شبکه افق؛ رونمایی از شکوه ایمان
خبرگزاری تسنیم: افقیها خوب بلدند تماشاگران اتفاقی را تبدیل به طرفداران دوآتشه کنند. شبکه افق نشانه است، راهنما است، نه فقط برای بینندگانش، بیش از آن برای اهالی رسانه میتواند نشانهای باشد که راه را گم نکنند.
به گزارش گروه سایر رسانههای خبرگزاری تسنیم، قرار بر این است که ساعت 5 عصر فردا، شبکه افق به صورت رسمی افتتاح شود. سید محمد تقوی مطلبی درباره این شبکه جدید التاسیس تلویزیونی نوشته است که در ادامه میخوانید:
افقیها خوب بلدند تماشاگران اتفاقی را تبدیل به طرفداران دوآتشه کنند. شبکه افق نشانه است، راهنما است، نه فقط برای بینندگانش، بیش از آن برای اهالی رسانه میتواند نشانهای باشد که راه را گم نکنند، که اگر هدف را فراموش کردهاند، اگر از رسیدن به آن هدف بزرگ مایوس شدهاند، حالا ببینند که میشود، که ببینند خیلی کارها میشود کرد، حتی میتوان قالب سرگرمی را کاملا در جهت آرمانها به کار گرفت، میشود سریال تلویزیونی پخش کرد و باز هم انقلابی بود...
شبکه افق محترم است، نجیب است، نه به خاطر این که وسط یک برنامه خوش ساخت که ذهن و دل مخاطب را نشانه رفته، ناگهان آگهی پوشک بچه پخش نمیکند، نه حتی به خاطر این که «لوگوتایپ» بسیار حرفهای دارد و گویی اولین بار است که گرافیک در یک شبکه تلویزیونی مورد توجه دستاندرکاران قرار گرفته و رنگ و فونت و عنوانبندی روی مخ مخاطب نیست... مهمتر از همه اینها یک چیزی است که چندان در تعریف نمیگنجد، آدم حس میکند افقیها، برای هر نفر-ساعت از تماشاگرانشان به دقت برنامهریزی کردهاند و برایشان مهم است که الان کسی نشسته و به هر دلیلی افق را تماشا میکند، حالا یک ساعت یا ده دقیقهاش مهم نیست، افقیها خوب بلدند تماشاگران اتفاقی را تبدیل به طرفداران دوآتشه کنند. شبکه افق نشانه است، راهنما است، نه فقط برای بینندگانش، بیش از آن برای اهالی رسانه میتواند نشانهای باشد که راه را گم نکنند، که اگر هدف را فراموش کردهاند، اگر از رسیدن به آن هدف بزرگ مایوس شدهاند، حالا ببینند که میشود، که ببینند خیلی کارها میشود کرد، حتی میتوان قالب سرگرمی را کاملا در جهت آرمانها به کار گرفت، میشود سریال تلویزیونی پخش کرد و باز هم انقلابی بود...
برنامه «نیمه پنهان ماه» از آن دست برنامههایی است که آنقدر خوب و ساده و دلنشین است که آدم مدام به خودش میگوید چرا تا به حال، یعنی 25 سال پس از جنگ، تازه اولین بار است که برنامهسازان به سراغ همسران شهدا رفتهاند. یک میز کوچک و گرد و دوتا صندلی و یک خانم ساده و صمیمی به عنوان مجری و همسر شهیدی که خطوط چهرهاش گویای هزاران قصه ناگفته از رنجهایش است. برنامه نیمه پنهان ماه، عنوانش را مدیون کتابهایی است که بر و بچههای مرتضی سرهنگی با همین عنوان و با همین موضوع سالها قبل کار میکردند. حقیقتا تغییر رسانه، مثلا از کتاب به تلویزیون، چه ثمرات بزرگی میتواند داشته باشد. در این برنامهها با شیرزنانی آشنا میشویم که بیشترین سهم را در دلاوریهای شهدا داشتند و مظلومانه فرزندان شهدا را بزرگ کردهاند، طعن و نیش زبانها را در غربت و دوری یار و همراه زندگیشان شنیدهاند و طی سالیان کمتر صدایی از آنان برآمده است... و حالا پس از سالها وقتی کنارشان مینشینی، از امام و جنگ، از بنیصدر و منافقین، از طاغوتیها و ضدانقلابها، از رجایی و باهنر و... همانطور حرف میزنند که گویی هنوز در همان یکی دو سال اول انقلاب هستیم...
افق اگر سراغ سرگرمی هم میرود، گوشه چشمی به آرمانهایش دارد، مستند-مسابقه «فرمانده» شاید هنوز راه زیادی در پیش دارد تا به جذابیتهای لازمه یک کار این چنینی برسد، اما در عوض حال و هوای برنامه و خروجی آن، چیزی نیست جز تعلیم دلاوری، نمایش سختکوشی، آموزش مردانگی و ترویج شجاعت و در نهایت، رونمایی از شکوه ایمان...
افق سریال خارجی هم پخش میکند. سریال «نیل در خون» که به یکی از مهمترین فرازهای مقاومت مردم مظلوم شمال آفریقا در برابر مهاجمان استعمارگر فرانسوی میپردازد. شخصا از سالها قبل(و اگر پیش خودمان بماند، هنوز هم) از ستایشگران پرشور ناپلئون بناپارت بودهام. کلمات پوچی نظیر دیکتاتور و مستبد، ابزاری ساخته دست غربیان است برای تخطئه هر کسی که با منافعشان سازگار نیست. با اطلاق این عناوین به بسیاری از بزرگمردان تاریخ، شناختن و بهره گرفتن از عظمت روحی آنان را برای ما غیر ممکن میکنند. حماسه ناپلئونی حتی بسیاری از هنرمندان و متفکران حساس همدورهاش نظیر بتهوون، گوته، هگل، مونژ و... را تحت تاثیر قرار داد. چرا که او با قدرت رهبریاش و به کار گرفتن میلیونها انسان در یک جهت واحد، امکانات بشری را در ابتدای قرن نوزدهم به طور چشمگیری توسعه داد. نهادهایی که او ساخت، تمدن بشری را به اندازه یک قرن به جلو پرتاب کرد. بنابراین انقلاب فرانسه و ظهور شخص ناپلئون بناپارت نمیتواند از دید انسانهای تیزبین دور بماند و نادیده انگاشته شود. اما برای من و اغلب ستایندگان این نابغه بزرگ، به هیچ وجه روشن نیست که این حماسه به قیمت چه خون دلهایی شکل گرفته است.
اعتراف میکنم که تا پیش از تماشای این سریال در شبکه افق، حتی از ذهنم نگذشته بود که فتحالفتوحات ناپلئون چه فجایعی برای ساکنان سرزمینهای مفتوح به بار آورده است. تماشای این سریال برای صاحب این قلم تجربهای تکاندهنده بود... البته باز هم افقیها انتخاب درخشانی داشتهاند. احتمالا کارهای یکطرفه با این موضوع فراوان ساخته شده که ناپلئون را یک وحشی خونخوار و مصریان را مردمانی مومن و سلحشور نمایش داده که از یکی جز ظلم و جور و از دیگری جز شجاعت و فداکاری چیزی نمیبینیم. اما «نیل در خون» این گونه نیست. در این سریال از بردباری و مقاومت مصریان ستایش شده، اما در کنارش از ناپلئون بناپارت هم تصویری منصفانه ارائه شده، حداقل تماشاگر تلویزیونی با قصه همراه میشود و علت شکست مصریان و تفوق فرانسویان و نبوغ ناپلئون برای بیننده، باورپذیر است. همچنین سازندگان سریال این توجه را داشتهاند که مثلا ناپلئون در هنگام فتح مصر، یک جوان لاغر و قد کوتاه بوده و آن مرد فربه با کلاه سه گوشه که بعدها به تصویر عمومی او در ذهن مردم تبدیل شد، مربوط به دوران امپراطوری ناپلئون است و از این دست ظرایف در ساخت این سریال فراوان است.
مجموعه «فیروزه» هم، چه در موضوع و چه در قالب کاملا تازه است؛ این برنامه به شاعران انقلاب و همچنین شعر آئینی میپردازد و صد البته که جای این شاعران و آثارشان در سیما خالی بود، اگر چه در صدای رادیو، از همان آغاز انقلاب و تا به امروز، این گروه از شاعران حضور پررنگی داشتهاند. این مجموعه، یک نیای درخشان دارد که چند ماهی پیش از راهاندازی شبکه افق از تلویزیون پخش شد؛ مستندهای کوتاهی که کار «سازمان تلویزیونی سوره» بود و به هنرمندان و آثار بزرگ هنر آئینی و انقلابی میپرداخت.
مجموعه «شاهد عینی» هم به طراز تازهای در برنامههای گفتوگو محور رسیده است. یک مجری توانا و صریح، مهمانی که با دقت انتخاب شده و کار پژوهشی قابل توجهی که به عنوان یک پیش تولید قوی، پشتوانه خوبی برای گرفتن یک خروجی درخشان است. در اغلب قسمتهای این برنامه، مهمانان شخصیتهای شناختهشدهای هستند، موضوع گفتوگو نیز چیز تازهای نیست، حتی اغلب همان اشخاص، مصاحبههای متعددی با همان موضوع، قبلا انجام دادهاند و به مناسبتهای مختلف حرفهایشان را تکرار کردهاند... اما هنر برنامهسازان در همینجا است؛ یک مجری توانا، با ایجاد یک فضای همدلانه و نفوذ به حافظه و جان مصاحبه شونده و بر سر ذوق آوردن او، معمولا چیزهایی از زبانش بیرون میکشد، که برای خود مصاحبهشونده هم تازگی دارد، چه رسد به مخاطبان و بینندگان برنامه. به این ترتیب، این برنامه مخاطبش را پای تلویزیون میخکوب میکند و بخشی از مهمترین فرازهای تاریخ انقلاب اسلامی را، متفاوت از تمامی کتابها و سخنرانیها و رسانههای داخلی و خارجی، با بهترین فرم بیانی به مخاطبان روز افزونش ارائه میکند.
افق در ابتدای راه است، اما حقیقتا تا اینجای کار را خوش درخشیده و با وجود این که از سر و صورت تمام شبکه، مشکلات و محدودیتهای مالی و فنی و اجرایی کاملا نمایان است، اما باید دست مدیران و کارکنان این شبکه را بوسید، که در آخرین سالهای دهه چهارم انقلاب، سرانجام و پس از سعی و خطای بسیار، سخن امام عزیزمان را به نقطه تحقق نزدیک کردهاند که گفت: رادیو و تلویزون، یک دانشگاه عمومی است... حالا در میان شبکههای صدا و سیما، جایی هست که پر از طراوت و شادی و جوانی است، پر از امید و دلدادگی و مردانگی است و مهمتر این که هر پدر و مادری میتواند با خیال راحت، دست فرزندش را بگیرد و در کلاسهای درس این دانشگاه بنشاند و مطمئن باشد که یک مرد یا شیرزن مردتر از مرد از درهای این دانشگاه بیرون خواهد آمد...
منبع: لوح
انتهای پیام/