مقاومت و ایستادگی مذاکره کنندکان و تداوم زیاده خواهی های آمریکا
خبرگزاری تسنیم: مذاکرات اگرچه ممکن است مفید باشد، اما به تنهایی نمیتواند مشکلات کشور را حل کند. بسیاری از مشکلات کنونی نه بهخاطر پرونده سیاسی هسته ای، بلکه بهخاطر ضعفهای ساختاری در مدیریت کشور و جامعه خودمان است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، تیم مذاکره کننده هستهای پس از توافق سوم آذر ماه 92 ژنو با گروه 1+5 در طول یک سال گذشته 10 دور مذاکرات فشرده انجام داد و سرانجام سوم آذر 93 این مذاکرات را مجددا به مدت 7 ماه و 7 روز یعنی تا 10 تیر 94 تمدید کرد. در این مدت ایران به طور متوسط ماهیانه 700 میلیون دلار از داراییهای بلوکه شده خود بابت فروش نفت را دریافت خواهد کرد.رهبر معظم انقلاب آیت الله العظمی امام خامنه ای تأکید کردند: یک نمونه دیگر از ضعف دشمن، قضیه هستهای ایران است. آمریکا و کشورهای استعمارگر اروپایی دور هم جمع شدند تا جمهوری اسلامی ایران را در قضیه هستهای به زانو درآورند اما نتوانستند و در آینده نیز نخواهند توانست.تمدید این مذاکرات فرصتی است که تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان همچنان با پافشاری برمصوبات شورای عالی امنیت ملی و دفاع از منافع ملی کشورمان در عرصه هستهای بتواند در نهایت نظرات جمهوری اسلامی ایران در این مصاف چند ساله را محقق کند. ما با این مقاومت و ایستادگی ملی باید بتوانیم تحریمهای ظالمانه را برطرف کنیم و از طرف دیگر بدون توجه به مسائل مرتبط به مذاکرات، باید اقتصاد مقاومتی را به عنوان راهبرد مهم در عرصه اقتصادی با جدیت عملی کنیم. با تاثیرگذاری ملی و مواضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب و ملت ایران و توانمندی منطقهای خودمان که امروز به همه قدرتهای جهان آشکار شده است از توانمندی اقتصادی استفاده کنیم و راه باقی مانده را کوتاهتر کنیم.
زیاده خواهی آمریکا علت اصلی عدم توافق نهایی
راهحلی که دو طرف در نهایت به آن رسیدهاند، این است که چارچوب را باز هم کلیتر کنند و بر سر یک چارچوب زمانبندی که میگوید باید تا اسفندماه توافق کلی و تا تیرماه آینده جزییات و ضمائم آن را نهایی کنند، این تاکتیک مذاکراتی 2 هدف اصلی داشته است:1- پوشاندن این موضوع که مذاکرات به دلیل زیادهخواهی آمریکا در واقع شکست خورده است.2- بازگشتناپذیر کردن روند آینده برای دوطرف بهگونهای که مجبور باشند تا ماه مارس درباره کلیات مساله تفاهم کنند و تا ژوئیه به یک متن مشروح قابل اجرا برسند. با موضع فعلی آمریکا، نه در 7 ماه آینده و نه حتی در زمانی بسیار بیشتر از آن، امکان تفاهم و رسیدن به توافقی که دو طرف در بلندمدت به آن پایبند باشند، بسیار دشوار خواهد بود.اولا، آمریکا به وضوح با این پیشفرض مذاکره میکند که ایران چارهای جز کوتاه آمدن ندارد. احتمالا در وین هم آمریکاییها منتظر بودهاند ایران در دقیقه 90 و با مشاهده دورنمای شکست مذاکرات کوتاه بیاید و درخواستهای آنها را بپذیرد. بسیار مهم است که روشن شود منشأ این توهم آمریکاییها چیست چرا که اگر این توهم زدوده نشود، باز هم 3 یا 7 ماه دیگر دوباره دقیقه نودی فرا خواهد رسید و آن وقت باز هم آمریکا منتظر خواهد بود که ایران کوتاه بیاید و در نتیجه بازهم مذاکرات نتیجهای نخواهد داشت. یک بار برای همیشه باید روشن شود که خطوط قرمز واقعی وجود دارد که ایران از آنها عدول نخواهد کرد. رفتار آمریکا از مذاکرات مسقط به این سو دقیقا به این شکل بوده است. این نشاندهنده آن است که فرآیندهایی پس پرده مذاکرات - هم درون آمریکا و هم میان اعضای 1+5- در حال رخ دادن است که بسیار پیچیدهتر از آنی است که بتوان از بیرون مشاهده کرد یا حتی حدس زد. همین فرآیندهاست که موجب میشود آمریکا نتواند در مذاکرات متعادل رفتار کند. اوباما با صراحت اعلام کرد، «توافقژنو» به طور قطع پیشروی برنامه هستهای ایران را متوقف کرده بنابراین یک توافق موفق بوده است» و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با اشاره به همان توافق ژنو به کنگره اطمینان میدهد که «سانتریفیوژها نمیتواند به روند پیشین بازگردد» و تاکید میکند «احمق خواهیم بود اگر بخواهیم شرایط امروز را ترک کنیم و به عقب برگردیم»
آمریکایی ها حقوق هسته ای ایران را به رسمیت نمی شناسند
عدم پذیرش حقوق هستهای ملت ایران از سوی امریکاییها، از دلایل اصلی نرسیدن به توافق جامع و نهایی پس از یک سال مذاکرات فشرده و سخت بین ایران و گروه 1+5 است. امریکاییها در مسقط با پیشنهاد هشت صفحهای و با نوعی عقبگرد به گذشته نشان دادند که قصد ندارند حتی به آنچه در توافق ژنو متعهد شدهاند، پایبند باشند و حقوق هستهای ایرانیان را تحمل کنند. رفتار امریکا در خلال مذاکرات طی یک سال گذشته و به ویژه در مذاکرات مسقط نشان داد که آنان میز مذاکره را فرصتی میدانند برای تحمیل خواستههای حداکثری خود به ملت ایران و بر همین اساس از یک طرف حاضر به پذیرش ظرفیت غنیسازی در سطح واقعی و متناسب با نیاز ملت ایران برای جمهوری اسلامی نیستند و از طرف دیگر، حاضر به لغو تمامی تحریمها نمیباشند. در واقع روحیه زیادهخواهی و خلقوخوی استکباری امریکاییها سبب شده تا رفتار آنان در مذاکرات، بر خلاف فلسفه مذاکرات باشد. فلسفه مذاکرات آن است که در قبال اقدامات اعتمادسازی ایران نسبت به صلحآمیز بودن فعالیت هستهای کشورمان، طرف مقابل از یک طرف حقوق ملت ایران در حوزه دانش و فناوری هستهای را بپذیرد و از طرف دیگر، تحریمهای ظالمانهای را که به بهانه تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای وضع کرده تماما لغو کند.رفتار امریکاییها نشان میدهد که آنان مانند 12 سال قبل اساساً نمیخواهند جمهوری اسلامی دارای چرخه سوخت باشد و وضع تحریمها نیز اهدافی فراتر از فعالیتهای هستهای را دنبال میکند و از نظرشان باید ساختار این تحریمها برای حفظ فشار بر ملت ایران همچنان حفظ شود.نگاه دولت اوباما به حقوق هستهای ایران، همان است که ایشان در مصاحبهای با صراحت گفت، اگر ممکن بود پیچ و مهرههای تأسیسات هستهای کشورمان را با دستان خودش باز میکرد. رفتار امریکاییها در خلال مذاکرات نشان میدهد که آنان قصد دارند ایران را در مسیری به حرکت درآورند که اگر موفق نمیشوند پیچ و مهرهها را باز کنند، در نهایت ایران را از یک تأسیسات هستهای کاریکاتوری و نمایشی برخوردار سازند!آقای اوباما طی ماههای اخیر، بارها این جمله را تکرار کرده که از نظر دولت وی عدم توافق با ایران بهتر از یک توافق «بد» میباشد. فرانسویها نیز این گزاره را تکرار کرده و گفتهاند برای توافق هستهای با ایران عجلهای ندارند. امریکاییها در هر نوع توافقی با ایران به دنبال کسب رضایت متحدین خود در منطقه از جمله صهیونیستها و آلسعود هستند. «آیپک» قویترین و مؤثرترین گروه فشار صهیونیستی در امریکا به حساب میآید و تجربه نشان میدهد تصمیمات و نوع نگاه کمیته امور عمومی امریکا و رژیم صهیونیستی (آیپک) که بزرگترین لابی این رژیم در ایالات متحده است، همواره بر تصمیمات دولت امریکا و کنگره این کشور تأثیرگذار بوده است اخیراً این کمیته با انتشار مطلبی در بخش «ایران» وبگاه خود، خواستار در نظر گرفتن شش شرط مشخص در هرگونه توافق نهایی با ایران بر سر برنامه هستهای شد. این شروط عبارت است از :1- ایران باید زیرساخت سانتریفیوژهای خود را برچیند به گونهای که هیچ راهی برای تبدیل اورانیوم به یک بمب هستهای نداشته باشد.2 - ایران باید تأسیسات آب سنگین اراک را برچیند یا اینکه آن را به یک رآکتور آب سبک تبدیل کند، در نتیجه هیچ راهی برای تبدیل پلوتونیوم به یک بمب هسته ای نداشته باشد. 3 - بازرسان بینالمللی باید اجازه دسترسی به هر نقطهای را داشته باشند تا تقلب ایران را کشف کنند! 4 - ایران باید به طور کامل تلاشهای گذشته خود را برای مسلح شدن (به بمب اتم) توضیح دهد. 5 - کاهش تحریمها باید به صورت مرحله به مرحله انجام شود تا زمان کافی برای قضاوت در مورد پایبندی ایران (به تعهداتش) وجود داشته باشد. 6 - توافقنامهای که بتواند برنامه هستهای ایران را محدود کند، باید برای دههها (چندین دهه) و نه چندسال باشد.رصد مذاکرات و تحلیل محتوایی اظهارات مقامات امریکایی نشان میدهد که آنان براساس همین شش خواسته صهیونیستها به دنبال تحمیل خواستههای خود به ایران برای رسیدن به یک توافق نهایی و جامع هستند. بدیهی است تا این دو دلیل تغییر نکند، نباید امیدی به توافق هستهای با گروه 1+5 داشت و معنای این سخن آن است که ملت و دولت ایران هرگز نباید حل مشکلات کشور را به مذاکرات گره بزنند. جمهوری اسلامی براساس منطق خود مذاکرات را پی خواهد گرفت، لکن مذاکرات یکسال اخیر باید این درس بزرگ را برای مسئولان ما داشته باشد که با فرض ادامه تحریمها برای سالهای طولانی، باید در جستوجوی راههای حل مشکلات کشور بود و این راهها وجود دارد.
تزریق ماهانه 700 میلیون دلار
اقتصاد ملی و فعالان این حوزه در حالی ماههای پیش رو را سپری خواهد کرد که ماهانه 700 میلیون دلار از پولهای بلوکه شده ایران در آن سوی مرزها آزاد خواهد شد و به کشور خواهد آمد. بنا بر دیدگاههای اقتصاددانان و فعالان بخش خصوصی تمدید هفت ماهه مذاکرات هسته ای تغییر آنچنانی در پی نخواهد داشت و رکود تورمی که طی یک سال گذشته به اقتصاد تزریق شده، ادامه خواهد یافت. تزریق ماهانه 700 میلیون دلار به کشور قطعاً نیازهای ارزی را مرتفع خواهد کرد، اما در این میان قناعت دستگاههای دولتی حتماَ باید به عنوان یک تکلیف دیده شود و به عنوان یک اصل پذیرفته شود.
پول خودمان را به عنوان امتیاز حساب کرده اند
4.2 میلیارد دلار در شش ماههاول، 2.8میلیارد دلار در تمدید چهار ماهه دوم و برای تمدید 7 ماهه آینده نیز قرار است به ازای هر ماه 700 میلیون دلار از داراییهای مسدود شده خودمان را آزاد کنند. همانگونه که ملاحظه میشود، حریف هیچ امتیاز نقدی به ما نداده است، بلکه بخش بسیار اندکی از داراییهای خودمان را که از قبل مسدود کرده - بخوانید دزدیده بود - به جمهوری اسلامی ایران باز گردانده است، در مرحله اول توافق ژنو 4.2 میلیارد دلار از بیش از 100 میلیارد دلار دارایی مسدود شده خودمان در آن زمان به اصطلاح آزاد شده بود و در مرحله دوم که 2.8 میلیارد دلار آزاد میشد، میزان داراییهای مسدود شده کشورمان به 130 میلیارد دلار رسیده بود یعنی در دور اول 4/2 میلیارد آزاد کردند و در عوض 30میلیارد دلار دیگر را بلوکه کردند.
خنثی کردن آمریکا اثر پول های دریافتی با کاهش قیمت نفت
طی دو ماه اخیر با عملیاتی کردن این پروژه قیمت نفت را از 120 دلار در هر بشکه به 80 دلار رسانده و پیشبینی میشود که این روند تا کاهش 70 دلار ادامه یابد. میزان فروش نفت کشورمان روزانه یک میلیون بشکه است یعنی در صورت عدم کاهش قیمت نفت درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران طی 7 ماه آینده مبلغ 25میلیارد و 200 میلیون دلار بود. اما با کاهش 40 دلاری در هر بشکه، مبلغ 8میلیارد و 400میلیون دلار از درآمد نفتی ما طی 7 ماه آینده کاسته میشود یعنی، طی 7ماه مبلغ 4.2 میلیارد دلار از داراییهای خودمان را آزاد میکنند . در مقابل اما دهها میلیارد دلار از داراییهای جدید نفتی کشورمان را بلوکه میکنند و بالاخره 8.4میلیارد دلار نیز از درآمد نفتی ایران میکاهند! به بیان دیگر همین امروز دو برابر آنچه که قرار است بگیریم را از دست دادهایم!
ایران به تحریم ها فائق آمده است
جمهوری اسلامی ایران همانگونه که در سالهای اخیر و در شرایط تحریمهای چهارگانه شورای امنیت، دولت آمریکا، کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا به راه خود ادامه داده و با اقتدار کامل در منطقه و جهان درخشیده، از این پس نیز به همین راه ادامه خواهد داد و تأخیر در توافق نهائی مذاکرات با 1+5 تأثیری در اراده سیاسی دولت ایران نخواهد داشت. این درست است که نمیتوان تحریمها را در شرایط اقتصادی ایران بیتأثیر دانست، ولی ملت ایران در طول سه دهه گذشته که با انواع و اقسام تحریمها مواجه بوده توانسته خود را با هر شرایطی تطبیق دهد و همین روش را از این پس نیز ادامه خواهد داد.
برخی دستاوردهای تحریم برای اقتصادایران
تحریم های غرب علیه ایران از ابتدای انقلاب وجود داشته است. در سال های اخیر این رویه شدت و پیچیدگی بیشتری یافت. بطوری که بی سابقه ترین نوع تحریم که تحریم بانک مرکزی است و بطور خلاصه ارتباط مالی رسمی کشور را با دنیای خارج به شدت محدود می کند، بر سیستم مالی کشور وضع گردید. اما با این وجود و علیرغم اثرگذاری تحریم ها، اولاً هدف اصلی تحریم کنندگان که اعمال محدودیت های جدی در فناوری هسته ای و از منظری دیگر پیشرفت اقتصادی - سیاسی کشور است تاکنون تحقق نیافته است و ثانیاً با بروز عوارض ناشی از تحریم، تدابیری در بخش های مختلف اقتصاد کشور اندیشیده شده است که می توان گفت بدون تحریم ها حداقل به این سرعت اتفاق نمی افتادند. گزارش زیر رئوس برخی از این تدابیر است و شاید در آینده بتوان ارزش افزوده ایجادشده در این راستا را محاسبه نمود.در دوران تحریم، در رابطه با واردات کالاها بخصوص کالاهای کشاورزی، با جایگزینی شرکای غربی با منطقه ای و همسایه، ضمن برآوردن نیاز کشور، عملاً منافع این کشورها به منافع کشورمان نیز گره زده شد. این مساله تاکنون در تجارت خارجی کشور بدین حد جدی گرفته نشده بود.با اعمال محدودیت های خارجی، تامین کالاهای فناورانه در حوزه هایی از قبیل صنایع شیمیایی، دارویی، نفتی، نیرو، مخابراتی و نیروگاهی جای خود را به شرکت های دانش بنیان داخلی داد.با اعمال تحریم های نفتی و کاهش درآمدهای دولت، توجه به اصلی ترین منبع تامین مالی دولت یعنی مالیات در کشور با تشخیص و تعریف پایه های جدید مالیاتی، ایجاد شفافیت و اقدام در جهت پایه ریزی سیستم فراگیر مالیاتی برداشته شد. از سوی دیگر سهم نفت در بودجه عمومی سالانه کاهش یافت و از 68 درصد در سال 1384 به 45 درصد در سال 92 رسید. از سوی دیگر در راستای استقرار نظام بودجه ریزی عملیاتی در کشور جهت جلوگیری از اتلاف منابع دولتی و نیز انضباط مالی دولت گام های مهمی برداشته شد. بطوری که به گفته معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور، بودجه سال 94 کشور بر مبنای بودجه ریزی عملیاتی تدوین خواهد شد.تمایل به سوی واردات از طریق مباشرین بخش خصوصی و بروز برخی تخلفات از قبیل تخصیص نیافتن حدود 50 درصد از ارز تخصیص داده شده، سبب شد تا با طراحی سیستم پورتال ارزی، مسیر تخصیص ارزهای موجود در کشور شفاف و قابل پیگیری شوند. از سوی دیگر اقداماتی از قبیل طراحی و پیاده سازی سامانه نظارت بر صرافی ها انجام شد تا نظارت بیشتری بر خرید و فروش ارز در داخل کشور صورت گیرد.همزمان با تشدید تحریم ها، یکی از محدودیت های مالی تجارت خارجی کشور، وابستگی به ارز بین المللی دلار بود. در این راستا در جهت جایگزینی ارزهای دیگر که خطرات کمتری را از ناحیه تحریم متوجه کشور می کند صورت گرفت.یکی از سامانه هایی که در تجارت بین المللی موجب تسهیل ارتباط بانک ها با یکدیگر می شود، شبکه سوئیفت جهانی است. با تحریم ایران، بانک های کشور که حتی برای ارتباط با یکدیگر از این سامانه استفاده می کردند و این کار خطراتی از جمله افشای اطلاعات بانکی کشور برای کشورهای بیگانه را فراهم می ساخت، از دست یابی به این شبکه محروم شدند. لذا با طراحی سامانه سوئیفت داخلی به نام سپام (سامانه انتقال پیام های مالی)، تبادلات امن بین بانک های داخلی میسر گردید.تحریم نفتی و مالی کشور و خروج شرکت های پیمانکار عمده خارجی در صنعت نفت و انرژی، سبب شد تا تکیه به شرکت های پیمانکار داخلی در این حوزه افزایش یابد که خود سبب انباشت دانش های گوناگون این حوزه در کشور و نیز جلوگیری از خروج ارز از کشور گردید. به گونه ای که در توسعه طرح های نفت و گاز به ویژه پارس جنوبی شرکت های ایرانی جایگزین شرکت های خارجی شدند و حتی برخی از پروژه های اجرا شده در پارس جنوبی توسط پیمانکاران ایرانی نیز به بهره برداری رسیده است.با تشدید تحریم ها و خصوصاً جدی شدن تحریم های سرمایه گذاری، عملاً امکان استفاده از فاینانس خارجی در این حوزه از میان رفت و با توجه به نیاز صنعت نفت به جذب منابع مالی برای توسعه میادین، استفاده از سایر روش های متداول تامین مالی و حتی ابداع روش های تامین مالی جدید، در دستور کار وزارت نفت قرار گرفت.
زیر نفوذ لابی های صهیونیستی
تیم مذاکره کننده آمریکایی به شدت زیر نفوذ لابی های صهیونیستی است. جان کری، وزیر خارجه آمریکا به تیم مذاکره کننده ایرانی گفته است که به توافقی نیاز دارد که دیوید آلبرایت آن را بپذیرد. دیوید آلبرایت، موسس و مدیر موسسه علوم و امنیت بین المللی isis است که متأثر از ارتباط نزدیک با محافل صهیونیستی نقش اساسی در جوسازی علیه مذاکرات دارد. دیوید آلبرایت زمانی از مقامات ارشد آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده است. لابی صهیونیستی در آمریکا از ٢ سال قبل در موسسه تحت امر دیوید آلبرایت نفوذ کرده و از طریق کمک های مالی توانسته برخی ادعاهای بی اساس در مورد برنامه هسته ای ایران را از زبان این کارشناس هسته ای بیان نماید. خرید تصاویر ماهواره ای ایران توسط موسسه دیوید آلبرایت و انتشار مداوم آن نشان از حمایت قوی مالی و اطلاعاتی از موسسه وی دارد. دیوید آلبرایت اخیراً افرادی مانند اولی هاینونن که یکی دیگر از مقامات سابق ارشد آژانس است را نیز استخدام کرده تا در پوشش تخصص به جوسازی علیه برنامه هسته ای ایران اقدام نمایند. آلبرایت از ایده پردازان توهمی تحت عنوان “زمان گریز” یا Break Out است. به عبارت دیگر تیم مذاکره کننده آمریکایی نه فقط کنگره، بلکه لابی های صهیونیستی را هم بهانه عدم پذیرش حقوق ایران کرده است. با این حال واقعیت این است که محاسبات دیپلماسی، با محاسبات ریاضی روی کاغذ افرادی مانند دیوید آلبرایت نسبتی ندارد. به علاوه این که همه می دانند یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت احتمالی مذاکرات، اطمینان کشورهای 1+5 از این واقعیت است که سلاح هسته ای هیچگاه در دکترین امنیتی ایران نبوده، نیست و نخواهد بود.
عمل های پی در پی ایران و وعده های پی درپی غرب
مقام معظم رهبری در اول فروردین سال ٩٢ در حرم مطهر رضوی با اشاره به نامه های اوباما گفتند: “ من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.” روند صداقت آزمایی اوباما پس از توافق ژنو با حمایت قاطعانه رهبری از “بچه های انقلاب” به اجرای تمام تعهدات ایران در چارچوب توافق ژنو منجر می شود. باید توجه کنیم که در یک سال گذشته جمهوری اسلامی ایران پی در پی عمل کرده است و کشورهای 1+5 پی در پی وعده داده اند. آژانس و کشورهای 1+5 همگی یک به یک تایید کرده اند که ایران تمام تعهدات خود در چارچوب توافق ژنو را اجرایی کرده است. کشورهای 1+5 به ویژه آمریکایی ها در گفت و گوهای این روزها به جای توجه به راه حل های احتمالی، همچنان صرفا به اعلام مواضع می پردازند. متاسفانه خواسته دکتر ظریف از مذاکرات وین ٦ تاکنون برای صرفا شنیدن و فکر کردن به راه حل های پیشنهادی ایران در کشورهای 1+5 اثر نکرده است.
دلایلی که اوباما به توافق هستهای نیاز دارد
واشنگتن بیشتر از تهران به توافق هستهای نیاز دارد کدامند؟
1- جلوگیری از جنگ و حمله نظامی: موجی از ناآرامی و بیثباتی گسترده در سراسر خاورمیانه از ظهور داعش گرفته تا ناآرامیهای اجتماعی کشورهای عربی و نزاع فلسطین و اسرائیل آمریکا را به چالش کشانده است و آمریکا در این مقطع زمانی از جنگ با ایران گریزان است. به همین جهت به احتمال زیاد اوباما برای جلوگیری از هرگونه جنگ و برخورد نظامی با ایران تمامی تلاش خود را برای دستیابی به توافق یا تمدید مذاکرات تا ضربالاجل 3 آذر انجام خواهد داد تا بیشتر از این در باتلاق خاورمیانه فرو نرود.
2 – جلوگیری از کارشکنی کنگره: کنگره خود را آماده میکند تا بر سر این توافق بحرانی سیاسی به راه بیندازد. جمهوری خواهان که پس از پیروزی اخیر خود در انتخابات میاندورهای در هر دو نهاد قانونگذاری آمریکا اکثریت را به دست گرفتهاند، به دلیل بدگمانی نسبت به مقاصد اوباما و تصمیم وی برای لغو تحریمهای ایران بدون هماهنگی و رضایت کنگره درصددند فشار خود بر کاخ سفید را افزایش دهند و قوانین جدیدی در خصوص تحریمهای ایران به تصویب برسانند. به همین جهت اوباما برای جلوگیری از مداخله و کارشکنی کنگره در توافق هستهای، در نظر دارد تا پیش از آغاز به کار مجدد کنگره جدید در ژانویه سال 2015 میلادی توافق با ایران را نهایی کند.
3- جلوگیری از مقصر شناختهشدن شکست مذاکرات: بهرغم عملیات روانی رسانههای بزرگ غربی برای القای این موضوع که در صورت شکست مذاکرات ایران مقصر اصلی آن خواهد بود، کمپین رسانهای ایران و همچنین اظهارات دقیق و هوشمندانه تیم مذاکرهکننده هستهای توانست توپ را در زمین غرب بیندازد و افکار عمومی را قانع کند که در صورت شکست مذاکرات تمامی تقصیرات متوجه کاخ سفید و متحدانش خواهد بود. دولت اوباما نیز با توجه به فشاری که توسط ایران و افکار عمومی و رسانهها متوجهش شده از هر تلاشی برای موفقیت مذاکرات فروگذار نخواهد کرد تا بیشازپیش مورد سرزنش جامعه بینالمللی و به ویژه کنگره و مردم این کشور قرار نگیرد.
4- جلوگیری از شکست دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری 2016: اوباما تا دو سال دیگر باید جای خود را به رئیسجمهور بعدی آمریکا بدهد. با توجه به انتقادهای فراوانی که در حوزه سیاست خارجی و داخلی متوجه دولت اوباما شده است و همچنین با پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات اخیر کنگره این واهمه در حزب دموکرات به وجود آمده که شانس پیروزی در انتخابات 2016 کاهش یافته و کار برای این حزب دشوار شده است. هیلاری کلینتون نیز که از چندی پیش کمپین انتخاباتی خود را آغاز کرده به تازگی در خصوص توافق هستهای سکوت اختیار کرده و محتاطانه در انتظار فرجام توافق است تا مبادا با مواضع نادرست شانس موفقیت خود را از دست بدهد. با حصول توافق هستهای پیروزی بسیار بزرگی نصیب دموکراتها خواهد شد و این پیروزی میتواند محبوبیت و جایگاه دموکراتها را در داخل آمریکا به شدت افزایش دهد.
5 –شکست داعش: اوباما برای شکست داعش و القاعده در عراق و سوریه به کمک ایران نیاز دارد. اگرچه هماهنگیهای محدودی میان این دو کشور برای عقبراندن داعش در سوریه و عراق صورت گرفته اما آمریکا برای غلبه بر این تکفیریها به همکاری و هماهنگی مستقیم ایران نیاز دارد و دستیابی به توافق هستهای پیشنیاز اصلی شکلگیری این رابطه است. بنابراین اوباما حاضر است توافق هستهای را فدای حل معضل خودساخته داعش کند و به ایران امتیاز بدهد.
6- تنشزدایی و همکاریهای راهبردی در آسیای غربی و جنوب غربی: نظم سنتی منطقه که در آن کشورهای عرب سنی تسلط و نفوذ بسیاری داشتند و آمریکا عربستان را به عنوان پلیس منطقه انتخاب کرده بود طی سالهای اخیر با گسترش حوزه نفوذ ایران به بسیاری از کشورهای منطقه و همچنین نقش بیبدیل و نفوذ گسترده ایران در کشورهای عراق و سوریه دگرگون شده است. در واقع هژمونی منطقهای ایران آمریکا را وادار ساخته که با توجه به خلأ قدرت در منطقه از نادیده گرفتن ایران به عنوان قدرت برتر در این نقطه حیاتی عاجز بماند و ایران را به عنوان پلیس جدید منطقه بپذیرد. به همین جهت آمریکا در گام اول نیاز به تنشزدایی و آشتی مجدد با ایران دارد و حل مسئله هستهای میتواند گام بزرگی در نیل به این هدف باشد. آمریکا در نظر دارد با مسلط ساختن ایران بر منطقه، به تدریج از خاورمیانه خارج شود و به تحقق سیاست جدید این کشور یعنی چرخش به سمت آسیا بپردازد.
مذاکرات چهره زیاده خواهانه و بی اراده دولتمردان آمریکایی را نشان داد
مسئول اصلی به نتیجه نرسیدن مذاکرات یکساله در سوم آذر ماه جاری، دولت آمریکاست. کشورهای اروپائی البته در این مسئولیت شریک هستند ولی از آنجا که کارشکنی اصلی از آمریکا بود، باید آمریکا را مقصر و مسبب اصلی دانست. جمهوری اسلامی ایران، به اعتراف کلیه اعضای گروه 1+5 و آژانس انرژی اتمی، در طول یکسال بعد از توافق ژنو، به تمام تعهدات خود که در توافق نامه ژنو مندرج بود عمل کرده و صداقت خود را به اثبات رسانده است. به مقتضای این عملکرد و براساس موافقت نامه ژنو، گروه 1+5 نیز باید به خواستههای جمهوری اسلامی ایران پاسخ مثبت بدهد. این خواستهها، حقوق قانونی ملت ایران هستند که طبق مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید تمام اعضا از آنها برخوردارباشند. موضوع تحریمها نیز از آغاز ظالمانه و خلاف قانون بود و لذا اکنون که ایران پایبندی خود به مقررات آژانس و تعهدات موجود در توافقنامه ژنو را به اثبات رسانده باید بطور کامل لغو شود. مخالفت آمریکا با دستیابی ایران به حقوق هستهای خود و لغو کامل تحریمها، علاوه بر اینکه خلاف موافقتنامه ژنو میباشد، مخالف مقررات آژانس بینالمللی هستهای نیز هست.
ایستادگی و مقاومت دولت و تیم مذاکرهکننده بر حقوق ملت
طی 12 سال گذشته و در تمامی دولتها، نظام اسلامی با یک هدف راهبردی بر سیاست مذاکره در موضوع هستهای تأکید و تاکنون این مذاکرات را برای تحقق همین هدف، یعنی تأمین «حقوق ملت ایران» دنبال کرده است. دولت یازدهم نیز در نهایت با آشکار شدن نیات طرف مقابل مبنی بر عدم آمادگی برای پذیرش حقوق ملت ایران، ایستادگی و مقاومت بر خطوط قرمز ترسیم شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی را به صورت جدی در مذاکرات مورد توجه قرار داد.امریکاییها با یک برآورد غلط از وضعیت داخلی ایران، بر این تصور بودند که در نهایت این دولت ایران خواهد بود که از خواستههایش عقبنشینی کرده و در برابر زیادهخواهیهای آنان تسلیم میشود. اما واقعیت صحنه به گونهای دیگر و بر خلاف تصور غربیها و امریکاییها رقم خورد و تیم مذاکرهکننده هستهای با شجاعت و قاطعیت روی حقوق ملت ایران پافشاری کرد. اکنون در ایران یک اجماع کاملاً مشهود در موضوع مذاکرات دیده میشود. در این اجماع ملی که در اظهارات تمامی مسئولان و به ویژه دولتمردان و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای قابل مشاهده و درک است، روی دو نکته اساسی تأکید میشود:1- در قبال اقدامات اعتمادسازی ایران باید طرف مقابل، ظرفیت غنیسازی ایران را در سطح برطرفکننده نیازهای کشورمان بپذیرد و ایران هرگز به یک تأسیسات هستهای کاریکاتوری و نمایشی رضایت نمیدهد.2- در قبال تعهدات و اقدامات اعتمادسازی ایران باید تمامی تحریمهای ظالمانه وضع شده علیه ایران لغو شود.بدیهی است که این خواستههای قانونی و به حق جمهوری اسلامی در نقطه مقابل دیدگاههای امریکا قرار دارد.
چرا توافق نهایی رخ نداد؟
1-اصلی ترین عامل عدم رسیدن طرفین به توافق قطعی و تداوم حرکت در برزخ هسته ای، ناتوانی ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی در اتخاذ " تصمیم تعیین کننده" در مذاکرات بود. این تصمیم سیاسی ، "پذیرش واقعی حقوق حقه ایران" مطابق اساسنامه های آژانس بین المللی انرژی اتمی و اسناد حقوقی معتبر و مرجع در زمینه حقوق هسته ای اعضای آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده است.اگر این تصمیم همان فردای روز توافقنامه ژنو و حتی قبل از آن اتخاذ می شد، اساسا توافقنامه جامع هسته ای در همان زمان به امضا می رسید. با این حال دولت آمریکا و دیگر اعضای 1+5 در دو مبحث مهم و تعیین کننده یعنی " تعیین نیازهای اساسی " و " نحوه برداشته شدن تحریمها" به زیاده خواهی های خود ادامه دادند.این روند در جریان مذاکرات اخیروین نیز ادامه داشت. روند سینوسی مذاکرات به خوبی نشاندهنده عدم اتخاذ تصمیمی قاطع از سوی غرب جهت رسیدن توافق نهایی بود.روند سینوسی مذاکرات معلول " تزلزل مواضع اعضای 1+5" و در راس آنها ایالات متحده آمریکا بوده است.
2-دومین عاملی که مانع از امضای توافق قطعی و جامع میان ایران و اعضای 1+5 شد، به تاثیرگذاری بازیگران مخرب خارجی بر میز مذاکرات باز می گردد . دیدارهای صورت گرفته میان مقامات آمریکایی و صهیونیستی از یک سو و حضور شتابزده سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی در وین و دیدار فوری او با جان کری وزیر امور خارجه آمریکا نشان از بسط مذاکرات محرمانه و پشت میز به آن سوی دیوارهای هتل کوبورگ ( محل برگزاری مذاکرات وین ) بود. در آخرین دور مذاکرات ایران و شش کشور در وین، آنچه که بیش از گذشته به چشم میخورد، هماهنگیهای بیش از پیش جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با سران کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. بطوریکه جان کری مرتبا از طریق ارتباط تلفنی مقامات قطر، بحرین، امارات، کویت و عربستان را در جریان جزئیات مذاکرات قرار میداد. البته وزیر همتای سعودی جان کری به ارتباط تلفنی رضایت نداده و به وین سفر کرد تا از نزدیک در جریان این مذاکرات قرار گیرد یا به عبارت صحیحتر، از نزدیک برای شکست مذاکرات تلاش کند. اظهارات رسمی مقامات کشورهای حوزه خلیجفارس ـ به ویژه مقامات عربستان و امارات ـ نشان میدهند که این کشورها به طور جمعی از دورنمای یک ایران مسلح به تسلیحات هستهای هراس دارند؛ آنها از افزایش قدرت ایران میترسند و نگران عواقب منفی ناشی از حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل بر علیه ایران هستند.
3-جابه جایی قدرت میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نه تنها منجر به تنظیم رفتار تیم مذاکره کننده آمریکا پای میز مذاکره نشد، بلکه زیاده خواهی واشنگتن را در این ماراتن هسته ای و دیپلماتیک افزایش داد. این مسئله ، نشان دهنده همگونی بازی استراتژیک کبوترها و بازهای آمریکایی علیه ایران است.
خطوط قرمزجمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی ایران بارها بر خطوط قرمز خود تأکید کرده است و آنها را چه از سوی مقامات ارشد کشورمان و چه از سوی مذاکرهکنندگان هستهای به طرف مقابل گفته است.
1ـ 190 هزار سو ظرفیت غنیسازی
2ـ تولید 20 هزار مگاوات برق هستهای
3ـ ادامه تحقیق و توسعه علوم هستهای
4ـ عادی شدن روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی
5ـ لغو همه تحریمها و نه تعلیق
اکنون در برخی از آن موارد جمهوری اسلامی ایران به فعالیتهای خود ادامه میدهد، جمهوری اسلامی در راه تولید 20 هزار مگاوات برق هستهای گام نهاده و قراردادهای تازهای برای ساخت نیروگاههای هستهای با روسیه بسته است.تحقیق و توسعه علوم هستهای همچنان ادامه دارد و تعطیلبردار نیست و برای رسیدن به 190 هزار سو ظرفیت غنیسازی خود هم برنامههایی دارد تا بتواند سوخت مورد نیاز نیروگاههای هستهای خود را تأمین کند.اما پس از گذشت یکسال گفتوگوهای طولانی که طول و عرض آن زیاد است، تحریمها لغو نشده است و همچنان هم قرار نیست لغو شود، روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم هنوز عادی نشده چون تابع نتایج گفتوگوهای هستهای ایران و 1+5 است و آمریکا و رژیم صهیونیستی در این روند بیتأثیر نیستند.
تعهدات ایران
1 - توقف غنی سازی 20 درصد و خنثی کردن خطر ذخایر اورانیوم 20 درصد غنی شده پیشین، ضمن داشتن اجازه غنی سازی 5 درصدی 2- ادامه کار تأسیسات هسته ای در ایران بدون آن که ایران توسعه جدیدی در آنها ایجاد کند 3 - پذیرش بازرسی های بیشتر آژانس بین المللی انرژی اتمی بر تأسیسات هسته ای ایران و ...
تعهدات 1+5
1 - عدم اعمال تحریم جدید 2- تعلیق برخی تحریمها در زمینه طلا و فلزات گرانبها، خودروسازی ایران، صادرات پتروشیمی ایران 3- صدور مجوز بازرسی ها و تعمیرات خطوط هوایی ایرانی به منظور ارتقای سطح ایمنی پروازها 4- محدود نکردن سطح فروش نفت ایران از وضعیت کنونی 5- چهار میلیارد و 200 میلیون دلار از پول های مسدود شده ایران در خارج کشور به ایران مسترد می شود و 15 میلیارد دلار از درآمدهایش در طول این مدت به حسابهای مسدود شده اش در خارج از کشور ریخته خواهد شد 6- چهار صد میلیون دلار به صورت کمکهای تحصیلی دولتی از صندوقهای ایرانی محدودی مستقیما به موسسات آموزشی شناخته شده در کشورهای ثالث انتقال می یابد تا هزینههای تحصیلی دانشجویان ایرانی تسویه شود 7- تعاملات انسان دوستانه با ایران تسهیل می شود. تعاملات انسان دوستانه، تعاملات مربوط به غذا، کالاهای کشاورزی، دارو، درمان و ابزارآلات پزشکی است.
100 تحریم جدید طی 10 ماه گذشته
اما آیا 1+5 به تعهدات خود پایبند بود؟ بیش از 100 مورد تحریم جدید طی 10 ماه گذشته، پاداش پایبندی ما به تعهداتمان در ژنو بود! به فهرست تحریم های اعمال شده می توان اشاره کرد:
- 8 آذر 92، تحریم اتحادیه اروپا علیه 17 شرکت ایرانی
- 21 آذر 92، تحریم 4 شرکت خارجی و 5 نهاد ایرانی از سوی آمریکا
- 4 بهمن 92، وضع جریمه 152 میلیون دلاری به بانک کلیراستریم آلمان از سوی آمریکا
- 8 بهمن 92، جریمه بانک روسی «بانک ماسکوا» از سوی آمریکا
- 17 بهمن 92، تحریم 18 شرکت و 14 فرد ایرانی از سوی آمریکا
- 17 بهمن 92، تحریم یک شهروند تبعه ترکیه از سوی آمریکا
-17 بهمن 92، تحریم چند تن از اعضای سپاه پاسداران از سوی آمریکا
- 9 اردیبهشت 93، تحریم 8 شرکت چینی و 2 شرکت در دبی از سوی آمریکا
- 19 تیر93، درخواست جریمه 500 میلیون دلاری از کومرتس بانک، دومین بانک بزرگ آلمان از سوی آمریکا
- 22 تیر 93، جریمه 8 میلیارد و 900 میلیون دلاری بانک فرانسوی بیانپی پاریباس از سوی آمریکا
- 7 شهریور 1393، تحریم بیش از 25 فرد و شرکت ایرانی و غیرایرانی از سوی آمریکا
-16 مهر 93، اصرار اتحادیه اروپا بر تداوم تحریم شرکت ملی نفتکش ایران
- 29 مهر 93، ممنوعیت سرمایهگذاری در نفت و انرژی در ایران از سوی کنگره ایالتی پنسیلوانیای آمریکا
- 15 آبان 93، منع پرداخت هزینه استفاده از خدمات پروازی و عبور از مسیر هوایی ایران توسط شرکتهای هوایی غیر آمریکایی از طریق موسسات مالی آمریکایی
- 17 آبان 93، تحریم سه موسسه بانکی، آموزشی و یک سرمایه دار ایرانی از سوی اتحادیه اروپا
- 23 آبان 93، تحریم مجدد دانشگاه شریف و شرکت سورینت از سوی انگلستان
فقط 10 درصد مشکلات اقتصادی مربوط به تحریم ها است
تا قبل از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید، صحبت از این بود که فقط 10 درصد مشکلات اقتصادی ما مربوط به تحریم هاست و 90 درصد آن به ضعف مدیریت برمی گردد!حتی اگر در شرایط کنونی سهم هر کدام از این دو حوزه را مساوی فرض کنیم، بهترین زمان برای اعمال مدیریت علمی و انقلابی دولتمردان است تا بتوانند در این آزمون تاریخی موفق شده و کشور را از مشکلات و محدودیت های موقتی ایجاد شده به سلامت عبور دهند. برای رسیدن به آرمان های برتر انقلاب ملت بزرگ ایران، هیچ بن بستی وجود ندارد. با تکیه بر قدرت و توان ملی و بهره گیری از انفاس قدسی رهبر فداکار و مهربان، مسیرها و مبادی فراوانی برای استمرار پیروزی های ملت ایران و بروز و ظهور اقتدار و سربلندی آنان در چشم مشتاقان انقلاب اسلامی در سراسر جهان وجود دارد. اصل هم پایانی در مدیریت در مقام اثبات همین واقعیت مهم در زندگی انسان هاست.
آیا مذاکره به تنهایی می تواند متضمن منافع ملی باشد؟
مذاکرات اگرچه ممکن است مفید باشد، اما به تنهایی نمی تواند مشکلات کشور را حل کند. بسیاری از مشکلات کنونی نه به خاطر پرونده سیاسی هسته ای، بلکه به خاطر ضعف های ساختاری در مدیریت کشور و جامعه خودمان است. این روزها اجلاس اپک نیز در وین برگزار می شود. در این نشست احتمال ارزان تر شدن قیمت نفت جدی است. مخرب تر از تحریم ها و دشوار تر از مذاکرات هسته ای، اقتصاد وابسته به نفت کشور است. همزمان نبود شفافیت در اقتصاد کشور، رونق را از بین برده است. باید به همان اندازه که نگران پرونده هسته ای هستیم، برای اقتصاد آلوده به رانت مان نگران باشیم. قطعا اگر همزمان به مولفه های اساسی قدرت کشورمان مانند افزایش سرمایه اجتماعی و وفاق ملی بپردازیم، مذاکره کنندگان نیز با توان بیشتری می توانند برای تحقق حقوق کشور چانه زنی کنند. دولت نباید و نمی تواند اقتصاد کشور را به مذاکرات هسته ای گره بزند.
ضرورت بازگشت به اقتصاد مقاومتی
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی اوج سیاستهای کلی اقتصادی کشور است که در دهه اخیر بلکه در 15 سال گذشته رهبری به آنها تأکید جدی داشته اند. تا قبل از آن سیاستهای کلی اصل44 به دلیل تغییر ساختاری که در اقتصاد ملی ایجاد می کرد بسیار مهم بود. اما بعد از آن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی اوج سیاستگذاریهای کلان اقتصادی از لحاظ جامعیت و هدفگذاری است. از این نظر که سیاستهای اقتصاد مقاومتی برای رفع بحرانهای داخلی یا اثر گذاری مولفه های خارجی بر اقتصاد داخلی چقدر می تواند بازدارنده باشد و تا چه اندازه میتواند در مقاوم سازی اقتصاد ملی عمل کند نیز قابل بررسی است. سیاست های کلی به نقطه ای رسیده بود که برای حرکت رو به جلو در چارچوب سیاستهای پیشرفت باید یک جامعیت پیدا می کرد که مقام معظم رهبری بارها بیان کردند که باید عمل میکرد. نظام باید مبنای درستی را قرار می داد که سکوی جامع کشور برای پرتاب به سمت هدف تعریف شده باشد. بنابراین باید سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی به گفتمان تبدیل میشد. اقتصاد مقاومتی هنوز به باور عمومی مسئولان تبدیل نشده است. اینکه به گفتمان تبدیل میشد یعنی باور مسئولان سطح عالی، میانی و جز و عامه مردم، بخش خصوصی، مصرف کننده ، تولید کننده و تاجر باید اهداف اقتصاد مقاومتی می شد تا جای خود را در منظومه سیاستهای کلی پیدا میکرد.اگر چنین میشد ما میتوانستیم بگوییم به گفتمان تبدیل شده است. اما رفتار مدیران و نهادهای مختلف حکایت از این موضوع دارد که این مسئله به یک باور عمومی در بین مسئولان تبدیل نشده است.اقتصادمان به هیچ وجه نباید متاثر از بحرانهای مالی بینالمللی و تحریمها باشد . اقتصاد در داخل باید به حدی مقاوم باشد که به طور مثال اگر قیمت نفت از 105دلار به 75 دلار رسید هم مشکلی نداشته باشد یا به طور مثال تغییر دولتها مشکلاتی را برای آنها فراهم نکند. سیاست گذاری کشور برای رسیدن به اقتصاد مقاوم باید از تجاری به رویکرد تولیدی برسد. یعنی به جای تجارت محور بودن اقتصاد باید به تولید محور بودن برسیم. تولید محور بودن یعنی متکی به تولید داخلی باشیم. مصرف کننده ما نباید به گونه ای برخورد کند که منافع ناشی از مصرف او به جیب تولید کننده خارجی برود. یعنی اقتصاد ناظر به وضعیتی از تولید باید باشد که نیازهای داخلی خودش را بر مبنای توانمندی خودش تأمین کند. یعنی همه هدفگذاری در تسهیلات بانکی، بورس، بیمه، سیاست اقتصادی، سیاست صنعتی، بخش نیرو، صادرات، واردات باید ناظر به تقویت بنیاد تولیدی در کشور باشد. در حال حاضر ذی نفعانی که از دولتی ماندن اقتصاد استفاده میکنند حاضر نیستند اقتصاد را به شبکههای مردمی متصل کنند که میتوان از این ظرفیتها برای حل بحرانهای بیرونی و داخلی استفاده کرد.البته اگر همه کارها را انجام دهیم اما با فساد مقابله نکنیم مشکلات همچنان ادامه دارد. اگر مقابله نشود تمام تلاشها خنثی و موجب میشود که به جایی نرسیم. در مباحث اقتصادی ثابت شده است که هر کجا فساد بوده رشد اقتصادی کمتری مشاهده شده است. چرا که فساد ناامنی می آورد و ناامنی ریسک را افزایش میدهد . زمانی که ریسک بیشتر میشود باید فعالیت اقتصادی علاوه بر سود منطقی قابل انتظار سرمایه گذار باید ریسکهای غیر قابل پیشبینی را هم پوشش دهد که نمیتواند. یعنی فعالیت باید سودآور باشد که علاوه بر سودی که انتظار دارند ریسک ناشی از فساد حوزه را هم پاسخگو باشد. بنابر این بر خلاف تلقی که برخی از مدیران داشتند که در بحث رشد نباید به بحث فساد اداری،مالی، سیاسی نباید سختگیری کنیم باید گفت در این زمینه باید سختگیری کنیم. چرا که باید به سرمایه گذار اطمینان بدهیم که ما یک فرآیندی تعریف میکنیم که شما در 0 تا 100 کار خود امنیت اقتصادی دارید. به هیچ وجه در این مسیر کسی مطالبه اضافی برای کاری که شما انجام می دهید از شما ندارد.
افتتاح 20 هزار پروژه اقتصاد مقاومتی همزمان با سوم آذر
سوم آذر 93، روز پایان توافق هستهای دوم آذر 92 بود. در این روز فارغ از پاسخ رئیسجمهور به زیادهخواهیهای آمریکا و پاسخ وزیر خارجه رئیس تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی در رابطه با سرنوشت مذاکرات با 1+5 شاهد یک پاسخ عملی و هوشمندانه به تهدیدها و تحریمهای دشمن بودیم.در این روز 20 هزار پروژه اقتصاد مقاومتی در سراسر کشور توسط بسیجیان افتتاح شد. بسیجیان گوششان بدهکار این گفتگوهای "تو در تو" که حاصلی هم جز رسوایی غرب و بویژه آمریکا ندارد، نیست. ملت کار خود را میکند. راه درست دور زدن تحریمها، اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و توانمندسازی از درون است. انقلاب اسلامی طی 36 سال گذشته در اوج جنگ تحمیلی و تحریمهای جنایتکارانه آمریکا هیچگاه دچار مشکل نشده و نخواهد شد.بازار ایران اسلامی حتی در بحرانیترین اوضاع اقتصادی نشاط و داد و ستد خود را حفظ کرده است. باد تحریم همواره پرچم خودکفایی و استقلال اقتصادی کشور را نواخته و آن را در اهتزاز نگهداشته است.
تندروهای آمریکایی در منظر آزمون جهان
امروز نیز تندروهای آمریکایی به حاشیه رفته اند، فرصت برای شنیدن منطق و کلام حق جمهوری اسلامی بیش از پیش برای جهانیان فراهم آمده است. نامه های مکرر اوباما با هر انگیزه ای که باشد، حاکی از اقتدار رهبری عزیزمان در سطح جهانی است، قدرت و توان نظامی بویژه توان بازدارندگی موشکی فرزندان ملت، قدرت های جهانی را به جای زورگویی به پای میز مذاکره نشانده و با همه این اوصاف فضای آرامش و ثبات برای تحقق برنامه های درازمدت اقتصاد مقاومتی فراهم شده است. اعمال سیاست «نرمش قهرمانانه» به دنیا نشان داد که جمهوری اسلامی از ظرفیت بالایی برای اداره مقتدرانه انقلاب و تاثیرگذاری مستمر بر معادلات جهانی برخوردار است.
چند نکته مهم قابل تاکید
1-جان کری در سخنان خود چندین بار به امنیت و خواست صهیونیستها اشاره کرد که این اقدام نشان میدهد عقلانیت در میان سران آمریکا همچنان کامل نشده و آنها منافع آمریکا را قربانی رژیمی جعلی میکنند که تهدید اصلی برای جهان از جمله آمریکا است.با توجه به اینکه کری ادعا کرده آمریکا به دنبال توافق بوده است و جامعه جهانی!!! نیز در انتظار گامهای عملی آمریکا برای تحقق این ادعا است .بنابر این دلبستگی به صهیونیستها زمینه ساز شکست این ادعا میشود که تحقیر کننده آمریکا در برابر جهانیان است.
2- فعالیت هستهای ایران از ابتدا صلح آمیز بوده و در دورانی نیز که ذخایر 20 درصدی داشته کشوری را تهدید نکرده لذا این ادعا صرفا یک جو رسانهای است.ایران از حقوق هستهای خود نمی گذرد و به فعالیت خود ادامه میدهد.
3- مدت 7 ماه زمانی است که غرب اعتماد سازی لازم را انجام دهد و نشان دهد که ادعای همکاری که در وین مطرح کرده جدی است و اراده رسیدن به توافق نهایی را دارد. این 7 ماه فرصت مجددی برای دیگر سیاست های اقتصاد مقاومتی است تا ایران با دست پر تر در مذاکرات حضور یافته و تمام مطالبات ملت را محقق سازد. نقش ملت در این 7 ماهه بسیار بالا است. مهمترین اصل حرکت ملت در مسیر اقتصاد مقاومتی و عدم چشم به راهی برای مشخص شدن نتیجه مذاکرات است.همگرایی مردم و دولت در اقتصاد مقاومتی یعنی پیروزی نهایی بر طرفهای مقابل.
4- توافق کنونی به منزله توافق نهایی و پذیرش خواست 1+5 نیست بلکه ایران صرفا فرصت را فراهم نموده تا غرب صداقت خود را نشان دهد و تیم هستهای نیز به دنبال سنجش عیار صداقت غرب است. اختلافات درونی 1+5 نیز مشهود است.
5- ایران در روابط اقتصادی خود با کشورها ، رفتار کشورها در مذاکرات را مورد توجه قرار میدهد و کشورهایی که در مذاکرات نقش منفی داشتند مسلما نمیتوانند انتظار اعتماد ملت ایران را داشته باشند و خواستار برخورداری از ظرفیتهای اقتصادی ایران شوند. ایران هیچگاه مذاکره برای مذاکره را دنبال نخواهد کرد.
6- مذاکرات باید رو به جلو و دارای نتایج مشخص شود. اصرار بر زیاده خواهی و عدم تصمیم گیری سیاسی برای لغو تحریم ها مانع پیشرفت مذاکرات خواهد بود.
7- تبدیل شدن آمانو به سخنگوی سازمان های جاسوسی علیه برنامه هسته ای ایران، وجهه علمی و جنبه های نظارتی آژانس را به عنوان سازمان بین المللی و بی طرف خدشه دار می سازد. در خصوص فضاسازی ضد انقلاب و آژانس در خصوص مریوان قابل ذکر است، این موضوع جدید نیست و در گزارش " GOV/2011/65/Annex/ Para 43" به آن اشاره شده است. آژانس از زمان انتشار تا کنون هیچ سندی مبنی بر اعتبار این ادعا ارائه نداده است.آژانس در موضع پاسخگویی باید قرار گیرد و پاسخی قانع کننده به کشورها ارائه نماید که چرا مسیرهای دریافت اطلاعات خود را برخلاف رویه ها و قوانین به جای تکیه بر بازرسی ها به اعتبار بخشی به گزارش های سرویس های جاسوسی قرار داده است.
8- سفر وزیر خارجه عربستان به وین به صورت داوطلبانه، بدون دعوت و استقبال تحقیر حاکمیت و نشانه ای از رفتارهای غیردیپلماتیک این کشور است. ارائه امتیازات گسترده بدون هیچ دستاورد منطقی، اتلاف سرمایه های مالی و تحقیر مردم عربستان تنها دستاورد سیاست خارجی این کشور در قبال مذاکرات وین بوده است.
9- در باب سفر همه وزرای خارجه 1+5 به وین یک اصل مهم باید مطرح شود و این اینکه این حضور به منزله اجماع آنها در قبال ایران نیست بلکه به دلیل بیاعتمادی آنها به یکدیگر است. هر کدام از توافق دیگری با ایران هراس دارند. همه میترسند ایران و آمریکا توافق یک جانبه نمایند و آمریکا نیز از توافقات ایران و روسیه نگران است. عملا بی اعتمادی در گروه 1+5 وجود دارد و ادعای وحدت صرفا حفظ ظاهر است.
انتهای پیام/