قدس از «یهودى سازی» تا «بینالمللى کردن» آن
خبرگزاری تسنیم: یهودى سازى قدس یک طرح قدیمى است و "تئودور هرتزل" بنیانگذار صهیونیسم در اولین کنفرانس صهیونیستى که در آگوست ۱۸۹۷ برگزار شد، گفت: اگر روزى به قدس دست یابیم هر اثر و بنایى که براى یهودیان مقدس نیست، از بین مىبرم.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم،«تلاش براى یهودى سازى قدس» عبارتى است که بر زبان بسیارى از رهبران، اصحاب رسانه و دیگر عرب ها و مسلمانان جارى مى شود. در گام اول، شنونده با شنیدن این عبارت گمان مى کند دولت اسرائیل که مورد حمایت سازمان هاى یهودى و صهیونیستى بین المللى در شرق و غرب مى باشد، هنوز در مرحله تلاش براى اشغال قدس و اخراج ساکنان عرب آن و از بین بردن تاریخ عربى و اسلامى این کشور مى باشد و عجیب آن است که ما فراموش کرده ایم این عبارت (تلاش براى یهودى سازى قدس) از زمان آغاز اجراى پروژه صهیونیسم و حتى قبل از اینکه اولین کنفرانس این جنبش در سال 1897 در بال سوئیس برگزار شود، بر سر زبان ها افتاد. از سال 1827 و با حیله و فریب، محله هاى یهودى نشینى در شهر قدس احداث و برپا شد. این کار بعد از ایجاد سرکنسولگرى انگلستان در قدس در سال 1838 و با کمک این ارگان گسترش یافت. [1]
حقیقت آن است که یهودیان قدس را به محاصره خود درآورده اند و چیز زیادى از این شهر که خارج از دایره محاصره صهیونیست ها باشد، باقى نمانده است. اشغالگران بخش قدیمى شهر قدس را در طوق حصار خود دارند و ده ها سال است که در جهت تغییر هویت و چهره آن مى کوشند. شهرک هاى صهیونیست نشین نیز محله هاى عربى واقع در خارج از دیوار قدیم شهر را به محاصره خود درآورده اند.
صهیونیست ها همچنان به روند محاصره قدس بزرگ، یهودى سازى این شهر، جدا کردن آن از محیط فلسطینى اش و اخراج ساکنان عرب و مسلمانش تداوم مى بخشند. مسجد الاقصى نیز ده ها سال است که فریاد درد سر مى دهد و در معرض خطر فروریختن مى باشد و تنها کارى که سازمان ها و دولت هاى عربى و اسلامى انجام مى دهد، آن است که توجه اندکى به موضوع مسجد الاقصى مى کنند و به بیان عباراتى در ابراز همبستگى و یا محکومیت بسنده مى کنند.
در این پژوهش چاره اى نیست جز اینکه در آغاز به بررسى تاریخ قدس بپردازیم. مورخان ثابت کرده اند که ایجاد قدس و تحول آن به دست عرب ها بوده است. قدس را اولین بار یبوسى ها بنیان نهادند که از عرب هاى کنعانى به شمار مى آمدند، عرب هایى که هزاران سال پیش از میلاد مسیح در فلسطین (سرزمین کنعان) زندگى مى کرده اند و به خاطر انتساب این شهر به آنها، قدس به نام «یبوس» نامگذارى شد. ضمنا احداث قدس به یک پادشاه یبوسى به نام «ملکى صادق» نسبت داده شده است. وى قدس را توسعه داد و تقریبا در قرن بیستم قبل از میلاد مسیح به گسترش ساختمان هاى شهر مبادرت ورزید. وى نام این شهر را به جاى یبوس، «أوروسالم» یعنى «شهر سلامت و آرامش» نام نهاد و عبادتگاهى را تحت عنوان «بیت قدس» در آن بنیان نهاد. با توجه به این مطلب، مشخص مى شود که بر خلاف ادعاهاى برخى افراد، «اورشالیم» یک اسم عبرى نیست ؛ بلکه تحریف اسم کنعانى این شهر یعنى «أوروسالم» است.
ابراهیم خلیل الرحمن بعد از آنکه خداوند او را نجات داد، از عراق راهى فلسطین شد. در آیه 71 سوره انبیا آمده است: (ونجیناه ولوطا إلى الأرض التى بارکنا فیها للعالمین) ابراهیم و لوط را نجات داده، به سرزمینى بردیم که در آن براى جهانیان برکت قرار دادیم.
ضمنا اسماعیل و اسحاق (ع) در فلسطین به دنیا آمدند. برخى از مورخان بر این باورند که ابراهیم تقریبا در قرن بیستم قبل از میلاد مى زیسته است. ضمنا حضرت یعقوب (ع) نیز بعد از بروز خشکسالى شدید در فلسطین، به همراه فرزندان خویش راهى مصر شد. در سال 1250 پیش از میلاد، حضرت موسى تصمیم داشت تا بنى اسرائیل را از مصر به فلسطین آورده و آنها را در آنجا مستقر سازد ؛ ولى ایشان به خاطر ترس از ساکنان فلسطین حاضر نشدند وارد فلسطین شوند. در آیه 24 سوره مائده آمده است: (قالوا یا موسى إنا لن ندخلها أبدا ما داموا فیها فاذهب إنت وربک فقاتلا إنا هاهنا قاعدون) گفتند: اى موسى تا آنها در آنجا هستند ما هرگز به آنجا وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و بجنگید ما در همین جا نشسته ایم.
به دنبال این ماجرا، خداوند فلسطین را بر آنان حرام کرد و در مورد آنان در آیه 26 سوره مائده چنین گفت: (قال فإنها محرمه علیهم أربعین سنة یتیهون فى الأرض فلا تأس على القوم الفاسقین) خداوند فرمود: ورود به این شهر تا چهل سال بر آنها حرام است و باید در بیابانها سرگردان باشند و براى این مردم فاسق غمگین مباش.
در دوره یوشع بن نون، بنى اسرائیل از طریق شهر اریحا وارد فلسطین شدند ؛ ولى شهر قدس و دیگر شهرها در دست کنعانیان بود تا اینکه داود نبى (ع) که یکى از سربازان طالوت بود به پادشاهى رسید و بعد از ایشان حضرت سلیمان (ع) نبوت و پادشاهى را به ارث برد. حضرت داود، دین خدا را به پا داشت و ستون هاى توحید را در فلسطین استوار گردانید. خداوند در این باره در آیه 16 سوره نمل چنین مى فرماید: (وورث سلیمان داود وقال یا أیها الناس علمنا منطق الطیر وأوتینا من کل شیء إن هذا لهو الفضل المبین) و سلیمان وارث داود شد و گفت: اى مردم، ما را زبان مرغان آموختند و از هر گونه نعمت عطا کردند، این همان فضل و بخشش آشکار است.
حضرت سلیمان معبدى را براى اقامه نماز برپا کرد و به دنبال مرگ وی، قلمرو فرماندهى اش به دو بخش تقسیم شد که رقیب و در نزاع با یکدیگر بودند. اولى به نام اسرائیل در شمال و دومى به نام یهوذا در جنوب. جنگ هاى خونینى میان دو طرف در گرفت و قدرت بنى اسرائیل رو به ضعف و زوال گذارد. آشوریان، قلمرو «اسرائیل» را در سال 722 پیش از میلاد در اختیار خود گرفتند. سپس «نبوخذ نصر» در سال 586 قبل از میلاد به قلمرو «یهوذا» یورش برد و معبد سلیمان را تخریب و یهودیان را به اسارت گرفت. یهودیان در دوره حاکمیت کوروش جایگاه خاصى در نزد وى یافتند و با وى در براندازى دولت کلدانى همکارى کردند و این دولت در سال 539 قبل از میلاد شکست خورد. کوروش به یهودیان اجازه بازگشت به قدس را داد که برخى از آنها بازگشتند. وى در سال 516 قبل از میلاد، معبدى را براى آنها بنا نهاد. ضمنا یهودیان هیچ جایگاهى در اداره سیاسى قدس نداشتند و این شهر تحت حاکمیت ایرانیان اداره مى شد تا اینکه اسکندر مقدونى قدس را در سال 333 قبل از میلاد فتح کرد و فلسطین را تحت حاکمیت یونان قرار داد. قدس تحت کنترل یونانیان بود تا اینکه «بامبی» در سال 63 پیش از میلاد کنترل این شهر را در اختیار گرفت. در دوره امپراطورى هادریان و در حدود سال 130 میلادی، یهودیان در قدس شورش کردند که توسط این امپراطور رومى به شدت سرکوب شدند و معبدشان نیز تخریب شد. هادریان به این موضوع هم بسنده نکرد، بلکه نام این شهر را به «ایلیا» تغییر داد و هر گونه ورود یا سکونت یهودیان در این شهر را ممنوع اعلام کرد. مسیحیت شروع به رشد در فلسطین کرد. سپس کنستانتین، امپراتور رومى دست از بت پرستى برداشت و به مسیحیت گروید ؛ ولى اعتقاداتش رنگ و بوى همان بت پرستى را داشت که بر هویتش مستولى بود.
در سال 624 میلادی، ایرانیان «ایلیا» را به تصرف خود درآوردند تا اینکه هراکلیتوس شهر ایلیا را در سال 628 میلادى باز پس گرفت و بیت المقدس تا سال 636 هجرى تحت اختیار رومیان بود تا اینکه خلیفه دوم آن را فتح کرد و کلیدهاى قدس را به «سفرونیوس» داد.
از همان دوره و در طول قرن هاى متمادی، قدس ـ با وجود دوره هاى سخت و طاقت فرسایى را که پشت سر گذاشت ـ یک شهر شکوفاى اسلامى باقى ماند. از این دوره هاى سخت مى توان به جنگ هاى صلیبى اشاره کرد. صلیبى ها در سال 1099 میلادى کنترل قدس را به دست گرفتند و یکى از زشت ترین صحنه ها را در تاریخ خلق کردند. آنها هفتاد هزار مسلمانى را که به مسجد الاقصى پناه برده بودند، کشتند. اشغالگرى صلیبى ها در قدس تا حدود 88 سال ادامه یافت. آنها در این مدت به جان و ناموس مسلمانان رحم نمى کردند و اجازه پخش اذان در این شهر را نمى دادند تا اینکه صلاح الدین ایوبی، فرمانده بزرگ مسلمان آن را فتح کرد. صلیبى ها بار دیگر و بعد از گذشت صدها سال به فرماندهى ژنرال آلنبى در تاریخ 11/12/1917 وارد قدس شدند. وى که پس از شکست حکومت عثمانى وارد این شهر شده بود، ابراز داشت: «الان جنگ هاى صلیبى به اتمام رسید.»
ژنرال گورو نیز در تاریخ 21/7/1920 هنگام ورود به شهر دمشق به سراغ قبر صلاح الدین ایوبى رفت و در برابر آن ایستاد و چنین گفت: «صلاح الدین! ما برگشتیم.» [2]
بنابراین با توجه به آن بخش هایى از تاریخ که در اینجا ذکر شد، ماجراى حقیقت حضور یهودیان در فلسطین در طى مراحل مختلف تاریخى مشخص مى شود و روشن مى گردد که آنها نیز همچون دیگر اقوام ساکن فلسطین بوده اند ؛ ولى حضورشان فاقد ثبات و دوام و نیز آکنده از چالش هاى مستمر با اطرافیان شان بوده است که این امر باعث تضعیف و اخراج چندین باره آنها از فلسطین گردید. مهم ترین نکته در اینجا آن است که مورخان با هم در این موضوع توافق نظر دارند که بنى اسرائیل براى مدت زمانى بسیار کوتاه که از چند ده سال تجاوز نمى کرده است، حاکمیت فلسطین را در اختیار داشته اند ؛ البته این مدت زمان در تاریخ کهن فلسطین که بیش از چند هزار سال مى باشد، چشمگیر و قابل توجه نیست. علاوه بر اینها، مهم ترین چیزى که باعث تمایز دوره حاکمیت یهودیان شده، سلطنت داود و سلیمان (ع) مى باشد که بر اساس دین الهى فرمانروایى مى کردند و موحد، یکتاپرست و تسلیم امر الهى بودند.
در اینجا به سوالاتى که در ابتداى این گزارش مطرح شد، بر مى گردیم و در ابتدا مى گوییم روایت تاریخ، خط بطلانى بر ادعاى «حق تاریخی» یهود در مورد قدس است، حقى که بنا به ادعاى یهودیان از قدمت سکونت در این شهر و فرمانروایى در آن نشات مى گیرد.
در بررسى عمق مسئله یهودى سازى قدس، باید در ابتدا به این نکته اشاره داشت که این طرح (یهودى سازی) یک طرح قدیمى است و تئودور هرتزل، بنیانگذار صهیونیسم در اولین کنفرانس صهیونیستى که در آگوست 1897 برگزار شد، ابراز داشت: «اگر روزى به قدس دست یابیم و بنده در آن روز زنده باشم و کارى از دستم بر آید، هر اثر و بنایى که براى یهودیان مقدس نیست، از بین مى برم و تمامى آثارى که چندین قرن از عمر آن گذشته است، نابود مى کنم.» [3]
یهودیان بخش غربى قدس را در سال 1948 به تصرف خود درآوردند و دست به یهودى سازى این منطقه و بیرون راندن ساکنان اصلى مبادرت ورزیدند. در برهه میان سال هاى 1948 تا 1967، رژیم اشغالگر قدس گستره و مرزهاى قدس غربى را گسترش داد تا ده ها هزار شهرک نشین یهودى را در آن جاى دهد. در سال 1967، یهودیان قدس شرقى را به اشغال خود درآوردند و در روزى که مسجد الاقصى را در اختیار خود گرفتند، شعار مى دادند: «محمد مرد و از خودش چند دختر به جاى گذاشت.»
صهیونیست ها چندین پیشنهاد حقوقى و قانونى را براى اعلام یکپارچه شدن دو قسمت شهر قدس به تصویب رساندند که از جمله آنها مى توان به مصوبه اجراى قانون مدنى اسرائیل در قدس شرقى اشاره داشت. در سال 1980 یک قانون مهم به تصویب رسید که قدس را پایتخت اسرائیل مى دانست. بر اساس این قانون، قدس یکپارچه (متشکل از دو بخش شرقى و غربی) پایتخت ابدى اسرائیل به شمار مى رود. این قانون به هیچ دولت صهیونیستى اجازه نمى دهد تا با فلسطینیان به توافقى برسند که باعث لطمه خوردن به حاکمیت کامل یهودیان بر قدس شود. ضمنا صهیونیست ها با انتقال موسسات رسمى و دولتى به شهر قدس، عملا دست به اجراى این قانون زده اند. [4]
در همین راستا و در طول سال هاى گذشته، اظهارات فراوانى از زبان رهبران صهیونیسم ذکر شده است که اشغالگرى دولت عبرى در این شهر را تثبیت مى بخشد و از روایت هاى دروغین صهیونیست ها حمایت مى کند و باعث حذف حقایق تاریخى مى شود. از جمله این اظهارات مى توان به ادعاهاى اخیر نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیوینستى اشاره داشت. در حرف هاى وى چنین آمده است: «رابطه و پیوند ملت یهود با قدس ـ که در طول هزاران سال ادامه داشته است ـ قوى تر از پیوند و رابطه هر ملت دیگر با این شهر است.»
وى با بیان اینکه قدس پایتخت یکپارچه و ابدى اسرائیل است، افزود: «همان طور که مناحیم بگین مى گوید، باید برخى مواقع از گفته هاى ضمنى و تلویحى استفاده کرد و بنده نیز مى خواهم از همین گفته هاى ضمنى استفاده کنم و بگویم ریشه هاى صهیونیسم در کوه صهیون است. اساس این مکتب بر صهیون و شهر اورشلیم (قدس) استوار است. این شهر پایتخت ابدى اسرائیل است و ما ساخت و ساز را در آن ادامه مى دهیم.» [5]
اینها که گفته شد در باب یهودى سازى قدس بود ؛ اما در خصوص «بین المللى سازی» این شهر باید گفت که این کار به معناى مدیریت بین المللى قدس یا به عبارت دیگر، کنترل غربى ها ـ به رهبرى آمریکا ـ بر این شهر مى باشد و این مشابه همان پیشنهادى است که مجمع عمومى سازمان ملل متحد در سال 1947 با راى دادن به طرح تقسیم فلسطین ارائه کرد. [6] بى شک این کار یکى از هوشمندانه ترین راهکارها براى گرفتن قدس از عرب ها و مسلمانان مى باشد.
این نکته بر هیچ انسان داراى هوش و تفکرى پوشیده نیست که کشورهاى غربى در طول چندین قرن کوشیده اند تا قدس را از دست مسلمانان به درآورند و در این راه از هیچ چیزى دریغ نکرده اند. نکته مهمى که باید در اینجا مد نظر داشته باشیم، اهمیت فراوانى است که قدس در نگاه غربى ها دارد و فرقى نمى کند که این اهمیت به خاطر منافع راهبردى سیاسى و اقتصادى باشد یا باورهاى عقیدتی. برخى از غربى ها عقیده یهودیان را در مورد قدس پذیرفته اند و برخى از آنان نیز معتقدند که قدس باید به عنوان یک شهر بین المللى اعلام گردد و به روى سایر ملت ها نیز باز بوده و کنترل و مدیریت عملى این شهر تا زمان ظهور مسیح در آخر الزمان به عهده غربى ها باشد تا اینکه قدس یک شهر مسیحى خالص باقى بماند. یکى از کسانى که چنین نظرى دارد، پولوس ششم از روحانیون مسیحى است. وى در این زمینه به انجیل لوقا (24:21) استناد مى جوید. آنجا که مى گوید: «باید همه امت ها اجازه ورود به اورشلیم را داشته باشند تا اینکه زمانه آنها به پایان برسد»
برخى از تحلیلگران بر این باورند که سازمان ملل در توصیه سال 1947 موضوع «بین المللى اعلام کردن» قدس را به تصویب رساند و چنین آورد: «شهر قدس به عنوان یک شهر separatum corpus به شمار مى رود و بر اساس یک نظام بین المللى ویژه که اداره آن بر عهده سازمان ملل متحد است، مدیریت مى شود.»
بنابراین قدس ـ به خواست یهودیان، صهیونیست ها و سازمان ملل متحد ـ با «یهودى سازی» و «بین المللى سازی» رو به رو است ؛ البته این دو مقوله با هم تفاوت و توافق دارند.
یهودى سازى از آغوش گرم نظام بین الملل بهره مند است و در حالى که رهبران فلسطینى براى خواسته هاى خود به سراغ شوراى امنیت و سازمان ملل متحد مى روند ؛ هر از چند گاهى صداهایى از کنگره آمریکا مى شنویم که خواستار به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت غیر قابل تقسیم یهودیان هستند. نمونه هاى زیادى از این موضوع وجود دارد که به عنوان نمونه مى توان به پیش نویس قانونى اشاره کرد که سناتور بروادنباک در تاریخ 19/4/2005 آن را تقدیم کرد و در آن از دولت آمریکا خواست تا 180 روز قبل از آنکه کشور فلسطینى را به رسمیت بشناسد، قدس را به عنوان پایتخت غیر قابل تقسیم یهودیان بشناسد. یکى از مهم ترین مطالب مندرج در پیش نویس این قانون آن است که «اورشلیم (قدس) براى مدت بیش از سه هزار سال پایتخت یهودیان بوده است. این شهر جایگاه محورى در میان یهودیان دارد و نام آن 766 بار در تورات ذکر شده است و حال آنکه هیچ نامى از آن در قرآن برده نشده است.» [7]
نیازى نیست که در اینجا به این نکته اشاره داشته باشیم که داستان صهیونیست ها در مورد حق تاریخى و دینى یهودیان در قدس، در ذهن سیاستمداران مذکور جاى گرفته است.
علاوه بر آنچه گذشت، وضعیت قدس نشان مى دهد تمام توافق نامه هایى که در محافل آمریکایى ـ صهیونیستى آماده شده و از مهم ترین آنها نیز توافقات اسلو است، موضوع قدس را به زمان انجام مذاکرات نهایى واگذار کرده است و با این کار در جهت تسهیل و تقویت روند یهودى سازى قدس کوشیده شده است به این امید که اگر روزى طباخان اسلو به مرحله نهایى رسیدند، دیگر قدس به یک شهر کاملا یهودى مبدل شده باشد.
وضعیت اسفبار و رنج آور موجود از قدرت طرف هاى شرقى و غربى که علیه قدس و مسجد الاقصى دسیسه چینى مى کنند، نشات نمى گیرد ؛ بلکه از مهم ترین دلایل بروز وضعیت موجود نفوذ در قدس روحیه بردگی، ذلت، تنبلى و گدایى در میان بسیارى از ما عرب ها و مسلمانان است.
حقیقت مسجد الاقصى چیست؟
«من (مسجد الاقصی) سومین مسجد الهى هستم و تنها چیزى که از هر زن و مرد مسلمان بر روى این کره خاکى انتظار دارم، آن است که بدانند من قبله اول مسلمانان و محل عروج پیامبر مکرم اسلام، محمد (ص) به آسمان هستم. خداوند اطراف و اکناف مرا مبارک گردانیده است. من براى پیکرى که نامش قدس است، حکم قلب را دارم و روحى هستم که در کالبد سرزمین اسرا و معراج جریان دارد. افتخار استقبال از تمامى انبیا و فرستادگان الهى ـ از عهد پدرشان آدم گرفته تا پیروان پیامبر خاتم، محمد (ص) سرور فرزندان آدم و شفیع روز قیامت ـ را دارم. من دژ محافظت کننده در برابر فتنه ها و پناهگاه افراد از بدبختى ها هستم. خداوند متعال در ابتداى سوره اسرا برادرى من و مسجد الحرام و برادرى قدس و مکه مکرمه را اعلام داشته است. یک رکعت نماز در محراب من معادل 500 رکعت نماز در بقیه مساجد موجود در سراسر کره خاکى ـ البته به غیر از مسجد الحرام و مسجد النبى ـ است. این من هستم که مانع از ورود دجال به قدس مى شوم. این من هستم که افتخار استقبال از امام مهدى و عیسى بن مریم (ع) را در آخر الزمان دارم. این من هستم که در جوارمن صدها تن از صحابه و تابعین آرمیده اند و در راس همه باید از عباده بن صامت، شداد بن اوس و ذو الأصابع یاد کرد. من مسجد الاقصى هستم و هیچ افتخارى از این بالاتر نیست.» [8]
فهرست منابع:
1 ـ الحوت بیان. فلسطین القضیه، الشعب، الحضاره. بیروت: دار الاستقلال للدراسات والنشر، 1991.
2ـ ساسون، تالیا وآخرون. أوقات ثابته: یوم القدس 2012. القدس: عیر عمیم، 2012 (نسخه عبریه)
3 ـ السرجانی، راغب. «قصه بیت المقدس» موقع قصه الاسلام:
http://islamstory.com/ar/%D9%82%D8%B5%D8%A9_%D8%A8%D9%8A%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
4ـ الشجاع، احمد. «تهوید الأرض المبارکه».نسخه الکترونیه، موقع عوده ودعوه:
http://www.awda-dawa.com/pages.php?ID=14083 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
5 ـ صلاح، رائد. «مختارات من أرشیف مقالات الشیخ رائد صلاح». موقع مؤسسه الاقصى للوقف والتراث.
http://www.iaqsa.com/1997/01/%D8%A3%D9%86%D8%A7%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B1%D9%85%D9%8A%D9%86%D9%84%D8%A7%D8%A3%D8%A8%D8%BA%D9%8A/%D8%B3%D9%88%D9%89 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
6 ـ عبدالهادی، جمال. الطریق إلى بیت المقدس. المنصوره: دار الوفاء للطباعه والنشر، 1987
7 ـ الفولی، نبیل. «تاریخ مدینه القدس القدس فى عهد الکنعانین والعبرانیین»، موقع هدى الإسلام:
http://www.hadielislam.com/arabic/index.php?pg=articles%2Farticle&id=27211 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
8ـ الکیالی، عبدالوهاب. موسوعه السیاسه. المجلد الأول، على الانترنت:
http://www.4shared.com/file/84075867/3583f26c/____.html تاریخ الدخول [22 أیار 20013]
9 ـ النتشه، رفیق واسماعیل یاغی. تاریخ مدینه القدس. عمان: دار الکرمل، 1984
10 ـ نتنیاهو، بنیامین. خطاب الرئیس فى عکا بتاریخ 18 کانون أول 2012.
http://news.walla.co.il/?w=/9/2598168 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
11 ـ یوم القدس العالمى على الانترنت. «موامره تهوید القدس»
http://www.qudsday.com/aqsana/judaization1.html تاریخ الدخول [23 أیار 20013 ]
_______________________________________
[2] ـ یوم القدس العالمى على الانترنت. «موامره تهوید القدس» http://www.qudsday.com/aqsana/judaization1.html تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
[3] ـ در نگارش این مختصر از منابع ذیل استفاده کرده ام:
بیان الحوت. فلسطین القضیه، الشعب، الحضاره. (بیروت: دار الاستقلال للدراسات والنشر، 1991.)
راغب السرجانی. «قصه بیت المقدس» موقع قصه الاسلام:
http://islamstory.com/ar/%D9%82%D8%B5%D8%A9_%D8%A8%D9%8A%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
نبیل الفولی. «تاریخ مدینه القدس القدس فى عهد الکنعانین والعبرانیین»، موقع هدى الإسلام:
http://www.hadielislam.com/arabic/index.php?pg=articles%2Farticle&id=27211 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
جمال عبدالهادی. الطریق إلى بیت المقدس. (المنصوره: دار الوفاء للطباعه والنشر، 1987)
[4] ـ ن.ک: النتشه، رفیق واسماعیل یاغی. تاریخ مدینه القدس. (عمان: دار الکرمل، 1984)
[5] ـ ن.ک: وضع شرقى القدس فى القانون الاسرائیلی، تالیا ساسون وآخرون. أوقات ثابته: یوم القدس 2012. (القدس: عیر عمیم) 2012 (نسخه عبریه)
[6] ـ من خطاب الرئیس نتنیاهو فى عکا بتاریخ 18 کانون أول 2012.
http://news.walla.co.il/?w=/9/2598168 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
[7] ـ الکیالی، عبدالوهاب. موسوعه السیاسه. المجلد الأول، على الانترنت:
http://www.4shared.com/file/84075867/3583f26c/____.html تاریخ الدخول [22 أیار 20013]
[8] ـ احمد الشجاع. «تهوید الأرض المبارکه».نسخه الکترونیه، موقع عوده ودعوه:
http://www.awda-dawa.com/pages.php?ID=14083 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
[9] ـ صلاح، رائد. «مختارات من أرشیف مقالات الشیخ رائد صلاح». موقع مؤسسه الاقصى للوقف والتراث.
http://www.iaqsa.com/1997/01/%D8%A3%D9%86%D8%A7%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B1%D9%85%D9%8A%D9%86%D9%84%D8%A7%D8%A3%D8%A8%D8%BA%D9%8A/%D8%B3%D9%88%D9%89 تاریخ الدخول [23 أیار 20013]
منبع: مرکز اطلاع رسانی فلسطین
انتهای پیام/ر