ شعر نوجوان برود، ادامه میدهد: به تدریج همین امر سبب شد تا آثار نوجوان مخاطب خود را از دست بدهد و نوجوان ترجیح داد که به جای ادبیاتی که ویژه او تعریف شده بود، به سراغ آثاری برود که برای گروه سنی بزرگسال با زبان ساده نوشته شده است، برود.
یا تخصص ندارند یا جسارت
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد، دو دل بودن شاعر در بیان برخی از مسائل مبتلی به نوجوان امروز در شعر است. به اعتقاد بسیاری از شاعران این حوزه، نمیتوان به صراحت درباره برخی از مسائل مربوط به نوجوان امروز سخن گفت و همین امر سبب میشود که مخاطب نیز دغدغههای مبتلی به سن و سال خودش را در شعر نیابد، به همین دلیل به سراغ شعر بزرگسالی میرود که دست شاعر و نویسنده در آن بازتر است و موضوعات در آن با فراغ خاطر بهتری مطرح شدهاند. عزتالله الوندی در همینباره میگوید: نوجوانان پس از سن بلوغ حوادث مختلفی را تجربه میکنند. شاعران ما یا تخصص پرداختن به این موضوعات را ندارند و یا جسارت گفتن درباره آنها را ندارند. این روند موجب شده که شعر نوجوان بلاتکلیف باشد.
حقیقت تلخ آن است که شعر نوجوان پس از پیمودن تجربههای شیرین دهه 60 و 70، به تدریج از ادبیات امروز حذف شده و نوجوان امروز مجبور است گمگشته خود را در ادبیات ترجمهای بیابد که به برکت حضور ناشران دغدغهمند «نان» رو به فزونی است. هری پاترهایی که هر روز جای یک داستان و شعر ایرانی را میگیرند. در این میان، نه تنها تأثیر سوء آن بر پیکره ادبی این کشور مینشیند و بر ذهن مخاطبش تأثیر گذاشته و سلیقهاش را تغییر میدهد، بر جان نشریات کودک و نوجوان نیز خدشه وارد کرده و ساختار آن را نیز تغییر میدهد. منفک شدن نوجوان از ادبیات ایرانی طعم ذهن و سلیقهاش را تغییر میدهد، امری که چند سال بعد باید شاهد اثرات سوء برای آن باشیم.
انتهای پیام/