ترور باریس نمتسوف؛ مظنونان و پیامدها
خبرگزاری تسنیم: نمتسوف یکی از رهبران برجسته مخالفان دولت روسیه که در زمان کشته شدن ۵۵ سال داشت، مدتی فرماندار نیژنی نوگورود بود و در اواخر سال ١٩٩ در سال آخر ریاستجمهوری یلتسین به معاونت نخستوزیری ارتقا یافت.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری تحلیلی الوقت در مطلبی نوشت: باریس نمتسوف، یکی از رهبران برجسته مخالفان دولت روسیه، هنگامی که به همراه یک زن اوکراینی از روی پلی در نزدیکی میدان سرخ مسکو عبور میکرد، هدف گلوله سرنشینان مسلح یک خودروی عبوری قرار گرفت.
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه با محکوم کردن قتل بوریس نمتسوف کمیتهای را برای تحقیق و پاسخگویی درباره این اقدام تعیین کرده است.
پوتین در پیامی به مادر آقای نمتسوف مرگ او را تسلیت گفته و قول داده که از هیچ تلاشی برای یافتن قاتل پسرش دریغ نکند.
با این حال هواداران نمتسوف اعتقاد دارند که این قتل با انگیزه سیاسی صورت گرفته و با مخالفتهای او با رئیسجمهور روسیه و درگیریهای اوکراین مرتبط بوده است.
به هر روی گروهی که توسط پوتین تشکیل شده، در اولین بیانیهاش گفته است که نمتسوف به هنگام عبور از پلی در نزدیکی کرملین هدف چهار ضربه گلوله از ناحیه پشت قرار گرفت.
به گزارش این کمیته، حمله با دقت برنامهریزی شده بود و قاتلان که پس از تیراندازی با اتومبیل از صحنه گریختند، از برنامههای نمتسوف آگاه بودند.
این کمیته در بیانیه خود اعلام کرده که تحقیقات آنها در چند زمینه از جمله احتمال انجام این حمله توسط اسلامگرایان افراطی یا ارتباط این قتل با درگیریها در اوکراین در حال بررسی است.
با توجه به ابعاد داخلی و خارجی ترور نمتسوف، نوشتار حاضر ضمن نگاهی به زندگی سیاسی و فعالیت های نمتسوف، به بررسی مظنونان اصلی قتل وی پرداخته است. چشم انداز و پیامدهای ترور نمتسوف نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند.
درباره نمتسوف
نمتسوف که در زمان کشته شدن ٥٥ سال داشت، مدتی فرماندار نیژنی نوگورود بود و در اواخر سال ١٩٩ در سال آخر ریاستجمهوری یلتسین به معاونت نخستوزیری ارتقا یافت.
وی پس از انتخاب پوتین به مقام ریاستجمهوری به تدریج به یکی از مخالفان سرسخت وی تبدیل شد و به عنوان رهبر «حزب همبستگی» به مخالفت با سیاستهای کرملین در عرصههای گوناگون پرداخت.
باریس نمتسوف که از اصلاحطلبان نسل اول روسیه بعد از فروپاشی شوروی به حساب میآمد و گرایش کاملاً غربگرایانه داشت، بارها از سوی نیروهای دولتی دستگیر و روانه زندان شد.
وی حدود دو سال پیش دست به انتشار کتابی در فضای مجازی زد که به مذاق پوتین خوش نیامد.
وی در کتاب خود، ولادمیر پوتین را متهم کرده بود که در زمان زمامداری او، وابستگی روسیه به انرژی بیشتر شده و افزایش تورم باعث اضطرابهای شدید اجتماعی گشته است.
نمتسوف در اثر خود از شیوه حکومتداری پوتین به انتقاد پرداخته و چنین برداشت کرده بود که در زمان زمامداری وی، رشوه و فساد افزایش یافته و به امری متداول بدل گشته است. همچنین نمتسوف ادعا می کرد دولت پوتین بجای آنکه منابع مالی خود را صرف بهبود اوضاع زندگی مردم کند، در بخش های غیرضروری سرمایهگذاری می کند.
به هر روی علیرغم آنکه پیش از نمتسوف نیز بارها مخالفان دولت روسیه به انحاء مختلف از سر راه برداشته شده اند، اما وی یکی از رده بالاترین مخالفان دولت ولادیمیر پوتین است که ترور میشود.
نکته جالب توجه این است که نمتسوف چند ساعت پیش از آن که ترور شود، در یک گفتوگوی رادیویی ساکنان مسکو را ترغیب کرد در گردهمایی روز یکشنبه، که قرار بود در اعتراض به نقش روسیه در بحران اوکراین و بحران اقتصادی در داخل برگزار شود، شرکت کنند.
در مجموع نمتسوف طی سال های اخیر دست کم در چند حوزه انتقادهای اساسی به دولت پوتین داشت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود:
١ . عدم چرخش نخبگان در ساختار سیاسی روسیه و تجمیع قدرت در دستان پوتین؛
٢ . مبارزه با فساد اقتصادی و متهم کردن دولت پوتین به دست داشتن در مفاسد و یا حمایت از فاسدان؛
٣ . اعتراض به سیاست های دولت پوتین در خصوص بحران اوکراین و متهم کردن کرملین به آتش افروزی.
به این ترتیب نمتسوف با تاکید بر موارد فوق سعی کرده بود از خود چهره ای غربگرا، دموکراسی خواه و لیبرال ترسیم کند.
مظنونان ترور
کمیتهای که از سوی دولت روسیه مسئول تحقیق درباره این قتل شده است میگوید مجموعه ای از انگیزههای احتمالی قاتلان را در دست بررسی دارد که از آن جمله میتوان به مخالفت نمتسوف با جنگ اوکراین، زندگی شخصی و سیاسی او، بنیادگرایی اسلامی و یا تلاش مخالفان برای بیثباتسازی کشور اشاره نمود.
در این بین علیرغم آنکه برخی از چهرههای نزدیک به دولت روسیه، قتل نمتسوف را ناشی از درگیریهای شخصی او در فعالیتهای اقتصادی یا زندگی خصوصی توصیف کردهاند و یا برخی دیگر اعتقاد دارند با توجه به آنکه نمتسوف یهودی بود، احتمالا توسط افراط گرایان اسلامی کشته شده است، با این حال به نظر می رسد دست کم سه گمانه در خصوص مظنونان ترور نمتسوف به واقعیت نزدیکتر باشد:
١. ترور توسط پوتین و دولت روسیه: اکثر هوادارن نمتسوف اعتقاد دارند که این قتل بدون هیچ تردیدی به دستور پوتین انجام گرفته است. بر این اساس همانگونه که پیشتر پوتین به انحاء مختلف، مخالفان خود را از سر راه برداشته، در حال حاضر نیز با ترور نمتسوف قصد دارد به مخالفان خود نشان دهد که سرنوشت مخالفت با دولت چه خواهد بود.
با این حال دولت روسیه، بهشدت ادعای گروههای منتقد دولت مبنی بر دست داشتن کرملین در قتل بوریس نمتسوف را رد کرده است. سخنگوی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه نیز گفت که این قتل، نشانههای یک ترور از برنامهریزی شده را دارد. او این قتل را عملی تحریک آمیز نامید و گفت کرملین بر تحقیقات نظارت خواهد کرد.
در شرایط فعلی بعید به نظر می رسد که دولت روسیه دست به چنین اقدامی زده باشد. زیرا نمتسوف به رغم نفوذی که در بخشی از بدنه اجتماعی روسیه داشت، اما تهدیدی عمده برای پوتین و سیاست های کرملین محسوب نمی شد. ضمن آنکه راههای دیگر برای کنترل وی از سوی دولت وجود داشت. به عنوان مثال همانگونه که الکسی ناوالنی یکی دیگر از رهبران مخالف دولت روسیه به فساد اقتصادی متهم شد، دولت می توانست از این حربه برای کنترل نمتسوف نیز استفاده کند. بنابراین احتمال آنکه ترور نمتسوف توسط دولت صورت گرفته باشد، تا حد زیادی ضعیف است.
٢. ترور توسط سرویس های اطلاعاتی ـ امنیتی غرب: برخی از چهرههای سیاسی هوادار حکومت روسیه، معقتند این عمل برای مخدوش کردن چهره پوتین و تحریک افکار عمومی روسیه صورت گرفته است.
برخی دیگر نیز قتل نمتسوف را اقدامی برای بیثبات نشان دادن اوضاع روسیه دانسته اند. به عنوان مثال، رمضان قدیروف رهبر چچن معتقد است که نهادهای امنیتی غربی مسئول این قتل هستند؛ زیرا آنها تلاش دارند در روسیه درگیری داخلی راه بیفتد.
اگر چه اثبات این سناریو به معنای تلاش غرب برای ایجاد اغتشاش در روسیه است، اما اثبات آن نیز می تواند به معنای ناکارآمد بودن و زیر سوال رفتن دستگاه های اطلاعاتی ـ امنیتی روسیه باشد و چنین امری نیز پیامدهای خاص خود را برای کرملین در بر دارد.
با این حال، این سناریو از قوت نسبتا بیشتری برخوردار است؛ به ویژه که مقامات ارشد روسیه نظیر پوتین نیز بارها در سخنرانی های خود به این نکته اشاره کرده اند که غرب قصد دارد از طرق مختلف به ایجاد یک انقلاب رنگی در روسیه بپردازد.
به نظر میرسد با توجه به پیروزی روسیه در اوکراین و ناتوانی غرب از مقابله با سخت با مسکو، اینک سرویس های اطلاعاتی ـ امنیتی غربی به شیوه های نرم جهت تهییج افکار عمومی روسیه علیه پوتین روی آورده اند و قتل نمتسوف می تواند اقدامی در این راستا باشد.
٣. راستگرایان افراطی: طی هفته ها و ماه های اخیر، باریس نمتسوف بارهای از سوی راست گرایان افراطی روس تهدید شده بود. علت اصلی این تهدیدات نیز مواضع نمتسوف در خصوص بحران اوکراین بود.
از نظر راست گرایان افراطی، نمتسوف فردی خائن بود و به عنوان ستون پنجم دولت اوکراین در روسیه عمل می کرد.
راست گرایان افراطی یا نئونازیستها برای اولین بار در سالهای دهه ٩ در روسیه پدیدار شدند که در آن زمان تعداد آنها از دهها تن تجاوز نمیکرد. در سالهای ٩٤-٩٣ تعداد آنها به ٢ -١٥ نفر افزایش یافت و در شهرهای بزرگ مانند مسکو، ولگاگراد و سنت پیتربورگ شروع به شکل گیری و ظهور نمودند که در آن زمان زیاد جدی گرفته نمیشدند.
با این حال اخیرا فعالیت آنها افزایش پیدا کرده و دست به تاسیس سازمانها، اتحادیه ها، جنبشها و گروههای نئونازیستی زده اند. این سازمانهای نژادپرستانه تلاش دارند تا حضوری فعالتر در پروسه های سیاسی روسیه داشته باشند و تا حد امکان، خود را به منابع قدرت نزدیک نمایند.
این گروهها که عملکردها و فعالیتهای خشونتآمیز و تروریستی را قبیح نمیدانند، قصد دارند در صورت امکان، اهرم های قدرت را در دست گیرند. بر این اساس روز به روز احساسات نژاد پرستانه و احساس تنفر از خارجیان در جامعه روسیه افزایش می یابد.
این مسئله را می توان از افزایش افراد با ظاهر فاشیستی و اصطلاحا کلهپوستی و همچنین نقاشی های زیادی که از صلیب فاشیستی هیتلر بر در و دیوار کوچه پس کوچه های شهرهای مختلف روسیه کشیده می شود، مشاهده نمود.
به هر روی به نظر می رسد با توجه به مواضع نمتسوف در خصوص بحران اوکراین و تلاش وی برای افشای اطلاعاتی درباره حضور نیروهای روس در مناطق شرقی اوکراین، بهانه مناسب برای راست گرایان افراطی ایجاد شده باشد و آنها که خواهان پیوستن و یکپارچگی تمام روس تبارها هستند، دست به ترور نمتسوف زده باشند.
چشم انداز و پیامدها
مرگ نمتسوف باعث شد راهپیمایی اعتراضی را که قرار بود یکشنبه اول مارس در مسکو برگزار شود، لغو و به جای آن مراسم بزرگذاشت بوریس نمتسوف برگزار گردد.
به رغم آنکه قرار بود راهپیمایی صرفا در مسکو برگزار شود، اما عملا به چند شهر بزرگ دیگر در روسیه نظیر سن پطرزبورگ هم گسترش یافت. علاوه بر این مردم بسیاری از کشورهای استقلال یافته از شوروی نظیر اوکراین، لیتونی، لتوانی و ... نیز همراه با هوادارن نمتسوف در روسیه، به برگزاری تجمعاتی جهت بزرگذاشت وی پرداختند.
این مسئله نشان می دهد که مرگ نمتسوف دارای پیامدهایی فراتر از مرزهای جغرافیایی روسیه است. علاوه بر این، حمایت اکثر رهبران کشورهای غربی از نمتسوف و محکوم نمودن ترور وی نیز بیانگر وجود طرحی مبنی بر به انزوا کشاندن دولت روسیه در این خصوص و همچنین به چالش کشیدن سیاست های مسکو در قبال اوکراین است. زیرا اکثر آنها از نمتسوف به عنوان فردی که خواهان برقراری صلح در اوکراین و مخالف سیاست های پوتین در این خصوص بود، یاد کردند.
با این حال اوضاع در داخل روسیه تا حدی متفاوت است. در آخرین نظرسنجی صورت گرفته در روسیه، محبوبیت پوتین به حدود ٨٦ درصد افزایش یافته و این در حالیست که محبوبیت نمتسوف حدود ٣ درصد بود.
اگرچه به نظر می رسد ترور وی باعث ایجاد انسجام در جبهه مخالفان پوتین شود و بهانه مناسبی برای رسانه ها و سران کشورهای غربی جهت ایجاد تشویش اذهان عمومی علیه دولت روسیه ایجاد کند، اما چنین اقداماتی نمی تواند تاثیری جدی بر فضای سیاسی و اجتماعی روسیه داشته باشد.
در واقع تصویری که کشورهای غربی از پوتین ارائه می دهند، تصویری مطابق با تمام واقعیت ها نیست. زیرا واقعیت آن است که تعداد هوادارن پوتین بسیار بیشتر از تعداد مخالفان وی است.
در حالی که شعار اصلی مخالفان ولادیمیر پوتین، «روسیه بدون پوتین» است و این شعار در برخی از تظاهرات های روسیه از جمله تجمعاتی که به مناسبت بزرگداشت نمتسوف برگزار گشت، سر داده شد، اما به نظر می رسد که شعاری پوچ و توخالی باشد. زیرا تمام افرادی که این شعار را سر می دهند، به خوبی می دانند که روسیه بدون پوتین چه سرنوشتی خواهد داشت.
ضمن آنکه هیچ جانشین قدرتمندی نیز برای پوتین وجود ندارد. در واقع نکته ای که نباید نادیده گرفته شود، ضعف مفرط مخالفان داخلی پوتین است. مخالفان پوتین در سطح نخبگان، هیچ وزنه و عنصر قابل اتکایی ندارند.
اکثر نخبگان مخالف پوتین، وابسته به طیف های سیاسی مختلفی از منتهیالیه چپ تا راست هستند. به همین دلیل نیز نه می توانند به تنهایی اثرگذار باشند و نه قابلیت اتحاد با یکدیگر را دارند.
واقعیت آن است که تعداد هوادارن پوتین بسیار بیشتر از تعداد مخالفان وی است. بسیاری از مردم روسیه، پوتین را مردی قدرتمند می دانند که ثبات و آرامش را به آنان بازگردانده است.
پوتین مردی است که همه می توانند با اعتماد و اطمینان کامل به او تکیه کنند و مصالح کشور خود را به وی بسپارند. از این رو نزد بسیاری از مردم، روسیهی بدون پوتین، روسیه ای خواهد بود که دیگر روی ثبات و آرامش را نخواهد دید.
روسیه بدون پوتین، روسیه ای خواهد بود که احتمالا درگیر انقلابی خونین و یا جنگی داخلی می شود و به کشورهای کوچک تجزیه می گردد. بنابراین پوتین که نماد ثبات و آرامش در کشور است، بهتر از هر فرد دیگری می تواند هدایت و رهبری روسیه را بر عهده گیرد.
نباید از یاد برد که هنوز ویرانی ها و میراث ناخوشایند انقلاب ١٩١٧ و فروپاشی شوروی در اذهان اکثر مردم روسیه باقی مانده است. به همین دلیل نیز اگر از شهروندان روسیه پرسیده شود که از میان «ثبات و امنیت» و «آزادی و دموکراسی»، کدام یک را انتخاب می کنند، بیگمان پاسخ اکثر مردم، «ثبات و امنیت» خواهد بود. البته چنین امری به معنای وجود ناامنی اجتماعی در روسیه نیست، بلکه به آن معناست که مردم از وقوع رویدادی نظیر انقلاب یا جنگ داخلی و حتی تجزیه کشور خود، بیمناک هستند.
در نتیجه پوتین که توانسته با اقدامات خود، روسیه را از ورشکستگی دهه ١٩٩ ، رهایی بخشد و ثبات سیاسی و اجتماعی را به این کشور بازگرداند، نزد اکثر مردم روسیه همچون یک ناجی و قهرمان نگریسته می شود. در مجموع می توان سه مقوله «ضدیت با غرب»، «بازگرداندن ثبات و آرامش به کشور» و «احیای قدرت روسیه در سطح جهان» را دلیل اصلی محبوبیت پوتین در داخل روسیه محسوب نمود.
انتهای پیام/