نامه رهبری چراغ هدایت
خبرگزاری تسنیم: در اواخر هفته گذشته، دنیا شاهد انتشار نامه ای روشنگر و الهام بخش از سوی رهبر معظم انقلاب بود که بدون واسطه و در فضایی آکنده از نفرت پراکنی از اسلام، چراغ راه حقیقت جویان جهان گردید.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، «چراغ هدایت»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم محمد صادق کوشکی است که در آن می خوانید؛
در اواخر هفته گذشته، دنیا شاهد انتشار نامه ای روشنگر و الهام بخش از سوی رهبر معظم انقلاب بود که بدون واسطه و در فضایی آکنده از نفرت پراکنی از اسلام، چراغ راه حقیقت جویان جهان گردید. پرداختن به جوانب این نامه که به اقرار انسان های منصف در جهان غرب، نامه ای پرمحتوا و عمیق است، نیاز به نگارش صدها مقاله و کتاب دارد اما در این یادداشت سعی بر این است که به برخی نکات آن اشاره کنیم.فرصت فعلی، فرصت بسیار مناسبی برای دعوت نسل جوان اروپا و آمریکا به تفکر در مورد اسلام است. زیرا در مورد این دین الهی، سؤالات و ابهامات فراوانی در ذهن مردم و ساکنین کشورهای غربی به ویژه جوانان مطرح شده است. از این رو هدف این پیام، پاسخ چنین به سوالاتی است.
نکته ای که در مخاطب قرار دادن نسل جوان اروپا و آمریکا نهفته است، توجه به این آموزه دینی است زیرا کشش خداجویی در جوانان بیشتر، به فطرت الهی نزدیک ترند و به تعبیر حضرت امام(ره) فطرتشان دست نخورده تر است. به همین دلیل، این امیدواری وجود دارد که نسل جوان غرب در پی آشنایی با اسلام باشند و در ارتباط با شناخت آن از طریق منابع اصلی، تعصب کمتری نشان دهند.
در حالی که نسل های گذشته، دچار تعصب و دگم اندیشی هایی هستند که اجازه تفکر آزادنه را به آنها نمی دهد. یکی از مؤلفه ها و سوالات این نامه چرایی «ساختار قدرت های جهانی برای انفعال و به حاشیه راندن تفکر اسلامی» است. سیاست مهم کشورهای غربی که به شکل آشکار و پنهان به آن دامن می زنند، تقدس زدایی از هر امر الهی و مقدّس است. به عبارت بهتر آنان برای دستیابی به اهدافشان ناچارند که در نظر جوانان اروپایی، هر فکر و اندیشه مقدسی را هدف قرار داده و تخریب نمایند. حتی مسیحیت هم از گزند هتاکی منحرفین غربی مصون نمانده است. اندیشه اصیل اسلامی به دلیل همین مقدّسات بوده است که به اوج تعالی و ترقی دست یافت.
پاسخ این سؤال که «آیا هرگز از خود پرسیده اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟» را باید در مقدّس بودن ارزش های اسلامی جستجو کرد. اگر مقدّسات از جامعه ای گرفته شود، اعضای آن تبدیل به انسان های بی هویتی خواهند شد که مستعدّ دریافت امواج مخرب رسانه ای برای شکل دهی مجدد شخصیت مورد نظر فرهنگ غربی می شوند. بحران امروز انسان غربی، بحران هویت است. در تفکر غربی، اصالت با منفعت و لذت است که آشکارا با فطرت الهی در تضادّ بوده و اگر انسانی، تفکر مقدسی نداشته باشد، با هر نسیمی متمایل شده و با اندک بادی سر خم می کند.
نکته بعدی این نامه، توجه به علل «جلوگیری از آگاهی عمومی در برخورد با فرهنگ و اندیشه اسلامی» که پاسخ آن را باید در تفکر سیاسی اسلام جستجو کرد. در تفکر اسلام سیاسی، حکومت بر اساس تعاریف الهی شکل می گیرد و حاکمان نالایق و ناعادل حق حکمرانی و زعامت ندارند. در این تفکر، اعتقاد به ابعاد فراگیر دین، جداناپذیری دین از سیاست، تشکیل دولت مدرن بر اساس اسلام و اعتقاد به استعمار غرب به عنوان عامل عقب ماندگی مسلمانان از مؤلفه های اسلام سیاسی است. هر یک از این پارامترها، تضادّی بنیادین با فرهنگ غربی مدرن امروز دارد، زیرا در ایدئولوژی غربی، نقش دین تا حدّ اعتقاد شخصی تنزل پیدا کرده و هر گونه دخالت دادن آن در موضوعاتی که با منافع استکبار مخالف دارد، ممنوع است. از سوی دیگر، حوادثی که در پاریس رخ داد حاکی از توطئه شوم حاکمان غربی به تبدیل کردن اسلام هراسی به یک پروژه دولتی در تمام اروپا است. در حالی که افکار عمومی اروپا با تبلیغات مختلف ضد اسلامی تهییج می شود، دعوت جوانان اروپا و آمریکا به شناخت اسلام از کانال اصلی، در واقع مصداق تبدیل تهدید به فرصت است. از سؤالات مهم این نامه یافتن «چرایی شدت گرفتن سیاست قدیمی اسلام هراسی و نفرت پراکنی از اسلام است».
غرب و آمریکا در طول سالیان پس از جنگ جهانی دوم، همواره سیاست های خود را به عنوان مقابله با کمونیسم و شیطان سرخ توجیه می کردند و سامان می بخشیدند. فروپاشی شوروی خطر تهدیدی را که محور سیاست ها و توجیه کننده رفتار جوامع غربی بود از بین برد و این مساله می توانست مشکلات جدیدی در این جوامع ایجاد کند. یافتن تهدیدی که توجیه کننده رفتار سردمداران جوامعی چون آمریکا باشد یکی از دغدغه های طیف مداخله گر و تهاجمی بود. خطراتی چون چین و روسیه گرچه به تناوب در دهه 90 مطرح می شدند ولی قابلیت و شرایط لازم را فراهم نمی کرد. واقعه 11 سپتامبر با طرح خطر تروریسم به سرعت این خلأ را پر کرد و جوامع غربی حول محور مقابله با این خطر فزاینده جدید منسجم شدند.
بنابراین، اسلام و مسلمانان به عنوان اصلی ترین خطر برای امنیت، فرهنگ و تمدن غربی مطرح شد و توسط رسانه ها و مجامع تولید کننده فرهنگ و رفتار جوامع غربی مورد بهره برداری قرار گرفت و به صورت دشمن خطرناک جایگزین خطر کمونیسم و شیطان شوروی گردید. صهیونیست ها یکی از اصلی ترین طرف های ذی نفع در این فرایند بودند. آنها توانستند با بهانه قرار دادن حوادثی مانند حمله به نشریه شارلی ابدو، امواج ضد یهودی و یهود ستیز موجود در جوامع غربی را به جریانات اسلام ستیز تبدیل کنند و خود در حاشیه امن قرار بگیرند.
گرچه مفاد این نامه، از جوانان اروپا و آمریکا می خواهد تا به تحقیق پرداخته و «خود تفکر کنند» اما نباید از نقش رسانه ای نهادهای مسئول از جمله حوزه های علمیه و رسانه های خبری غفلت کرد. پرداختن عالمانه به جوانب این نامه و در دسترس قرار دادن منابع مورد نیاز تحقیقی به زبان های مختلف در اختیار جوانان جویای حقیقت، کاری است که هم اکنون وقت انجام است و باید از این فرصت به وجود آمده که بازتاب های مهم جهانی داشته است، به نحوی شایسته بهره جست تا عطش طالبان حقیقت را با معارف ناب و اصیل اسلامی فرو نشاند.
انتهای پیام/