چرا عمران خان باید از ارتش پاکستان درخواست حمایت کند؟
خبرگزاری تسنیم: یک فعال سیاسی و اجتماعی پاکستانی در مورد بحران کنونی این کشور، معتقد است که پاکستان به سمت انقلاب میرود و عمران خان رهبر حزب «تحریک انصاف» باید با دخالت ارتش به آشفتگیهای جاری پایان دهد و زمینه برگزاری انتخابات مجدد فراهم شود.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم به نقل از «آرین نیوز»، «دانیش کازی» که در رشته تجارت فارق التحصیل شده و اکنون یک فعال سیاسی و اجتماعی است در مطلبی مینویسد: «جان اف کندی» گفته بود، «آن دسته از افرادی که انقلاب صلحآمیز را غیرممکن میدانند، انقلاب خشونتآمیز را اجتنابناپذیر میسازند.»
این نقلقول در چند روز اخیر سبب شد تا همزمان با تماشای هرج و مرج موجود در پاکستان، کمی روی این مسئله فکر کنم. بویژه صبح امروز زمان رفتن به سمت دفترم و همزمان با نوشیدن قهوه و مرور کانالهای تلویزیونی مختلف در انتظار بصدا در آمدن آژیر جنگ داخلی از تلویزیون بودم اما امروز هم آرام سپری شد و هیچ جنجال قابل توجهی رخ نداد.
در محل کارم با دیگر پاکستانیها «چت» کردم و شاید با توجه به وخامت اوضاع و نامشخص بودن پایان آن در پاکستان، همه سرشان پایین بود. بعضی دیگر هم شاید به دلیل شرم و ترس از این که کشورشان آهسته به سمت دوزخی نامشخص کشیده شده، سر بلند نمیکردند. من هم سرم را بلند نکردم، نه بخاطر ترس، شرم یا وخامت اوضاع کشور، بلکه برای یافتن راهحل احتمالی برای این هرج و مرج ادامهدار سیاسی فکر میکردم.
پس از یک روز پرکار و خسته و رسیدن به خانه، بار دیگر خواستم که کانالهای تلویزیونی را مرور کنم که دخترم با حسی مسئولانه و چشمان سبزش، گفت: « بابا بابا آنها همدیگر را در تلویزیون در پاکستان کتک میزدند.»
واضح است که دولت پاکستان صبرش تمام شده و تصمیم بر ایجاد توازن و اجرای به ظاهر قانون بر تک تک معترضان دارد با فراگیر شدن خشونت مرگبار روزانه، خط قرمز یا شانس نهایی راهحل صلحآمیز بدست فراموشی سپرده شده است. این موضوع را پیش از این در وبلاگی در ماه جولای گفته بودم و اکنون نیز تکرار میکنم که اگر حزب «مسلم لیگ پاکستان» (شاخه نواز) به سیستم قضایی اجازه رسیدگی به تقلب را میداد، بسیاری از مشکلات موجود حل میشد اما اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا برادران شریف با ملاحظه رفتار کردند؟
غرور خصلت برادران شریف است و آنها پس از اخذ رای اعتماد اکثریت در پارلمان پاکستان، به خود اجازه تواضع با معترضان را نمیدهند همچنین خواستار سرکوبی به اصطلاح دشمنان هستند، نکته جالب تر این است که پیش از این «عمران خان»، برادران «شریف» و نیز «طاهر القادری» از دوستی گذشته خود لذت میبردند و اکنون مشکلات موجود بین آنها بیانگر این است که برادران شریف چگونه با احساس تنفر از فرصت خوب خدمت برای مردم پاکستان جا ماندهاند.
به نظر میرسد که عمران خان در به چالشکشیدن دولت «مسلم لیگ پاکستان» (شاخه نواز شریف) خیلی پیشرفت داشته زیرا اگر چند هفته قبل شعار «برو نواز برو» تنها حزب حاکم را اذیت میکرد امروز به جریان مخالف مهم سیاسی بدیل شده است.
از سوی دیگر، چنانچه برای لحظهای هم با فراموشی موضوع عمران خان، به آشفتگی کودکان، عدم بهداشت مناسب، گرسنگی و یا مرگ آنها فکر کنیم همچنین به کشاورزانی که برای زنده ماندن تلاش میکنند و به افراطیگریها و نوشتههای حمایت از «داعش» بر دیوارهای پاکستان نگاه کنیم به درآمد خالصی که تباه میشود، به نبود نظم و قانون در «ایالت سند» و بویژه در «کراچی»، از کنترل خارج شدن «بلوچستان» و به فریاد «خیبر پختونخواه» برای پایان به مشکلات طالبان و بازگشت میلیونها نفر به خانههای خود فکر کنیم، بهتر عمق این مشکلات را خواهیم فهمید.
مشخص نبودن موضع، جهل هدفمند و بیمسئولیتی برادران شریف در مرکز، چیزی کمتر از پاشیدن نمک بر زخمهای پاکستان نیست. این در حالی است که آنها شاهد لذت، دارایی و آزادی خارج از کشور خانواده نخست وزیر و وزیر ارشد «پنجاب» هستند که هر دقیقه بر تعداد و اندازه آن اضافه میشود. ضمن آن که بطور متوسط نصف پاکستانیها برای حل مشکلات از طریق گفتوگو تلاش میکنند.
اما با این حال معتقدم که حداقل یک شانس دیگر به حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف بدهیم اما با درنظر گرفتن بیمسئولیتی آنها تغییرات اجتناب ناپذیر به نظر میرسد.
اجازه دهید با مرور قانون اساسی حقایق را باگو کنیم. در قانون اساسی پاکستان هیچ قانونی برای حفظ منافع و حقوق «من» وجود ندارد بنابراین حقوق اساسی من چگونه تحت همان قانون اساسی که سیاستمداران پاکستانی فقط برای راحتی و آسایش خود از آن استفاده میکنند، دفاع یا تضمین میشود؟
با ناامیدی بسیار در مییابم که باوجود دولت، رئیس جمهور دست نشانده در پاکستان بر حسب مفاد 232 قادر به اجرای این قانون نیست در حالی که در دوره تصدی «عدالت نصیر الملک» توانست از مفادهای 190 و 199 قانون اساسی برای تعادل اوضاع استفاده کند.
بنابراین رئیس جمهور کنونی نیز با تعهد بر دفاع از قانون اساسی پاکستان از مفاد 190 و 1999 برای پایان دادن به بحران کنونی این کشور استفاده کند.همچنین میشود با استفاده از مفاد 63 (آی) قانون اساسی دولت کنونی و بویژه نخست وزیر و برادرش را که در گذشته به فساد متهم بودهاند رد صلاحیت کرد و یا بر حسب مفاد 253 که حداکثر «مالکیت» یا «دارایی» در آن تعریف شده میتوان صلاحیت حاکمان فعلی را به چالش کشاند.
این دلایل کافی است تا مسئولان برکنار شوند اما سوال اینجاست که چه کسی این کار را انجام خواهد داد؟
با ابهام در مفاد 6، رئیس جمهور و دیوان عالی کشور به ظاهر خنثی شدهاند. ستون چهارم جمهوری یا مردم آنطور که پیداست حق را به عمران خان دادهاند که به نظر من باید برای پیشبرد و دفاع از حقوق مردم پاکستان از ارتش کمک بگیرد تا حقوقی که در سالهای اخیر ابتدا توسط حزب مردم و سپس حزب مسلم لیگ شاخه نواز شریف نادیده گرفته شد احیا شود.
معتقدم که عمران خان باید بجای اعلام انواع مختلفی از اهداف و برنامهها تنها «برنامه پاکستان» یا «برنامه ارتش پاکستان» را اعلام کند تا با کمک ارتش، آشفتگیها در این کشور پایان یابد و زمینه انتخابات فراهم شود.
همچنین ارتش میتواند بر اساس سوگندنامهای تحت قانون اساسی پاکستان مبنی بر این که با رجوع مردم به آنها دخالت خواهد کرد به نابسامانیها در این کشور پایان دهد.
انتهای پیام/ع