لزوم ارتقاء تعاملات فرهنگی ایران و افغانستان
خبرگزاری تسنیم: دو کشور ایران وافغانستان به مثابه شاخههای تنومند درخت تناور تمدن و فرهنگ اسلامی قلمداد میشوند.
احمد مرجانینژاد کارشناس فرهنگی افغانستان با ارسال یادداشتی به دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، ضمن بررسی ضرورتهای ارتقاء فرهنگی میان افغانستان و ایران، پیشنهاداتی را نیز در این خصوص ارائه کرده است.
متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است:
هر که او را از هم زبانی جدا شد بی نوا شد؛ چه دارد صد نوا
ای بسا هند و ز ترک هم زبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست هم دلی از هم زبانی بهتر است «مولوی »
دو کشور ایران وافغانستان به مثابه شاخههای تنومند درخت تناور تمدن و فرهنگ اسلامی قلمداد میشوند.
مسلما پس از دین مبین اسلام؛ زبان و نگارش به زبان پارسی یکی از مهمترین عناصر و ویژگی های تمدن و فرهنگ بین دو کشور است و طبعا تعامل و روابط انسانی واجتماعی بین آنان را تسهیل تسریع کرده و غیر قابل انکار مینماید و این دو عامل از ارکان و مؤلفههای اصلی ارتباطات میان دو ملت قلمداد میشوند.
مشترکات تمدنی و فرهنگی میان بر دیگر حوزه های اجتماعی تأثیر گذار بوده و همواره موجب ارتقاء سطح دوستیها و روابط دو ملت و دو کشور بوده است .دو کشور همسایه و دوست؛ دارای مشترکات عمیقی در حوزه های تمدنی و فرهنگی میباشند و این مشترکات چنان مهم و حایز اهمیت است که گویی این دو ملت فراتر از مناسبات سیاسی و مرزهای جغرافیایی یک ملت واحد هستند.
دو کشور دارای تمدنی کهن هستند که در قالب این تمدن، فرهنگی پویا جریان دارد و گواه این مطلب تبدیل تمدنهای قدیم این دو کشور به تمدن اسلامی و نقش سازندهشان در شکوفایی تمدن و فرهنگ اسلامی میباشد.
تمدن و فرهنگی که در کنار حفظ ریشههای اصیل سنتی و منطقهای خویش در فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی رخ مینماید و سهم بسزایی در شکوفایی تمدن اسلامی دارد.
دو ملت همسایه زبان خود را از یاد نبرده اند و شعر و ادب فارسی را نه تنها ترک نکردند که با معارف والای اسلامی آمیختند و اشعار عرفای این منطقه که در قالب زبان و نگارش فارسی مکتوب شده است؛ مهر تاییدی است بر این ادعا، آثار شاعرانی چون جلالالدین بلخی، عبدالرحمن جامی، سنایی غزنوی، حافظ شیرازی، سعدی، فردوسی ؛ تا خیل شاعران و ادیبان معاصر.
مسلما این درخشش فقط در زمینه شعر و ادب نیست بلکه در تمام علوم اسلامی که به قلمرو اسلام طی ترجمه وارد شدند؛ نیز تاثیرگذار بودهاند و رنگ و بویی اسلامی به این علوم دادند و دانشمندانی نظیر بوعلی سینا، فارابی، ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و... چنان درخشیدهاند که بعد از گذشت قرنها کتب و اندیشههایشان مورد استفاده عاشقان علم در سراسر دنیاست.
مردمان این دو سرزمین با جان و دل به فراگیری و آموزش و تعلیم و تعلم علوم روح بخش اسلام پرداختند بطوری که بسیاری از کتب علوم اسلامی در زمینههای گوناگون نظیر تفسیر و لغت شناسی قرآن،فقه، عقاید و صرف و نحو و... از دیرباز تاکنون به دست عالمان این دو سرزمین نگاشته شده است .علمایی چون فخر رازی، راغب اصفهانی، سیوطی، کلینی، شیخ بها، خالد کابلی، آخوند خراسانی هروی، مدرس افغانستانی و...
البته وجود این مفاخر در تاریخ و فرهنگ مشترک دو کشور باعث افتخار و سربلندی است که به مردمان این دو سرزمین خودباوری و عزت را به ارمغان میآورد. البته ضرورت دارد بدور از غرور افراطی تاریخی و بسنده نمودن به سرمایههای فرهنگی و دینی؛ تحرک و تلاش را تداوم بخشیم . دو ملت ایران و افغانستان باید در کنار هم و فراتر از مسائل سیاسی ، طی همدلی وهم زبانی در تعالی فرهنگشان بکوشند و آن را بیش از پیش بارور سازند.
اشاره به ارزش فرهنگ مشترک، باور الهی مشترک ؛ همزبانی و نگارش مشترک ؛ ضرورت نخست بشمار میرود که باعث میشود دو ملت در این دو دیار احساس غریبی و غربت نکنند.
البته آنچه نباید باعث غفلت شود؛ همزبانی و هم نگارشی است که نقطه قوتی محسوب میگردد. اما نباید مستمسکی بر ترک شناخت و مردمشناسی دیار دوست گردد، زیرا تعامل دوستانه و برادرانه در سایه شناخت مناسب و شایسته ممکن دست یافتنی است.
بدیهی است که تنوع سلیقه و برخی آداب و رسوم مختلف در پهنه فرهنگی مشترک، خللی بر یکپارچگی و اتحاد آن وارد نمیکند؛ بلکه به شکوفایی و انعطاف و قابلیتهای آن فرهنگ اشاره دارد.
لذا قبول این وحدت فرهنگی در کنار کثرت آداب و رسوم ؛ همواره دل نشین، جذاب و ضروری است. هم چنین ضرورت دارد دو ملت همسایه و دوست ایران و افغانستان متقابلا جایگاه جغرافیایی و اقوام ساکن در هر دو کشور را شناخته، خاستگاه هریک از کشورها در فرهنگ مشترک و خصوصا در ادبیات فارسی که مهمترین نقطه این پیوند میباشد را بررسی نمایند.
منحصرسازی اندیشمندان ؛ علما، ادبا و عرفاء به یکی از دو کشور ایران یا افغانستان ؛ یکی از چالش های پیش رو است . عالم یا عارفی زادگاهش در افغانستان و محل وفاتش در ایران و یا بالعکس میباشد؛ اما این دلیلی بر انحصارگرایی نمیشود؛ بلکه این سرمایه از آن هر دو دیار است و آنچه مهمتر از این انحصارطلبی است؛ ادامه دادن راه این بزرگان است که متأسفانه پیروی و بهرهبرداری از علم بزرگانمان گاه در سرزمینهای دور مشاهده میگردد.
البته باید مد نظر داشت که رقبای منطقهای و مخالفین بین المللی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با توجه به شرایط خاص این کشور و با عنایت به میزان تأثیرگذاری ایران، نوع رقابت را در این کشور به رقابتی نرمافزاری تبدیل کردهاند.
در حقیقت «ناتوی فرهنگی» سوار بر موج نیازمندیهای عمیق وگسترده ، با تمام توان در این کشور به صحنه آمده است.
ارتجاع منطقه با فعالسازی پروژه قدیمی «عجم ستیزی» و رقبای منطقهای با تحریک عصبیتهای قومی و نژادی و غربیها تحت عنوان ایران هراسی فعالیت میکنند.
علیرغم توطئههای دشمنان دو ملت مسلمان ؛ جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان به منزله دوکشور همسایه و دوست با مشترکات عدیده تمدنی و فرهنگی بویژه با اعتقادات و زبانی مشترک، عهدهدار رسالتی عظیم در احیاء و حفظ میراث مشترک خود هستند .
اگرچه سطح فعلی روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران خوب ،گسترده و همه جانبه است . اما ضرورت دارد در نیل به وحدت و تعامل ؛ ارتقاء سطح فعالیتهای فرهنگی ؛ هنری و علمی ؛ اقداماتی بشرح ذیل بعمل آید .
الف : محورهای درخواستی
1- درخواست پیگیری امضاء توافقنامه فرهنگی میان دو کشور (در سال 1385 به امضای دو طرف رسیده و توسط مجلس شورای اسلامی ایران نیز تصویب شده است ولی تاکنون به تصویب پارلمان افغانستان نرسیده است) به منظور نهادینه کردن همکاریهای متقابل و تعامل مراکز فرهنگی، علمی، هنری دو کشور
2- درخواست صدور مجوز رسمی فعالیت نمایندگی فرهنگی ایران در شهرهای هرات، مزار شریف، جلال آباد، در خارج از محوطه سرکنسولگریهای ایران و اعطاء مجوزهای متقابل به نمایندگیهای فرهنگی افغانستان در شهرهای ایران
3- درخواست پیگیری زمینههای راهاندازی شبکه منطقهای تلویزیونی پارسی زبان «نوروز» (افغانستان – تاجیکستان – ایران)
ب : پیشنهادها:
1- پیشنهاد لزوم تسهیل جهت اعطاء فوری «روادید متقابل» به مسئولین و کارگزاران رسمی فرهنگی، اصحاب رسانههای گروهی، اساتید و محققین دانشگاهی، شخصیتهای شهیر علمی، فرهنگی و هنری
2- پیشنهاد راهاندازی مراکز «تحقیقات میراث مکتوب مشترک» در تهران و کابل
3- پیشنهاد تدوین و اجرایی نمودن مکانیسم لازم برای همکاریهای گسترده میان ناشران، چاپخانهداران، و کتاب فروشان دو کشور
4- پیشنهاد تدوین واجرایی نمودن مکانیسم لازم جهت اجرای تسهیلات گمرکی و بازرگانی برای اقلام فرهنگی و هنری میان دو کشور
5- پیشنهاد فراهمسازی زمینههای هماهنگی و همکاری ایران و افغانستان در خصوص تولید مشترک آثار ارزشی هنر سینما (فیلمهای کوتاه و بلند سینمایی) سریالهای تلویزیونی، مستندهای ویژه کودکان، نوجوانان، تئاترهای اساطیری و ملی
6- پیشنهاد فراهمسازی ارتقاء زمینههای هماهنگی و همکاری میان کتابخانههای ملی و عمومی دو کشور؛ مبادله تجارب و منابع آرشیوی
7- پیشنهاد تشکیل «انجمن دوستی اصحاب رسانهای ایران و افغانستان» توسط بخش خصوصی و تأسیس دفاتر آن در تهران و کابل جهت فراهمسازی زمینههای تبادل سریع رسانهای، هماهنگی و همکاری در ترتیب دورههای آموزشی و تحقیقی برای خبرنگاران افغانی در تهران و کابل، سفرهای ماهانه متقابل کارگزاران رسانهای ایرانی و افغانی به شهرهای مختلف دو کشور، انتشار مطالب و مقالات در خصوص اهمیت روابط و دستاوردهای تمدنی و فرهنگی دو کشور.
8- پیشنهاد تشکیل و فعالیت «انجمن فرهیختگان و نخبگان افغانستانی در ایران» در شهرهای تهران – کابل به منظور تجمیع و معرفی آثار فرهنگی، هنری، علمی مهاجرین افغانستانی در ایران با رویکرد معرفی تصویری نوین از مهاجرین افغانستانی در افکار عمومی جهانیان
9- پیشنهاد تشکیل «انجمن مدرسان زبان پارسی مؤسسات تحصیلات عالی افغانستان» در کابل جهت هماهنگی و ارتقاء همکاریهای آموزشهای تکمیلی و تخصصی با مراکز ذیربط ایران
10- پیشنهاد تأسیس و راهاندازی «بانک ایران و افغانستان» در راستای رفع معضلات سرمایهگذاری، انتقال قانونی وجوه، صدور کارت بانک و....
11- پیشنهاد تبیین و اعلام مواضع رسمی دو کشور در خصوص مسائل فرهنگی و عقیدتی مشترک با رویکرد وحدت و اخوت اسلامی، ضرورت اتخاذ مواضع مشترک بین دو کشور در مجامع رسمی، بینالمللی، بویژه در جهان اسلام برای مقابله با جریانهای تکفیری، تروریستی.
انتهای پیام/