سیاق حاکمان جدید آل سعود
خبرگزاری تسنیم: با انتشار خبر فوت ملک عبدالله، موجی از گمانه ها و تفسیرهای مختلف طی روزهای اخیر منتشر گردید.اما باید به صورت واقع بینانه این تحولات را ارزیابی کرد.در زمینه تشتت و اختلاف در شاهزادگان سعودی دو منظر مطرح است.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، «سیاق حاکمان جدید آل سعود»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر محمد حسن قدیری ابیانه است که در آن می خوانید؛
با انتشار خبر فوت ملک عبدالله، موجی از گمانه ها و تفسیرهای مختلف طی روزهای اخیر منتشر گردید.اما باید به صورت واقع بینانه این تحولات را ارزیابی کرد.در زمینه تشتت و اختلاف در شاهزادگان سعودی دو منظر مطرح است. اول اینکه ثروت عربستان به دلیل تولید روزانه ده میلیون بشکه نفت و سایر درآمدها، ثروت کلانی است که دستیابی و کنترل آن، انگیزه زیادی را در شاهزادگان سعودی برای رقابت فراهم می کند و پیش بینی می شود هر یک در صدد خواهند بود تا موقعیت بهتری در حکومت بیابند و دسترسی بیشتری برای غارت بیت المال مردم به دست آورند.
بنابر این، رقابت های درونی در میان شاهزادگان با مرگ ملک عبدالله تشدید خواهد شد.منظر بعدی این واقعیت است که حاکمان فعلی از ناحیه گروه تروریستی داعش که پایگاه فکری آنان در عربستان و وهابیت است، و نیز از سوی تفکر اخوان المسلمینی احساس خطر می کنند. وقوع این خطر به معنای از دست دادن همه چیز است و این احتمال نیز وجود دارد که برای مقابله با تهدید داعش، و نیز ممانعت از گسترش تفکر اخوان المسلمین، شاهزادگان سعودی اختلافات را به کناری گذاشته و با یکدیگر همکاری کنند تا وضعیت موجود خود را از دست ندهند.
قیمت نفت در حال حاضر به حدود 45 دلار در بشکه سقوط کرده است.درباره سیاست نفتی سعودی باید توجه داشت که اگر از تولید روزانه ده میلیون بشکه، هفت میلیون بشکه به خارج صادر شود، رقمی حدود 150 میلیارد دلار، ضرر عاید اقتصاد عربستان خواهد کرد. این کاهش قیمت نفت هم به ضرر دوستان و هم پیمانان نفت خیز سعودی و هم به ضرر کشورهایی مانند ایران، روسیه و ونزوئلا است.
در نتیجه حاکمان ریاض، برای ضربه زدن به اقتصاد کشورهای نفت خیز مخالف با سیاست های خود، انگیزه دارند و از طرفی، ضرر هنگفت ناشی از قیمت کاهش نفت، مسئله ای نیست که بتوانند با اغماض از کنار آن بگذرند. از منظر سیاسی، همانند گذشته، در دوره زمامداری شاه جدید، تکیه آل سعود به آمریکا و هم پیمانان غربی ادامه خواهد داشت و حاکمان عربستان خود را ناچار و موظف می بینند که با همسویی در راستای منافع آمریکا، بقای خود را تضمین نمایند.
هر چند در ابتدای روی کار آمدن ملک سلمان، جابجایی در بعضی مسئولیت ها و بی ثباتی محتمل است اما در عین حال، سیاست های قبلی در هم پیمانی با آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی ادامه خواهد یافت. به همین دلیل است که شاهدیم با مرگ ملک عبدالله، قیمت جهانی نفت تغییر قابل توجهی نیافت. ثبات قیمت نفت در بازارهای جهانی گواه این حقیقت است که عربستان، به همان روش معهود سیاسی، سلوک خواهد کرد و تاکید بر پایبندی به سیاق ملک عبدالله که سیاستی عقب افتاده و رو به زوال است، اولین موضوعی بود که ملک سلمان آن را مطرح نمود.
درباره تحرکات تروریستی منطقه ذکر این نکته لازم است که ملک عبدالله در مورد نحوه برخورد با داعش به این نتیجه رسیده بود که با آنان مبارزه کند. مشخص است که هدف آنان از بین بردن ریشه کن کردن داعش نیست، بلکه مهار و به عبارت بهتر، کنترل نمودن نیروی آنان در جهت هدایت قوای این گروه وحشی به سمت مبارزه با شیعیان در عراق و سوریه است که در واقع خط مقدم مبارزه با استکبار هستند. اما اگر همین گروه دست نشانده و دست پروده سعودی که با دلارهای نفتی آنان تغذیه و نزج گرفت، بنا باشد منافع آنان را تهدید کند، در صدد مقابله و جنگ با داعش نیز برخواهند آمد.از سوی دیگر جنگجویان دولت به اصطلاح اسلامی نیز چشم طمع به منابع نفتی و ثروت عظیم نفتی عربستان دارند و از طریق شبکه های اجتماعی تهدید کرده اند که به عربستان حمله خواهند کرد و منابع سرشار این کشور را صرف تاسیس خلافت خودخوانده خود خواهندنمود.در دوره ملک سلمان، از جهت دشمنی آل سعود با هر کشوری که منافعی غیر از منافع آنان را تعقیب کند، یقیناً تغییری به وجود نخواهد آمد و این دشمنی، تنها به عداوت با ایران محدود نخواهد بود.
به عنوان مثال همواره بین مفتیان سعودی و علمای الازهر مصر اختلافی عمیق و قدیمی بر سر نمایندگی اهل سنت وجود داشته و دارد. الازهر همواره اعلام کرده است که تنها نماینده رسمی مسلمانان اهل تسنن است و فتاوای افراطی مفتیان سعودی را طرد و نهی کرده است. یکی از ریشه ها و علل حمایت عربستان از کودتای در مصر بر علیه حکومت اخوان المسلمین و محمد مرسی را نیز در همین راستا باید جستجو کرد.
عربستان از روی کار آمدن اخوان المسلمین که گروهی سنی و عرب هستند که با انتخابات روی کار آمده بودند، هراس داشت. اگر الگوی انتخابات دموکراتیک و آزاد از سوی اخوان المسلمین که با آل سعود زاویه داشت، تبدیل به یک رویه در کشورهای استبدادزده گردد، طبیعتاً حکومت پدرسالار سعودی نیز از گزند اعتراضات گسترده مردم خود در امان نخواهد ماند. آل سعود قادر است روند دموکراتیک انتخابات ایران را با برچسب شیعی و ایرانی بودن، مغایر با دیدگاههای اهل سنت و مغایر با عربیت جلوه دهد، اما این قاعده درباره اخوان المسلمین به دلیل نژاد و مذهب یکسان غیرممکن می نماید.
بنابراین روند مخالفت با روش حکومتی اخوان المسلمین و هر کشور دیگر اسلامی که در آن انتخابات، نقش موثری در جابجایی قدرت داشته باشد، در دستور کار حاکمان جدید آل سعود خواهد بود. در اینجاست که می توان به مخالفت عربستان با ایران، از زوایه ای دیگر نگریست؛ زیرا حدود 35 انتخابات عمومی در کارنامه جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است.
پیشرفت های چشمگیر در کنار تحریم های شدید، واقعیتی است که کشورهای عربی حتی بدون تحریم به آن دست نیافته اند و این می تواند انگیزه ای برای مردم کشورهای عرب از جمله مردم عربستان برای قیام علیه حاکمان خود باشد. مقاومت و پیروزی مردم در کشور کم چمعیت بحرین می تواند امید را به مردم سایر کشورها برای پیروزی در صورت مبارزه بدمد و این خطر بزرگی است که سلاطین جور احساس می کنند و به همین لحاظ سیاست حمایت از حکام بحرین و سرکوب مردم از سوی عربستان ادامه خواهد یافت. اما مسئله از بحرین فراتر رفته است و یمن در آستانه تحولات عظیمی قرار گرفته است و حوثی های شیعه توانسته اند پیروزی های بزرگی به دست آورند. اگر حوثی ها در یمن به پیروزی کامل دست یابند چالش بزرگی خواهد بود برای حکام سعودی که بخش نفت خیزی از خاک یمن را اشغال و به خاک کشور خویش ملحق کرده اند.
انتهای پیام/