مهمانان امام رضا(ع) آمدند: «این گل پر پر از کجا آمده؟ از سفر شام بلا آمده»
خبرگزاری تسنیم: پیکر فرمانده و معاونان تیپ دلاور فاطمیون که چند روز قبل در جنوب سوریه بشهادت رسیده بودند، با حضور باشکوه ایرانیها و افغانستانیها در مشهد مقدس و در حرم امام رئوف تشییع شد.
دوباره عطر شهدا در کوچههای مشهد میپیچد، مردم از همه جا به سمت مهدیه راه افتادهاند، جمعیت عاشقان شهادت منتظر رسیدن پیکرهای مطهر هفت شهید گلگون کفن فاطمیون هستند. ایرانی و افغانستانی کنار هم ایستاده و با هم زمزمه میکنند: کجایید ای شهیدان خدایی، بلا جویان دشت کربلایی...
مشهدالرضا در ایام فاطمیه عزادار سرداران رشید فاطمیون است، همه جا پرچمهای سیاه و سرخ و سبز برافراشته شده و همه جا بوی شهید میآید. امروز تمام شهر درباره «ابوحامد» و «فاتح» حرف میزنند، حالا همه ابوحامد و فاتح را میشناسند. فاتح میدانست که در این روزهای آخر رو در روی رژیم صهیونیستی ایستاده و همین جهادش را شیرین میکرد.
مادر شهید رضا اسماعیلی هم در میان مردم است، رضا اسماعیلی را یادتان هست؟ او همان شهید بی سر فاطمیون بود که ناجوانمردانه سرش را از تن جدا کردند، درست یک ماه بعد از شهادتش، پسرش «محمدرضا» به دنیا آمد و حالا محمد رضا سربند یازهرای پدرش را به ارث برده و با مادرش برای تشییع پیکر شهدا آمده است.
هر سو که نگاه میکنی نجوای عاشقانهای با شهدا شنیده میشود، آمبولانسها از دور نمایان میشوند، پیکر مطهر شهدا می آیند، مردم سر از پا نمی شناسند، همه یک صدا فریاد میزنند : لبیک یا زینب(س)، لبیک یا حسین(ع)
سیل جمعیت عاشقان، تابوت شهدا را به دوش میکشد و بسوی حرم امام رئوف راه میافتند. همه اشک میریزند و با سوز و نوای عاشقانه پیکر مطهر شهدا را تشییع میکنند، یکی از ایرانیها همانطور که اشک میریزد میگوید : یا علی ابن موسی الرضا، یا امام غریب، به عزت و شرف این شهیدان غریب توفیق شهادت نصیب ما بگردان؛ و همه فریاد می زنند : الهی آمین...
ابوحامد و فاتح اینجا غریبند،در سوریه هم غریب بودند، رفته بودند تا نگذارند پای یزیدیان زمان به حرم بی بی زینب باز شود، عاقبت بر سر همان عهد و پیمان شهید شدند.
جمعیت وارد حرم میشوند، حرم امام هشتم که ملجا و ماوای غریبان و پناهگاه بیپناهان است. ملائک هم فوج فوج برای زیارت شهدا به زمین آمدهاند، همه در کنار هم، دوشادوش هم شهدا را تشییع میکنند. «این گل پر پر از کجا آمده؟ از سفر شام بلا آمده، فرمانده شهیدم، راهت ادامه دارد، رضاجان، رضا جان، شهادتت مبارک...» اینها فریادهایی است که در ظهر فاطمیه در صحن و سرای علی ابن موسی الرضا شنیده میشود.
آیت الله علم الهدی، امام جمعه مشهد جلوتر از جمعیت به نماز میایستد و بقیه پشت او صفوف نماز را مرتب میکنند. پیکرهای مطهر کنار هم در حرم امام رضا(ع) چند دقیقهای آرام میگیرند و بعد شهدا را دوباره تشییع میکنند.
خادمان آستان قدس رضوی شهدا را با احترام تشییع می کنند، اینجا دیگر شهدای افغانستانی غریب نیستند، اینجا جایی است که همه و همه یکسانند و در کنار هم به عروج شکوهمند شهیدان غبطه میخورند و اشک میریزند.
شهدا را از درب پایین خیابان بیرون می آورند و دسته تشییع کنندگان بسوی بهشت رضا(ع) حرکت میکنند.
اینجا بهشت رضاست، قطعه شهدا مملو از عاشقان شهادت است، به یکباره همهمه میشود، صدای ملکوتی مداح فاطمیون در بلندگوها می پیچد و ناخودآگاه اشک همه سرازیر میشود، اول همه فکر میکنند شاید این تنها صدای ضبط شده اوست، اما نه، مداح فاطمیون آمده است تا با فرمانده شهیدش وداع کند. جمعیت شور و حال دیگری می گیرد وقتی مداح جبهههای فاطمیون با سوز عجیبی میخواند :
فاطمیون زمان ستیز است
خط دین در فرار و گریز است
موسم همت و جست و خیز است
دشت زینبیه لاله ریز است
فاطمیون بیا پر بگیریم
خط میدان و سنگر بگیریم
انتقام «برادر» بگیریم
داد دین را ز کافر بگیریم
از شهیدان به ما این پیام است
راه حق راه سرخ امام است ...
شهدا در آرامگاه ابدی شان آرام میگیرند، یک طرف سردار علیرضا توسلی(ابوحامد) یکسو سردار رضا بخشی(فاتح) و یکسو شهید سادات و آنطرف تر شهید نجفی و بقیه شهدا. بعضی از سربازان ابوحامد بر سر مزار این سردار رشید اسلام همگی با هم پیمان میبندند که انتقام خون این فرمانده شهید و معاون او را از سربازان یزید بگیرند.
نیم ساعت بعد جمعیت کم کم بسوی خانه شهدا بر میگردند، حالا همه رفتهاند و تنها ماندم. یک به یک با شهدا سلام میکنم، رضا اسماعیلی، محمد رضایی، غلامرضا محمدی، عباس رضایی، قاسم حسینی و بقیه شهدا را زیارت میکنم، یادم از روزهای گذشته میآید که همه این شهیدان زنده بودند و با هم دعای توسل میرفتیم، حالا آنها عروج کرده و ما ماندیم.
می روم کنار ابوحامد، فاتحهای میخوانم، چهرهاش یادم میآید، او غرور و غیرت فاطمی داشت، صلابت و شکوه حیدری داشت و در سخت ترین شرایط روحیهاش را نمیباخت. میروم کنار مزار فاتح، فاتح دلها که قله شهادت و رشادت را فتح کرد. او الگوی تمام فاطمیون بود. سلام میکنم، سرم را روی مزارش میگذارم و آرام میگویم : رضاجان، شهادتت مبارک، سلام مرا به همه شهیدان برسان...
انتهای پیام/