کاهش مدارس تیزهوشان و بازار جذب دانشآموزان نخبه در مدارس غیردولتی
خبرگزاری تسنیم:نشاندن دانش آموزان تیزهوش در کنار دیگر دانشآموزان عادی، معلم را در تدریس دچار تعارض میکند. کاهش مدارس تیزهوشان به معنای تقویت مدارس دولتی نیست چرا که دانشآموزان تیزهوش را به سمت مدارس غیردولتی سوق خواهد داد.
هراز گاهی از زبان مسئولان آموزشوپرورش درخصوص مدارس استعدادهای درخشان مطالبی شنیده میشود که با برخی از مفروضات و بایستهها جمع شدنی نیست. به عنوان مثال « مدارس سمپاد موجود با شیب ملایم کاهش مییابد. تعداد اندکی از دانش آموزان که استعدادهای فوق برتر دارند جداسازی میشوند و در مدارس تیزهوشان ادامه تحصیل میدهند.»
مطلب فوق چند سوال اساسی را به ذهن متبادر میسازد که پاسخ به آنها ضروری است:
1. آیا واقعا مدارس تیزهوشان به طور بیرویه افزایش یافتهاند؟
2. آیا بین روح حاکم بر سند تحول بنیادین و تدوام فعالیت این نوع از مدارس سازگاری وجود دارد؟
3. آیا آزمون فعلی به عنوان ابزار تشخیص از قابلیت و توان لازم برای تمیز استعدادهای به اصطلاح فوق برتر برخوردار است؟
4. آیا میتوان کاهش این قبیل از مدارس را دمیدن در تنور خصوصی سازی مدارس تلقی کرد؟
پاسخ سوال اول:اینکه در ابتدای شکلگیری چنین مدارسی به هر دلیلی از جمله محدودیت منابع، مصلحت اقتضاء کرده است این مدارس فقط در مرکز استان شکل بگیرد اما باید قبول کرد تقاضای اجتماعی و عدالت آموزشی ایجاب میکند در آن تصمیم بازنگری شود. چرا باید عدهای قابل ملاحظه از دانشآموزان واجد شرایط صرفاً به دلیل بعد جغرافیایی و دوری از مرکز استان از راه یابی به این مدارس محروم شوند؟
آیا در کلانشهری مانند تهران با جمعیت دانشآموزی بیش از یک میلیون نفر به ویژه در مناطق نابرخوردار باید سالها در حسرت ورود به مدارس تیزهوشان ماند؟
آیا نباید منطقهای در تهران که با جمعیت دانش آموزی یک استان برابری میکند اجازه داشته باشد حداقل دو مدرسه برای هر جنس در حوزه تیزهوشان دایر کند؟
وقتی تقاضای اجتماعی به صورت اقبال مردم از این مدارس در حدمتعارف وجود داردبه گونهای که حاضرند از هرگونه مشارکتی در اداره این قبیل مدارس دولتی استقبال کنند چرا باید به بازاریابی مدارس غیردولتی بیاندیشیم؟ آیا قرار است با محدود کردن مدارس خاص به تدریج مدارس دولتی را خلع سلاح کرده و با خالی کردن مدارس دولتی از دانشآموزان مستعد هم صدا با برخی از صاحبان مدارس غیردولتی بگویید مدارس دولتی با هزینه سرانه یک میلیون و 800 هزار تومان فاقد بهرهوری است و لابد خروجی چنین استدلالی سرعت بخشیدن به واگذاری است.
مدارس خاص دولتی از جمله تیزهوشان فارغ از چرایی تشکیل آن با کارنامه قابل دفاع خود در زمینههای مختلف از جمله رتبههای برتر کنکور، درخشش در المپیادهای جهانی برگ برنده آموزش و پرورش دولتی است که اعتماد و امید به آموزش و پرورش را در بین مردم برانگیخته است به همین خاطر برخی با توجیهاتی درصدد محدود کردن آنها هستند تا عملا این دانشآموزان را به مدارس غیر دولتی هدایت کنند.
چرا باید تحصیل تنها 146 هزار و 602 نفر در دوره متوسطه اول و دوم که قریب دو درصد دانشآموزان متوسطه را شامل میشود آنچنان زیاد به نظر برسد که خواب شیب ملایم برای کاهش آن را ببینند.
در سنوات گذشته تعداد مدارس سمپاد از 92 شهرستان یا منطقه آموزشی در سال 1388 به 207 منطقه در سال 1392 افزایش یافت. افزایش بی رویه هنگامی معنا دارد که در منطقه فراتر از نرم دانشآموزی مدرسه دایر شود که توازن نصاب مدارس را درهم بریزد، که چنین اتفاقی رخ نداده است.
درخصوص سوال دوم مبنی بر اینکه آیا بین روح حاکم بر سند تحول بنیادین و تدوام فعالیت این نوع از مدارس سازگاری وجود دارد؟ باید گفت که: به نظر میرسد روح کلی حاکم بر سند با پرداختن به عدالت تربیتی در ابعاد کمی، همگانی و الزامی و عدالت کیفی با رعایت تفاوتهای فردی، جنسیتی، فرهنگی و جغرافیایی به دنبال تحقق شایستگیهای پایه در آحاد دانشآموزان است. میتوان گفت بخشهایی از سند تنها با تداوم چنین مدارسی در تقابل نیست بلکه تمام قد از صاحبان استعدادهای خاص، خلاق و نوآور دفاع میکند.
درخصوص سوال سوم مبنی بر اینکه آیا آزمون فعلی به عنوان ابزار تشخیص از قابلیت و توان لازم برای تمیز استعدادهای به اصطلاح فوق برتر برخوردار است؟ باید گفت:افراد باهوش کسانی هستند که ضریب هوشی آنها از حد عادی قدری بالاتر است که هوش بین 120 تا 130 را سرآمد و از 130 به بالاتر را باهوش میگویند.
برای تعریف واژه تیزهوش یا نخبه اتفاق نظر اندکی وجود دارد. تیزهوش به صورت هوش عمومی بالا، استعداد در حوزه تحصیلی خاص و تعامل بین توانایی و خلاقیت بالا تعریف شده است.
متاسفانه به بهانه آماده کردن دانشآموزان برای قبولی در آزمون تیزهوشان، افراد و موسسات ناآگاه یا مغرض فعالیتهای کاذب آموزشی مثل تست زنی و آموزش فشرده کنکور برای دوره ابتدایی گذاشتهاند و این امر باعث تخریب خلاقیت، رقابت استرس آفرین، از بیت بردن سرمایه و وقت خانواده و بدآموزی و انحراف آموزشی شده است.
تیزهوش بودن یک سری ویژگیهایی دارد که باگذر زمان در فرد شکل گرفته است و به صورت بادکنکی و دوپینگی امکان تیزهوش کردن افراد نیست و دانشآموزان از لحاظ هیجانی، انگیزه و نگرش به تحصیل و تفکر خلاق و حتی از لحاظ جسمانی آسیبهای زیادی میبینند.به نظر میرسد آزمونهای فعلی نه تنها از ضریب تمیز بالایی برخوردار نیست بلکه آموزش و پرورش را درگیر کنکور زودرسی کرده است که گاه خانوادهها باید بهای آن را از دوره ابتدایی بپردازند.
واقعیت این است که برخی از صاحبان مدارس غیردولتی با جان گرفتن مدارس دولتی به ویژه مدارس خاص آن هم از نوع این چنینی که میتواند افتخار آفرین باشد و موجب قدرتمندی و رقابت سالم بین مدارس از حیث منابع انسانی و آموزشی را فراهم کند، خیلی موافق نیستند و حیات خود را در جذب چنین دانش آموزانی جستوجو میکنند که به راحتی بتوانند با مصادره عملکرد تحصیلی آنها به سود خود بیلبرد تبلیغاتی مناسبی برای خود تدارک ببینند و برچسب ناکارآمدی را به پیشانی دستگاه تعلیم و تربیت با هزاران معلم فرهیخته و دلسوز در مدارس دولتی بنشانند.
قرار نیست چرخ مدارس غیر دولتی به بهای تهی شدن مدارس دولتی از دانش آموزان مستعدی بچرخد که والدین آنها تحت تاثیر جبر شرایط در کنار پرداخت شهریههای افسار گسیخته و سرسام آور نگران تربیت سیاسی، اخلاقی و اجتماعی فرزندانشان باشند.
تربیت دانشآموزان سرآمد و نخبه اندوخته ارزشمندی است که از تمامی طبقات اجتماعی جامعه اعم از برخوردار،شهری، روستایی،پسر و دختر در مدارس دولتی خاص مانند تیزهوشان و نمونه دولتی از نماینده برخوردار است بنابراین کاهش معناردار چنین مدارسی لزوما به معنای تقویت مدارس عادی نیست زیرا این قبیل از دانش آموزان را خواسته یا ناخواسته در شهرها به مدارسی سوق خواهیم داد که نامش غیردولتی است.
نشاندن دانش آموزان تیزوهش در کنار دیگر دانشآموزان عادی معلم را در تدریس دچار تعارض میکند پس حواسمان باشد تا با دفاع از طرح تلفیقی صرفا در مدارس دولتی مسبب طبقاتی شدن آموزش و پرورش در دامان مدارس غیردولتی نباشیم.
ابراهیم سحرخیز معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش و مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس
انتهای پیام/