لک: در تئاتر فقط کلنگ زدیم ولی چیزی نساختیم
خبرگزاری تسنیم: طهمورث، هژیرآزاد و لک در خبرگزاری تسنیم به بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشکلات تئاتر نشستند. آنها معتقدند که تئاتر نیازمند یک سیاستگذاری کلان است و باید برنامهریزی دقیقی همگام با رفع مشکلات هنرمندان صورت گیرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وضعیت امروز تئاتر کشور و روندی که در سالهای متمادی بر آن گذشته است، بستری شد تا در این رابطه با سه تن از فعالان این حوزه که مدیریتهای مختلف و جریانهای متفاوتی را تجربه کردهاند به گفتوگو بنشینیم. مسائلی که هر چقدر زمان میگذرد، بیش از پیش آسیبهایش را به بدنه تئاتر کشور نشان میدهد. سیاوش طهمورث، کاظم هژیرآزاد، هنرمندان پیشکسوت تئاتر و وحید لک، از هنرمندان و مدیران فعال تئاتر در اولین میزگرد تئاتر با موضوع «بررسی وضعیت موجود تئاتر» شرکت کردند. در این نشست موضوعات مختلفی مطرح شد که سیاستگذاریهای کلان در عرصه فرهنگی، مشکلات مدیریتی تئاتر، بررسی تبدیل شدن مرکز هنرهای نمایشی به سازمان تئاتر و... از جمله این مباحث بودند. بخش اول این گفتوگو پیش از این با تیتر «طهمورث: بهاسم مدرنیته، «مزخرف» روی صحنه میبرند» منتشر شد.
هژیرآزاد در رابطه با مشکلات صنفی تئاتر معتقد است که:«در صنف ما، تجربه صنفی نه تنها در زمینه هنری بلکه در همه زمینهها کم است. البته تشکلهای صنفی از دیر باز وجود داشتند؛ ولی مدام سرکوب شدند، به خاطر خواستههای مالی و غیره. سنت سندیکالیستی در ایران وجود ندارد. سنت حزبی و تحزب در کشور ما وجود ندارد.»
وحید لک اما مسئله را از زاویه دیگر نگاه میکند، او معتقد است کلمه تئاتر در کنار کلنگ ماندگار شده است و میگوید:«من الان وقتی کلمه کلنگ را جستجو میکنم به کمله تئاتر نزدیک است. فقط در تئاتر کلنگ زدیم. این کار کی بوده، کار من نبوده است، چرا؟ چون مدام کلنگ زدیم ولی نساختیم. بحث تئاتر شهر استانها کار بزرگی نیست؛ ولی مسئله این است که از یک جایی شروع شده است. برای من گذشته خودم مورد بحث است.»
در ادامه بخش دوم این گفتوگو را میخوانید:
تسنیم: ممکن است بخشی از مشکلات تئاتر طبق گفته لک به این مسئله بازگردد که اداره کل هنرهای نمایشی زیرمجموعه معاونت امور هنری است. بحث درباره ارگانی مثل سازمان سینمایی در حوزه تئاتر به نظر خیلی کارآمد است، مجموعهای به نام سازمان تئاتر.
طهمورث: مدیریت کلان یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید برنامهریزی کند که از لحاظ اقتصادی و معنوی چه سوبسیدی را میخواهد به هنرمند بدهد. این برنامهریزی ماست و آقای مدیریت پایینتر باید این کارها را بکند، اما نه این را داریم و نه آن.
لک: رشد تئاتر به درستی پیش نرفته است
لک: نکاتی که آقای طهمورث و هژیرآزاد میگویند موارد درستی است؛ ولی یک تفاوت عمده درمورد قبل و بعد از انقلاب وجود دارد و آن تفاوت در تقاضا است. ما در آن دوره رشد را به شکل درست داشتیم، نیروی انسانی، سخت افزار و ... با هم رو به جلو حرکت میکردند. شما میتوانید بگویید در آن زمان با بیست کارگردان سر و کار داشتیم؛ اما اکنون با هزار کارگردان سر و کار داریم، پس از انقلاب زیرساختها با هم پیش نرفتند. بعد از چهل سال فعالیت ما فقط یک سالن داشتیم. رشد به درستی پیش نرفته است.
طهمورث: گفتم مدیریت کلان چون برنامهریزی ندارد چون آشنایی با این عرصه ندارد یا قصد آشنایی ندارد، این عرصهها را ایجاد نمیکند. اما ما تمام موقعیتها و کمبودهایمان به این بازمیگردد که این عرصه را به رسمیت نمیشناسیم.
تسنیم: فکر میکنید اگر اداره کل هنرهای نمایشی مثل حوزه سینما به سازمان تبدیل شود و بودجهاش به جای اینکه در دست معاون هنری قرار بگیرد، مستقیم به مدیریت مرکز برسد، وضعیت تغییر میکند؟
طهمورث: مگر سازمان سینمایی موفق است!!؟ بحث تمام عرصههای هنرهای نمایشی است.
طهمورث: این تماشاگر نیست، جمعیت است
تسینم: منظور مسئله استقلال و قدرت جذب بودجه در این سازمان است که دیگر در تعیین بودجه منتظر معاونت امور هنری نماند، شما نمیتوانید قدرت آقای ایوبی را با مهدی شفیعی یکی کنید، رئیس سازمان سینمایی هر وقت بخواهد میتواند دبیر جشنواره فیلم فجر را تغییر دهد، اما مدیر مرکز باید ابتدا با معاون هنری هماهنگ کند که آیا بشود یا نشود.
طهمورث: این یک جنبه دیگری از بحث است. در یک کلیتی، خانه سینما مستقل است، سازمان سینمایی مستقل است ولی حاصل کجاست؟ سینمای هالو و گاو و... کجا رفته است؟ الان چه میسازیم؟ یا این عاشق آن است یا آن عاشق این یا این میخواهد آن را بکشد یا آن این را بکشد. کدام معنویتی در سینمای ما نمایش داده میشود؟ چرا سینمای ما شکست خورده و مردم رهایش کردهاند؟ چرا تماشاگر سینما و تلویزیون و تئاتر ما همه تبدیل به جمعیت شدهاند، نه تماشاگر؟ این را من سی سال است میگویم که این مخاطبان تماشاگر نیستند، جمعیتاند. تئاتر و سینما باید در سبد خانوادهها وجود داشته باشد، چند تا، چی و کجا. اینکه حال ببینیم چه خبر است، این تماشاگر نیست، جمعیت است.
لک: چرا تاکنون هیچ هماهنگی خاصی بین این متولیان فرهنگی اتفاق نیافتده است؟
لک: آقای طهمورث به این مسئله اشاره میکرد که اگر قیاسی داشته باشیم به جز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که باید این خدمات را ارائه دهند، ما میبینیم یک گستردگی در سرویس دادن به هنرمندان به وجود آمده است. برای مثال حوزه هنری نیز در کنار وزارت فرهنگ و ارشاد این کار را میکند، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران هم این کار را میکند، بنیاد روایت هم این کار را میکند، سازمان بسیج هنرمندان و کانون پرورش فکری هم مشغول این کار است. اما نتیجه کجاست؟
طهمورث:یکی از مشکلات ما اتفاقاً همین است.
لک: بیاید درباره این حرف بزنیم که آیا همه اینها در کنار هم هستند یا اینکه از هم فاصله دارند؟ باید کنار هم باشند تا به یک برنامه کلان برسیم؟ چرا تاکنون هیچ هماهنگی خاصی بین این متولیان فرهنگی اتفاق نیافتده است؟
طهمورث: الان هر هنرمندی حرفی بزند، یک نفر بلند میشود که آی به من توهین کردی
طهمورث: آقا دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجند، امکان ندارد. باید یک جا تنها تصمیم گیرنده باشد، میخواهد شهرداری باشد، وزارتخانه باشد، میخواهد هر جایی باشد؛ ولی فقط یک جا تصمیم بگیرد. الان هر هنرمندی حرفی بزند، یک نفر بلند میشود که آی به من توهین کردی. تو چه کاره هستی که من به تو توهین کردم باشم؟ من مسائل اجتماعی را مطرح میکنم. تو چرا به صنف خودت میچسبی؟ فکر میکنی صنفت خیلی سالم است؟ هیچ مشکلی ندارد؟
هژیرآزاد: مسئله هنر سوراخ یا چاهی است که از آن بهره میبرند
هژیرآزاد: سازمانهایی که اسم بردید بعه لاوه نیروی انتظامی که همواره جشنوارههای مختلفی برگزار میکند، به نوعی بودجهای دارند که باید آخر سال خرج شود، در غیر این صورت باید به خزانه بازگردد. راههایی پیدا کردند برای خرج کردن این بودجه. فجر هم بهانه بسیار خوبی است و مسئله هنر سوراخ یا چاهی است که از آن بهره میبرند. اینکه گفتم سیاست فرهنگی باید ترسیم شود، مسئله جامعی است. فقط یک راه وجود ندارد. از اینکه دانشکده ما چند هنرمند بگیرد، چند تا کارگردان میخواهیم، به تناسب رشد جمعیتی که شما گفتید برنامهریزی کنند که تئاتر ما چند بازیگر لازم دارد شروع میشود و ادامه مییابد. سیاست فرهنگی میگوید دقت کنید. متاسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی فرهنگ کشور، بودجهای برای ساخت تئاتر ندارد. اصلاً چیزی برای ساختن ساختمان تئاتر در برنامههای سازمانیاش تعریف نشده است.
طهمورث: باید از اداره تئاتر هم گفت که پنج سال پیش خرابش کردند و در یک ملک اجارهای برپایش کردند.
هژیرآزاد: با پول اجاره اداره تئاتر میشد دو تا برج ساخت
هژیرآزاد: نکته خیلی خوبی است. مبلغی که به عنوان اجاره پرداخته میشود سالی چقدر است، اگر اشتباه نکنم ماهی 18 تا 20 میلیون تومان. با این پول ظرف پنج سال گذشته میشد دوتا ساختمان یا یک برج ساخت. این چه سیاستی است؟ چه روشی است؟ این مشگلات به دلیل عدم ترسیم درست سیاستها است. آیا وزارت ارشاد چیزی را تعیین کرده که ساخت و ساز نمیتوانید داشته باشید؟ بودجه برای ساخت و ساز مصرف میشود؟ دیگر چیزی از بودجه باقی نمیماند که به زخمهای دیگر بزنند.
لک: به نظر من سیاستها ترسیم شدهاند. وقتی نشانهها و موارد را میگویید مشخص میشود که ترسیم نشده است. مثل خانه تئاتر یا اداره تئاتری که شما اشاره کردید. در کنار آن هم بحث بیمه هم هست که پروسهای طی کرده است که الان همه بیمهها معلق است.
طهمورث: چون هنر ما را به عنوان یک شغل یا حرفه نمیشناسند.
لک: شما میدانستید بیمه کل بچههای هنرمند به مدت سه ماه است که معلق است تا تکلیفش مشخص شود؟
هژیرآزاد: میدانید چه اتفاقی افتاده؟ صندوق پدیدآورندگان و هنرمندان که الان اسمش صندوق حمایت هنر است در دوران آقای احمدینژاد قاریان قرآن، متولیان مساجد و مداحان را مشمول بیمه کرده و به همین دلیل تعداد بیمه شدگان زیاد شده و حالا دچار مشکل مالی شدهاند.
لک: عنوان صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و خبرنگاران است و از همین جهت است که آقای هژیرآزاد چنین رفتاری را خلاف سیاست صندوق میدانند. البته من شنیدم بخشی از تاکسیرانی و میراث فرهنگی نیز مشمول این صندوق شدهاند!
هژیرآزاد: البته مدیر صندوق گفته مشغول اصلاح و جداسازی این موارد است. به هر حال بودجه کم آورده است و وزارت ارشاد توان پرداختش را ندارد.
لک: فکر کنم سالی در حدود 10 میلیارد.
طهمورث: میتوانم با سه یا چهار نفر در عرض یک سال تئاتر این مملکت را درست کنم
هژیرآزاد: نمیتواند پرداخت کند و تبدیل به یک آش شلقمکار شده است. برای اینکه آن سیاست فرهنگی که بحث شد وجود ندارد. ما آدمهای تحصیل کرده از دانشگاههای معتبر جهان داریم، اما از آنها بهره نمیبریم.
طهمورث: حمل بر خودستایی نشود. من نه پول میخواهم، نه چیز دیگری؛ میتوانم با سه یا چهار نفر در عرض یک سال تئاتر این مملکت را درست کنم. زندگی خودم هم گرو میگذارم، راه دارد. اما اگر تصور بر این است که ما صحبت کنیم، راهکاری بدهیم که فلان مدیر اجرا کند، این آقایان نمیتوانند.
تسنیم: شما چنین حرفی میزنید ولی مدیر بالادستی به هیچ عنوان از این صحبت شما حمایت نمیکند و در عمل نمی توانید کاری را پیش ببرید، مسئله ای که هم اکنون در مرکز وجود دارد، دستورات و عمل نکردن به وعده از سوی مدیر بالادستی است.
طهمورث: گفتم که، ما اشکال مدیریت کلان داریم.
هژیرآزاد: زمانی که علی رفیعی از فرانسه بازگشت و تصمیم گرفت به مملکت خودش خدمت کند. تصمیم گرفت از اصفهان شروع کند، آنجا متولد شده بود و بزرگ شده بود و یک دفعه دید نمیتوانند کار کند، چرا؟ درخواست کرد تنها یک سوله در اختیارش قرار دهند ولی از اصفهان فرار کرد و به تهران آمد. آقایی به نام لاهوتی تالار وحدت، که فرد موجهای بود از آقای رفیعی درخواست کرد نمایشی مذهبی روی صحنه ببرد. نمایشی کار کرد که وقتی نگاهش میکردی مذهبی بود ولی با استانداردهای تئاتر مدرن جهان برابری میکرد، «یادگار سالهای شن». شما به تصاویرش نگاه کنید. ما در این مملکت چنین آدمهایی داریم.
طهمورث: وقتی کلمه مذهبی را به کار میبریم تصور میکنیم باید روضهخوانی کنیم. مذهبی این نیست. ولی تئاتر تعریف خاص خود را دارد که میتواند مذهبی هم باشد، میتواند نباشد. اما تئاتر مقدس است و فی نفسه مذهب است.
هژیرآزاد: معتقدم این هم باید باشد. تماشاچی معین میکند که چی باشد، چی نباشد.
لک: سلیقه مخاطب و نقشش کجاست؟
لک: در مورد این مسئله باید به یک سابقه تاریخی اشاره کنیم که ما در کشورمان براساس عادت خیلی پیش رفتیم حتی در حوزه مدیریتمان. یعنی اگر در قالب هنرهای نمایشی صحبت کنیم خیلی از دوستان باور ندارند که آیین فقط تکرار است و نمیتوایند چیز دیگری خلق کنید و مجبورید همانی که هست را تکرار کنید. الان باید وارد حوزه دیگری شد، ما مشغول درجا زدنیم. بحثی که آقای هژیرآزاد گفتند قصد دارم به سمت دیگری ببرم. کارگردان تئاتر در حال حاضر چرا باید تلاش کند با مدیر ارتباط پیدا کند که کار روی صحنه ببرد. اینجا وضعیت مخاطب چه میشود؟ یعنی آن فلسفه وجود تئاتر کجا میرود؟
طهمورث: برای اینکه مدیر همه کاره است.
لک: سلیقه مخاطب و نقشش کجاست؟ شما از مسئولان بالادستی، سازمانها و نهادها گفتید. نقش خود هنرمند چه میشود؟
هژیرآزاد: رانتخوای از یک سیستم ناشی میشود. کلمه رانتخواری را شنیدهایم. یک مثال میزنم. شما گربهای را دنبال کنید، وقتی راه فراری پیدا نمیکند متوسل به یک حیله میشود. یا خودش را به شما میمالد یا چنگ میاندازد و ما هم مثل این گربه شدهایم که چارچنگولی ماندیم، نه راه پس داریم و نه راه پیش.
لک: وضعیتی که شما گفتید چیزی است که مختص به ایران نیست و در کشورهای دیگر هم رخ میدهد. الان موضوع من چیز دیگری است. بحث من هنرمند و تشکیلات و صنف است. فاصله زیادی میان هنرمندان است که باعث شده است از آن سو عدهای از مسیر دیگری حرکت کنند. با هم نیستند، همهپرسی ندارند، کنار هم نیستند، هماندیشی ندارند، نشست سالیانه ندارند.
طهمورث: عزیز من ما را به عنوان صنف قبول ندارند. اگر ما سندیکا داشتیم هر کسی هر کاری نمیتوانست انجام دهد. اگر ما سندیکا داشتیم هر کس نمیتوانست به ما زور بگوید. اگر سندیکا داشتیم مدیر نمیتوانست شخصاً برای ما تصمیم بگیرد.
طهمورث: در تئاتر اگر پشت سر هم باشند گرسنه میمانند
تسنیم: اتفاقی که برای ما قابل توجه بود این است که در کشمکش خانه سینما و سازمان سینمایی تمام هنرمندان عرصه سینما اختلافهای شخصی و سیاسی را کنار گذاشتند و در اعتراض به پلمپ خانه سینما تجمع کردند. در تابستان 93 چنین اتفاقی میتوانست برای تئاتر ایران هم رخ بدهد؛ ولی وقتی تجمع شد هیچ صدای واحدی از تئاتریها شنیده نشد و حتی برخی خواستار عدم اعتراض به معاونت هنری بودند، چه اتفاقی رخ میدهد که سینماییها میتوانند متحد باشند ولی تئاتریها با هم گلاویز میشوند؟
طهمورث: به هیچ عنوان سینماییها نجات پیدا نکردند، هیچ اتفاقی نیافتاد. همان چیزی که بود الان هم همان است. فقط یک بازی بود و هیچ اتفاقی نیافتاد. تئاتر را با سینما مقایسه نکنید. بازیگری که به مقدسات قسم، به شرفم قسم بازیگر نیست، ششصد میلیون برای یک پروژه سینمایی دستمزد میگیرد. کدام بازیگر تئاتر در طول عمرش ششصد میلیون درآمد داشته؟ در تئاتر اگر پشت سر هم باشند گرسنه میمانند. اول اینکه سینما را نمیشود با تئاتر مقایسه کرد و دوم اینکه خود سینما هم میلنگد.
هژیرآزاد:سنت سندیکالیستی در ایران وجود ندارد
هژیرآزاد: در ارتباط با صنف ما تجربه صنفی نه تنها در زمینه هنری بلکه در همه زمینهها تجربه کمی داریم. البته تشکلهای صنفی از دیر باز وجود داشتند؛ ولی مدام سرکوب شدند، به خاطر خواستههای مالی و غیره. سنت سندیکالیستی در ایران وجود ندارد. سنت حزبی و تحزب در کشور ما وجود ندارد. شهریور 1320 سندیکاها و احزاب شکل گرفتند و تا 1327 آزادیهای نسبی داشتند. شاه جوان به پشتوانه آنکه در سوئیس تحصیل کرده بود چنین برنامهای داشت. البته چندان هم قوی نبود چرا که همانی که رضاشاه را تبعید کرده بود محمدرضا را سرکار گذاشته بود و به قول معروف لولوی سر خرمن بود. ولی شرایط آزادی بوجود آمد که تنها هفت سال دوام آورد. با ترور ناکام شاه همه احزاب را بستند و چند حزب مثل پانایرانیسم را گذاشتند که مثلاً حزب هم وجود دارد.
از 1332 تا 1357 دیگر خبری از سندیکا نبود. تلاشهایی در سینما شد تا سندیکایی تشکیل شود که آن هم نتوانست و خفه شد. تنها این نیست. سندیکا را دولت درست نمیکند، صنف درست میکند. میآیید صنف تشکیل دهید با منافع دولت و بخش خصوصی در تضاد واقع میشوی. دولت قوی است، از اهرمهای بسیار قوی برای امحای ما استفاده میکند. اگر آن چیزی که شما گفتید که یک باور در میان اعضای خانه تئاتر بوجود آید، آن اتحاد رخ میدهد. باوری وجود ندارد. ما هنوز سابقهای در صنف نداریم و باید زمان بگذرد.
لک: چرا به لایههای زیرین نگاه نمیکنیم؟ ما میبینیم که یک نمایش در اروپا 20 سال روی صحنه است. به نظر من این اتفاق به تشکیل آن گروه برمیگردد. شما در کشورمان به سه گروه اشاره کنید که 10 سال با هم کار کرده باشند، یعنی 10 تا بازیگرند، پنج تا کارگردان هستند، سه تا نویسندهاند، یک هسته مرکزی دارند. چرا این موقعیت شکل نمیگیرد؟ در این مورد که دخالت دولت وجود ندارد.
طهمورث: تا زمانی که در هر عرصهای ملوک الطوایفی برخورد کنیم نمیتوانیم سندیکایی داشته باشیم
هژیرآزاد: این هم یکی از وجوه ترسیم سیاست فرهنگی است. وقتی شما تعیین کنید که متولی این تئاتر کیست و مدیرش چه کسی است، آن مدیر برای یک سال آیندهاش برنامهریزی میکند که مثلاً من چهار تا کارگردان دارم و این چهار نفر به صورت رپرتوآری در این سالن اجرا روند. اگر تماشاگر داشت برود، 10 سال کار کند، بیست سال کار کند، تله موش هنوز اجرا میرود. مدیر آن تئاتر است که براساس اساسنامه یا سیاستی که برایش ترسیم کرده اند این تئاتر را اداره میکند. وقتی تماشاگر کم شد به سمتی میرود که افراد را جایگزین کند.
طهمورث: ما تا زمانی که در هر عرصهای ملوک الطوایفی برخورد کنیم نمیتوانیم سندیکایی داشته باشیم. ما به همین دلیل است که فوتبالمان موفق نیست؛ ولی کشتی موفق است.
تسنیم: آقای لک درمورد طرح استقرار گروهها که زمان فعالیت شما در حال انجام بود، فارغ از بد یا خوب بودن طرح هم مرکز نتواست به سرانجام خاصی برسد.
طهمورث: ببخشید که وسط کلامتان پریدم؛ ولی باید اول ما تعریفی از گروه نمایشی داشته باشیم بعد بگوییم که این مسئله در این تعریف میگنجد یا نه. اینکه چهار پنج نفر هر سال دور هم جمع شوند و یک نمایش کار کنند که گروه نیستند. گروه یعنی اینکه هر روز از 9 صبح تا 9 شب با همدیگر کار کنند.
لک: در تایید کلام شما آقای طهمورث؛ گروه کجا کار کند؟
لک: ایجاد یک پاتوق برای تئاتریها در یک استان اتفاق بزرگی است
تسنیم: مگر تاثیر هم دارد؟
لک: بله تاثیر دارد؛ ولی تداوم ندارد. در صحبت اولم گفتم آقای ایکس میآید و مدیر میشود و دو سال کار میکند. پروژهای را دنبال میکند و به 20 درصد میرساند. نفر بعدی که میآید از صفر شروع میکند. در مدیریت قبلی دیدید که گفتند تئاتر استان چی هست و برای چه باید به تئاتریها ساختمان بدهیم، خودشان بروند یک جایی پیدا کنند و کاری بکنند و آن پروژه خوابید و الان باز آقای شفیعی این طرح دارند که مثلاً ساختمانی در شهرستان تهیه کنند که پنج سال در اختیار بچههای تئاتری باشد. بیشتر از این هم در توانش نیست. واقعاً ایجاد یک پاتوق برای تئاتریها در یک استان اتفاق بزرگی است. در زمانی که من در امور استانها بودم استارت خورد که 9 استان پاتوق تئاتری دارند تحت عنوان تئاتر شهر.
تسنیم: بودجه این تئاتر شهرها از کجا تامین میشود؟
لک: در آن زمان سالانه صد میلیون در اختیارشان گذاشتیم.
لک: سوابق و کارهای شما در اختیار مجموعه اداره کل هنرهای نمایشی نیست
هژیرآزاد: صد میلیونی پولی نیست.
لک: درست است ولی آقای هژیرآزاد ما یک اختلاف سنی داریم که وقتی شما میگویید صد میلیون چی هست من میگویم گذشته چه بوده است؟ من الان وقتی کلمه کلنگ را جستجو میکنم با کمله تئاتر نزدیک است. فقط در تئاتر کلنگ زدیم. این کار کی بوده، کار من نبوده است، چرا؟ چون مدام کلنگ زدیم ولی نساختیم. بحث تئاتر شهر استانها کار بزرگی نیست؛ ولی مسئله این است که از یک جایی شروع شده است. برای من گذشته خودم مورد بحث است. میگویم آقای طهورث و شما با سابقه پنجاه سال، تلاش کردید و ما باید از شما یاد بگیریم. شما باید به مدیر فرهنگی بگویید که ما اینجا چنین تجربه داشتیم و رفتیم و به این نتیجه رسیدیم. ولی سوابق و کارهای شما در اختیار مجموعه اداره کل هنرهای نمایشی نیست.
ادامه دارد...
.......................................................
گفتوگو از: محراب محمدزاده / احسان زیورعالم
.......................................................
انتهای پیام/