ترور، ابزار کور بازندگان در برابر اراده مردم
خبرگزاری تسنیم: نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشته مردم را به سخنران میدادند، گرچه بعضی پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشته مردم را به سخنران میدادند، گرچه بعضی پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود. آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته ریش مختصر که آن روزها کلیشه چهره و تیپ خیلی از جوان ها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمه Play شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین طور که صحبت می کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه جوامع بشری - نه فقط در میان عرب ها - مظلوم بود. نه می گذاشتند درس بخواند، نه می گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان های...» ... انفجار! آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجه ای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالای سر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یک محافظ، به تنهایی تلاش کرد که آقا را بیاورد بیرون. امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یک ضبط صوت افتاد که مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جداره داخلی ضبط شکسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی.»
***
این روایتی از حادثه ای است که 34 سال قبل در چنین روزی در مسجد ابوذر تهران رخ داد. اقدامی تروریستی که همزمان با به راه افتادن شورش مسلحانه گروهک های تروریستی وابسته به دولت های بیگانه، تلاش داشت امام جمعه تهران و نماینده حضرت امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع را به شهادت رسانده و از انقلاب اسلامی ایران انتقام بگیرد.
منافقین که گاه در قالب گروه هایی با نام های مختلف فعالیت می کردند در این مقطع زمانی تلاش داشتند تا با به شهادت رساندن چهره های مورد اعتماد مردم که بر افکارعمومی تاثیر داشتند، انقلاب را زمینگیر و آرای انحرافی خود را به مردم تحمیل کنند.
ترور حضرت آیت الله خامنه ای - که چندی بعد با رأی بالای مردم به عنوان رئیس جمهور کشورمان انتخاب شدند - و یا به شهادت رساندن شهید بهشتی از جمله همین اقدامات است که در فاصله یک روز رخ داد.
حجم بالای ترورها در آن مقطع زمانی باعث شد تا از سال 1360 تاکنون، ایران به عنوان یکی از قربانیان تروریسم قلمداد شود، اما نکته طنز ماجرا آنجاست که در سه دهه گذشته واشنگتن همواره کشوری را حامی تروریسم می خوانده که قربانی تروریست ها بوده است.
تروریست هایی که از قضا زیر سایه حمایت های آمریکا و متحدان منطقه ای اش به فعالیت مشغول بوده و هستند.
گرچه خوشبختانه ترور ششم تیر 1360 موفقیت آمیز نبود و ایران از وجود سرمایه گرانبهایی چون رهبر معظم انقلاب محروم نشد، اما سالروز چنین ترورهایی، در واقع فرصتی است برای یادآوری آنچه تروریست ها بر سر ایران آورده اند به کشورهایی که امروز با ادعای مبارزه با تروریسم و حمایت از حقوق بشر، از آرمان های ضدتروریستی و حقوق بشری اهرمی برای فشار بر کشورهای مستقل ساخته اند و بی شرمانه، کشوری را که ارزنده ترین سرمایه های انسانی خود را به دلیل فعالیت تروریستی از دست داده متهم به حمایت از تروریسم می کنند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/