کوکتل دراماتیک، تئاتر آزاد یا هر چیز دیگر
خبرگزاری تسنیم: تنها تفاوتی که میتوان میان اثر تازه حاتمی و آثار تئاتر آزاد دیده میشود، این است که قمر و زری تئاتر آزاد تبدیل به اِلن و آدلاید میشود و اصغر و قلی، ایکار و مورکول نام دارند.
خبرگزاری تسنیم_ احسان زیورعالم
کوکتل (Cocktail) برای شما میتواند یادآور نوعی سوسیس باشد. در واقع کوکتل مخلوطی است که قرار است هم تمام ویژگیهای اجزای خودش را داشته باشد و هم به شما حس ویژه و تازهای دهد؛ ولی گاهی میتواند تبدیل به آش شلهقلمکاری شود که موجب رودل کردن شما شود.
رودل کردن همواره نیازمند خوردن یا نوشیدن نیست؛ بلکه میتواند از ادراک و دریافت شما نسبت به وجودی خارج از شما ناشی شود؛ برای مثال از تماشای یک اثر به ظاهر هنری در قالب یک نمایش. نمایشی که نامش را کوکتل دراماتیک مینامم و نمونه حی و حاضر آن را میتوانید در مجموعه ایرانشهر تحت عنوان «پرواز ایکار» ببینید. این کوکتل دراماتیک معجونی است از یک بازیگر زن که مدام به دستور روای میچرخد – البته راوی از همه بازیگران میخواهد بچرخند؛ ولی تنها این خوشلباسان و سوختگان در آتش عشق میچرخند -، یک کاوه آهنین جان که هر از گاهی گلویی بترکاند و ما را از شنیدن صدای لئونارد کوهن به وجد آورد، تکهکلامهایی با چاشنی مسایل جنسی و رفتارهای سبکسرانه. البته با تاکید بر این مساله که این نمایش برای مخاطب 7+ به نمایش درمیآید.
این کوکتل دراماتیک بسیار شبیه به نمایشهایی است که در بولینگ عبدو، سینما گلریز، بلوار، قیام و... روی صحنه میروند. یک سال و گاهی دو سال به شکل مداوم اجرا میشوند، مورد استقبال هم تاحدی قرار میگیرند و میفروشند و عنوان تئاتر آزاد را با خود به یدک میکشند. تنها تفاوتی که میتوان میان اثر تازه محمد حاتمی و آثار تئاتر آزاد بیابیم این است که قمر و زری تبدیل به اِلن و آدلاید میشود و اصغر و قلی، ایکار و مورکول نام دارند.
«پرواز ایکار» داستان شخصیتی داستانی است که از داستان خود میگریزد و به زنی فاحشه دل میبندد؛ در حالی که نویسندهاش برای یافتن وی کارآگاهی استخدام میکند. در کش و قوس یافتن ایکار توسط مورکول، اتفاقات متعددی رخ میدهد، ایکار به چنگ مورکول میافتد و به اجبار نویسندهاش، در موقعیت ازدواج اجباری با یک شخصیت داستانی دیگر قرار میگیرد. با این حال ایکار میگریزد تا به معشوقهاش برسد، با او ازدواج میکند، گاراژی تاسیس میکند و به کمک یک ماشین پرنده از دنیای داستانی پر میکشد.
خلاصه نمایش بعلاوه استفاده از نمایش کمدی در تعریف آن، میتواند چکیدهای از یک نمایش پارودی باشد، پارودی بر «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» باشد و حتی اتفاقاتش میتواند ذهن را به سمت یک نمایش پارودی بر داستانهای عامهپسند فرانسوی قرن نوزدهم که به اشتباه رومانتیک نامیده میشدند، ببرد. ولی واقعیت امر آن است که این اثر نمایشی هیچ یک از این موارد نیست.
ابتدای نمایش با آوازخوانی کاوه آهنین جان آغاز میشود، موسیقی که هیچ ارتباطی با نخستین صحنه نمایش (یک حراجی آثار هنری و ادبی) ندارد. بدون هیچ مقدمهای نویسندهای به نام اوبر وارد نمایش میشود و به دنبال شخصیت گمشدهاش میگردد و باز بدون هیچ منطق دراماتیکی وی به سورژه رجوع میکند تا او نیز او را به مورکول معرفی کند. در این مقدمه مشوش و آشفته که گویا قرار است شخصیتها به ما معرفی شوند، خبری از شخصیتپردازی نیست، حتی افراد در قالب یک تیپ هم نمیگنجند. مثلاً قرار است اسمهای فرانسوی و علاقه آنان به رمان، دال بر نویسنده بودن این افراد باشد. به صرف دادن تک نشانه، اثر توقع دارد که جهان شخصیتهایش را به ما نمایش دهد.
نویسنده متن و در ادامه کارگردان «پرواز ایکار» بدون توجه به ساختار روایی انتخاب شده در داستان جولان میدهند و برایشان اهمیت ندارد تا نشانگانی دراماتیک در اثر خود بگنجانند. برای مثال مشخص نیست این کارآگاه همه فن حریف از کجا میداند ایکار حتماً به یک کافه (بار) میرود؛ در حالی که حتی نمیتواند اسم واقعی او را حفظ کند.
ضربه اصلی را نمایش از جایی میخورد که در دنیای دراماتیک آن را روایت میخوانیم. نمایش از یک راوی بهره میبرد. راوی همانند مرشد نمایشهای ایرانی چیدمان صحنهها را به عهده دارد و قرار است داستان را پیش ببرد. راوی توانایی آن را دارد که فقدان هر نشانهای در اثر را بپوشاند، آن را خلق کند و به داستان اثر، وجاهت منطقی دهد. ولی راوی نمایش بخشی از جهان لودگی نمایش است. البته میتوان از حفظ نبودن دیالوگها به سبب اتفاق ناگوار برای بازیگر گروه چشم پوشید؛ ولی شخصیت راوی مملو از حفرههای پر نشده در نمایشنامه است. جایی در نمایش راوی از بازیگران میخواهد تا تلاش کنند داستان پیشرود و در مقابل فقط این زمان است که میگذرد.
بیمار بودن روایت زمانی حادتر میشود که شما با حذف شخصیتهایی همچون ژاک، ژان، سورژه و حتی خود راوی هیچ اختلالی در شبهداستان اثر نمییابید. حتی با نادیده گرفتن شغل الن نیز هیچ خللی رخ نخواهد داد و اینجاست که میتوان دریافت که وجود چنین شخصیتها و تیپسازیهایی تنها در راستای خلق شوخیهایی است که به صرف الفاظ و رفتاری خاص در پی خنداندن مخاطب است. زمانی که شوخیها در قالب به سخره گرفتن زبان بیان میشوند، میتوان به راحتی حس کرد برخی مخاطبان حتی آنها را درک نمیکنند. بخش عمدهای از این شکست مربوط به نبود منطق روایی در اثر است. برای مثال ایکار به عنوان شخصیتی که کلام صریح از غیرصریح را تشخیص نمیدهد ناگهان تبدیل به شاعری میشود که از استعاره و کنایه استفاده میکند!
فارغ از تمام این مسائل نبود درک والای کارگردانی در نمایش است که از ابتدا تا انتها موج میزند و مهمترین آن استقرار گروه موسیقی در نقطهای است که تمام میزانسنهای نمایش را مختل میکند. در حالی که گروه موسیقی در انتهای سمت چپ استقرار دارند چنان نقطه ثقلی در کل نمایش ایجاد میکند که در مرکز قرار گرفتن بخش عمدهای از صحنهها را مختل میکند. نورپردازیهای نمایش از استاندارد لازم بهره نمیبرند و به نظر باری به هر جهت است و این بلبشو را میتوان در ورود و خروجهای بیبرنامه – در حالی که ورود از سمت راست است، خروجها ناگهان از سمت چپ اتفاق میافتد و این روال از هیچ برنامهای تبعیت نمیکند – یا در سادهترین شکل ممکن، در رومیزیها جست – که قرار است سرخاش نماد کافه و طلاییاش نماد رستوران باشد و ناگهان طلایی روی میز کافه خودنمایی میکند.
نمایش با داشتن شخصیتهای فرنگی و داستانی شبهفرنگی نمیتواند خود را نجات دهد؛ چرا که به صرف داشتن نامهای «ژ» دار نمیتوان داستانی را نقل کرد و نتیجه چیزی نیست جز همان تئاتر آزاد. البته نگارنده منکر آن نیست که جامعه نیازمند محصولی به نام تئاتر آزاد است. مشکل اصلی در آن است که این نمایش در سالنی به اجرا درمیآید که داعیه اجرای بهترینها در مجموعه خود را دارد. دور از انصاف است که از اجراهای خارقالعاده ایرانشهر در سال 93 چون «خانه-واده» و «صدای آهسته برف» یاد نکنیم؛ ولی اجرای «پرواز ایکار» معلوم نیست نتیجه چه سیاستی است؟ قطعاً دکتر سرسنگی در مقام یک استاد تئاتر تاب و تحمل تماشای چنین نمایشی را ندارد.
البته دور از انتظار نیست محمد حاتمی پس از پایان اجرایش، اجرایی در یکی از سالنهای شمال تهران همچون اقدسیه (شمس) داشته باشد و آنجا هم به لطف بازیگر زن نمایش خود تا حدی بفروشد؛ البته با بلیتی گرانتر. فروختن اثر نمایشی اتفاق میمون و مبارکی است؛ ولی شما هر محصول لوکسی را از هر مغازهای بدست نمیآورید و این درمورد تئاتر نیز صادق است.
انتهای پیام/