نقش تاریخی جریان اصولگرایی
خبرگزاری تسنیم: جریان اصولگرایی با تبعیت از رهبری نظام مبنی بر پشتیبانی از دولت، بایستی باب نقد و انتقاد سازنده را در محافل علمی، سیاسی و عمومی باز نگه دارد و به عنوان "جناح منتقد دولت" نقش "توازن بخش" و "نظارتگر" خود را ایفا کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمد مهدی انصاری در سرمقاله رسالت با عنوان «نقش تاریخی جریان اصولگرایی» نوشته است:
با مشخص شدن عملکرد "دولت یازدهم" در عرصههای اقتصادی، فرهنگی، سیاست خارجی و... و با گذشت زمان هم لایههای اجتماعی و افکار عمومی مجال قضاوت در باب شعارها، رویکردها و وعدههای "دولت تدبیر و امید" پیدا کردهاند و هم جریانهای سیاسی فرصت نقد و ارزیابی کابینه و دولت را فراهم یافتهاند. البته در این مدت بنا به رهنمود مقام معظم رهبری همه قوا، نهادهای حاکمیتی و رسانهها موظف به حمایت از دولت شدهاند تا تجربه دولت آقای روحانی به عنوان "تجربهای موفق و مثبت" رقم بخورد.
در این بین "جریان اصولگرایی" فارغ از اینکه سال آینده انتخاباتی در پیش است و یا اینکه باید برای بهار 96 و انتخابات ریاستجمهوری طرحی نو در اندازد، در حال بازیابی توان و ظرفیتهای گفتمانی، سیاسی و تشکیلاتی خویش است. رفتارها و گفتارهای نخبگان سیاسی جریان اصولگرا و دقت نظر ایشان در سیاستورزی عالمانه طی هفتهها و ماههای اخیر بارقههای امید برای "همگرایی و تعامل" را بیش از هر زمانی تقویت کرده است.
دغدغههای جدی بزرگان و نخبگان اصولگرا در باب انسجام و تفاهم، آنگاه ضرورت حیاتی و تعیینکننده خود را بر ما نمایانتر میسازد که اتفاقات یک سال و نیم اخیر و عملکرد دولت بویژه در حوزه مسائل اقتصادی و قضیه پرونده هستهای شرایط نگرانکنندهای از جهات مختلف رقم زده است. شعارها و وعدههای رئیسجمهور برای حل یکصد روزه پرونده هستهای، در آغاز کار دولت و سپس سخن از چهار آذر به عنوان نقطه دستیابی به توافق جامع هستهای، تاکید بر عبور از رکود اقتصادی، تبلیغ رسانهای حول کنترل تورم و تک نرخی شدن آن یا کنترل نرخ بیکاری و موارد مشابه که هیچکدام در واقعیت تحقق نمییابد و جامعه نشانی از بهبود اوضاع اقتصادی- اجتماعی نمییابد، همه و همه تهدید کننده "اعتماد" جامعه به دولت و نهایتا "نظام سیاسی" است.
تمدید مذاکرات هستهای تا خرداد سال 94 و تلاش دولت برای معلق نگهداشتن پایگاه اجتماعی خود و حفظ اعتماد و امیدواری افکار عمومی که در آستانه انتخابات مجلس دهم روی میدهد، هر چند ممکن است فرصت موجسواری و بهرهبرداریهای انتخاباتی و تبلیغاتی را برای برخی فراهم سازد اما برای کلیت نظام سیاسی- اجتماعی بسیار پرمخاطره خواهد بود. دولتمردان ما که اکثرا سوابق امنیتی و اطلاعاتی داشتهاند و خود را در حیطه "امنیت ملی" کارشناسی تمام عیار میدانند، نیک اشراف دارند که افکار عمومی امروز ایران، هم سیاسی هستند و هم قدرت تحلیل و استنباط ایشان بسیار قوی و ظریف بین است. بنابراین "اعتمادزایی" برای افکار عمومی این چنینی بسیار سخت خواهد بود چنانچه دچار خدشه شود!
جریان اصولگرایی با تبعیت از رهبری نظام مبنی بر پشتیبانی از دولت، بایستی باب نقد و انتقاد سازنده را در محافل علمی، سیاسی و عمومی باز نگه دارد و به عنوان "جناح منتقد دولت" نقش "توازن بخش" و "نظارتگر" خود را ایفا کند. متاسفانه در کشور ما به دلیل عدم نهادینه شدن فعالیتهای حزبی و جناحی، وقتی یک جریان سیاسی در قدرت نیست، تنها کار ویژهای که برای آن تلقی میشود نقش "خنثی کننده" و "تخریب کننده" عملکرد جریان سیاسی حاکم است.
حال آنکه انتظار از یک نظام سیاسی پویا و مبتنی بر "آموزههای دین و اخلاق" که "جمهوری اسلامی" دغدغه تاسیس و پایدارسازی آن را داشته این است که بتواند نخبگان و کارگزاران سیاسی خود را به گونهای تربیت و پرورش دهد که تنها براساس احکام و شریعت الهی، عدالتخواهی و اصلاحگری سیاستورزی کنند و چه در مسند قدرت باشند و چه نباشند، تحقق آمال و خواستهای نظام سیاسی مبتنی بر دین را دنبال کنند.البته جریان حاکم نیز باید با رعایت آداب سیاستورزی در تراز نظام اسلامی، منتقدان و جناح خارج از قدرت را به بیسوادی و عناوین دیگر، متهم نسازد. به هر روی نقش جریان اصولگرایی در حال حاضر، از جهات مختلفی نقشی تاریخی و تعیینکننده هم برای خود، هم برای نظام سیاسی و هم برای دولت یازدهم است که در شرایط خاص و پیچیده (داخلی، منطقهای، بینالمللی) قرار گرفته است. در این روند، انسجام و تفاهم و هم افزایی نیروهای موجود در جریان اصولگرایی بیش از هر اقدام دیگری اولویت دارد.
انتهای پیام/