دانشگاه و مطبوعات رژیم پهلوی آزاد نبود؛ مولفان و سینما مبتذل بودند
خبرگزاری تسنیم: معاون امور مجلس رئیسجمهور با اشاره به خفقان حاکم در زمان رژیم پهلوی گفت: رساله شرعیه امام(ره) به سختی پیدا میشد نه دانشگاه، آزاد بود، نه مطبوعات و نه مولفان و سینما بسیار مبتذل بود.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، برنامه تلویزیونی «دیروز، امروز، فردا» با حضور حجتالاسلام مجید انصاری معاون امور مجلس رئیسجمهور و مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران، شب گذشته از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت.
مجری این برنامه تلویزیونی با اشاره به موضوع برنامه درباره اهداف، دستاوردها و آرمانهای انقلاب اسلامی و بررسی اینکه در 36 سال گذشته در این مسیر خطیر، چگونه حرکت کردیم گفت: میخواهیم بررسی کنیم که برای آرمانهایی که خونهای زیادی پای آن ریخته شده است، تلاش کردهایم یا خیر و به آن جایی که باید برسیم، رسیدهایم یا خیر؟ میتوان گفت دستاوردهای انقلاب اسلامی همان آرمانها و اهدافی هستند که به طور کلی یا جزئی بخشیهایی از آن تحقق پیدا کردهاند و این اهداف و آرمانهایی که مردم شعارش را میدادند چقدر را عمل کردند و چقدر را عمل نکردند و به نسل جوان سپردند.
مجید انصاری در این برنامه به سئوالاتی درباره انقلاب اسلامی 57 پاسخ گفت که شرح این گفتوگو پیش روی شماست:
36 سال پیش شما کجا بودید؟ 12 بهمن 57 چه میکردید؟
انصاری: من در شهرستان دارب فارس بودم . در سال 57 به مقتضای ضرورتهای انقلاب در استانهای مختلف برای سخنرانی و همراهی مردم در حرکت انقلاب حضور داشتم. ایستگاه آخر که به بهمن ماه ختم میشد در فارس و دارب بودم از آن جا به کرمان و زرند رفتم و 22 بهمن را در زرند بودم .
به عنوان کسی که در قبل از انقلاب فعالیت کردید و بعد از انقلاب نیز عرصههای مختلف را تجربه کردید، مهمترین آرمانهای انقلاب را چه میدانید؟ با چه تعریفی ؟
انصاری: آرمانهای انقلاب در شعارهای مردم بود. آرمانهای انقلاب اسلامی ، آرمانهای بلندی بود که در شعارهای محوری و کانونی مردم تجلی پیدا میکرد و در اوج رویارویی رژیم ستم شاهی با مردم تکرار شد. مردم به پای این آرمانها خون دادند و مجموعه این آرمانها در میثاق ملی مردم یعنی قانون اساسی به عنوان یک بند حقوقی لازمالاجرا تصویب شد. فشرده و عصاره آرمان ها را میتوان در همان سه شعار مردم خلاصه کرد که استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی بود.
ایران طی قرنها تحت سلطه نظامهای استبدادی شاهان و نظام هایی که رای مردم در پیدایش آن ها هیچ نقشی نداشت بود . هر چند گاهی سلسلهای با سلسلهای دیگر از بین میرفت و سلسله جدید میآمد .
این استبداد همه مردم را آزرده کرده بود و تاریخ ایران را از حیث حکومت سیاه کرده بود. متاسفانه استبداد شاهان از اواخر دوره قاجار و در تمام 50 سال حکومت رژیم پهلوی استبداد وابسته بود یعنی مزید بر سیاهی و تباهی، استبداد وابستگی به اجانب نیز اضافه شد و مردم خاطرات بسیار تلخی از استبداد و وابستگی دارند . حکومت شاه با مردم خودش، از موضع خدایی و غرور برخورد می کرد و در برابر بیگانگان خاضع و تسلیم بود.
لذا در شعارهایی که مردم دادند و از ابتدا که از سال 42 شروع کردند این موارد وجود داشت . اصلاح این دو موضوع مهم در دستور کار امام بود اولا برداشتن استبداد از سر مردم و دوما رها کردن ایران از وابستگی به اجانب که در شعار کلیدی استقلال، وابستگی بود و در شعار آزادی، استبداد وجود داشت .
جمهوری اسلامی هم در واقع شکل حکومت را بیان میکرد. در ذات این شکل محتوا و آرمانهای بلندش رفته بود. جمهوریت یعنی واگذاری همه ی امور به رای آگاهانه و آزادانه مردم و میدانداری مردم. در مسئولان هر رده و سطحی، برخواسته از رای و اراده مردم است . اسلامی هم که محتوای نظام حکومتی ما و روابط مردم با حکومت و حکومت با مردم است .
در قانون اساسی، آرمانهای کلیدی نظام آمده است که مهمترین آنها در اصل دوم قانون اساسی آمده است . در اصل دوم قانون اساسی بعد از ذکر اصول دین و مذهب، میفرماید که جمهوری اسلامی نظامی برپایه ایمان به خدای یکتا، وحی الهی و نقش بنیادین آن در قوانین، معاد، عدل و امامت و رهبری مستمر است.
در ادامه اصل ششمی را به عنوان مهم ترین مورد ذکر کرده است و آن کرامت انسان و آزادی توام با مسئولیت در برابر خدا است که از اجتهاد مستقیم فقها، استفاده از علوم و فنون و نفی هرگونه ستمگری و ستمپذیری و عدل و استقلال سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و همبستگی ملی به دست میآید. در واقع بند 6 رئوس آرمانهای کلیدی در نظام است که در اصل سوم آن ها را در 19 بند توضیح داده است.
آیا آرمان ها و اصول انقلاب اسلامی تغییر پذیر است ؟
انصاری: اصول خیر. اصول نظام جمهوری اسلامی ایران اصولی است که ظرفیت تامین سعادت و پویایی جامعه را برای همیشه دارد و اصولا آرمانها و اصول خیلی مورد خدشه و مناقشه نیست.
هر ملتی متناسب با هنجارها ، اعتقادات و دیرینهای که دارد آرمانها و اصولی را برای خودش تعریف میکند و از آن جا که اکثر مردم ایران مسلمان هستند و دارای تمدنی کهن است، این مردم با این دین و آیین و فرهنگ اصولشان برگرفته از اسلامی است که ما معتقدیم کامل ترین دین و آخرین نسخه شفا بخش برای کل جامعه بشری است . وقتی ملتی معتقد است که آینده ی بشر در پرتوی رشد و شکوفایی خرد، دانش و ایمان اوست، داوطلبانه به سمت پذیرش مکتبی خواهد رفت که آن مکتب ظرفیت اداره جامعه بشری را با نهایت توجه به علم و خرد دارد. به تعبیر امام علی (علیهالسلام) کار پیغمبران استخراج اندیشه ای بشری است.
پیامبران نیامدهاند که چیزی به بشر اضافه کنند آنها آمده اند تا انسان را آن جوری که خدا آفریده است شکوفا کنند. در حقیقت ظرف احکام شریعت، ظرف شکوفایی انسانها است البته متناسب با زمان و مکان .
اشتباه محض است که بین اصول و شیوه ها خلط کنیم و آیین ها را عوضی بگیریم. اصول قابل تغییر نیست . این به این معنی نیست که اسلام دینی مستلب و متهجر و متوقف در زمان است.
اسلام اصولی دارد که مبتنی بر فطرت های همه ی انسان ها است. خدا جویی، عدالتطلبی، زیبایی طلبی و عشق و ..همه چیزهایی است که فطرت هر انسان آنها را برای همیشه قبول میکند.
اصول ما نیز برگرفته از همین فطریات بشر است، اما مهم این است که آرمان ها در میدان عمل چه طور فهم شود و برنامهریزی برای دستیابی به آنها بشود و انعطاف متناسب با زمان و مکان چگونه بر جامعه عرضه می شود. این همان نقطه کلیدی است که امام به آن توجه میکردند و آن نقش زمان و مکان در اجتهاد را مطرح می کردند و دربرابر تهجر به شدت مقابله میکردند. امام فرمودند که اگر یک حکمی که برای 200 سال پیش است را از نظر فرم متوقف کرده باشید، آن اسلام، اسلام نیست.
اسلام متناسب با زمان و مکان و دانش بشر جلو می رود. ما اسلامی را می گوییم اصل است که با مقتضیات زمان و مکان و پیشرفت بشر خودش را هماهنگ میکند و انعطاف دارد. اصول و آرمان ها به این دلیل تغییر پذیر نیست که انسان تغییر پذیر نیست . انسان منبع خوبی ها و زیبایی ها است و آن چه که مهم است شکوفایی این خوبی ها و زیبایی ها است .
حکومت، دولتها و نظامها وظیفه دارند که بستر شکوفایی و رشد فضائل انسانی را فراهم کنند . البته بازهم تاکید می کنم که این بدان معنا نیست که ما در برنامه ها و سیاست ها متوقف شویم . نباید زمان و مکان و نسل جدید و جوانان را فراموش کنیم.
رابطه پیشرفت با دستاوردهای ما و پایبندی ما به اصول و آرمانها چگونه رابطهای است ؟
انصاری: اینها رابطهای کاملا تنگاتنگ دارند . ریشه و پایه هر پیشرفتی که کرده ایم ، برگشت به همان اصولی است که آغازین آن مساله ی آوردن مردم به صحنه است. حکومت خود را ارباب مردم نمی داند و خدمتگزار آن ها می داند و این موضوع دقیقا برخلاف حکومت شاهنشاهی است . امام این طلسم را باطل کرد و فرمود خود مردم در صحنه بیایند . کشور برای خودشان است و خودشان در صحنه بیایند و خودشان می دانند که باید چه کنند .
اتکا به اراده مردم که روش انبیا بوده است و رسالت آن ها بوده است بسیار خوب است. به هر حال این مساله باعث شد که تکیه به مردم صورت بگیرد و مردم را اصل دانستن باعث شد تا گره ها باز شود . پس یکی از اصول مردم است . با مردم گره جنگ باز شد ، گره تحریم باز شد ودر عرصه های مختلف پیش رفت کردیم . دانشمندان ما در شرایط سخت کار کردند و علم و دانش را کسب کردند .
در مورد عدم وابستگی ایران به قدرتهای دنیا، بنابراین استقلال رابطهای مستقیم دارد. البته استقلال به معنای قطع ارتباط با دنیا و در یک قلعه منزوی زندگی کردن نیست. وابستگی سیاسی زمان شاه به این معنا بود که برای تصمیمهای ساده نیز باید باسفارت انگلیس و آمریکا صحبت میکرد و اجازه میگرفت. امروز در زیر این آسمان کسی نمیتواند بگوید که جمهوری اسلامی ایران به لحاظ سیاسی تحت سیطره یک قدرت است.
بنابراین رابطه پیشرفتها با آرمانها رابطه تنگاتنگ است و نباید تصور کرد که لازمه پیشرفت دست برداشتن از آرمانها است. هر چه مردمگرایی تقویت شود. پیشرفت تسریع میشود. اگر به کانون اسلام برگردیم. اسلامی که علم ، کار دارایی را ترویج می کند و با فقر و ظلم و استبداد مبارزه میکند، همه جادههای پیشرفت به روی ما گشوده میشود .
در یک پژوهش که انجام شده بود. از بین حدود 4000 شعار از مهر 56 تا شهریور 60. شعارهایی که درباره اهداف و ارزشهای سیاسی بوده است 36 درصد، درباره ارزشهای فرهنگی 49 درصد و آنهایی که درباره ارزشهای اقتصادی بوده است 15 درصد بوده است . الان به عنوان کسی که مسئول هستید و در مردم هستید بیشتر دغدغه مردم چه چیزی است ؟ آیا همان دغدغه فرهنگی که داشتند تغییر کرده است یا نه ؟ اگر تغییر کرده است چه پیامی دارد ؟
انصاری: شرایط خفقان اول انقلاب چطور بود، دغدغهها متناسب با وضعیت زندگی مردم است. شرایط اول انقلاب و در سالهای 56 و 57 باید بررسی شود که چگونه بود. بحث خفقان و استبداد و شلاق ساواک شوخی نبود. برای عکس امام 6 ماه تا یکسال زندان داشت و رساله شرعیه امام به سختی پیدا میشد نه دانشگاه، آزاد بود، نه مطبوعات و نه مولفان و سینما بسیار مبتذل بود .
این که میگفتند که یک گروهبان آمریکایی مستشار، به ژنرال ارشد ارتش ما در جلوی جمع توهین میکرد واقعیت بود. در آن شرایط شعارهای مردم سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی بود.
اما در امروز باید دید که مشکلات مردم چیست. خواسته رهبری ما این است که ما براساس پیشرفت های پیرامونی و جامعه حرکت کنیم. مسئله اقتصادی و معیشتی مردم بسیار مهم است نسل جوانان ما آینده ای پرامید و نشاط می خواهند بالاخره مردم چه دانشجو و چه تاجرو چه بیمارشان می خواهد که به خارج برود و برگردد و دوست دارد که محترم باشد.
این مردم وقتی احساس می کند که تحریم هایی به ظلم، به او تحمیل شده است همان حسی را دارد که در زمان دفاع مقدس داشت و همان حسی را دارد که احساس می کرد 20 کیلومتر از کشورش را غصب کردند. در آن روز برای رفع اشغال و آزاد سازی همه به صحنه آمدند و به پیروزی رسیدند امروز هم همه باید در عرصه تعامل با دنیا ، فشار قدرت ها را بردارند و انتظاری که از مسئولان دارند این است که با شجاعت و با عقل و منطق با حرف حقوقی از حق مردم دفاع کنند و تحریم ها را بردارند البته با ایستادگی در مواضع.
زمانی که ما صحبت از رفع تحریم میکنیم صحبت از التماس کردن در برابر بیگانه که چیزی به ما بدهد نمیکنیم . امروز سرداران دیپلماسی ما که در عرصه دفاع مقدس جهاد میکنند میخواهند بگویند که شما به مردم ایران ظلم کردید. مردم ایران گفتند که دانش هستهای یک دانش در خدمت بشر است و در علمهای مختلف کاربرد دارد. امروز نیز همان آرمانها و اصول حکم میکنند که به پا خیزیم و در برابر این ظلم از خودمان دفاع کنیم بنابراین میگوییم که آنچه که امروز ممکن است شعارهای دیگری باشد منافاتی با آن آرمانها ندارد ما در بحث آزادی پیشرفتهای بزرگی داشتیم مردم ما دراین 35 سال هر 1 سال و چند ماه یک انتخابات داشتند.
در سخنان شهید مطهری در فروردین 58 شرط تداوم استقلال سیاسی و اقتصادی را تحقق استقلال فرهنگی و مکتبی میدانستند و میگفتند این استقلال فرهنگی و مکتبی آن چنان اعتماد به نفسی به جامعه میدهد که استقلالهای دیگر را نیز به همراه دارد. این استقلال فرهنگی و مکتبی را چگونه میتوانیم در مردم تقویت کنیم ؟
انصاری: کار دشواری است. مهمترین بخش این است که فهم درستی از فرهنگ داشته باشیم .باید دید که منظور از فرهنگ چیست و مبنای قطعی فرهنگ کدام است؟ برای مثال عدهای فکر میکنند که زهد یعنی گوشه نشینی و تسبیح چرخاندن و یا بسیجی را کسی میدانند که اخم میکند و لبخند نمیزند در حالی که بسیجی یعنی عشق و ایثار و محبت به دیگران .
از همین منظر وقتی میگوییم فرهنگ انقلابی . الزاما به معنای شورش انقلابی نیست. در یک مکتب انقلابی امام حسن (ع) و امام حسین(ع) را میبینیم که دو انقلابی بزرگ هستند. عدهای به اشتباه فکر میکنند که امام حسن(ع) مظهر نشستن و صلح بوده است و امام حسین(ع) مظهر قیام است .
انقلابیگری یک زمانی اقتضا میکند که شما یک زمان با رژیم شاه در بیفتید و جانتان را بدهید و یک زمانی دیگر اقتضا میکند که در دفاع از حق مردم شجاعانه بایستید و با حفظ خطوط قرمز نظام که رهبری آن را هدایت می کند رابطه برقرار کنید و مذاکره کنید . عدالت یک فرهنگ است اما چگونه میخواهیم آن را معنا کنیم ؟ آیا صرف توزیع امکانات است؟ خیر این موضوع شکست خورده است. صرف عدالت اقتصادی دیدن هم نگاه انحرافی به مفهوم گسترده عدالت است. اول باید فرهنگ را درست بفهمیم و براساس آن اصول حرکت کنیم، آفت نگاههای فرهنگی نگاه محدود یا تهجرگر است که امام به شدت با آن مبارزه میکرد. در حقیقت فهم درست فرهنگ در گام اول و تبیین فرهنگ و ایستادن برمبنای اصولی فرهنگ است.
انتهای پیام/