بازی موش و گربه در وسط مذاکرات هسته ای!
خبرگزاری تسنیم: تمدید مجدد ادامه روند مذاکرات هسته ای تبدیل به بازی موش و گربه شده و به نظر می رسد آمریکا به دنبال بازی برد- برد نیست.
بیش از 12 سال برای مذاکرات هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی وقت صرف شده است. در این میان بیشترین هزینه و زمان را ایران صرف کرده است چرا که طرف اصلی و موضوع کانونی تهران است. به نظر می رسد اگر این زمان برای بستن تمام پرونده های بین المللی صرف می شد، شاید بیشتر بحران های جهانی حل و فصل شده بود. پرونده برنامه هسته ای ایران را باید از لحاظ مذاکرات صورت گرفته حول و حوش آن، در تاریخ بین الملل بی نظیر دانست. جنگ جهانی اول و دوم با آنهمه کشورهای درگیر و خسارت های ناشی از آن، در چند سال، تمام موضوعات آن مرتفع شد و پیمان ها و قراردادهایی نیز در این زمینه در کشورها و سازمان های بین المللی ثبت شد. مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی، بحرانی است که ماهیتا با پرونده های بین المللی متفاوت است و این موضوع مربوط به غارتگری و اشغال عده ای یهودی زورگو به کمک غرب مربوط است و مذاکرات و گفتگوهای مرتبط با آن نیز تنها برای خالی نبودن عریضه صورت می گیرد و نه دلیل دیگری. مناقشات دو کره و مذاکرات هسته ای با کره شمالی نیز، سالهاست مسکوت مانده و کره شمالی راه خود را می رود.
با مروری بر مسیر تاریخی گفتگوهای هسته ای، بارها و بارها، شاهده بوده ایم که در صورت جدی بودن طرف مقابل این پرونده در یک یا دو سال اول بسته می شد و کار حتی به شورای امنیت نیز کشیده نمی شد. ایران چندین بار به صورت عملی نشان داد که تمایل دارد برنامه هسته ای صلح آمیز هسته ایش، به فرآیند عادی در آژانس بین المللی انرژی اتمی بازگردد، و در این مسیر از برخی از حقوق خود کوتاه آمده است. در سال 82 ایران و سه کشور اروپایی توافق کردند در ازاء تعلیق داطلبانه غنی سازی در ایران، غرب از ارسال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت جلوگیری کنند. اما پرونده ایران به شورا رفت و قطعنامه پشت قطعنامه علیه یک برنامه عادی و صلح آمیز هسته ای صادر شد. از اینجا می توان به اوج دشمنی غرب با ایران پی برد.
در این میان با تغییر دولت، مسیر مذاکره با مانع اصلی یعنی آمریکا هموارتر شد و دولت حسن روحانی که تمایل بسیاری برای گفتگوی مستقیم با دولت اوباما داشت، رسیدن توافق با آمریکا را راه حل مختومه شدن پرونده هسته ای ایران دانست. دو سال از مذاکرات جدی، پی درپی و هر روزه می گذرد، توافق 6 ماهه ژنو و بیانیه لوزان، ماحصل تلاش ظریف و تیم ایرانی بوده اما در حالیکه انتظار می رفت، در هفته های اخیر، توافق حاصل شود، در روزها و ساعات پایانی مذاکرات، ناگهان به قول ظریف، طرف در میانه میدان اسب خود را عوض می کند!
به هرحال، هتل کوبورگ وین همچنان میزبان هیات های مذاکره کننده هسته ای ایران و کشورهای 1+5 است و دهها خبرنگار و تحلیل گر نیز در چادری مقابل آن اخبار مذاکرات را لحظه به لحظه گزارش می کند. گاهی جوی از امید و شادی در میان آنها موج می زند و گاهی خسته از کار روزمره، با خبر ناامید کننده دیپلمات ها بر عدم حصول توافق و تمدید مجدد مذاکرات مواجه می شوند. با این حال دو نکته قابل تامل است.
1- ذوق زدگی رسانه ای و ایجاد انتظارات غیر واقعی
بازی با احساسات مردم با کلمات و واژه هایی که در ذهن مخاطب، توقعاتی را ایجاد می کند و در صورت برآورده نشدن، خود تبدیل به معظلی جدید برای کشور و دولت خواهد شد. بارها در طول دو سال اخیر شاهد بوده ایم که برخی از رسانه ها و به ویژه رسانه ها و روزنامه های اصلاح طلب، چنان در فکر و خیال روز توافق غرق شده اند که فراموش کرده اند که مذاکرات جدی و در سطح کشورها در حال انجام است و از قضاء این کشورها برخی منافع خود را در تحریم بودن ایران می بینند و برخی نیز تحریم را به عنوان بخشی از سیاست دائمی خود در قبال ایران در نظر گرفته اند که برنامه هسته ای تنها یک بهانه کوچک در میان دهها بهانه دیگر است.
افراط در خوشبینی و به بیان بهتر، خوش خیالی این جماعت، به حدی افزایش یافته که پیش از پایان مذاکرات، از مردم می خواهند خود را برای جشن هسته ای در روز عید فطر آماده کنند و یا کارتون های از سلفی اوباما در میدان آزادی تهران بر روی جلد نشریات خود منتشر می کنند. امری که از یک سو این ذهنیت را در افکار عمومی ایجاد می کند که توافق احتمالی هسته ای جزای از سیاست ها و راهبردهای این جریان بوده و از سوی دیگر، باید منتظر رویدادهای نظیر بازگشتایی سفارت آمریکا یا سفر اوباما به تهران نیز باشند. هر چند تعدادی از تحلیلگران و رسانه های اصلاح طلب سعی می کنند با ارائه تحلیل هایی توقع ایجاد معجزه اقتصادی را پس از توافق کاهش دهند، اما خود نیز به خوبی آگاهند که از نمد توافق می توانند برای جناح خود کلاه خوبی بدوزند و به همین دلیل است با ضربات محکم تری بر طبل توافق می کوبند تا دیگر صداها شنیده نشود و پرچم توافق احتمالی را در دست خود بگیرند.
موضوعی که در اساس باطل و اشتباه است. اولا مذاکرات هسته ای مختص به 2 سال نیست و 12 سال است که نظام با برنامه ها و شیوه هایی گاها متفاوت در حال گفتگو حول پرونده هسته ای است. وظیفه پرونده هسته ای در سیاست خارجی گاهی برعهده دولت و وزارت خارجه بوده، در پاره ای از زمان سازمان انرژی اتمی این وظیفه را برعهده داشته و برای سالیان درازی شورای امنیت ملی و دبیران آن مانند روحانی، لاریجانی و جلیلی کار مذاکرات را به پیش می بردند. بنابراین سهم خواهی در این مورد کاری زشت و به دور از انصاف است. همه مردم ایران از کودک تازه متولد شده تا پیرمردان و پیرزنان مسن، در توافق احتمالی خوب، سهم دارند. کل مردم ایران، هزینه مقاومت و استقامت در برابر زیاده خواهی دشمن را در طول این سالیان داده اند. در این میان نباید از نقش هدایت گر و تعیین کننده مقام معظم رهبری غافل بود که راهبردهای کلان و خطوط قرمز را در مقابل طرف غربی مشخص کردند و اجازه ندادند منافع زودگذر قربانی منافع همیشگی ملی شود.
1- تمدید تمدیدها
ریل قطار هسته ای گاهی در مسیر قرار می گیرد و گاهی نیز از مسیر خود خارج می شود. تمدید مذاکرات به رویه عادی در گفتگوهای هسته ا ی ایران و قدرت های جهانی تبدیل شده و شاید اگر زمانی باید روزها پیرامون تمدید مذاکرات، رسانه ها به گمانه زنی می پرداختند، اینک در پایان روز ضرب الاجل، در کنار انتظار اعلام خبر توافق یا شکست، تمدید چند روز یا ماهه مذاکرات نیز در لیست انتظارات است. از این رو، توافق برای تمدید مذاکرات بیشتر از تلاش برای توافق نهایی بین مذاکره کنندگان در جریان است.
اما در این میان، تمدیدها تا کی می تواند ادامه داشته باشد، به هر حال مشکلی در مذاکرات وجود دارد که یا راه حل دارد یا ندارد. اگر داشته باشد پس از سال ها گفتگو باید به آن می رسیدند و اگر هم ندارد، نمی شود به این امید نشست که شاید معجزه ای صورت بگیرد و یکی از طرف های از خواسته خود کوتاه بیاید که عملا در این صورت، شکست مذاکرات محتمل به نظر می رسد. می توان این سناریو را نیز اضافه کرد که راه حل پیرامون چنین موضوعاتی، منطقی یا غیر منطقی بودن خواسته طرف مقابل است. یکی از اصلی ترین اهداف ایران برای شرکت در مذاکرات هسته ای، لغو تحریم هاست. اهرم فشاری که غرب و به ویژه آمریکا به راحتی نمی تواند از آن دل بکند و سعی دارد به صورت های دیگر و در قالب بازی با واژه ها، آن را حفظ کند.
در این صورت اگر لغو تحریم ها همچنان مورد طمع غرب باشد و آن را به هر نحوی که شده در قالب توافق بگنجاند، خوب دلیل اصلی ادامه مذاکرات برای ایران چی می تواند باشد؟ یعنی ایران از خواسته اصلی خود چشم پوشی کند که چه چیزی را به دست آورد؟ مشخص است که هیچ مقامی در ایران با چنین بی منطقی طرف غربی کنار نمی آید. منطق حکم می کند در زمانیکه ایران حاضر شده امتیازاتی بدهد و محدودیت های را بر برنامه هسته ای خود قبول کند، آمریکا نیز باید از خواسته های غیر منطقی خود کوتاه بیاید و اصرار بر این امر با تمدید مجدد مذاکرات نیز راهی به جایی نمی برد. شاید از آنجاکه آمریکا و شرکای غربی اش، حس کرده اند، دولت ایران به توافق هسته ای احتیاج مبرمی دارد، در آخرین لحظات بر خواست های غیرمنطقی خود پافشاری کرده تا شاید با این استدلال، مذاکره کنندگان ایرانی، با ترس شکست مذاکرات و از دست رفتن فرصت مذاکرات، توافق بد را قبول کنند. امری که در اساس باطل است و تصمیم گیرندگان اصلی برای قبول توافق در ایران، مذاکره کنندگان نیستند. هرچند در این دور از مذاکرات، تیم مذاکره کننده ایرانی به خوبی همچنان بر خواست های ایران، پافشاری می کند و نیک آگاه است، هیچ کس در تهران، توافق بد را قبول نخواهد کرد.
بازی با واژه ها در این میان نقطه مشترک دو نکته فوق است. از یک سو رسانه های اصلاح طلب با بازی با کلمات، احساسات عمومی را به بازی می گیرند. از سوی دیگر آمریکا و طرف های مذاکره کننده ایران سعی می کنند با بازی با واژه ها و گنجاندن آن در متن توافق، تفاسیر جدیدی از توافق را در آینده برای خود مهیا سازند. دو مسیری که قعطاٌ به شکست منتهی خواهند شد.
منبع:فرهنگ نیوز
انتهای پیام/