ملاحظاتی درباره نامه علیمطهری به آیتالله جنتی
خبرگزاری تسنیم: پس از حضور دبیر محترم شورای نگهبان در برنامه شناسنامه و بیان نظراتشان درباره آقابان موسوی و کروبی، دکتر علی مطهری نامهای به ایشان نوشتند و در آن به انتقاد از مواضع حضرت آیت الله جنتی و بیان دیدگاه خود پرداختند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم فرزاد جهان بین در جهاننیوز نوشته است: پس از حضور دبیر محترم شورای نگهبان در برنامه شناسنامه و بیان نظراتشان درباره آقابان موسوی و کروبی، دکتر علی مطهری نامهای به ایشان نوشتند و در آن به انتقاد از مواضع حضرت آیت الله جنتی و بیان دیدگاه خود پرداختند. در خصوص این نامه و نامه هایی از این دست که اخیرا به کرات از سوی ایشان و به مناسبتهای مختلف صادر می گردد به نظرم آمد که لازم است نکاتی مورد توجه ایشان قرار گیرد:
الف- ایشان به درستی در نامه به آقای جنتی و در پاسخ به این جمله ایشان که «حرکت آنها با حمایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است.» گفتهاند که “جناب عالی هم اگر به رویهای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار میگیرند. آنها همیشه در فکر استفاده از فرصتها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، همان طور که ما از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی که در غرب پدید میآید به نفع خود و در جهت تضعیف آنها استفاده میکنیم.“
مقام معظم رهبری در سخنرانی 29 خرداد 88 در نمازجمعه با تاکید بر طبیعی بودن اختلاف نظرها و رقابتها آن را مسالهای در درون نظام مطرح کردند و به صراحت ارتباط این رقابت درونی را با بیرون از نظام رد کرده و فرمودند: “و اما خطاب سوم، خطاب به سران استکبار و سران رسانههای استکباری است…. وقتی اعتراض بعضی از نامزدها را دیدند، ناگهان احساس کردند فرصتی برایشان پیش آمد. این فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موجسواری کنند. لحنشان از روز شنبه و یکشنبه عوض شد و وقتی یواش یواش چشمشان افتاد به بعضی از اجتماعات مردمی که به دعوت نامزدها مثلاً در خیابانها پیدا شدند، امیدوار شدند، یواش یواش نقابهایشان کنار رفت و حقیقت خودشان را بنا کردند نشان دادن. …»
اما علی رغم آن نکته درست، جناب آقای مطهری لازم است به دو موضوع توجه کنند:
1. فرصت پیش آمده برای طمع بیگانگان در تغییر نظام را اقدام ناشیانه آقایان موسوی و کروبی فراهم کرد. آقای موسوی در23 خرداد و در بیانیه شماره یک خود با محور قرار دادن برداشت و دیدگاه خود و با نگریستن به صحنه انتخابات از منظر خویش، از نتایج انتخابات به عنوان شعبده بازی دست اندرکاران انتخابات و صدا و سیما نام بردند. وی در ادامه نامه بدون آنکه مرجع مقامات را مشخص کند، با مغالطه جملات مبهم و دو پهلو، مقامات کشور را به طرحریزی این بازی خطرناک متهم کرد و گویی صلاحیت همگان را برای داوری و فصلالخطاب بودن زیر سوال برد. ایشان در بیانیه شماره 2 نیز که در 24 خرداد صادر کرد به استناد گزارشهایی که به ایشان می رسد ضمن دعوت کردن مردم به استمرار مخالفت مدنی تاکید می کند که ”اینجانب امروز طی نامهای تقاضای خودرا مبنی بر ابطال نتایج انتخابات اخیر به شورای نگهبان ارایه کردم و این کار را تنها راه حل برای بازگشت اعتماد عمومی و حمایت مردم از دولت میدانم”.
به عبارتی ضمن دعوت مردم به استمرارحضور خیابانی، بر اساس ارزیابی خودکرده، تنها رای و حکم عادلانه را ابطال انتخابات می داند. این نقطه عزیمت و آغاز را در حوادث پس از انتخابات که در آن هیجانات به بالاترین سطح خود رسیده بود نباید فراموش کرد. بگذریم که اعلام پیروزی قاطع مهندس موسوی از سوی خودشان در شام انتخابات و دعوت به جشن پیروزی در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) را هم نباید از یاد برد. به راستی اگر این شروع به همراه حصر نتیجه مطلوب در ابطال انتخابات و دعوت مردم به حضور در خیابانها و نمایش اعتراض، به رودررویی طرفداران کاندیداها با یکدیگر می انجامید و جنگ داخلی در می گرفت چه می شد؟
2. آیا آقایان موسوی و کروبی در فتنه 88 موضعی علیه آمریکا و اسرائیل و اذناب داخلی آنها گرفتند و به صورت شفاف مرزهایشان با آنان را مشخص کردند؟ اعلام برائت شفاف و بی پرده از آنان در همان ابتدای راه قطعا می توانست فضا را به نحو دیگری سامان دهد.شخصى یهودى با اشاره به حوادث پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام(ص) به امام علی(ع) گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، درباره اش اختلاف کردید، امام فرمود: ما نسبت به آنچه از او رسیده بود اختلاف کردیم نه درباره شخص او، ولی شما هنوز پایتان از آب دریا خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید: برای ما از بت خدایی قرار داده چنانکه اینان را خدایانی است، و پیامبر شما گفت: “شما مردمى نادانید”. در این کلمه قصار که در نهجالبلاغه موجود است بدون هیچ نوع مقایسه و شبیه سازی میان این جریان و آنچه که اینک درباره آن سخن میگوییم بر مرزبندی صریح با با بیگانگان و خدشه دارنکردن استقلال علی رغم اختلافات داخلی تاکید شده است.
ب - دکتر مطهری در بخش دیگری از نامه با اشاره به سخنان آیتالله جنتی چنین گفتهاند که: ”فرمودهاید: «اگر بنا به محاکمه اینها بود هیچ قاضی عادل و آگاهی جز حکم اعدام برای آنها صادر نمیکرد.» اولا چرا بنا به محاکمه اینها نیست؟ چرا این قدر از محاکمه اینها هراس دارید؟ آیا جز این است که نگران روشن شدن برخی حقایق هستید و تبلیغات چندساله نقش بر آب خواهد شد؟”
درباره این جملات توجه به چند نکته ضروری است:
1. ایشان علی رغم تذکر خود به دیگران و نسبت یکطرفه به قاضی رفتن، نتیجه محاکمه را با نحوه طرح موضوعی که از سوی خود دارند و طرفین را در آن مقصر می دانند از همینک تعیین کرده و معتقدند که محاکمه آقایان موسوی و کروبی همچنانکه خود بر آن اصرار دارند نتیجه ای جز روشن شدن برخی از حقایق و نقش برآب شدن تبلیغات چندساله نخواهد داشت.
به عبارتی خود قضاوت کرده و خود پیشاپیش نتیجه قضاوت را اعلام کرده اند. همچنانچه در جریان انتخابات 88، آقایان موسوی و کروبی از ابتدا، تنها یک حکم را به نتیجه اعتراض خود می پذیرفتند و آن ابطال انتخابات بود. مانند آن کسی که مدام استخاره می گرفت و تنها جواب استخارهای را می پذیرد که از پیش اراده کرده است! آری، “باء ک تجر و بائی لا تجر!”
2. بنده هم معتقدم که این دو میباید محاکمه شوند و این دست پیشی که امثال آقای دکتر مطهری گرفتهاند و موضع طلبکارانهای که یافته اند پاسخ داده شود هر چند که هزینه هایی برای نظام و کشور اسلامیمان به بار آورد. این محاکمه میتواند موجب رشد جامعه گردد و برخی حقایق را نشان دهد. از جمله این حقیقت که مدعیان محاکمه چه نوع حکمی را عادلانه می دانند هر چند که از هم اکنون آن را اعلام کرده اند. بر این اساس مجددا بر محاکمه آقایان موسوی و کروبی در فضایی عادلانه و با رعایت تمام ضوابط حقوقی و با پرهیز از صدور حکم پیشین و محور قراردادن خود به عنوان منبع حکم عادلانه تاکید مینمایم.
ج- آقای دکتر مطهری در فرازی دیگر با اشاره به سخنان آیتالله جنتی در مورد عملکرد شورای نگهبان مینویسد: “درباره رفتار برخی اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال 88 که از کاندیدای خاص حمایت کردند و برخی انتقاد کردهاند، فرمودهاید «این یک مغالطه است، مهم این است که این طرفداری خود را در رأی خویش اثر ندهند.» اما از یک نکته غفلت ورزیدهاید و آن این که این گونه اعلام حمایتها اعتماد مردم و کاندیداها به قاضی و داور را به شدت کاهش میدهد و حتی صلاحیت او را زیر سؤال میبرد اگرچه او تمایل قلبیاش را در رأی خود دخالت ندهد، اتفاقی که در سال 88 افتاد.“
در اینباره ذکر مطلبی ضروری به نظر میرسد: اینجانب اعلام موضع مبنی بر حمایت و عدم حمایت از سوی برخی از اعضاء شورای نگهبان در خصوص کاندیداها را امری ناصواب میدانم اما در ربط دادن این موضوع به حوادث فتنه 88، همچنانکه در بیانیههای آقای موسوی نیز وجود داشت مغالطه آشکار تعمیم “جزء به کل” صورت میگیرد. به هر حال به راستی چه تعداد از شورای نگهبان اعلام نظر صریح کردند و این تعداد چه نسبتی از شورای نگهبان را تشکیل میدهند. آیا میتوان عملکرد نامناسب فردی را هرچند ”تمایل قلبیاش را در رأی خود دخالت ندهد” به عملکرد کل شورای نگهبان که شامل 12 فقیه و حقوقدانند تعمیم داد؟
انتهای پیام/