نگاهی به تلاشهای تجزیهطلبانه واشنگتن در عراق؛ نگاه کُردها و سنیها
خبرگزاری تسنیم: قوت یافتن زمزمههای طرح تجزیهطلبانه عراق سبب واکنشهایی میان محافل عراقی شده که واکنشها متفاوت بوده است. در این میان بررسی اهدافی که آمریکاییها در عراق از طریق تجزیه دنبال میکنند مهم به نظر میرسد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، بحث مربوط به تجزیه و تلاشها برای کوچک کردن عراق به سه منطقه موضوع تازهای نیست و از مدتها قبل مطرح شده است، با گذشت ایام و افزایش شدت درگیریها در منطقه و بهویژه عراق که از سوی برنامههای کاری مخفی تغذیه میشود بدون هیچ شکی مشخص است که توطئهای در تمامی ابعاد در دست اجرا است که عراق را تجزیه کند.
تاریخچهای از تحرکات برای تجزیه عراق
این توطئه از مدتها پیش به اجرا گذاشته شده و در ترسیم مؤلفههای آن مجموعهای از برنامه ریزان ارشد استراتژیک "صهیونیسم" حضور دارند تا پروژههای نسلهای متعدد این گروه در سازمان فریدوم هاوس و ارتباطات آن با روزولت گرفته تا کسینجر و طرحهای برنار لوئیس و جیمی کارتر و برژینسکی و ... را دنبال کنند.
بهعنوان مثال برنار لوئیس از چند دهه پیش یافتههای خود را برای اجرای از هم پاشیدن وحدت قانون اساسی در تمامی کشورهای عربی و اسلامی بهویژه عراق به جا گذاشته است. این فرد بهدنبال تقسیم کردن هرکدام از این کشورها به مجموعهای از دولتهای کوچک مبتنی بر رویکردهای فرقهای و دینی و مذهبی شده است. وی این طرحها را بر اساس نقشههایی که در آن تجمعات مذهبی و فکری و دینی تقسیم شده است، توضیح میدهد. لوئیس این طرح را به برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان جیمی کارتر تحویل میدهد و وی نیز بر اساس آن جنگ دوم خلیج را آغاز میکند تا آمریکا بتواند مرزهای سایکس ــ پیکو را مجدداً ترسیم و هماهنگی بیشتری بین این مرزها با منافع صهیونیستی ــ آمریکایی در منطقه ایجاد کند.
نکته قابل توجه اینکه مجلس سنای آمریکا شرط اساسی عقب نشینی نیروهای این کشور از عراق در سال 2007 را تجزیه آن به 3 کشور کوچک دانست. آنها از مسعود بارزانی خواستند تا همهپرسی را برای تعیین سرنوشت اقلیم کردستان عراق انجام دهد و پایتخت این اقلیم را استان مملو از نفت کرکوک معرفی نماید. این طرح که از سوی آمریکا و برخی گروههای عراقی با استقبال مواجه شد، تنها طرح مبتنی بر تجزیه عراق نبود، بلکه قانون اساسی پل برمر و متحدان عراقی وی نیز حکومت فدرالی در این کشور مبتنی بر 3 دولت کوچک بر اساس رویکردهای مذهبی را تصویب کرد: شیعیان در جنوب، اهل تسنن در مرکز کشور و کردها در شمال، طرحی که بلافاصله بعد از اشغال عراق در سال 2003 آغاز شد، طرحی که جای تردیدی در آن باقی نمانده و واقعیتهای میدانی و تغییر عوامل انسانی در عرصه تمامی این واقعیتها را روشن میکند.
طرح کنگره برای تکهتکه کردن عراق
بر این اساس قرار است بهمنظور ایجاد آنچه توازن میان پیشمرگان و سنیها با شیعیان خوانده میشود و در واقع تلاش تفرقه افکنانه است 715 میلیون دلار اختصاص یابد که بهاعتقاد ناظران هدف از این اقدام و تحرک جدید آمریکا عدم تعامل با دولت عراق و حمایت مستقیم از سنیها و کردها و آموزش نیروهای آنها به دست نظامیان آمریکایی است، موضوعی که قبلاً مورد مخالفت دولت عراق قرار گرفته بود.
بر اساس قانونی که باید وضع شود از نیروهای شیعی خواسته میشود که به گارد ملی بپیوندند و حمایت از آنها پایان مییابد. همچنین از مجموع کمک 715 میلیون دلاری برای کمک به نیروهایی که در عراق علیه داعش میجنگند حدود 429 میلیون دلار بهشکل مستقیم به کردها و سنیها و دیگر نیروهای قبیلهای میرسد یعنی معادل 60 درصد از مبلغ و بودجه پیشنهادی به این نیروها میرسد.این در حالی است که اخیراً جمهوری خواهان مجلس نمایندگان آمریکا پیشنهاد اختصاص بودجهای برای حمایت از نیروهای پیشمرگه و سنیها را داده بودند.
اهداف این تحرکات آمریکاییها
بدون شک تمامی تحرکات واشنگتن در منطقه بر اساس طرح و نقشه برای تضعیف قدرتهای منطقهای حوادث سوریه، مصر و لیبی و دیگر کشورهای عربی گواه این مدعاست، اما عراق با توجه به موقعیت ویژه و ثروتهای خود مورد توجه ویژه آمریکاییها قرار دارد. در واقع هنگامی که آمریکاییها به اشغال عراق پرداختند هدفشان این نبود که در برههای به عراق وارد شوند و پس از مدتی آن را ترک کنند بلکه آنها بهدنبال اهداف درازمدت بودند.
با بیرون رفتن آمریکاییها از عراق نقشههای آنها عملی نشد بنابراین آنها که دست بردار نبودند بهدنبال ورود به عراق با طرح و شمایل دیگر برآمدند. آنها در واقع بهدنبال طرح شوم تجزیه عراق هستند و هیچگاه نمیتوانند این نیت را از ذهن بیرون کنند، از نگاه آمریکاییها نه تنها در عراق بلکه در کل کشورهای منطقه وجود دولتهای مرکزی قوی مانع از تحقق اهداف و منافع آنهاست، از همین رو تضعیف قدرتهای مرکزی در کشورهای منطقه اعم از خاورمیانه و شمال آفریقا یکی از اهداف اصلی آنهاست.
آمریکایی ها بهدنبال تجزیه عراق برای تحقق اهداف زیر هستند؛
1) قدرت مانور دولت مرکزی را از بین میبرند و با دامن زدن به مشکلات مانع از شکلگیری یک جبهه واحد در مقابل خود میشوند.
2) تعامل با کشورهای کوچکتر بهمراتب بهتر از تعامل با دولت مرکزی قوی است.
3) آمریکاییها میتوانند از این کشورهای کوچک برای دستیابی به اهداف خود بهره برداری کنند و در واقع این کشورها میتوانند بهمثابه مجریان اهداف و خواستههای آمریکاییها در عراق باشند.
4) آمریکاییها خطر احتمالی علیه اسرائیل را با تجزیه عراق از بین میبرند و مانع از این میشوند که در آینده که اسرائیل و رژیمهای همپیمان آنها در منطقه مورد تهدید قرار گیرد، منافع واشنگتن را به خطر اندازد.
4) آنها با به وجود آوردن کشورهای کوچک میتوانند آنها را به جان یکدیگر بیندازند و در واقع نوعی جنگ فرسایشی به راه اندازند و آنها را سرگرم کنند.
عملکرد آمریکاییها بهویژه پس از بروز و ظهور داعش بهخوبی نمایان میسازد که آنها با کمک همپیمانان داخلی خود در راستای تحقق این هدف حرکت میکنند. اگر به تحرکات داعش در کشتار و پاکسازی ایزدیها، مسیحیان و شیعیان در برخی مناطق بنگریم بهخوبی متوجه میشویم که این اقدامات در راستای به وجود آوردن مناطق جغرافیایی خاص برای تحقق اهداف مربوط به سه کشور در عراق است.
اما این تلاشهای آمریکاییها با مشکلات فراوانی همراه خواهد بود که واکنشهای اولیه بهخوبی دشواری تحقق این اهداف آمریکاییها را نشان میدهد و سبب میشود که واشنگتن طرحهای خود را در این زمینه حداقل تا مدتی به تعویق اندازند.
از زمانی که پیشنویس طرح تجزیه عراق در کنگره تحت بررسی واقع شده است واکنشهای مختلفی از سوی عراقیها به این طرح شده است که برخی از آنها از جمله مقتدی صدر تند بوده و تهدید کرده است که اهداف آمریکا در عراق و منطقه هدف قرار میگیرد. مرجعیت و دولت عراق و بیشتر شخصیتهای عراقی با این طرح مخالفند.
نگاه سنیها و کردها به این طرح
سنیها در واقع از زمانی که قدرت از دست آنها خارج شده است هیچگاه راضی نبودهاند و آنها برنمیتابند که انحصار طلبی که در دورههای قبل داشتهاند از بین برود و همین موضوع زمینه نفوذ گروههای افراطی و بهره برداری برخی قدرتهای منطقهای را از آنها آسان کرد. از زمانی که طرح تجزیه در کنگره عراق مطرح شده است سنیها نگاه دوپهلو توأم با رضایت اما از سر احتیاط داشتهاند، آنها عنوان کردهاند که از هر کمک تسلیحاتی استقبال میکنند اما حاضر نیستند که وحدت عراق دستخوش تغییر شود، البته این نگاه لرزان است زیرا آنها با توجه به وابستگیها به برخی قدرتهای منطقهای بهطور حتم بهسوی خواست این قدرتها متمایل میشوند، در واقع یکی از اهداف حمایتهای تبلیغاتی و مالی برخی کشورهای عرب منطقه از سنیها و گروههای افراطی زیر سلطه بردن آنهاست.
اما کردها که وضعیتی کاملاً مشخص در قبال این طرح دارند، زیرا مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان از هر فرصتی برای طرح نیات کردهای عراق استفاده کرده است و عملاً نیز از زمانی که در دهه نود روزنههایی برای نفس کشیدن و خارج شدن از یوغ دولت مرکزی یافتند بهدنبال استقلال حرکت کردند و اگر خواستهای آنها با حمایت بین المللی روبهرو شود آن را بهمثابه هدیهای آسمانی برای خود تلقی خواهد کرد، کردها از زمان سقوط صدام فقط تنها خواستهشان از دولت مرکزی پول و بودجه بوده است و از نظر امنیتی و سیاسی مستقل بودهاند هرچند که بهظاهر در صحنه حضور داشتهاند.
مشکلات طرح
بدون شک ایجاد سه کشوری که آمریکا و همپیمانان آن در منطقه خواستار آن هستند با مشکلات و دشواریهای فراوانی روبهرو است که موضوع دیموگرافی یا ترکیب جمعیتی از این جمله است و غلبه بر این مشکلات بهراحتی میسر نخواهد شد، از سویی کشورهایی که شکل میگیرند هیچیک نمیتوانند مستقل عمل کنند و بهطور ناخودآگاه به قدرت منطقهای متمایل خواهند شد.
از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که وحدت عراقیها بهترین راه برای مقابله با طرحهای تجزیه طلبانه آمریکاییها است و عراقیها باید از مشکلات طایفهای دست بردارند و همه نگاه خود را متمرکز بر وحدت عراق کنند.
انتهای پیام/*